کد خبر 409632
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۷

آنچه از اقدامات «محمد بن سلمان» وزیر دفاع عربستان و خاندان سعودی برداشت می‌شود، آن است که فروپاشی سومین حکومت سعودی آن هم به دست شاهزادگان جوان این خاندان در حال رقم خوردن است.

به گزارش مشرق، تجاوز عربستان سعودی به یمن در قالب عملیات «طوفان قاطع» انتقاد بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان امور منطقه‌ای را به دنبال داشته، چراکه بر این باورند، با توجه به مشکلاتی که خاندان سعودی در داخل با آن مواجه است، این عملیات بیش از پیش به مشکلات ریاض دامن خواهد زد و با توجه به اینکه شاهزادگان کم‌تجربه اداره امور کشور را در دست دارند و تصمیمات سیاسی و امنیتی توسط آنها گرفته می‌شود، دور از انتظار نیست، شاهد فروپاشی حکومت سعودی در آینده نزدیک باشیم.

«حسن غندور» تحلیلگر لبنانی با بیان مطلب فوق، در مقاله‌ای که پایگاه خبری «سلاب نیوز» آن را منتشر کرد، به بررسی آخرین وضعیت حاکم بر خاندان سعودی می‌پردازد و در این خصوص می‌نویسد:

اولین حکومت پادشاهی سعودی 74 سال بیشتر دوام نیاورد تا اینکه بدست «ابراهیم پاشا»ی مصری بساط آن برچیده شد، دومین حکومت پادشاهی سعودی نیز بیش از 7 دهه از سال 1818 میلادی تا 1891 میلادی بیشتر عمر نکرد و بروز اختلاف بین شاهزادگان سعودی و مشخصاً بین فرزندان «فیصل بن ترکی بن عبدالله آل سعود» موجب شد تا «آل الرشید» از شرایط پیش آمده استفاده کند و پس از تصرف ریاض، آل سعود را از آن بیرون براند.

اما سومین حکومت پادشاهی سعودی که پایه‌گذار آن «عبد العزیز آل سعود» بود، 8 دهه است که به حیات خود ادامه می‌دهد و در این بین «نفت» و «مزدوری» مهمترین عوامل بقا و ادامه حیات حکومت سعودی بودند.

اما بر تخت نشستن دو پادشاه پیر و فرتوت طی دهه اخیر در این ایده را تقویت کرد که حکومت مزدور سعودی به پایان راه خود نزدیک می‌شود و عوامل ادامه حیات و بقای آن درحال فروپاشی است و اکسیژنی که از طریق فروش نفت و عایدات آن تنفس می‌کرد و جانی که از حمایت و پشتیبانی از گروه‌های تروریستی تکفیری وهابی برای تضعیف منطقه می‌گرفت، درحال تبدیل شدن به گاز سمی و خطرناکی بود که آل سعود و هم پیمانانش را خفه کند.

در این تردید نیست، یکی از مهمترین دلایل ادامه حیات رژیم سعودی و حکومت عجیب و غریب آل سعود حمایت قدرت‌های استکباری و صاحبان منافع نفتی از این خاندان است، از دیدار معروف و مشهور عبد العزیز و روز ولت در عرشه ناو «یو اس اس کوئینسی» در سال 1945 در دریای سرخ گرفته تا اظهارات غافلگیرکننده و اخیر باراک اوباما درباره خطر داخلی که عربستان سعودی را تهدید و در مردم مظلومش نمود پیدا می‌‌کند.

نشانه‌های منطقه‌ای و بین المللی بسیاری وجود دارد که خبر از تغییر و تحولات منطقه‌ای از جمله در حوزه خلیج فارس و احتمال انفجار اوضاع در کشورهای این منطقه می‌دهد و در این بین روی آوردن سرمایه گذاران بین المللی به خرید طلا و ذخیره نفت و سرعت بخشیدن به امضای قراردادها، دلیل واضح و آشکار بر انفجار اوضاع امنیتی در منطقه باشد و این انفجار الزاما جنگ بین ایران و عربستان نخواهد بود، بلکه گام‌های اشتباه و نادرستی که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و از جمله عربستان سعودی بر می‌دارند، مهمترین عامل تضعیف حکومت‌های آنها و در آستانه فروپاشی قرار گرفتن نظام‌های حاکم بر این کشورهاست و سخنان رئیس جمهوری آمریکا و تحریکات رژیم صهیونیستی جهت درگیر کردن عربستان سعودی به جنگی بی‌حاصل و بدون نتیجه در یمن در چارچوب این سناریو انجام می‌شود.

بنابراین باید گفت، این مرحله، مرحله تدارک و آماده سازی و اگر درست گفته شود، مرحله «پیش از فروپاشی» است و روندی که این مرحله طی می‌کند، متناسب با خواسته‌ها و مطالبات آمریکاست که تلاش دارد، تا ژوئن آینده یعنی موعد امضای توافقنامه نهایی هسته‌ای با ایران اوضاع را بر این منوال حفظ کند، اما پس از آن دیگر هیچ چیز مثل سابق نخواهد بود.

اما بینش ایرانی‌ها با نگاه آمریکایی‌ها به اوضاع منطقه تفاوت بسیار دارد. ایرانی‌ها به خوبی می‌دانند، سرنگونی آل سعود و فروپاشی حکومت سعودی در راستای نبود جایگزینی مناسب و مقبول برای آن شکافی در منطقه ایجاد خواهد کرد که در این شرایط تنها گروه‌های تکفیری آن را پر می‌کنند، به ویژه آنکه باورها و اعتقادات وهابی ریشه دوانده در جامعه عربستان زمینه نشو و نمای بیش از پیش گروه‌های تکفیری را در عربستان هموار خواهد کرد.

به همین دلیل ایران به خوبی از خطر فروپاشی حکومت سعودی درحال حاضر و شرایط کنونی منطقه آگاه است و این دلیل حفظ آرامش و سکوت تهران و در پیش گرفتن عقل و منطق طی 4 سال خودسری و گستاخی عربستان سعودی و فرو خوردن خشمش است.

اولویت ایران در این برهه از زمان حل بحران‌های حاکم بر عراق و یمن و سوریه است و در این بین اگر عربستان سعودی سرمنشأ تمام مشکلات در عراق و یمن و سوریه باشد، تضعیف و شکست دادن گروه‌های تکفیری راه درست و منطقی انجام هرگونه تغییرات ژئو سیاسی در منطقه است که بالطبع کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و عربستان سعودی را هم در برخواهد گرفت.

در نتیجه باید گفت، منطقه به سمت تغییر و تحول ریشه‌ای در حرکت است و حکومت سعودی در عربستان از بازتاب‌های این تغییر و تحولات نه تنها در امان نخواهد ماند، بلکه در بطن آن قرار دارد.

به جرأت می‌توان گفت، توافقنامه آیزنهاور – عبد العزیز، با آغاز عصر گاز و کشف میدان‌های نفتی جدید و اهمیت یافتن استفاده از گاز سازگار با محیط زیست (توافقنامه کیوتو) و کشف نفت سنگ یا «نفت شیل» در آمریکا و سیاست خارجی جدید این کشور مبنی بر عدم تکیه بر یک منبع در عرصه بین المللی جهت تامین نیازهای سوخت و انرژی‌اش، به خصوص پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 میلادی تاثیرگذاری و خاصیت خود را از دست داده است.

بنابراین منطقه در مرحله آتی شاهد تغییر و تحولات ریشه‌ای در بازیگران خواهد بود و در این میان تفاوت بسیاری بین ورود ایران به باشگاه کشورهای هسته‌ای و سازمان نظامی امنیتی چند قطبی شانگهای با «طوفان قاطع» وجود دارد که تلاش می‌کند، با پول و رشوه و دلارهای نفتی چند کشور فقیر را با خود همراه سازد تا به بهانه دفاع از امنیت عربی آتش جنگ‌های جنایتکارانه‌ای را در منطقه برافروزد که قربانیان آن کودکان و سالمندان کشوری فقیر و مستمند مانند یمن است و شاهزادگانش برای رسیدن به قدرت از هیچ توطئه‌ای علیه یکدیگر دریغ نمی‌کنند و با مفتی‌های خود تنها بذر جهل و نادانی را می‌کارند تا ملتی داعشی برداشت کنند که در کمین منتظر فرصت مناسب برای سرنگونی آنهاست.

به همین دلیل «سلمان بن عبد العزیز»، دشاه کنونی عربستان همچون «ملک عبد الله» توان درک متغیرها را جز از بعد زور و قدرت که ریاض اکنون آن را هم از دست داده، ندارد و عدم این درک و فهم ناشی از کهولت سن و تکیه بر شاهزادگانی خام و بی‌‌مایه است که حکومت را اداره و تصمیمات سیاسی را اتخاذ می‌کنند.

بنابراین جای تعجب ندارد، فردی چون شاهزاده «محمد بن سلمان» که تلاش می‌کند، جای بندر بن سلطان را بگیرد و ایفاگر نقش تاریخی و جنایتکارانه‌اش باشد، سودای طی کردن پله‌های ترقی در یک شب را در سر بپروراند و به تکیه زدن بر تخت سلطنت چشم داشته باشد.

به نظر می‌رسد، شاهزاده محمد بن سلمان تلاش دارد، نقش «شمشون یهودی» - از شخصیت‌های یهودی عهد عتیق – را بازی کند و همانگونه که «دلیله» - زن بدکاره‌ای که شمشون با وی نشست و برخاست کرد – به شمشون خیانت کرد و موهایش که منبع قدرتش شمرده می‌شد، را کوتاه کرد و آن را از بین برد، آمریکا نیز به محمد بن سلمان خیانت کند و منبع قدرت خاندان سعودی را با کاهش قیمت نفت و چشم پوشی از نفت عربستان از بین ببرد و در این اوضاع سعودی‌ها نیاز به «طوفان قاطعی» داشتند تا بیش از پیش پایه‌های سومین حکومت پادشاهی سعودی را متزلزل و آن را برای فروپاشی مهیا کند.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۴:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
    0 0
    الهم عجل لولیک الفرج

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس