28 سال تجربه ناهوشمند
"هنوز در حال کسب تجربه هستیم" این جملهای است که هر سال در فلان جشنواره یا بهمان نمایشگاه از دهان مسئولان ذیربط شنیده میشود. کسب تجربه اتفاق مبارکی است؛ اما نه پس از 28 سال و نه پس از تجربه نزدیک به صدها نمایشگاه بینالمللی ریز و درشت از توکیو تا کاراکاس.
شاید برخی مسئولان حوزه فرهنگ کشور نام سیستمهای هوشمند را شنیده باشند؛ آن هم در بیشمار کنفرانس و همایشهایی که با لبخند از برندگان یا شرکتکنندگانش تقدیر میکنند. سیستمهای هوشمند شاخهای از علم ریاضی است که بر پایه سیستم عصبی بدن انسان، یک فرایند را براساس نمونههای امتحان شده، آموزش میدهند تا در نهایت به سیستمی دست یابند که با دادن دادههای اولیه، نتیجه نهایی مورد نظر کسب شود، بدون آنکه زمانی طولانی برای آزمایش نمونههای بیشتر صرف کنند.
سیستم هوشمند عصبی و متعاقب آن سیستم فازی روشهای علمی صرف در عرصه ریاضی یا علوم مهندسی نیست؛ بلکه وسعت و دامنه آن به قدری وسیع است که یک محقق علوم انسانی نیز میتواند با طبقهبندی و آزمودن دادههایش براساس نظام ریاضیاتی، به نتایج مدنظر خود دست یابد.
با چنین توضیح مختصری به نظر میرسد اگر یک پژوهشگر حوزه کتاب تجربه 27 دوره گذشته نمایشگاه کتاب را در یک اشل حتی ضعیف از سیستم هوشمند عصبی قرار میداد، نتیجه چیزی میشد که مخاطب کتاب نمیبیند. مطمئناً برنامه آموزش دیده به پژوهشگر میگفت که آنچه در 27 سال گذشته به عنوان نمایشگاه برگزار میشده یک فروشگاه متمرکز کتاب در یک فضای کوچک است و بعد این سیستم محترم البته تکراری از کار میافتاد.
در فضای آکادمیک و علمی کشور، تعداد کسانی که میتوانند برپایه اصول علمی این تجربه را به عمل تبدیل کنند بسیار و در مقابل بودجه پژوهشی مصوب در ادارات مربوطه نیز بسیارتر است.
همه چیز در نمایشگاه کتاب، کتاب در هیچ نمایشگاه
در اکثر سیستم های دولتی کشور در طول یک سال انواع و اقسام جشنوارهها و نمایشگاهها برگزار میشود. برخی به شدت سودآور و پرهیاهو و برخی برای رفع انتظارات. به هر رو در هیچ یک از این مراسمها، چه خوب و چه بد، مخاطب با چیزی شبیه آنچه در نمایشگاه کتاب مشاهده میشود، روبرو نخواهد شد. منظور غرفههایی است که در نمایشگاه کتاب اساساً برای عرضه چیزی جز کتاب حاضر شده اند. البته تجارت آن ها موفق است و در عین اینکه بیشترین میزان حیف و میل کاغذ را دارند اما بیشترین میزان فروش را هم در طول این 10 روز نمایشگاه دارند. غرفه های اوپراتورهای تلفن همراه، عرضه اینترنت پرسرعت و ...
در مقابل وقتی مخاطبی وارد نمایشگاه صنعت یا نمایشگاه مخابرات و حتی الکامپ شود، به هیچ عنوان غرفهای متعلق به یکی از ناشران کشور نخواهد دید؛ چرا که کتاب در معادلات آن نمایشگاهها نمیگنجد و این سوال بدون پاسخ می ماند که اساساً کتاب برای چیست؟ یا کتاب برای دیده شدن دست به دامان چیست؟
رابطه سیمکارت و کتاب یا مودم وایرلس با حوزه نشر در سطح مخاطب عام میتواند تبدیل به یکی از آن همایشهای ریز و درشتی شود که میتواند برای پر کردن بیلان یک سازمان مناسب باشد و نتیجه آن در نهایت حضور مجدد اپراتورهای زرد و آبی و بنفش در فضای نمایشگاه شود.
اگر سرانه فضای اختصاصی به یک ناشر با تعداد مناسبی از کتاب با سرانه اختصاصی به یک اپراتور تلفن همراه مقایسه شود نتیجه اسفناک است. هر اپراتور در هر ورودی برای خودش غرفهای دارد. نگارنده میداند اپراتور محترم هزینه فضای اشغالی را پرداخته و حق اوست؛ اما حضورش در نمایشگاهی که قرار است رسانهای دیگر را پوشش دهد نیز حق اوست؟
منهای اپراتورها، 10ها غرفه بیربط در نمایشگاه کتاب خودنمایی میکند که هر یک سهمی برای پنهان کردن اصل ماجرا دارند. این ماجرا جالب تر می شود وقتی کنار آرامش کتاب فضای هیجان یک رادیوی دست چندم و پر از دمبل و دیمبو تجربه شود. عادت شده است که همه چیز در نمایشگاه کتاب قر و قاطی عرضه و احتمالا مصرف شود. افزونه ها و مخلفات همراه کتاب پر رنگ تر و پر مشتری تر از کتاب است و کتاب زیر تلنبار آنان له شده و فراموش شده.
حضور غرفههای جانبی کمکی به حوزه نشر و کتاب میکند یا نه؟ نمایشگاه با چنین شمایلی که به سبب تکرار و عادت کسی جرأت تغییر دادنش را ندارد، شبیه یک لونا پارک است یا یک سایت فرهنگی؟