کد خبر 40169
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۶:۲۰

وهابيون جنايتکار براي اجراي اين مراسم دور آتشي که روي آن يک سيني به اندازه سر قرباني يا کمي بزرگتراز آن قرار داده شده است ?جمع مي شوند و منتظر مي مانند تا سيني ياد شده از شدت گرما مانند آهن گداخته سرخ شود...

 به گزارش وبلاگستان مشرق، رحيم چوخاچي زاده مقدم در مطلب اخير وبلاگ "خوب و بد" نوشت: وهابي هاي خبيث مراسم ويژه اي براي برخي مناسبت هاي جشن و سرورخود دارند به نام " رقص ميري ". در اين مراسم يک يا چند مسلمان شيعه را که براي چنين روزي از قبل به اسارت مي گيرند ، دست و پا بسته به نحوي که قدرت دفاع از خود يا فرار نداشته باشد با بدترين و مشمئز کننده ترين شيوه به مسلخ مي برند که رويت صحنه هاي مربوط به کشته شدن اين قربانيان براي هر انسان مدعي طرفدار حقوق بشر غير قابل تحمل مي باشد.

جزئيات ريز به ريز اين مراسم تا چند سال پيش در کتاب سبز وزارت خارجه موجود بود، نمي دانم که آيا هم اکنون نيز اين مطلب در اين کتاب سبز موجود مي باشد يانه ?اما درسالي که آمريکا به افغانستان حمله نظامي کرد و بنده به اتفاق زنده ياد شهيد رسول کاظم نژاد عکاس روزنامه کيهان به کويته پاکستان رفته بوديم تا از اين طريق براي تهيه گزارش زنده و از نزديک ?وارد افغانستان شويم ? در بازگشت از ماموريت در يکي از بخش هاي سفرنامه خود به اين مراسم به نقل از کتاب سبز وزارت امورخارجه کشورمان اشاره داشتم اما به خاطر ناراحت کننده بودن اين مطلب چاپ آن با مخالفت شديد مديرمسئول محترم روزنامه که مستند به همان کتاب سبز بود مواجه شد.

با توجه به شرايط امروز که کشورهاي منطقه توسط همين حکام وهابي مسلک در وضعيت بسيار بحراني قرار گرفته اند ? لازم ديدم که مخاطبين اين وبلاگ را که اين روزها با دقت تمام پي گير مسائل و حوادث و تحولات در کشورهاي مسلمان وعربي هستند درجريان عمق دنائت و خباثت وهابيون جنايتکار قرار داده و علت درخواست داوطلبانه حکام شيعه کش آل سعود از امير جنايتکار بحرين مبني بر سرکوب خونين جنبش رهايبخش مردم مظلوم اين کشور قراردهم تا متوجه باشند که آن ها براساس چه نياتي آمادگي کامل خودرا براي انجام اين ماموريت کثيف اعلام کرده اند ، لذا ضروري مي نمايد که در اين مجال هرچند کوتاه ?اشارتي داشته باشم به اين بخش از سفرنامه ام يعني مراسم ويژه "رقص ميري ".

وهابيون جنايتکار براي اجراي اين مراسم دور آتشي که روي آن يک سيني به اندازه سر قرباني يا کمي بزرگتراز آن قرار داده شده است ?جمع مي شوند و منتظر مي مانند تا سيني ياد شده از شدت گرما مانند آهن گداخته سرخ شود و وقتي اين داغي به نهايت خود رسيد قرباني ? درحالي که دست ها و پاهايش بسته است آورده و درکنار آتش قرارداده مي شود تا گرماي آتش و سوزانندگي آن را با تمام وجود حس کرده و سرخي سيني را به چشم ببينند ، سپس با فرمان " بزرگ مجلس " و همراه با فرياد بکش بکش ! تماشاچيان ، سر قرباني با يک چرخش شمشير جلاد از تن جدا شده و به گوشه اي مي غلطد و بلافاصله در حالي که بدن بدون سر قرباني، هنوز داغ است و در حال جان کندن و تسليم روح به حضرت حق و سپري کردن آخرين لحظات زندگي نباتي است ، جلاد سيني داغ شده را در ميان هلهله تماشاچيان ? از روي آتش برداشته و به جاي "سر از تن جدا " قرار مي دهد ، در اين لحظه است که پيکر قرباني همانطور که پيش از اين به آن اشاره شد و هنوز در حال جان دادن است به واسطه داغي که از سيني به آن منتقل مي شود ، به شدت تحريک شده و در حا لي که با کف زدن ها و هلهله ممتد تماشچيان همراه مي باشد ?به جنب و جوشي که بي شباهت به حرکات موزون نيست ? تبديل مي شود که به همين خاطر وهابيون کثيف ! به آن رقص ميري مي گويند يعني " رقص در حال مرگ " !! .

***********

با يادآوري اين واقعيت تلخ و در عين حال مشمئز کننده ? خواستم اين مطلب را برسانم که وقتي ملک عبدالله اين مسئول وهابي و جاني عربستان در پشت خط تلفن و درگفت و گو با "عيسي بن حمد آل خليفه" اميرخائن بحرين ? در آرامش خاطر و با صراحت تمام مي گويد ?اگر نمي‌توانيد شيعيان کشور خود را ساکت کنيد ما داوطلبانه مي‌توانيم اين کار را انجام دهيم ! و امير بحرين نيز به محض مواجه با اين پيشنهاد رذيلانه بدون کوچکترين فوت وقت اين پيشنهاد را به ديده منت مي پذيرد و مرز هاي خود را به روي نيروهاي بد مست تا بن دندان مسلح کشور بيگانه اي مي گشايد که سران آن ها کشتن را ثواب مي پندارند و گرفتن جان شيعيان به آن شيوه اي که گفته شد ? نوعي تفريح و حتي عبادت براي انتقام گيري از اهل بيت مي دانند! متوجه باشيد که عمق کينه وهابيون نسبت به شيعيان از کجا نشات مي گيرد و اينکه برخي در بدنه دولت محترم به طور کاملا نسنجيده و ساده لوحانه و غير کارشناسي به دنبال برقراري روابط تنگاتنگ با اين گروه از رژيم هاي مرتجع منطقه با آن سوابق بسيار تلخ و تاريکي که در برخورد با مسلمانان اعم از شيعه و سني بويژه شيعيان در پيشاني تاريخ برجاي گذاشته اند مي باشند ? چقدر جاي بسي تاسف دارد! و چقدر در چنين شرايطي حفظ هوشياري مردم هميشه در صحنه را براي مقابله با اين گونه حرکات ساده لوحانه و درعين حال مشکوک ضروري مي نمايد. اينگونه پلشتي ها در حالي در سياست خارجي ما صورت مي گيرد که ملت ما نمونه هاي بارزاين گونه دنائت ها و پستي ها را در ماجراي قتل عام شيعيان در جمعه خونين مکه در جوار خانه امن الهي که با فرمان فهد پادشاه منحوس وقت عربستان اين نوکر حلقه به گوش آمريکا و اسرائيل به اجرا درآمد ? تجربه کرده اند و يا در هنگامه آغاز بمباران مردم بي دفاع شهرهاي مرزي کشورمان در دوران جنگ نابرابري که به واسطه صدام برکشورمان تحميل شد ? به چشم خود ديده اند آن لحظه به لحظه ها و صحنه به صحنه هاي چگونه چکانيده شدن ماشه اولين توپ توپخانه صدامي توسط "حسين اردني " که همگي به سوي شهرهاي مسکوني و مردم بي دفاع کشور مان در مرزها نشانه رفته بود.

البته تصاوير اين مستندات نه تنها هنوز در اذهان مردم داغديده ملت شريف و شهيد داده کشور عزيزمان موجود است بلکه آرشيو هاي صدا و سيما مملو از تصاوير کاملا مستند از اين جنايت هاي سران برخي کشورهاي عربي بويژه اردن مي باشد و کساني که شيفته دعوت و يا ايجاد ارتباط عميق با اين قبيل سران مرتجع منطقه هستند اقلا پيش از هر تصميمي سري به آرشيو رسانه ملي بزنند.

اين روزها باديدن صحنه هاي ورود نيروهاي سعودي به شهرها و خيابان هاي سرزمين بحرين و کشتار مردم بي دفاع آن? خاطرات آن روزهاي تلخ ?دوباره يادآورمان مي شود و وقتي مي شنويم که عناصري از بدنه اين نظام در صدد دعوت اين جانيان براي شرکت در جشن نوروز امسال شده اند يا اينکه خود شان بنا دارند براي شرکت در مراسم جشن نوروز و يا به خاطر هرکار ديگري با سفر به آمريکا و نشستن در کنار " بان کي مون " دبير کل سازماني که در اين اوضاع سکوت خفت باري را به نفع جنايتکاران غربي و سران مرتجع و وابسته عرب اتخاذ کرده است سال جديد را تحويل بکنند ? اين سوال پيش مي آيد که اگر مردم خون غيرتشان به جوش نيايد پس چه بايد بکنند؟!. تصاويري که در اين روزها از کف خيابان ها و کوچه هاي بحرين در سيماي جمهوري اسلامي و رسانه هاي خارجي به نمايش گذاشته مي شود هاکي از آن است که نيروهاي نظامي آل سعود در مسيرهاي ورود به بحرين ، هرکسي را که در تيررس مگسک سلاح خودکار خود قرار مي گيرند بدون کوچکترين هشدار قبلي مانند برگ خزان از درخت زندگي شان ساقط مي کنند ? به همين راحتي !! و هيچ ابايي هم از اين اقدام زشت خود ندارند!!. چرا که مي دانند ? هيچ جا در مقابل اين اعمال زشت خود پاسخگو نيستند !! براساس اخبار دريافتي ?نيروهاي سعودي در اين تجاوز آشکار و اشغال اين سرزمين متعلق به مسلمانان حتي يک گلوله هوايي شليک نکرده است ، همانطور که در حادثه رقت آور جمعه خونين مکه درششم ذيحجه سال 1366 هجري شمسي شاهد چنين حوادثي بوديم که اکثريت به اتفاق تيرهاي شليک شده از سوي سربازان سعودي به سوي حاجيان ايراني به صورت مستقيم و به سر و صورت آنان اصابت کرده بود . بنابراين آيا در چنين شرايطي هرگونه روابط و تعامل دوستانه با اين گونه رژيم هاي منفور وابسته اي که داراي پرونده هاي قطور خيانت و جنايت عليه اسلام ناب محمدي داشته و دارند و دعوت از اين قبيل پادشاهان مطرود ملت هاي خود براي سفر به کشورمان کاري از روي عدم آگاهي و برخلاف خواسته هاي واقعي مردم نيست؟! آيا نبايد در زمان مقتضي با اين گونه افراد که امروز متاسفانه در بدنه دولت نفوذ کرده اند و در کارهايي دخالت و ورود ناشيانه مي کنند که در حد و قواره آن ها نيست برخورد لازم شود؟! اين اقدام شرم آور اين روزها باعث فراهم شدن شرمساري براي اصولگرايان واقعي اين نظام در ميان مخالفين داخلي و خارجي شده است و بدتر از همه توجيه اين اشتباه استراتژيک است که اين بار نيز توسط عناصر درجه 3 اين جريان به شکل هاي کاملا کودکانه صورت مي گيرد و به جاي عذر خواهي از مردم و خانواده شهدا به خاطر سياست غلطي که در پيش گرفته اند باز هم متوسل به توجيه هاي سبک و کودکانه شده و در صدد رفع اين اشتباه به انحاء مختلف و انداختن توپ اين فضاحت سياسي برزمين ديگران برآمده اند !!.

نگارنده اين سطور به عنوان يک مسلمان ايراني و به عنوان يک ناظري که امروز شاهد يک نسل کشي تمام عيار ، ناجوانمردانه و در يک شرايط کاملا نابرابر ? توسط نيروهاي دجال وهابي آل سعود درکشور کوچک بحرين که زماني يکي از استان هاي مهم ميهن اسلامي مان به شمارمي آمد هستيم ، معتقدم که دستگاه ديپلماسي کشورمان بايستي بدون تحمل کوچکترين موازي کاري هايي که اين روزها به نام مشورت در پيش گرفته شده است براي نجات جان ملت مسلمان بحرين که در سکوت خفت بار سازمان هاي بين المللي ، اتحاديه عرب و حتي سازمان کنفرانس به اصطلاح اسلامي صورت مي گيرد ، به هر شکل ممکن راسا وارد عمل شده و تدابير لازم را براي کمک رساني به مردم تحت ستم بحرين ? به هر نحو ممکن ، بينديشد .

وفتي شما با دقت تمام نگاهي به تاريخچه روند استقلال جعلي و فرمايشي بحرين بيندازيد و به وضعيت و شرايط فعلي آن دقت داشته باشيد به سهولت و به وضوح مي توانيد پي به شباهت ها و مشترکات روند اشغال اين کشور توسط وهابيون با تاريخ مبارزات ملت فلسطين و روند اشغال آن توسط رژيم صهيونيستي پي ببريد .

بحرين اين قطعه از سرزمين شيعيان که امروز ازآن ? به عنوان کشوري موسوم به کشور پادشاهي بحرين ياد مي شود ، زماني به عنوان يکي از استان هاي زرخيز کشورمان محسوب مي شد اما در مقطعي ازدوران حاکميت رژيم وطن فروش پهلوي يعني دردهه 50 و حدود 6 سال قبل ازپيروزي انقلاب اسلامي در يک معامله کاملا نابرابر از دست رفته اعلام و به ثمن بخس به مزايده گذاشته شد که برنده اين مزايده هيچ کس جز وهابيون سلفي وابسته به اسرائيل و انگليس نبود.

اگر در قضيه فلسطين سياستمداران فريبکار و روباه صفت انگليس خبيث در تکميل پروسه و سناريوي اشغال فلسطين ، ابتدا به ساکن ، يک اقليت يهودي را مسلح کرده و سپس براکثريت فلسطين حاکم کردند و بعد گام به گام مسلمانان را از سرزمين هايشان آواره ويا آن ها را به خاک و خون کشيدند و همانطور مشاهده مي کنيد شرايط امروز را به وجود آوردند ? دقيقا ما اين حادثه را در بحرين نيز شاهد هستيم به اين معني که همين روباه مکار در يک عمليات فريبکارانه شبيه عمليات انجام شده در فلسطين ُ يک گروه در اقليت به " ظاهر اهل سنت "ي را که هيچ گونه وجه اشتراکي ميان آن ها و ديدگاه هاي اهل سنت واقعي ندارد ? بلکه وهابي هستند و سلفي ، به حاکميت و حکمراني بريک اکثريت شيعه در آورد .

اگر يک فلاش بکي به تاريخچه جدايي اين سرزمين از ميهن اسلامي مان ايران بزنيم ? متوجه خواهيم شد که با کمک يک نخست وزير بهايي مثل " هويدا " درحالي که 4 جزيره ايران در اشغال بود ? اشغالگران 3 جزيره متعلق به خودمان را به خودمان پيش کش کردند ! مشروط براينکه ما هم براي هميشه قيد " بحرين " جزيره چهارم خودمان را بزنيم که متاسفانه همين اتفاق هم مي افتد و براي محکم کاري هم که شده يک همه پرسي و رفراندوم ساختگي و فرمايشي هم که در آن اتفاقا شيعيان به هيچ وجه حضور تعيين کننده نداشتند ? برگزار و با يک راي گيري از قبل قابل پيش بيني که درسازمان ملل به راه انداختند و درنهايت به جدايي بحرين از ايران راي صادر کردند ، باز هم بدون آنکه صاحبان اصلي اين سرزمين در انتخاب سرنوشت خود کوچکترين سهمي داشته باشند و يا در باره تعيين سرنوشت خود اندک نظري هم از آن ها خواسته شده باشد و براي اينکه بتوانند صداي به حق شيعيان در اکثريت اين استان متعلق به ايران در اعتراض به اين اقدام ناعادلانه را که در اثر يک معامله خائنانه جنبه قانوني پيدا کرده بود کاملا خفه کرده و آن را غير قابل شنيدن کنند ! با يک نقشه از پيش طراحي شده انگليسي هاي خبيث به لطايف الحيل ? يک عده اقوام وارداتي سني سلفي غيربومي را از اطراف ? جمع آوري کرده و وارد منامه مي کنند و سپس تلاش مي کنند که در آمار جمعيتي منطقه دست کاري کرده و اين بلا را که امروز شاهد آن هستيم برسر شيعيان بياورند ? بلايي که دقيقا مشابه آن در خصوص فلسطين اشغالي و با مهاجرت اجباري يهوديان به سرزمين فلسطينيان صورت گرفت به طوري که امروز يک اقليت کاملا غير بومي وابسته به انگليس در بحرين حاکميت پيدا کرده و تا به امروز بر عده کثيري از شيعيان بومي ستم روا مي دارند !!. حال آنکه اکثريت مردم بحرين شيعه اثني عشري ? ايراني و فارسي زبان هستند و هم اکنون نيزدر روستاهاي بحرين سکونت دارند و متاسفانه بعد از انقلاب هم بعد از اينکه نظام مقدس ما به پيروزي مي رسد ، احتمالا باتوجه به شرايط آن روز و همچنين به خاطر برسرکار بودن ليبرال ها برمصدر امور اين استقلال خفت بار به رسميت شناخته شده و مهر تاييد برآن زده مي شود ، لذا اگر ما بحرين را به رسميت نمي شناختيم و حق حاکميت مان را بر اين سرزمين همچنان محفوظ مي داشتيم و يا اين استقلال را مشروط به شرايطي مي کرديم و اين تفحض را براي خودمان همچنان حفظ مي کرديم تا با رصد کردن لحظه به لحظه تحرکات وهابيون و به محض مشاهده تخلفاتي در تغيير نقشه پراکندگي و يا جا به جايي جمعيتي اين منطقه هرازگاهي با فراخواني سفير بحرين به وزارت خارجه ? هوشياري خود را در برابر اين گونه فعاليت ها و تلاش هاي موذيانه آل خليفه به اثبات مي رسانديم ضرر نمي کرديم که هيچ بلکه امروز در چنين شرايطي در دفاع از شيعيان خود با مشکل مواجه نمي شديم و به راحتي مي توانستيم ثابت کنيم و ادعا کنيم که ادامه جدايي بحرين ازايران اسلامي با هيچ منطق و هيچ قاعده اي همخواني ندارد و حاکمان فعلي بحرين امانتداران درست و صا لحي براي اداره اين کشور اسلامي نمي توانند باشند و حاکميت شان از همين امروز باطل است ، به همين راحتي .

وانگهي مگر قرار نبود با به رسميت شناختن استقلال بحرين از سوي ايران ، طرف و طرف هاي مقابل هيچ ادعايي در باره 3 جزيره متعلق به ايران صورت نداشته باشند پس چه شد؟! پس چرا هيچ چيز عوض نشده است و سال و ماهي نيست که وهابي ها ي حاکم دربحرين و برخي ديگر ازکشورهاي عربي عضو شوراي همکاري خليج فارس بويژه امارات به بهانه هاي واهي وبا چراغ سبز انگليس و آمريکا و رژيم صهيونيستي همچنان برطبل مالکيت دروغين خود برجزاير متعلق به ايران زده و بر غير ايراني بودن آن ها پافشاري مي کنند ؟!. بنابراين وقتي يک طرف متعهد زير همه تعهدات خود مي زند چرا ما نه ؟!

بنابراين درشرايط فعلي بحران منطقه که ديکتاتورهاي وابسته حاکم برکشورهاي عربي عاملان اصلي به وجود آمدن آن بوده اند ? نبايد ما نيز ساکت بوده و نظاره گر فجايع امروز که ناشي اشتباهات گذشته و گذشتگان بوده باشيم و مي بايستي تا دير نشده به داد مردم مظلوم بحرين شتافته و آن ها را از اين حمام خوني که به راه انداخته اند نجات دهيم .

اگرچه امروز ورود به اين موضوع اندکي سخت و دشوار شده است ، اما ورود نيروهاي نظامي کشوربيگانه به يک کشور مستقل ديگر اشغالگري محسوب مي شود و رفع اشغال در صورت در خواست مردم آن کشور بر هر کشوري بويژه کشور همسايه از اوجب واجبات است و لذا جوانان دلير و جان برکف کشورمان اين آمادگي را دارند که به يک چشم به هم زدني انجام وظيفه بکنند و يقين بدانيد که براي خشنودي روح جريحه دار شده امام (ره) در ارتباط با حادثه جمعه خونين مکه به دست نيروهاي تا بن دندان مسلح آل سعود هم که شده آماده هرگونه جهاد در اين راه خواهند بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

والا اگر بخواهيم در اين روزها که همه چيز به هم ريخته اميدمان را به شوراي سرتاپا وابسته همکاري خليج فارس ، اتحاديه عرب و حتي سازمان به اصطلاح کنفرانس اسلامي ببنديم تا براي دفاع از ملت مظلوم اين کشور اندک تصميمي بگيرند و کاري بکنند ، چنين اميدي بيهوده و دل بستن به چنين مجامع توخالي کاري عبس خواهد بود چرا که اگر آن ها مي خواستند کاري بکنند بعد از اين همه مدت اشغالگري و جنايت هاي سبعانه رژيم صهيونيستي درفلسطين ? فکري به حال ملت تحت ستم اين ديار مي کردند!.

لذا به نظرمي رسد اگر اوضاع بخواهد بغرنج ترازاين شود بايستي استراتژي مان را نسبت به بعضي جاها مانند کشور شيعه نشين بحرين عوض کنيم و به سرعت حاکميت آل خليفه را به خاطرنداشتن صلاحيت حکومتداري بر مردم مسلمان خود غيرقانوني و غيرشرعي دانسته ورسما اعلام کنيم که حاکميت و استقلال اين قطعه از خاک ايران اسلامي مشروط به شرايطي بوده که امروز آن شرايط محقق نيست .

ما درخصوص تملک بر بحرين استدلال هاي روشني داريم که هرکشوري اين استدلال ها را داشته باشد در دنيا حرفش قابل شنيدن است .

و اين را هم بايد بدانيم که وضعيت بحرين براي ما مثل " جزاير مالوينا " ست براي " آرژانتين " که هم اکنون در اشغال انگليس مي باشد ولي آرژانتين هيچ وقت زير بار پذيرفتن اين اشغال نرفته است .

شرايط بحرين مانند شرايط " هنگ کنگ " است براي " چين " که بعد از 100 سال بالاخره چين آن را پس گرفت.

" قبرس " هم شبيه به همين شرايط را براي " ترکيه " دارد و جا لب است که بدانيد غربي ها از راست و چپ به ترکيه که شيفته پيوستن به اتحاديه اروپا به هر شکل ممکن است ، فشار وارد مي آورند تا شرط پيوستن به اتحاديه اروپا را چشم پوشي اين کشور از قبرس و اعطاي آن به يوناني ها بدانند ، اما همانطور که شاهد و ناظر بر شگرد ديپلماسي ترکيه در جهان هستيم ، سران اين کشور با قاطعيت تمام مي گويند ؛ نه تنها قبرس را نمي دهيم بلکه معتقديم که کل قبرس از آن عثماني ها يعني متعلق به ترکيه است و براي اينکه اين تصميم خود را در عمل هم نشان بدهند به هرقيمت که شده نصف شمال قبرس را ترک نشين کرده واز آن ها نيز به شکل هاي مختلف حمايت مي کنند و به اين شکل بر پايداري خود در اين منطقه تاکيد مي کنند و مثل عقاب و مادري که بالاي سربچه اش باشد بالاسر قبرس هستند و نمي گذارند که يونان قبرس را ببلعد ، لذا اينکه مي بينيد رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه براي اثبات قاطعيت خود در دفاع از منافع خود در مجادله اي که با شيمون پرز درحاشيه اجلاسيه کذايي داموس پيدا مي کند و با شدت تمام به اين جلاد صبرا و شتيلا مي تازد و با خطاب قراردادن او ? خونخواري وي در فلسطين اشغالي را به رخ اش مي کشد و اين مقام عالي رتبه رژيم صهيونيستي را سکه يک پول مي کند? در راستاي همين سياست است .

بنابراين امروز نيز اتخاذ چنين سياستي در باره بحرين براي دستگاه ديپلماسي کشورمان مهياست و بهترين موقع براي طرح چنين ادعايي مي باشد.

شيعيان در بحرين جمعيتي بالغ بر 90 درصدي را پيش از استقلال تشکيل مي دادند اما بعد از استقلال و هم اکنون اين رقم به 60 الي 70 درصد رسيده است و اگر اين رويه ادامه پيدا کند کار بسيار مشکل تر خواهد شد لذا به همين خاطر ايران اسلامي بايستي هرچه زودتر با پاسخ مثبت دادن به نداي " هل من ناصرينصروني " ملت تحت ستم بحرين ، شناسايي خودش از استقلال بحرين را پس بگيرد و حتي به نظر مي رسد اين سياست پيش از آنکه از سوي قوه مجريه و از طريق دستگاه ديپلماسي کشورمان و سپس قوه قضائيه اجرايي شود ? اولين جرقه هاي آن بايد از سوي علماي اهل سنت ، علماي شيعه و مراجع معظم در نجف و قم زده شود و اينگونه جنايت ها از نظر تاريخي و مذهبي محکوم شده و درنهايت اين موضوع به نحوي سوق داده شود به سويي که ايران رسما اعلام کند که در اين مرحله حساس نمي تواند نسبت به جان و امنيت مسلمانان شيعه و اهل سنت بي تفاوت باشد . لذا به هر حال بايد سياستمان نسبت به بحرين را عوض کنيم و بدانيم که اتخاذ چنين سياستي 2 خوبي دارد يکي اينکه معلوم مي شود که ما هيچ نقشي در اين ظلمي که به شيعيان بحرين مي شود نخواهيم داشت و جبران مافاتي خواهد بود براي تلافي سياست هاي غلط گذشته مان وخوبي دومي که دارد اين است که کشورهاي عربي حوزه خليج فارس بويژه امارات عربي متحده ديگر جرات نمي کنند روي جزاير 3 گانه ادعايي داشته باشند و اين را يقين بدانيم که عقب نشيني امروز امارات در خصوص اين جزاير و خارج کردن آن از دستور کار شوراي همکاري خليج فارس صرفا موقتي و تحت تاثير شرايط امروز منطقه و نوعي تاکتيک بوده و وقتي آب ها از آسياب بيفتد باز همان ادعاها و گردن کشي ها از سر گرفته خواهد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۳:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
    1 0
    وهابیت سرچشمه منحوس خود را از اسرائیل جنایتکار گرفته که خود دشمن قسم خورده اسلام ومسلمین است وحیف که حتی آن را فرقه ای اسلامی بنامیم وباید از صفحه روزگار با اسرائیل از بین برود
  • مصطفی ۰۸:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
    1 0
    یا مهدی ظهور کن اقا دنیا به اخرش رسیده

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس