به گزارش مشرق، بیگمان نحوه دستیابی به تسلیحات اتمی یکی از بزرگترین بحرانهایی است که جهان در طول دهههای اخیر با آن روبرو بوده است.
تلاش آمریکا و آلمان در خلال جنگ جهانی دوم را میتوان آغازگر این رقابت مهلک دانست، رقابتی که آمریکا در آن پیشی گرفته و عملا با استفاده از این سلاح مرگ بار زمینه تسلیم ژاپن در این جنگ فراگیر را فراهم کرد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال ۱۹۵۷و جهت مقابله با تکثیر تسلیحات اتمی و بهره برداری صلح آمیز از انرژی هستهای آغاز به کار کرد.
با وجود تاسیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تعداد کشورهای دارای تسلیحات اتمی نه تنها کاهش نیافت بلکه افزایش یافت، امری که میتواند ناکارآمدی آژانس و تحت نفوذ بودن آن را نشان دهد.
هند، پاکستان، اسرائیل و آفریقای جنوبی در طول سالهای پس از تشکیل آژانس بینالمللی انرژی به این سلاح مرگ بار دست یافتند، این در حالی است که شواهد نشان میدهد که آژانس پیش از دستیابی کشورهای فوق به سلاح اتمی اطلاعاتی مبنی بر تلاش دول فوق جهت حرکت در این مسیر در دست داشته است.
با وجود گذشت سالها از اتمی شدن کشورهای فوق و خطر این تسلیحات بر اقصی نقاط جهان، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اقدامی تبعیض آمیز و ناعادلانه تاکنون از طرح موضوع فوق و ضرورت بازرسی از مکانهای اتمی به گونهای جدی امتناع ورزیده است.
بیش از یک دهه از حرف و حدیثها پیرامون فعالیتهای هستهای ایران میگذرد، با وجود همکاریهای گسترده ایران با این نهاد بینالمللی نظیر پذیرش پروتکل الحاقی، توقف غنیسازی در طنز و تعطیلی "یو سی اف" همچنان ظنهای آژانس در این رابطه لاینحل مانده است. ظنهایی که گمان میرود بیش از آن که برگرفته از وظایف این نهاد بینالمللی باشد برگرفته از فشارهای آمریکا و متحدین اروپاییاش در جهت متوقف کردن برنامه صلح آمیز هستهای ایران و محروم کردن کشور از این فناوری نوین است.
نکته با اهمیت دیگر در رابطه با تعامل نامناسب آژانس با ایران را میتوان در بازرسیهای مدام این سازمان از مکانهای مختلف نظامی ایران مشاهده کرد. مدارک منتشر شده در سالهای اخیر نشان میدهد که آژانس بارها اسناد یاد شده را به دشمنان جمهوری اسلامی ایران من جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا اعطا کرده است.
برخی شواهد حاکی از انتقال برخی اسناد فعالیتهای هستهای ایران و دانشمندان کشورمان از سوی آژانس به سرویسهای امنیتی بیگانه است، آژانس بینالمللی انرژی در سالهای اخیر به ویژه در روند تعاملی ایران در یک دهه پیش که به بیانیه سعد آباد منجر شد با عنوان گفتگو به شناسایی دانشمندان هستهای کشورمان پرداخت، رویکردی که نتیجه آن را میتوان در ترور برخی از اندیشمندان در سالهای بعد مشاهده کرد.
برآیند رفتار آژانس در طول یک دهه گذشته نشان میدهد که اظهارات مسئولان آژانس مبنی بر ضرورت راستی آزمایی برنامه اتمی ایران، بازجویی از دانشمندان اتمی، بازرسی از مراکز نظامی و… بیش از آن که برگرفته از وظایف این نهاد بینالمللی باشد در پی تحمیل خواستهها به ایران است تا به فرمایش مقام معظم رهبری عملا دست ایران را از بهرهبرداری از این انرژی نوین کوتاه نموده و صرفا برنامه کاریکاتوری از صنعت هستهای در کشور باقی بماند.
کنار هم گذاردن رویکرد آژانس در قبال ایران و بهانههای واهی مدیر کل آن نظیر انتشار پی در پی گزارشهایی در رابطه با برنامه هستهای ایران (ما مدرکی دال بر انحراف ایران نیافتیم اما نمیتوانیم تضمین کنیم که فعالیتهای هستهای ایران صلح آمیز است) نشان میدهد که این سازمان بینالمللی اکنون و بیش از هر زمانی از اهداف و مقاصد بنیادین آن فاصله گرفته و در راستای خواستههای قدرتهای حامی گام بر میدارد، بدین رو بدبینی ایران به عملکرد و نیات آژانس امری منطقی به نظر میآید.