گروه بین‌الملل مشرق - من شهر «دیربورن» در ایالت «میشیگان» را نمی شناسم، اما درباره این شهر از رادیو مطالب زیادی شنیده ام .. آیا آنچه را که شنیده ام، صحت دارد»؟!!
«لئو برمن»، نماینده سابق جمهوری خواهان آمریکا از ایالت تگزاس طی حضورش در مصاحبه ای مطبوعاتی در این ایالت، در پاسخ به این سوال خبرنگاران که تا چه اندازه اطلاعات وی در این باره که شهر دیربورن به دست اسلامگرایان افتاده و شریعت اسلامی در آن را اجرا می شود، می گوید: اصولا من شناختی از این شهر ندارم و این موضوع را از رادیو شنیدم !!

«اسلام هراسی» یا همان «اسلام فوبيا» ( Islamophobia ) اصطلاحی است که معنای تحت اللفظی آن «بیم و هراس از اسلام» است و تعریف دقیق و باطنی آن به معنای دست زدن به اقداماتی نژاد پرستانه مبتنی بر ایجاد ترس و هراسی بی پایه و اساس و دروغین از اسلام و ایجاد نفرت و انزجار دایمی از مسلمانان و نگرش به اسلام به عنوان آیینی که دارای هیچ وجه مشترکی با فرهنگ‌ها و ادیان دیگر نیست و از حیث ارزش و محتوا در سطحی پایین تر از تمدن غرب است و در تبیین اینکه اسلام در اصل یک دین و آیین نیست، بلکه ایدئولوژی افراطی و خشونت آمیز بدون هیچ چارچوب و قید و بند است.

این اصطلاح برای اولین بار توسط مرکز مطالعات آمریکایی ( Runnymede Trust ) به کار برده شد که کمیسیونی به نام «مسلمانان انگلیس و اسلام هراسی» به ریاست «گوردون کونوای»، نایب رئیس دانشگاه ساسکس ( Sussex ) تشکیل داده بود.

این کمیسیون گزارش تحقیقاتی خود را در سال 1997 میلادی تحت عنوان «اسلام هراسی .. چالشی که پیش روی سراسر آمریکاست» تدوین و «جک استراو»، وزیر کشور وقت انگلیس آن را منتشر کرد.

ماه گذشته مرکز مطالعات آمریکایی پیشرفت ( CAP ) که مقر آن در واشنگتن می باشد، دومین گزارش خود را از شبکه افراد و گروه هایی که از اسلام متنفر و منزجر هستند و به نام شبکه اسلام فوبیا معروف می باشند، منتشر کرد، شبکه ای که دارای بودجه ای بالغ بر سالیانه 57 میلیون دلار است و برای ارتباط و دسترسی راحت و آسان کاربران پایگاهی مخصوص به آن در شبکه اینترنتی ایجاد شده است.

انتشار گزارش این مرکز مطالعاتی با انتشار خبر قتل سه دانشجوي مسلمان از یک خانواده در منطقه «چپل هيل»، نزديک دانشگاه ايالت کاروليناي شمالي آمريکا هم زمان شد و جالب آنکه هر سه قربانی ( ضياء و همسرش یسری و خواهرش رزان ) توسط شلیک مستقیم یک تیر به سر و از فاصله نزدیک کشته شده بودند.

خبر این جنایت پس از انتشار با واکنش سرد و سکوت معنادار رسانه هاي آمریکایی به طور خاص و رسانه های غربي به طور عام و نهادهاي به اصطلاح مدافع حقوق بشر در غرب همراه بود.
این موضوع اعتراض و محکومیت کاربران شبکه هاي اجتماعي علیه سکوت رسانه هاي غربي و گسترش اسلام ستيزي و اعمال فشار بر رسانه های آمریکایی جهت واکنش به این جنایت را درپی داشت.

گزارش اول مرکز مطالعات ( CAP ) در سال 2011 میلادی منتشر شد و در آن برای اولین بار از گستردگی شبکه فعال در زمینه دامن زدن و تحریک احساسات اسلام هراسانه در آمریکا با حمایت مالی بالغ بر 42 میلیون دلار پرده بر می داشت.

در حالی که گزارش کنونی از افزایش بودجه این شبکه جهت تحقق اهداف مشخص شده برای آن سخن می گوید، اهدافی که همه آنها را می توان در یک جمله خلاصه کرد: «به حاشیه راندن مسلمانان در جامعه آمریکا و ایجاد نفرت و انزجار مطلق از آنها».

پایه و اساس گزارش جدید این مرکز مطالعاتی بر این موضوع متمرکز است که شبکه اسلام هراسی در آمریکا طی ده سال اخیر به سرعت فعالیت ها خود را افزایش و گسترش داده و تلاش کرده تا جای ممکن افکار و اندیشه هایش را در جامعه آمریکا و به طور خاص در میان برخی از جریان های سیاسی این کشور اشاعه دهد و ترویج کند.

به همین دلیل به گفتمان این شبکه که در ابتدا گفتمانی افراطی نگریسته می شد، هم اکنون با مقبولیتی گسترده در جامعه آمریکا و محافل سیاسی این کشور مواجه شده است.

شبکه اسلام هراسی آمریکا به شرح زیر عمل می کند:
گروهی از سازمان‌ها و بازرگانان و سرمایه داران نیازهای مالی و بودجه این شبکه را تامین می کنند که براساس گزارش تاکنون به 57 میلیون دلار بالغ شده است تا اهداف مورد نظر و خواسته شده از آن محقق شود.

پس از دریافت این اموال و بودجه شبکه اسلام هراسی آمریکا این بودجه را بین موسسات و مراکز پژوهشی و مطالعاتی برجسته و مشهور این کشور تقسیم و پخش می کند و این موسسات و مراکز موظف هستند، پژوهش ها و تحقیقات دروغینی تهیه کنند که در بردارنده اطلاعات دروغین و کذب از اسلام و مسلمانان باشد.

پس از تهیه و تدوین، این گزارش ها در اختیار شبکه ای بزرگ از رهبران و مبلغان دینی راست افراطی و سیاستمداران و ژورنالیست ها و فعالان سیاسی و اجتماعی گذاشته می شود تا از آنها برای تحریف و گمراه ساختن و سرانجام قانع کردن آمریکایی ها استفاده شود و به مردم آمریکا بقبولاند که اسلام باور و اعتقادی صرفا و صرفا خشونت آمیز است.

البته باید تاکید کرد که این شبکه بزرگ تنها وظیفه قانع کردن طیف مختلف جامعه آمریکا را بر عهده ندارد، بلکه موظف است، این دروغ ها و کذب ها را به ایمان و باور غیر قابل رسوخ و نفوذ ناپذیر مردم آمریکا تبدیل کند.

در اینجا بالطبع نام بردن از سرکردگان و فعالان اصلی این شبکه بزرگ که یک دهه است، بسیار هوشمندانه و سازمان یافته در جامعه آمریکا با این میزان تاثیر گذاری فعالیت می کند، غیر ممکن است، به همین دلیل به مهمترین سر شاخه های این شبکه اشاره می شود:

الف – حامیان مالی اصلی و مهم شبکه
1 – ريچارد سكيف ( Rechard Mellon Scaife )
بیليونير مشهور آمریکایی و مالک مجموعه شرکت های آمریکایی ( Mellon ) که در حوزه نفت، آلومینیوم و بانکداری فعالیت می کرد و 14 ژوئیه سال گذشته رسانه های آمریکایی خبر مرگ وی را منتشر کردند.

مجموعه شرکت های سیکف یکی از بزرگ ترین حامیان سازمان های غیر دولتی مدافع ارزش های لیبرالیستی در جامعه آمریکا و براساس اهداف اعلام شده از سوی این سازمان هاست.

پس از مرگ ریچارد سیکف هم اکنون «جنی سیکف»، دختر و «دیوید سیکف»، پسرش مجموعه شرکت هایش را اداره می کنند و همچنان به حمایت از بسیاری از قضایا و مسائل محافظه کارانه، مراکز تحقیقاتی، سازمان های جامعه مدنی، گروه های تبلیغاتی و مذهبی توسط سه موسسه ( Sara Scaife Foundation )، ( قرطاج The Carthage ) و (  the Allegheny Foundation ) ادامه می دهند، اگرچه موسسه اول و دوم در ابتدای سال جاری میلادی در یکدیگر ادغام شدند.

اما این سه موسسه از سال 2001 تا 2012 میلادی حمایت مالی بالغ بر ده و نیم میلیون دلار از شبکه اسلام هراسی در آمریکا به عمل آوردند که بیشترین و بالاترین میزان حمایت مالی صورت گرفته از این شبکه در میان شرکت ها و موسسات آمریکایی است.
افزون بر آن این سه موسسه از بزرگترین فعالان و حامیان مالی موسسات و سازمان های مخالف مهاجرپذیری به آمریکا هستند.
 
2 – شركت ( آلن – برادلي ) Allen-Bradley Company
شرکت آلن – برادلی را باید مشهورترین تولید کننده دستگاه ها و ماشین آلات کنترل از دور و پایه و اساس امپراتوری «روكويل» ( Rockwell Automation ) به شمار آورد که ارزش سرمایه آن در بازار 6.35 میلیارد دلار برآورد شده است.

در سال 1942 میلادی برادران برادلی یعنی ( ليندي وهاري ) Bradley Foundation را تاسیس و هدف از تاسیس آن را حمایت مالی از فعالیت هایی عنوان کردند که درپی تحکیم و تثبیت ارزش های لیبرالیستی و دموکراسی و آزادی هستند که کشور و دولت آمریکا بر پایه آنها شکل گرفت.
اهداف شرکت آلن – برادلی به ظاهر این امر را نشان می داد، اما در واقع این شرکت درپی حمایت از موسسات و سازمان هایی همچون شبکه اسلام هراسی در آمریکا بود.

به این ترتیب شرکت آلن – برادلی سالیانه 30 میلیون دلار را به فعالیت هایی از مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی و سازمان های جامعه مدنی اختصاص می دهد که بر اسلام هراسی تمرکز دارند.
بنابر گزارش مرکز ( CAP ) شرکت آلن – برادلی طی سال های 2001 تا 2012 بیش از 6.5 میلیون دلار به شبکه های اسلام هراسی در آمریکا کمک کرده و از این حیث جایگاه دوم را در میان شرکت های تامین کننده بودجه این شبکه احراز کرده است.

اغلب کمک های مالی شرکت آلن – برادلی نصیب مرکز مطالعاتی «دیوید هورويتز برای آزادی ( David Horowitz Freedom ) شده، به گونه ای که این مرکز به تنهایی بیش از 5 میلیون دلار از این کمک ها را طی سال های فوق الذکر به خود اختصاص داده است.

3 – خانواده روزنولد ( Rosenwald )
بسیاری اولین بار است که نام این خانواده را می شنوند. البته این موضوع چندان مهم نیست، آنچه اهمیت دارد، این است که بدانید، «نينا روزنولد» یکی از مهمترین افراد این خانواده در آمریکا به مادر روحی نفرت و انزجار از اسلام و مسلمانان معروف است و یکی از تندروترین صهیونیست های آمریکا شمرده می شود.

در سال 2012 میلادی شرکت این خانواده به نام «شرکت سرمایه گذاری روزنولد» تفکیک و به سه شرکت به نام های ( صندوق خانواده آليس روزنولد )، ( مؤسسة خاورمیانه )، و ( صندوق انتزاعی ) تقسیم شد که همگی حمایت از مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی و سازمان های جامعه مدنی فعال در شبکه اسلام هراسی مانند مرکز هوفر، مرکز أمريكان انتربرايز و مرکز یهودی امور امنیت ملی در راس اهداف و اولویت هایشان قرار داشت.

طی سال های 2001 تا 2012 این سه شرکت بیش از 5 میلیون دلار به شبکه اسلام هراسی آمریکا کمک مالی کردند و در این بین سهم شرکت موسوم به صندوق انتزاعی طی سال 2009 تا 2012 میلادی به تنهایی بیش از 2 میلیون دلار بود که بخش اعظم این مبلغ به یکی از مهمترین بازوهای اجرایی شبکه اسلام هراسی آمریکا یعنی «باشگاه خاورمیانه» اختصاص یافت.
در این بین نکته مهمی وجود دارد که در گزارش مرکز ( CAP ) به آن اشاره نشده، اینکه نينا روزنولد طی سال های اخیر میلیون ها دلار را به ایجاد ائتلاف و هم پیمانی مستحکم بین شبکه اسلام هراسی آمریکا و لابی صهیونیستی این کشور اختصاص داده که یکی از مهمترین اهداف وی عنوان شده است.

ب – رهبران شبکه اسلام هراسی در آمریکا
رهبران و سرکردگان نقش بسیار مهمی را در شبکه اسلام هراسی آمریکا ایفا می کنند، به گونه‌ ای که نقش آنها را باید به نقش رهبران ارکستر سمفونیک تشبیه کرد که با رهبری با درایت و هوشمندانه خود موجب برقراری هماهنگی بین نوازندگان مختلف می شوند.

این مقدمه به این جهت بیان شد تا بر اهمیت نقش موسسات و مراکز واسطه و میانجی که در ادامه خواهد آمد، بیش از پیش تاکید شود، موسساتی که یکی از مهمترین وظایف آنها گرفتن اموال و کمک های مالی از حامیان اصلی این شبکه و سپس برنامه ریزی برای صرف و هزینه کرد آنها و سرانجام توزیع و تقسیم آنها میان موسسات و مراکز فعال در شبکه بزرگ اسلام هراسی در آمریکاست.

آنچه در ذیل می آید، مهمترین و اصلی ترین میانجی ها و واسطه ها در شبکه اسلام هراسی آمریکاست:

1 – باشگاه خاورمیانه ( MEF )
مهمترین و اصلی ترین هدف باشگاه خاورمیانه را که آشکارا و علنی توسط این مرکز اعلام شده است را می توان در این جمله خلاصه کرد: «تقویت و گسترش منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه و حمایت و دفاع از ارزش های غربی در قبال تهدیدات مستمر در این منطقه».
باشگاه خاورمیانه را باید بزرگترین و قدرتمندترین بازوی اجرایی در شبکه اسلام هراسی آمریکا دانست و می توان این موسسه را به رهبر اورکستر سمفونیک تشبیه کرد.

باشگاه خاورمیانه و موسسه مشهور ( Think Tank ) توسط «دانیل پایپس»، مورخ، نویسنده و تحلیلگر سیاسی آمریکایی در سال 1990 میلادی تاسیس شد و چهار سال بعد در سال 1994 میلادی به موسسه ای غیر انتفاعی تبدیل شد و دارای بازوی رسانه ای و تبلیغاتی در فصلنامه خاورمیانه است که نشریه ای تحلیلی است و به امور و قضایای خاورمیانه از منظر و دیدگاه آمریکایی آن می پردازد.

از سال 2001 تا 2012 میلادی از مجموع 57 میلیون دلار حمایت مالی صورت گرفته از شبکه اسلام هراسی آمریکا، باشگاه خاورمیانه بیش از 12 میلیون دلار را به خود اختصاص داده و در مقابل از فروش نشریات و فصلنامه ها و برنامه هایش 4.5 میلیون دلار کسب درآمد داشته که بالطبع تماما در راستای افزایش و تشدید موج اسلام هراسی در آمریکا است.

پس از باشگاه خاورمیانه، مركز ديويد هورويتز برای آزادی، دومین موسسه و مرکز مهم در مجموعه سازمان ها و مراکز فعال در شبکه اسلام هراسی آمریکا به شمار می آید که نقش بسزایی در تشدید و افزایش احساسات ضد اسلام گرایانه در جامعه آمریکا داشته است.

البته این مرکز تلاش کرده است، اینگونه جلوه دهد که مرکز تحقیقاتی بی طرف است که در حوزه گروه هراسی و دین هراسی فعالیت می کند و محدوده فعالیت هایش تنها دین اسلام و مسلمانان را در برنمی گیرد.


مركز ديويد هورويتز برای آزادی در سال 1988 توسط «ديويد هورويتز»، فعال سیاسی آمریکایی و دوست و همکارش «پیتر کولیر» تاسیس شد و از آنجا که سرمایه چندانی از خود نداشت، موسساتی مانند ( موسسه سارا سكيف ) و ( مؤسسة برادران برادلي ) در رشد و شکوفایی آن نقش بسزایی ایفا کردند.

مركز ديويد هورويتز برای آزادی شاهد کلید افزایش و تشدید تبلیغات کذب و دروغین علیه اسلام و خطر اسلام گرایی افراطی در آمریکاست و فعالیت هایش را بر ترویج و اشاعه نظریه توطئه ای متمرکز کرده است که اظهار می کند، اسلامگرایان تندرو و در راس آنها «جماعت اخوان المسلمین» درصدد نفوذ به کادرهای رهبری احزاب سیاسی آمریکا چه راستگرا و چپگرا است.

مركز ديويد هورويتز برای آزادی به این منظور دارای برنامه های هفتگی و تجمعات دوره ای در صدها دانشگاه آمریکاست تا بنابر ادعای این مرکز موجب آگاهی و بیداری بین قشر دانشجویان این کشور در قبال خطر افزایش نفوذ اسلام گرایان در آمریکا به طور خاص و کشورهای غربی به طور عام است.

مركز ديويد هورويتز برای آزادی از سال 2001 تا 2012 میلادی حدود 11 میلیون دلار از حامیان و طرفداران شبکه اسلام هراسی در آمریکا دریافت کرده و درآمدهای حاصل از فعالیت های آن تنها در سال 2012 میلادی 7.2 میلیون دلار بوده است.

3 – مركز سياست امنيتی ( CSP )
«دین اسلام بزرگ ترین خطری است که آمریکا را تهدید می کند و تلاش دارد، بر این کشور حکومت کند و در این میان مساجد، مهمترین ابزار جهت فتنه انگیزی مسلمانان هستند».
عبارت فوق پایه و اساس افکار و اندیشه های مركز سياست امنيتی ( CSP ) را تشکیل می دهد که سومین بازوی اجرایی قدرتمند شبکه اسلام هراسی آمریکا و یکی از مهمترین اشاعه دهندگان نظریه های توطئه مسلمانان در آمریکاست.

این مرکز در سال 1988 میلادی توسط «فرانک جی جافنی» پسر، روزنامه نگار و مجری رادیو آمریکایی تاسیس شد و از سال 2001 تا 2012 میلادی بیش از 7 میلیون دلار از کمک های مالی ارائه شده به شبکه اسلام هراسی آمریکا را به خود اختصاص داده و در مقابل تنها در سال 2012 میلادی دارای درآمدی بیش از 3.2 میلیون دلار بوده است.
در این بین درآمد فرانک جافنی به تنها در یک سال بالغ بر 300 هزار دلار بوده است که حتی خواب آن را هم نمی دید.

مركز سياست امنيتی در سال 2010 میلادی گزارشی تحت عنوان «اسلام، تهدیدی برای آمریکاست» را منتشر کرد و در آن مدعی شد که شریعت اسلامی در حال گسترش نفوذ خود در آمریکاست تا بر این کشور حکومت کند و هشدار داد که آمریکا روی کوهی از آتشفشان قرار گرفته که هر لحظه امکان فوران آن وجود دارد.

این مرکز در سال 2012 میلادی نیز مجموعه فیلم های 10 قسمتی تحت عنوان «اخوان المسلمین در آمریکا» تولید و منتشر کرد که در آن از تهدیدی که مسلمانان علیه ساختارهای زیربنایی آمریکا دارند، سخن گفته بود.

ادعاهایی واهی که «میشل باکمن»، نماینده کنگره آمریکا آنها را دستاویز قرار داد و حمله گسترده ای به «هوما عابدین»، مشاور پاکستانی الاصل «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه وقت آمریکا کرد.

شخصیت ها و افراد
سیاست مداران و نمایندگان کنگره و فعالان مدنی، مهمترین اعضای این شبکه در آمریکا هستند که سهم بسزایی در توسعه و گسترش افکار اسلام هراسانه و اسلام ستیزانه دارند و در ادامه به مهمترین آنها اشاره می شود:

1 – نوني درويش ( Nonie Darwish )
«اسلام سمی است که ایجاد کننده نفرت و انزجار و تفرقه است. اسلام دینی مبتنی بر دروغ و کذب است و در این تردید ندارم که روزی نابود خواهد شد».
از این عبارات به راحتی می توان به دیدگاه ها و شخصیت «نونی درویش»، فعال آمریکایی مصری الاصل و رشد یافته در نوار غزه و مهاجرت کرده به آمریکا و فعال جامعه مدنی و مدافع حقوق زنان پی برد.

نونی در سال 2009 میلادی گروه «مسلمانان اولیه آمریکا» را تاسیس کرد که در واقع مسلمانانی بودند که از اسلام روی گردان شده و به آیین دیگر در آمده و یا مرتد شده بودند. هدف اصلی این گروه دفاع از افراد مرتد عنوان شده است.

وی همچنین گروه دیگری به نام گروه «اعراب برای اسرائیل» را تشکیل داد که در آن افرادی عضویت دارند که از رژیم صهیونیستی حمایت می کنند و خواهان صلح و زندگی مسالمت آمیز با این رژیم هستند.

نونی به عنوان کارشناس امور اسلام رادیکال در طرح مستند «کلاریون» تحت عنوان «هوس: جنگ اسلام تندرو علیه غرب» مشغول به کار شد که اشاعه دهنده اسلام هراسی بود.

2 – زهدي جاسر ( Zuhdi Jasser )
«آمریکا در جنگ با مسلمانان تئوکرات یاغی که درپی تحمیل شریعت اسلام هستند و به مساوات همه در برابر قانون ایمان ندارند و به دلیل دین و ایمان اشان به کور دلی مبتلا شده اند، در جنگ است».

عبارات فوق بخشی از دیدگاه ها و اندیشه های «زهدی جاسر»، سرگرد سابق نیروی دریایی آمریکا و متخصص قلب ساکن شهر «وینیکس» ایالت «آریزونا» و رئیس مرکز «اسلامی – آمریکایی برای دموکراسی» ( AIFD ) است که در سال 2003 تاسیس شد و سازمانی غیر انتفاعی شمرده می شود.

مرکز اسلامی – آمریکایی برای دموکراسی موسسه ای تحقیقاتی و پژوهشی است که هدف آن مقابله با اسلام سیاسی و این اعتقاد و باور است که اسلام به عنوان یک دین بر لزوم تشکیل دولتی اسلامی تاکید می کند.

زهدی همواره اشاعه دهنده این عقیده است که مراکز و موسسات اسلامی فعال در آمریکا در واقع سازمان هایی تروریستی و خرابکار و مشوق اسلام افراط گرا هستند.
زهدی یکی از مهمترین و اصلی ترین فعالان شبکه اسلام هراسی در آمریکا تلقی می شود.

3 – ترنت فرانكس ( Trent Franks )
«ترنت فرانكس»، نماینده کنگره آمریکا از جمهوریخواهان ایالت آریزوناست. وی طی سال 2003 تا 2008 میلادی نیز نماینده کنگره آمریکا و از مدافعان طرح اشاعه دهنده اسلام هراسی در این کشور بود.

ترنت در سال 2009 به نمایندگان دیگر جمهوریخواه آمریکا مانند پل برون، جان شاديج و سو مايرك ملحق شد و از کنگره این کشور خواستار انجام تحقیقات در زمینه عملکرد شورای روابط اسلامی – آمریکایی ( CAIR ) به اتهام تلاش برای گماشتن جاسوس داخل دفاتر کنگره شدند.

4 – شبکه خبری فوكس ( FOX News )
شبکه خبری فوكس، یکی از معروف ترین و مهمترین شبکه های خبری آمریکاست که در این کشور فعالیت گسترده دارد و از پایگاهی که در میان مخاطبان خود دارد، برای تشدید و گسترش اسلام هراسی در آمریکا استفاده می کند و معروف ترین اسلام ستیزان آمریکایی همواره در برنامه های ضد اسلامی این شبکه خبری حضور و فعالیت دارند.

مرکز تحقیقات ادیان آمریکا در سال جاری در میان مردم این کشور نظرسنجی انجام داده است که نشان می دهد، رابطه مستقیم و تنگاتنگی بین افکار و اندیشه های اسلام ستیزانه و اسلام هراسانه و مشاهده شبکه خبری فوکس است.

این نظرسنجی نشان داد که اغلب آمریکایی هایی که شبکه خبری فوکس را تماشا می کنند، تمایل بیشتری نسبت به مقابله با توسعه و گسترش نفوذ اسلام در آمریکا دارند و از دولت این کشور می خواهند، با اسلام گرایان تندرو برخورد کند.

به طور کلی باید گفت که شبکه اسلام هراسی صرفا یک شبکه اسلام ستیز در آمریکا نیست، بلکه یک خط مشی جهانی است و به عنوان مثال در کشورهایی مانند آلمان، انگلیس و فرانسه نیز فعالیت گسترده ای دارد.