مبارزه با انتساب نسبتهای ناروا و بی مأخذ به شیعه
اشاره شد که علّامه امینی درباره حماسه حسینی به موضوعات متنوعی توجه کرده
است که یکی از آنها «مبارزه با تحریفات و دستهای ناپاک در متون اسلامی» و
دیگری «خطر خلافت یزید برای اسلام» است.
یکی دیگر از موارد مورد توجه علّامه عبدالحسین امینی، «مبارزه با رواجِ
خرافات و انتسابِ نسبتهای ناروا و بی مأخذ به شیعه امامیّه» است که
بخشهای مختلفی از کتاب الغدیر (بهویژه مجلد سوم) آن را در برمیگیرد.
نمونهای از آن نسبتها را میتوان در کتاب تاریخ ابن کثیر (2/ 196) مشاهده
کرد که در آن اتهامات دروغین حیرتانگیزی را به شیعیان نسبت داده است؛ از
جمله آنکه برخی از شیعیان امامیه میپندارند «کوهان شتر خراسانى از روزى
پیدا شد، که زنان و کودکان خاندان وحى در کربلا اسیر شدند و این کوهانها
پوششی برای آنان بانوان محترمه بوده است.»!!!
علّامه امینی در این خصوص به نکتهای ظریف توجه کرده است و آن اینکه مخالفان شیعه میکوشند تا با انتساب چنین دروغهایی به شیعیان، عقاید و باورهایی خرافی در آنها به وجود آورند و از این رو علاوه بر تهمتهای دروغین بهدنبالِ «منحرف کردن پیام نهضت حسینی» از طریق رواج آن خرافات هستند و علّامه امینی رسالت خود را در مبارزه با چنان اهداف پلیدی دیده و مردانه به میدان آمده است.
علّامه امینی مینویسد که هیچ شیعهای پدید آمدن کوهان شتر (اعم از خراسانی و یا عربی آن) را به واقعه کربلا و یا حجابِ بانوان کاروان اسیران کربلا نسبت نداده و نمیدهد. به اعتقاد شیعه، در فاجعه کربلا هرچند زیورها و پوششهای مجلل زنان و کودکان خاندان وحی ربوده شدند، ولی آنان پوشیده بودند و کمترین احساس خواری و ذلّت در آنها دیده نشد؛ چراکه در آن سختترین لحظات زندگی، مشمول عنایاتِ ویژه خداوند بودند و خداوند متعال هرگز خواری را براى آنها نخواست.
شاید چنین اتهاماتی برای شیعیان عجیب به نظر آید، امّا آنها در محیطهای بستهای که تحت تربیت دشمنانِ تنگنظر وهابی است، سخت مورد اقبال و توجهاند؛ زیرا بنام عقاید مذهبی با شیر اندرون رفتهاند، و با جان بدر آیند. مرحوم استاد سید جعفر شهیدی (ره) (در خاطرات خود در کتاب از دیروز تا امروز) مینویسد: «.... یادم آمد یکی از دوستان میگفت: پانزده سال پیش در قاهره در محفلی بودم. از من پرسیدند کجایی هستی؟ گفتم: ایرانی و شیعه، جوانی فارغالتحصیل دانشکده حقوق آنجا بود، در تمام مدت به سر من نگاه میکرد. وقتی بیرون آمدیم دوست مصری من گفت: میدانی چرا این جوان به سر تو نگاه میکرد؟ گفتم نه. گفت به اینها از کودکی یاد دادهاند که شیعهها شاخ دارند. تو که گفتی شیعه هستی میخواست ببیند شاخت کجاست! ...»
مرحوم علّامه امینی (ره) مینویسد که زنان و مردان خاندان وحی در مسیر جهاد مصائب شدیدی را تحمل کردند و آن مصائب چون در راه خدا بوده است، افتخاری است برایشان. آنان توانستند پرده از رسوایی و نیت سوء بنیامیه بردارند و نقشه بنیامیه را برای بازگشت مسلمانان به جاهلیت نخستین برملا کنند و از این رهگذر معلوم شد «یزید ناپاک» که بر جایگاه خلافت اسلامى واژگون، تکیه زده است نه پیوندى با پیامبر خدا (صلی اللهعلیه وآله) دارد و نه بهرهاى از خلافت پیامبر خدا (صلی اللهعلیه وآله). از همین روست که بهدرستی گفتهاند: «دین اسلام حدوثش محمدى و بقائش حسینى است.»
علّامه امینی تأکید دارد که بررسی جامع اینگونه نسبتهای ناروا، نیازمند نگارش کتابی قطور است و باید امت اسلامی را نسبت به چنین اتهاماتی و اغراض و تبعات آن آگاه کرد تا به اینگونه کتب و نوشته هاى آلوده اعتماد نکنند که حاصل آن تفرق کلمه میان مسلمانان، و پریشانى جامعه اسلامى است که موجب میشود تا در دلها بذر کینه افشانده و باب دشمنی و بدزبانی به یکدیگر گشوده شود.
منابع
-امینی، عبدالحسین، 1416ه.ق. الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب. قم مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة. ج3
-سید جعفر شهیدی (1372 ه.ش) از دیروز تا امروز، تهران (چاپ اول) نشر قطره.