اسماعیل امینی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، نگاهی دارد به مجموعه تازه منتشر شده از میلاد عرفان‌پور.

مشرق - «از آخر مجلس شهدا را چیدند» کتابی‌ست فراهم آمده از سروده‌های میلاد عرفان پور. در این کتاب غزل‌ها، نیمایی‌ها و رباعی‌های شاعر آمده است. در دفتر اول (باغی در حوالی من) شعرهایی است با حال و هوای نیایش و بیان نگاه جست‌‌وجوگر در پی سویه پنهان هستی. در این شعرها نشانه‌های اُنس شاعر با آیات و مفاهیم قرآنی و مضامین احادیث و ادعیه دیده می‌شود. پیوستگی معارف دینی با هنر سخنوری و بیان شاعرانه، رهاوردهایی دل‌نشین از این دست دارد:

عدم اگر چه به دنیا کشانده زیستنم را
وجود من نگران قیامت است خدایا

در این بیت، ایهام در کلمه «نگران»، موجب گسترش دامنه معنا است. نخست این که انسان مؤمن در اندیشه قیامت است و دغدغه آن واقعه عظیم را دارد و دیگر این که گویی هر لحظه آن را می‌بیند و ناظر و نگران (نگاه کننده) به آن است.

در همین غزل که نام آن گل محمدی است، می‌گوید:

نه نفس مطمئنی دارم و نه جرئت رجعت
تمام دار و ندارم محبت است خدایا

علاوه بر زیبایی جناس قلب در (جرئت/ رجعت) در تعبیر«تمام دار و ندارم»، نکتۀ ظریفی است که افزون بر معنای اولیۀ آن (تمام سرمایه‌ام، محبت است) معنای دیگری در بازخوانی جمله آشکار می‌شود و آن این است که «تمام آن چه ندارم و به آن نیازمندم، محبت اس» و این نشانگر میل به کمال است.

دفتر دوم این کتاب به نام «سفارش از دل» مجموعه‌ای است از شعرهایی که متأثر از رخدادهای پیرامون و برخی دل‌بستگی‌های شاعر سروده شده‌اند. این شعرها اگرچه از زمره آثاری هستند که شعر مناسبتی نام گرفته‌اند، اما در هیچ یک از آن‌ها نشانه‌ای از تصنع و تکلف، دیده نمی‌شود؛ زیرا این شعرها برآمده از دل و بیانگر نگاه باورمند و عاطفی به تحولات زمانه است.

شعر «مکر شیطان» که برای مسلمانان مظلوم میانمار سروده شده و اشاراتی دارد به فاجعه سوزاندن هستی مسلمانان از جانب جاهلان متعصب، با این ابیات زیبا آغاز می‌شود:

به این آتش برس! هیزم مهیا کن! مهیاتر
گلستانیم ما در آتش نمرود زیباتر

مهیا کن که ما از آتش شیطان نمی‌ترسیم
که در آغوش آتش می‌شود ققنوس زیباتر

در ادامه شعر به این نکته اشاره می‌شود که چگونه ممکن است کسانی که مدعی پیروی از بودا هستند (مصلح بزرگی که پیام‌آور مهربانی و آرامش است) ممکن است این همه شرارت بیافرینند:

دریغا پیرو بودا به کار زنده سوزاندن
دریغاتر از این غوغای خاموشی! دریغاتر!

افسوس بزرگ‌تر، برای سکوتی است که در برابر این فاجعه بر جهان حاکم شده است. ایهام تناسب در کلمه (خاموشی) که با سکوت از یک سو و با آتش از دیگر سو، نسبت معنایی دارد در بیتی دیگر، اوج می‌گیرد:

رقم کی می‌زند این شعله‌ها خاموشی ما را؟
اذان آه ما آتش زده طومار عصیان را
در بیت دیگری از همین سروده، با طعنه‌ای گزنده، و با اشاره به رسم سوزاندن مردگان در آیین بودایی،  جهنم مکان بودنِ آن غوغاییان را بیان می‌کند:
شما را مردگانی هست سر تا پای در آتش
و خود در زندگانی نیز می‌سوزید پیداتر

دفتر «سفارش از دل» نشانگر توجه شاعر به جهان پیرامون است آن هم از نگاه شاعری که نظام فکری  بر مبانی استوار عقیدتی و ایمانی بنا شده و تابعی از موج‌ها و هیجانات رسانه‌ای نیست.

  غزل «در روضۀ آخر» در سوگ شاعر جوان انقلاب، مهدی پرویز، با این مطلع آغاز می‌شود:

مرگ باید سجده باشد سجده‌ای پیش از قیام
اشهدم را خوانده‌ام ای مرگ زیبا! السلام!

که اشاره‌ای دارد به یکی از رازهای سجده و قیام در نماز که آن را نشانه‌ای از برآمدن از خاک، مرگ و رفتن به خاک و باز برخاستن از خاک به هنگام محشر برشمرده‌اند.

دفتر «فصلی از نیمایی‌ها» با این شعر کوتاه و دل‌نشین آغاز می‌شود:

بی‌گمان دریا
شاعری شیدا و آشفته‌ست
با همین امواج کوتاه و بلندش
اولین نیمایی تاریخ را گفته‌ست

در بخشی از این دفتر، نیمایی پیوسته‌ای به نام شعر انقلاب آمده است که در فرازهایی کوتاه، تصویرها و تعبیرهای شاعرانه‌ای از مفهوم شعر انقلاب را بیان می‌کند:

راستی شعر انقلاب چیست؟
جز تصور نگاه کودکی
کودکی که از حلبچه بازمانده است و
با هزار آرزو
خویش را به نعش مادرش رسانده است

سیزده بخش این نیمایی پیوسته یا همین پرسش آغاز می‌شود؛ «راستی شعر انقلاب چیست؟»

و پاسخ‌های شاعر، نگاه جامع ، هوشمندانه و درعین حال سرشار از عواطف انسانی او را به شعر انقلاب بیان می‌کند:

راستی شعر انقلاب چیست؟
جز تکان شانه‌های شاعران
با تبسم زلال کودکان
کودکان کار
در بزرگراه روزگار

پایان این شعر، اوج با شکوهی دارد که برآمده از نظام فرهنگی و اعتقادی انقلاب اسلامی و جهان‌بینی شاعر است:

راستی شعر انقلاب چیست؟
راستی انقلاب ما برای کیست؟
اصلا این همه نگاه منتظر
مگر شعر نیست؟

چهارمین دفتر این کتاب به نام «فصلی از رباعی‌های تازه» چنان که از نامش پیداست، در بردارندۀ رباعی‌های میلاد عرفان پور است. رباعی که در سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی جانی تازه گرفت و در دو دهۀ اخیر با همت شاعران جوان، گسترش خیره کننده‌ای یافت، به گونه‌ای که دفترهای مستقل رباعی به فراوانی منتشر شد. میلاد عرفان پور نیز در سرودن رباعی تجربه‌های موفقی داشته و خلاقیت‌هایش، با اقبال دوست داران شعر امروز مواجه شده است.

در رباعی شمع، تلمیح دل انگیزی به عزای سیدالشهداء و اسیران خرابۀ شام دارد:

این شعله، مبارک است افروختنش
این داغ، غنیمت است اندوختنش

در شام بلند بی تو بودن تا صبح
سرگرمی شمع چیست جز سوختنش

ایهام در کلمات " شام" و "سرگرمی" در نگاه اول نمایان است اما ایهام پنهان‌تر در کلمۀ " سوختنش" است؛ سوختن شمع و سوختن از داغ شهیدان آن هم در شام بلند جدایی و غربت.

در رباعی "شهادت" مجموعه‌ای از مفاهیم و آموزه‌های مرتبط با عشق و شهادت را با ایجاز و زیبایی تما بیان می‌کند ؛ مفاهیمی که مبتنی است بر فرهنگ شعر هزارسالۀ این سرزمین:

حیف است که در راحت و رخوت بروم
از تیغ غم تو بی شهادت بروم

ای عشق جوانی‌ام فدایت مپسند
بعد از صد وبیست سال حسرت بروم

این رباعی، گویی تلمیحی گسترده دارد به ابیاتی با مضامین عشق و شهادت  از بزرگان شعر فارسی، ابیاتی از این دست:

بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در
الّا شهید عشق به تیر از کمان دوست

سعدی

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
کان که شد کشتۀ او نیک سرانجام افتاد

حافظ

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کآرام درون دشت شب خفته‌ست

دریایم و نیست باکم از توفان
دریا همه عمر خوابش آشفته‌ست

شفیعی کدکنی

این آشنایی گستردۀ شاعر با منابع فرهنگی و شعر بزرگان و اُنس با آیات قرآن کریم و احادیث و ادعیه ، در کنار خلاقیت و نگاه نافذ به جهان پیرامون و نیز چیره دستی در زبان و بیان شاعرانه، حاصلی ارجمند و تأمل برانگیز دارد که در مجموعه شعر" از آخر مجلس شهدا را چیدند" فراهم آمده و در اختیار دوست‌داران شعر قرار گرفته است.
منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۴:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۸
    1 0
    ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند​ ما مدعیانِ صفِ اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس