میشل عفلق مؤسس حزب و دارای اصول و دارای تفکر، وقتی فهمید صدام آدم قوی است که حکومت می‌کند شروع کرد به مدح و ثنای مدام صدام حسین. برای اینکه امتیازاتش و دفتر بزرگش را حفظ کند. تا جایی که گفت صدام هدیه‌ی آسمان است به حزب بعث و هدیه‌ی حزب بعث است به امت عربی.

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدامگروه بین الملل مشرق - در 5 قسمت نخست این مطلب (که خاطرات صلاح عمر العلی عضو ارشد حزب بعث و از اعضای شورای رهبری انقلاب پس از روی کار آمدن این حزب در عراق در سال 1968 است و در برنامه شاهد علی العصر شبکه الجزیره بیان شده) به برخی رفتارهای صدام پیش از روی کار آمدن اشاره شد. همچنین خواندیم که چگونه حکومت حزب بعث از یک حکومت ایدئولوژیک به سمت یک مافیای خانوادگی سوق پیدا کرد و صدام چطور برای رسیدن به قدرت حاضر شد یکی از سران حزب را هم بی دلیل اعدام کند.

درباره‌ی برخی محاکمات و اعدام‌های چند سال نخست روی کار آمدن حزب بعث هم مطالبی خواندیم. همچنین درباره ی تقسیم قدرت بین البکر و صدام نیز خاطراتی ذکر شد. در دو قسمت گذشته هم خواندیم که چطور میشل عفلق از برزیل به عراق بازگشت. در نقد حزب بعث و خصوصا تفکرات و رفتارهای مؤسس و ایدئولوگ آن یعنی عفلق هم خاطرات و مطالب مفصلی ذکر شد. با هم قسمت ششم را می خوانیم:

*احمد منصور (مجری): بگذار در همان چارچوب بحث درباره‌ی میشل عفلق به عنوان مؤسس حزب بعث بمانیم. شما چه نگاهی به او داشتید؟
-برایت گفتم.

*اما پیش از این و مشخصا در دهه‌ی شصت میلادی برخی از اعضای حزب (که داشتند با شخصیت این آدم آشنا می‌شدند) درباره‌ی او با نوعی تمسخر حرف می‌زدند که هانی الفکیکی در کتابش با عنوان «لانه‌های شکست» درباره‌ی آن نوشته است.
-الان برایت می‌گویم. یک مثال عملی برایت می‌زنم که این موضوع را روشن کند. من در سال 1969 برای انجام یک مأموریت ویژه در اردن بودم. از اردن به سوریه رفتم و در آنجا با مرحوم حافظ اسد دیدار کردم. آن موقع او وزیر دفاع بود. در محل وزارت دفاع با او دیدار کردم. می‌دانی که حزب بعث سوریه اختلاف بسیار شدیدی با حزب بعث عراق و رهبری قومی حزب بعث و با سران رهبری قومی از قبیل میشل عفلق داشت. خلاصه با مرحوم حافظ اسد نشستیم. من مأموریتی داشتم و با او دیدار کردم که در حل آن کمکم کند و دیدارم ربطی به مسئله‌ی حزب نداشت. او در آن دیدار اصرار کرد که ...ت

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
حافظ اسد در هنگام تصدی وزارت دفاع سوریه

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
صدام حسین، احمد حسن البکر و حافظ اسد

*می‌توانی بگویی [موضوع مأموریتت و مشکل پیش‌آمده] چه بود یا هنوز سری محسوب می‌شود؟
-نه، ابدا قید سری ندارد ولی ربطی به بحثمان ندارد که ذکرش کنم. خلاصه او اصرار کرد پیش از بحث کردن درباره‌ی موضوعی که اصلا برای آن به آنجا رفته بودم، درباره‌ی مشکل حزب و اختلاف و جدایی پیش آمده در حزب صحبت کنیم. من سعی کردم در این باره عذر بیاورم چون من نه مأموریتی برای این بحث داشتم و نه مجاز بودم درباره‌ی موضوعات مربوط به حزب صحبت کنم. او اصرار کرد و دست آخر خواست من حداقل فقط گوش بدهم و او در این باره صحبت کند. بعد درباره‌ی ضرورت از سرگیری وحدت حزب صحبت کرد و وارد جزئیات شد. گفت: «اگر شما خیال می‌کنید مشکل ما با استاد میشل عفلق است، این اشتباه بزرگی است.

استاد میشل عفلق مؤسس حزب همه‌ی ماست و ما برایش احترام قائلیم همانطور که شما برایش احترام قائلید. ما مخالفتی با استاد میشل عفلق نداریم. کسان دیگری هستند که نمی‌توانند کار کنند، نمی‌توانند خودشان را پیشرفت دهند، نمی‌توانند چیزی به حزب بدهند، از حوادث عقب مانده‌اند. اعتراض و مخالفت ما با آنهاست» این حرف در سال 1969 زده شد، از طرف یک رهبر بزرگ و معروف حزب بعث که بعدا در سوریه رئیس جمهور شد و نزدیک 30 سال حاکم سوریه بود.

هانی الفکیکی که آن حرف‌ها را زده چه زمانی گفته؟ وقتی گفته که اولا از کار حزبی بیرون آمده بود و بعد موضع سیاسی‌اش تغییر کرده بود تا جایی که شده بود معاون احمد چلپی [از سران مخالفین رژیم صدام و حزب بعث]. چلبی ای که طرح آمریکایی‌ها برای عملیات تغییر در عراق را پذیرفته است. فلذا این موضوع یک نوع شهادت و روایت جهت‌دار است.

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام

*استاد من! تو در کنگره‌های قومی حزب شرکت داشتی، وقتی به حزب پیوستی سال ...
-من در همه‌ی کنگره‌ها نبودم، در بعضی‌هایش بودم.

*در همان بعضی‌هایش، میشل عفلق چطور با مخالفانش برخورد می‌کرد؟
-من در این کنگره‌ها حقیقتا چیزی حس نکردم [که نشانگر انحراف او باشد]. یعنی روش و برخورد او خیلی واضح بود طوری که می‌توانم کاملا شرحش دهم. اما گفتم که در یکی از کنگره‌های قومی، یک اختلاف و جدایی پیش آمد کرده بود، دو جریان در آن کنگره‌ی قومی حزب بعث به وجود آمده بود که به یکی می‌گفتند جریان قومی به دیگری می‌گفتند جریان قُطری [1]. همچنین اسم جریان راست و جریان چپ هم روی این دو جریان گذاشته بودند. ولی من چیزی ندیدم که مثلا ...

*من برخی چیزها را اینجا یادداشت‌برداری کرده‌ام. برایت می‌گویم و اگر نظرت با من مخالف بود بگو. مثلا: در کنگره‌ی قومی سوم، الرماوی و جریانش از حزب کنار گذاشته شدند. در کنگره‌ی قومی چهارم میشل عفلق از دست فؤاد الرکابی خلاص شد، یعنی همان کسی که (چنانگه پیشتر گفتم) همه‌ی بعثی‌ها در عراق به او دیده‌ی احترام و بزرگداشت نگاه می‌کردند.

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
صدام و میشل عفلق
-[الریماوی] بسیار فرد بزرگی بود...

*در کنگره‌ی قومی پنجم، میشل عفلق رقیب سرسختش اکرم حورانی را «کله‌پا» کرد، یعنی کسی که کاریزما و محبوبیت و رهبری‌ای داشت که ده‌ها برابر میشل عفلق بود. همچنین عبدالرحمن منیف، نویسنده‌ی معروفی که همه می‌شناسندش و همچنین غسان شرارة و فیصل حبیب الخیزران و عبدالوهاب الشمتلی را هم «کله‌پا» کرد. در کنگره‌ی قومی هفتم، عفلق از دست علی صالح السعدی و حمود الشوفی خلاص شده که پیشتر خودت تعریف کردی که عفلق آنها را کسانی می‌ دانست که در تفکر حزب تغییر ایجاد کردند. همچنین از دست یاسین الحافظ و محسن الشیخ راضی و حمدی عبدالمجید و هانی الفکیکی و دیگران به شکلی خلاص شد. اینها که گفتم اشتباه بود؟ همه‌ی این شخصیت‌ها که شخصیت‌های معروفی در تاریخ حزب بعث به حساب می‌آیند همه‌شان اشتباه می‌کردند و میشل عفلقی که افکار پراکنده و چندپاره و غیرواضح داشت درست می‌گفت؟
-خواهش می‌کنم از حرف‌های من اینطور برداشت نشود که می‌گویم عفلق هیچ وقت اشتباهی نکرده یا آنکه در زندگی‌اش منزه از اشتباه بوده. نه اینطور نبوده.

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
از راست صلاح بیطار، اکرم حورانی و میشل عفلق
*ولی خودت برای من گفتی که ...
-عفلق هم اشتباه کرده است ...

*آنها بعدها گفتند، ولی کسانی که برایت ذکر کردم همان اوایل و قدیم‌ها با عفلق اختلاف پیدا کردند...
-بسیار خب عزیز من ...

*و با افکار او اختلاف پیدا کردند و عفلق هم از فرصت هاله‌ی تقدسی که شماها به او می‌بخشیدید فرصت‌طلبانه سوء استفاده کرد تا این افراد را که بنیان‌های اساسی حزب در آن دوره از دهه‌ی شصت میلادی را تشکیل می‌دادند بیرون کند.
-استاد جان! اگر هر کدام از اینها که اخراج شدند را جداگانه بررسی کنیم، دلایل و توجیهاتی برای اخراجشان وجود دارد که ای بسا منطبق نباشد [با چیزی که تو می‌گویی] ...

*این حزب دیگر کیست که همه‌ی این افراد توانمند را از خودش می‌راند؟
-پیشتر هم گفتم، وضعیت حزب بعث، درست مثل وضعیت همه‌ی احزابی است که ماهیت مخفی و انقلابی داشته‌ند. همه‌ی آنها با چنین مشکلاتی مواجه شدند، بلکه بیشتر از این. ممکن نیست حزبی در منطقه‌ی عربی و در خارج آن [با خصوصیات مخفی‌کاری و انقلابی‌گری] پیدا کنی که همین کارها را نکرده باشد، از ...

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
صدام و میشل عفلق

*تا اینکه آخرش حزب منتهی شود یه یک سری آدم که از آن سود می برند؟
-بله ما در عراق آخرش به اینجا رسیدیم. حزب خلاصه شد در شخص صدام حسین. این درست است. من دارم از حقایقی که رخ داد حرف می‌زنم، مطلقا قصد دفاع از کسی را ندارم، ابدا تلاش نمی‌کنم تا ...

*ما داریم الان درباره‌ی یک نفر [عفلق] حرف می‌زنیم...
-نه از میشل عفلق و نه از غیر او [مطلقا قصد دفاع شخصی ندارم].

*شما او را در جایگاه قدیس‌ها نشاندید. افکارش را در جایگاه تقدس نشاندید، افکاری که... من تا همین الان هم که در تفکرات عفلق مطالعه می‌کنم [از شدت پراکندگی و تناقض] نمی‌توانم چیزی از آن بفهمم! شما مشکل از من است، شاید من فهمم نمی‌رسد! شاید ...
-عزیز من، من دوست ندارم ... دوست ندارم ...

*ولی دیده‌ام که کسان دیگری هم مثل من هستند [و چیزی از این تفکرات نمی‌فهمند]...
-نه، من دوست ندارم به تو و به بینندگان و شنوندگان دروغ بگویم. این شهادت من درباره‌ی یک دوره است [نام برنامه «شاهد یک دوره» است]. من دوست دارم حقایق را همانطور که فهمیده‌ام، همانطور که شاهدبوده‌ام، همانطور که عمل کرده‌ام، همانطور که در آن مشارکت داشته‌ام بیان کنم. باید این حقایق را بگویم. من تا همین الان برای این با تو صحبت کرده‌ام. اما اگر از من درباره‌ی آنچه بعدا رخ داد بپرسی، تصویر دیگری از میشل عفلق ارائه می‌کنم.

*چطور به افکار میشل عفلق ایمان آوردی؟ تفکراتش را مطالعه کردی؟
-برایت پیشتر گفتم که ابتدای ورود من به حزب بعث وقتی که ...

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام

*منظورم این است که اینها یک سری افکار واضح و منسج دیدی؟ چطور چنین چیزی در آن دیدی؟
-کاملا که واضح نبود، یعنی کامل و واضحِ واضح نبود ولی حقیقتا تفکرات او را که مطالعه می‌کردم مرا به این نتیجه رساند که این حزب ای بسا در آینده این افکار را پیشرفت دهد و به مرحله‌ی تکامل برسد. ولی صرف اطلاع پیدا کردنم از این تفکرات مرا قانع کرد که این جهت‌گیری، همانی است که من برای آن تلاش می‌کنم یا به آن فکر می‌کنم یا به آن اشتیاق و تمایل دارم. این درست است.

*حالا در بحث عملکرد. [تا آنجا گفتیم که] الان میشل عفلق به بغداد آمده و شده‌ است مرجع و منبع مشروعیت قومی برای حزب بعث عراق و شروع کرده به مدح و ثنای صدام حسین و صدام حسین را هدیه‌ای از آسمان به حزب بعث می‌خواند. در کدام یک از تفکرات حزب بعث این چیزها بوده است؟
-پس الان رفتیم سراغ دوره‌ی بعد...

*نرفتیم به دوره‌ی بعد. این حرف‌های مؤسس حزب است که تا آخر هم مورد تقدیس قرار داشت.
-اجازه بده استاد احمد، خواهش می‌کنم!

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
میشل عفلق
*بفرمایید.
-من باز تأکید می‌کنم چیزهایی که می‌گویم برای ذکر حقایق آنچه رخ داده می‌باشد، نه از باب دفاع از کسی، نه از میشل عفلق و نه از دیگران. من انسانی هستم که به خودم اجازه نمی‌دهم این حقایق را تحریف کنم. آنچه قبول دارم و به آن اعتقاد دارم را می‌گویم. خود بیننده‌ها قضاوت کنند. میشل عفلق  را تا این زمان [1969] آنطور که می‌فهمیدم تصویر کردم. الان رفتیم سراغ دوره‌ای دیگر.

*ببخشید آقاجان. ما الان در دوره‌ی دهه‌ی شصت میلادی هستیم. تو تصویری ارائه کردی ولی واقعیت حزب بعث عملا تصویر دیگری داشت، آن هم اینکه میشل عفلق دیگران [که با او رقابت یا مخالفت داشتند] را از حزب بیرون می‌انداخت. کنگره‌های قومی حزب و شخصیت‌های اساسی را هم اسم بردم. عفلق از سوریه بیرون انداخته شد، در آنجا به اعدام محکوم شد و به برزیل فرار کرد. جهت‌گیری همیشگی‌اش هم یا فرار بود، یا مخفی شدن، یا عقب‌نشنی در افکارش یا درخواست بخشش و ابراز ندامت در برابر کسانی که به او فشار می‌آوردند. این ویژگی‌های رهبر [شما] است. به علاوه‌ی افکاری که همه‌ی کسانی که آن را بررسی کرده‌اند می‌گویند (هر کس هم بخواد می‌تواند همین الان به آنها رجوع کند) هر کس رجوع کند می‌بیند حرفی از این طرف است، حرفی از آن طرف [و بسیار پراکنده است]. بعد این آدم برگشته به عراق. این آدم مؤسس حزب و دارای اصول و دارای تفکر، وقتی فهمید صدام آدم قوی است که حکومت می‌کند [و بقیه در برابر او نمی‌توانند بایستند] شروع کرد به مدح و ثنای مدام صدام حسین. برای اینکه امتیازاتش و دفتر بزرگش را حفظ کند (دفتری که اینطور توصیفش کرده‌اند: دفتری بزرگ با اختیاراتی کوچک) تا جایی که گفت صدام هدیه‌ی آسمان است به حزب بعث و هدیه‌ی حزب بعث است به امت عربی.
-این را کِی گفت؟

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
صدام حسین و عزت الدوری تابوت میشل عفلق را حمل می کنند

*اصلا مهم نیست کِی گفت، به خاطر اینکه تا آخرین روز عمرش هم بالاخره او مؤسس حزب بعث حساب می‌شد.
-من الان برایت دلایلش را توضیح می‌دهم. توضیح می‌‌دهم. من در سال 1982 از کارم در سازمان ملل [نماینده‌ی عراق در این سازمان] استعفا دادم و طبیعتا از این زمان همه‌ی ارتباطات رسمی و غیر رسمی‌ام با حکومت در عراق قطع شد. طبیعتا ارتباطات حزبی‌ام و همه‌ی مسئولیت‌هایی که از سال 1970 داشتم هم قطع شد. بعد از سال 1980 بود که استاد میشل عفلق حمایت علنی مستمر از صدام حسین را شروع کرد، در سخنرانی‌های متعدد. من از طرف برخی رفقای سابق در حزب بعث مأمور شدم به فرانسه بروم تا در آنجا با استاد میشل عفلق دیدار کنم و درباره‌ی این مسائل با او صحبت کنم. در پاریس با او دیدار کردم. یک رفیق‌مان هم در جلسه بود که الان هم زنده است و در لبنان زندگی می‌کند.

*مشکلی برایش پیش می‌آید که اسمش را ببری؟
-راستش می‌شود اسمش را بیاورم. طلال شرارة بود. از یک خانواده‌ی عربی لبنانی معروف. اغلب اعضای خانواده‌اش هم در حزب بعث بودند و الان همه‌شان کاملا از حزب بیرون آمده‌اند.

*مثل بسیاری دیگر یعنی!
-بله. خلاصه با استاد میشل عفلق دیدار کردیم و با او عمیقا وارد بحث پیرامون این مسئله شدم. من مسئولیت [نتایج] این روش را به عهده‌‌ی او دانستم. به او یادآوری کردم که «با این روش، با این روشت در حمایت مستمر از صدام حسین، او را به ارتکاب جنایات بیشتر ترغیب می‌کنی. ارتکاب جنایات بیشتر در حق ملت عراق و در حق خود بعثی‌ها. از تو چیز نشدنی و محال نمی‌‌خواهیم. تنها درخواستمان این است که در همین فرانسه بمانی. به عراق برنگردی و دست از این صحبت‌ها هم برداری.

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
میشل عفلق
این به مرور زمان از طرف عموم بعثی‌ها اینطور درک خواهد شد که تو موضعی منفی [نسبت به صدام] داری یا درباره‌ی صدام انتقاداتی داری.» بعد از یک صحبت عمیق پیرامون این موضع، به شرفش قسم خورد که دیگر ابدا به عراق برنخواهد گشت. به صورت دقیقتر اگر بگویم گفت ممکن است یک برهه‌ی کوتاه بروم عراق و بعد برگردم فرانسه و دیگر به عراق برنگردم.

*توجیهاتش برای این سیل تمجیدها از صدام چه بود؟
-اگر اجازه دهی این را بگویم: به من وعده داد که به فرانسه برخواهد گشت و در همینجا خواهد ماند و دیگر به عراق حرف‌ها نخواهد زد. حدود دو ماه بعد به عراق برگشت، ناگهان دیدیم آن سخنرانی را کرد، همان که تکه‌ای از آن را خواندی.

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام
صدام و عزت الدوری در تشییع جنازه میشل عفلق
*یعنی قبلش طور دیگری مدح می‌کرد؟
-بله بله. فقط...

*این آخرین مورد نبود، فقط یک نمونه بود.
-من شخصا وقتی دارم از میشل عفلق حرف می‌زنم، می‌گویم دوره‌های مختلفی داشته و باید در این زمینه امانتدار باشیم و به خودم اجازه نمی‌دهم تحریف‌کننده‌ی تاریخ باشم. من شخصا از میشل عفلق این درخواست را کردم و او هم به من قول داد ولی دو ماه بعد این سخرانی را کرد که واقعا فاجعه بود. این سخنرانی مثل صاعقه بر سر ما فرود آمد. این چیزی بود که رخ داد. وقتی که با او حرف می‌زدم توجیهش [برای مدح صدام] این بود که حس می‌کند بیشتر شبیه یک زندانی است.

ثانیا می‌گفت: «من به مرحله‌ای از عمر رسیده‌ام که قادر نیستم با آدمی به این جبروت مثل صدام حسین در بیفتم.» البته من شخصا قانع نشدم به همین جهت هم بود که به او گفتم ما از تو انتظار نداریم ضد صدام حسین بیانیه بدهی یا به صدام حمله کنی و یا صدام را از حزب اخراج کنی، تنها درخواستمان این است که در پاریس بمانی. با این وجود آن سخنرانی را ایراد کرد.

*تحلیلتان چه بود؟
-تحلیلمان این بود که این فاجعه است. واقعا یک شوک بزرگ بود. یک فاجعه‌ی حقیقی.

*غیر از این است که همین آدم که در جوانی‌اش از حسنی الزعیم می‌ترسید، در پیری‌اش از صدام حسین می‌ترسید؟
-راستش، من نظر شخصی‌ام را می‌گویم حتی اگر فرض بگیریم که او ترسیده بود هم باز این گزینه را داشت که در فرانسه بماند.

*معنی این مسئله این است که او امتیازات و رفاه را انتخاب کرد و اینکه صدام حسین را مدح کند و زندگی خودش و حزب را با این روشی که برگزید خاتمه دهد.
-من ای بسا با این برداشت تو موافق باشم، اما این امتیازات، کدام امتیازات؟ میشل عفلق چه امتیازاتی داشت؟ اینکه انداخته بودندش در یک دفتر؟

نظر حافظ اسد درباره ی میشل عفلق/مؤسس بعث چطور رقبایش را حذف می کرد؟/سران بعثی، میشل عفلق را مسخره می کردند/ دلیل تمجیدات عجیب میشل عفلق از صدام

*چه هزینه‌ای؟ من دارم از هزینه سؤال می‌کنم. چه هزینه‌ای می‌گرفت در مقابل اینکه این حرف‌ها را بزند؟
-مثلا چه هزینه‌ای دادند؟ کدام هزینه؟

*من دارم از تو می‌پرسم ...
-هزینه‌ای ندادند. واقعا هزینه‌ای ندادند. یعنی این مرد ...

*وقتی الان یک جوان عضو حزب می‌آید و این داده‌ها را در مقابلش می‌بیند ممکن است به تفکرات این حزب ایمان بیاورد؟
-این چیزی است که رخ داده. نتیجه‌ی این امور، نتیجه‌ی این عملکرد پریشان و غیرواضح و غیرثابت، شد آنچه می‌بینی.

*صدام حسین شروع کرد به تسلط بر قدرت، و عراقی‌ها انواع و اقسام رفتارهای شدید به اسم حزب بعث بر سرشان آمد، از سال 1968 تا سال 2003. قسمت بعدی گفتگو را از روش‌های صدام برای سیطره بر قدرت آغاز خواهیم کرد. بسیار ممنونم.

ادامه دارد ...

قسمت‌های پیشین:
-توضیحاتی پیرامون خاطرات صلاح عمر العلی
-قسمت اول خاطرات صلاح عمر العلی
-قسمت دوم خاطرات صلاح عمرالعلی
-قسمت سوم خاطرات صلاح عمر العلی
-قسمت چهارم خاطرات صلاح عمر العلی
-قسمت پنجم خاطرات صلاح عمر العلی


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • محمدرضا ۱۵:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۴
    4 0
    لعنت خدا بر این اذناب ابلیس که به درک واصل شدند یا میشوند.البته حافظ اسد آدم عاقل تری بود بین این بعثی ها
  • ۱۵:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۴
    1 0
    بشار اسد بعثی؟!
  • ناشناس ۰۰:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۵
    1 1
    پس کی می رسیم به جنگ ایران و عراق

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس