قهرمان پرتاب وزنه ایران می گوید:«در نوروز سبزه گره می زنم تا به آرزوهایم برسم.»

به گزارش مشرق، رجبی دقیق و وقت‌شناس آمد، مصاحبه کرد و رفت. بیش از 7 سال حضور در ایران باعث شده است تا به راحتی فارسی حرف بزند، هر چند که در تلفظ بعضی از کلمات مکث می‌کند اما مشکلی برای برقراری ارتباط ندارد. بانوی نقره‌ای پرتاب وزنه آسیا.او براي اولين بار مدال را در تاريخ دو و ميداني بانوان به ارمغان آورد. كاري كه ليلا رجبي كرد، ارزش زيادي دارد. شايد اگر او در كشور ديگري بود، قدرش را بيشتر مي‌دانستند، به خاطر همين مدالي كه گرفته ... اما رجبي كه 7 سال پيش تغيير مليت داد، مسلمان شد و به ايران آمد، حرف ديگري مي‌زند؛ حرفي كه بدون ‌شك نشان از عشق بيش از اندازه او به ايران دارد: «خيلي‌ها به خاطر امكانات به كشورهاي ديگر مي‌روند اما من واقعاً ايران را دلي دوست دارم و كشور اولم اينجاست.»

پرتاب وزنه رشته ای است که کمتر خانم ها به سراغ آن می روند، چه شد که این رشته را انتخاب کردید؟

14ساله بودم و در مدرسه درس می خواندم، یک مربی رشته دو و میدانی آمده بود و از هر کس به این رشته علاقه داشت دعوت می کرد، من هم انتخاب شدم و کارم را شروع کردم. در ابتدا نمی دانستم قرار است برای پرتاب وزنه کار کنم، بنا بود یک دوره مسابقات دو و میدانی برگزار شود، برای آن از همه تست گرفتند، به این صورت که یک توپ دادند و گفتند هر کس بیشتر پرتاب کند انتخاب می شود. من بیشتر از بقیه پرتاب کردم و برای این رشته انتخاب شدم.

به پرتاب وزنه علاقه هم داشتید؟
شاید اگر الان به بچگی برگردم، این رشته را انتخاب نمی کنم. چون سختی های زیادی دارد و مخصوصا برای خانم ها خیلی سخت است.

چه رشته ای انتخاب می کردید؟
نمی دانم. شاید به سمت والیبال یا هندبال می رفتم، این رشته های برای من جالب هستند.

واقعا سخت است؟
در رشته های دیگر شما بازی می کنید و تمرینات متفاوت دارید. ولی ما هر روز می آییم و وزنه بلند می کنیم و تمرینات تکراری داریم. آن ورزش ها گروهی هستند، ولی وقتی شما خودتان تنها هستید و تنها تمرین می کنید این از لحاظ روحی و روانی خیلی فشار می آورد.

در ایران کمتر بانویی دنبال این رشته می رود؟
چرا خیلی ها می روند. منتها در ایران درست استعدادیابی نمی کنند. به کسانی که لاغر هستند، می گویند شما باید بدوید و کسانی که چاق هستند، می گویند باید در رشته های پرتاب باشید. در صورتی که رشته پرتاب اصلا اندام چاقی نمی خواهد. من وقتی پرتاب وزنه را شروع کردم وزنم 57کیلو بود و با وجود قدبلندم، چند فاکتور که برای این رشته لازم بود را داشتم. اما اینجا این برداشت اشتباه وجود دارد، خیلی از خانم ها می آیند و مثلا می گویند وزن من 100کیلو است، من برای پرتاب وزنه مناسب هستم!

با مدال نقره ای که در بازی های آسیایی گرفتید، فکر می کنم امسال سال خوبی داشتید؟
بله سال خوبی بود. شاید بهتر هم می توانست باشد، اما همین هم شکر خدا .

یعنی می توانستید مدال طلا بگیرید؟
مدال طلا یک برنامه ریزی و هزینه دیگر می خواهد، تلاش خیلی بیشتر از این که من داشتم نیاز دارد. همین چیزی که به دست آوردم به خاطر آن خوشحالم، چون می توانستم همین را هم به دست نیاورم.

گفتید شاید می توانست بهتر باشد؟
این فقط یک کلمه است؛ شاید، چون آن چیزی که من برای مدال طلا باید داشته باشم را ندارم.

تنهایی و بدون مربی تمرین کردن سخت نیست؟
بله سخت است، اما همسرم به من کمک زیادی می کند.

مربی بدنسازی شما هستند؟
هم مربی بدنسازی، هم پرتاب وزنه. ما هفت سال است که زندگی می کنیم، پیمان خیلی به رشته من وارد شده و ایرادات کار من را می فهمد.

چطور با پیمان آشنا شدید؟
در یکی از اردوها که ایشان در بلاروس داشت با او آشنا شدم. آن زمان من عضو تیم ملی بلاروس بودم و بعد از یک سال و نیم با هم ازدواج کردیم.

پشیمان نیستید از این که به ایران آمدید؟
نه!

به خاطر پیمان؟
من به خاطر پیمان به ایران آمدم، نمی توانم بگویم خیلی عاشق ایران بودم. اما یک چیزهایی در زندگی اتفاق می افتد که باید اتفاق بیفتد، من کلا از همه چیز راضی هستم، چون زندگی همینجوری می گذرد.

شما یک زمانی برای کشور خودتان وزنه پرتاب می کردید و الان برای کشور ایران، این حس برای شما غریب نیست؟
خیلی ها این سئوال را از من می پرسند که چه حسی داشتید قبلا زیر پرچم بلاروس بودید و حالا در ایران، من در ایران زندگی می کنم و ایران را دوست دارم و آن را کشور خودم حساب می کنم. الان هم اگر بخواهم بین بلاروس و ایران انتخاب کنم، ایران را برای زندگی انتخاب می کنم.

فکر نمی کنید این از سر عادت باشد؟
اگر چیزی بد باشد، نمی توانید به آن عادت کنید. این کشور برای من خوب بوده و آن را دوست دارم که به آن عادت کرده ام.

دور از خانواده به شما سخت نمی گذرد؟ خانواده شما با آمدن شما مشکل نداشتند؟
چرا مشکل داشتند. خودتان می دانید حتی در ایران هم وقتی یک فرزند می خواهد ازدواج کند و به شهر دیگر برود، خیلی سخت است. چون هر پدر و مادری خیلی دوست دارد که بچه اش در کنارش باشد، ولی اینجا نه که یک شهر دیگر، یک فرهنگ و یک کشور دیگر با چند هزار کیلومتر فاصله است، طبیعی است که مخالف بودند. ولی کشور من چیز خوبی که دارد این است که خود بچه انتخاب می کند که با چه کسی ازدواج کند.

چه دلیل و هدفی داشتید که توانستید، روی خانواده ات تاثیر بگذاری و آنها را متقاعد کنی که به ایران بیایی؟
خانواده ایرانی با خانواده کشور من فرق می کند؛ در کشور بلاروس حرف بچه مهم است، اگر شما انتخاب کردید که با کسی می خواهید ازدواج کنید، شاید در ابتدا مخالفت کنند، ولی نمی توانند قبول نکنند. چون تصمیم با شماست. ولی در ایران حرف خانواده مهم تر است، هنوز به آنجایی که مثل کشورهای اروپایی باشد، نرسیده.

دوست دارید در المپیک چه مدالی برای ایران کسب کنید؟
تمام ورزشکاران دوست دارند مدال طلا را کسب کنند. ولی باید واقعیت را ببینند که کسب این مدال، امکانات و زمان می خواهد. باید امکانات داشته باشی که متاسفانه در ایران نداریم. تمام تلاش من این است که بتوانم ورودی بازی ها را کسب کنم، حالا چه نتیجه ای به دست بیاورم، فقط خدا می داند. چون واقعا چیزی ندارم که بتوانم از آن استفاده کنم تا کارم بهتر شود .

این به خاطر شرایط بد ایران است؟
ورزش دو و میدانی اینطور است.اسپانسر نداریم، مشکلی نیست.یکی از مشکلاتی که فدراسیون دارد این است که نمی تواند مربی استخدام کند، شما ببینید رشته والیبال یک مربی می خواهد، ولی در رشته دو و میدانی، برای هر رشته باید یک مربی استخدام کند.

در صورتی که یکی از پرطرفدارترین رشته هاست؟
در جهان؛ نه در ایران! متاسفانه اینجا هیچ کس دو ومیدانی را نمی شناسد، چون مردم به فوتبال و والیبال علاقه دارند.

اگر شما فوتبالیست بودید و در تیم ملی کشورتان بازی می کردید، دیگر قانون نمی گذاشت در یک کشور دیگر بازی کنید. ولی دو ومیدانی این محدودیت ها را ندارد؟
ببینید من برای بلاروس که وزنه انداختم، قانون در فدراسیون جهانی هست که اگر می خواهید تابعیت خود را تغییر دهید، باید سه سال محروم شوید و اگر فدراسیون کشور خودتان رضایت داشت، فقط یک سال محروم می شوید. ولی چون من ازدواج کردم، فدراسیون ایران با مسئولان فدراسیون جهانی و فدراسیون بلاروس جلسه گذاشت و اجازه دادند که من به کارم ادامه دهم.

قبل از ازدواج ایران را می شناختید؟
نه به آن صورت نمی شناختم. فقط در حد درس تاریخ و جغرافی مدرسه.

در ابتدای ورود به ایران چه چیزی برای شما جالب بود؟
همه چیز جالب بود، چون یک کشور متفاوت بود.

از چه لحاظ؟
از همه چیز!

الان در بیرون از کشور این دید وجود دارد که ایران جنگ است؟
خب من قبل از این که به ایران بیایم، خیلی درباره این کشور از اینترنت اطلاعات گرفتم و خواندم که چه کشوری است؛ چون نمی شود همینطور تصمیم بگیری به یک کشور بروی. بعضی وقت ها که برای اردو به بلاروس می روم، خیلی چیزها در مورد ایران می شنوم که برایم جالب است. مثلا می گویند زن اینجا حق حرف زدن هم ندارد و در آشپزخانه می نشیند، مثل برده است، اجازه ندارد با کسی سلام کند، این حرف ها زیاد است. آنها به خاطر این که از ایران اطلاعات خیلی کم دارند و تبلیغات خیلی زیادی از کشورهای آمریکا و اسرائیل و ... می بینند، خیلی خوب درباره ایران فکر نمی کنند.

تغییر دین و حجاب و ... سخت نبود؟
چرا. البته من در بلاروس به یک شکلی خیلی مسیحی نبودم، چون آن زمان که من به دنیا آمدم، هنوز کشور شوروی بوده و شما خودتان می دانید که کسی اجازه دینداری نداشته. کلیساها آن زمان خراب می شده و اجازه نمی دادند مردم به کلیسا بروند. وقتی من ده پانزده ساله شدم، کم کم این وضعیت برگشت. در حقیقت من خیلی چیزی را تغییر ندادم، وقتی مسلمان شدم یک دین جدید برای خودم انتخاب کردم نه این که چیزی را عوض کنم.

و تو مسلمان شدی.
اسلام واقعی سخت نیست. ولی آن چیزی که ما می بینیم، اسلام نیست؛ برای من حجاب سخت بود. چون کسی که تا 24سالگی آزاد بوده و بدون حجاب تمرین می کرده، حالا باید با حجاب تمرین کند. مشکل من این بود که ابتدای ورودم به ایران در ماه مرداد بود و من مستقیما به بوشهر آمدم و با آن لباس، در آن گرما و شرجی یک ساعت تمرین می کردم، سه ساعت زیر کولر می نشستم تا دمای بدنم پایین بیاید. ولی بعد عادت کردم.

بعضی از ورزشکاران می گویند حجاب محدودیت است، این پوشش و مقنعه و گرمای بدن و ... سخت است؟
اینها مشکل ایجاد می کند، اما نمی تواند مانعی برای پیشرفت باشد. من خودم بهترین رکورد شخصیم را با حجاب ثبت کردم، بهتر از رکوردی که در بلاروس داشتم. به غیر از این در بازی های آسیایی خانم ها مدال های زیادی کسب کردند که همه هم حجاب داشتند، تازه آن هم با این امکانات محدودی که به خانم ها می دهند.

شاید در رشته شما راحت تر از رشته های دو باشد؟
اینطور نیست، البته ما الان یک چیز خوبی داریم که شما می توانید بروید لباستان را خودتان تهیه کنید، بهترین جنس پارچه را بگیرید و یک چیزی بدوزید که کمترین ضرر را برای رکورد داشته باشد. شما خودتان می بینید همین را به یک بحرینی دادند جز 8 نفر برتر شد.می توان گفت حجاب بخشی از مشکل است، ولی نه به این شکل که اگر ما حجاب نداشتیم، رکورد جهان می زدیم، اینطور نیست.

چرا اسم لیلا را انتخاب کردید؟
اسم همسرم حسین بود، قرار شد یک اسم انتخاب کنیم. من در ذهنم انتخاب کردم، به او هم گفتم انتخاب کن، او هم همان چیزی که در ذهن من بود را انتخاب کرد.

گزینه دیگری نداشتید؟
نه همین را انتخاب کردیم، چون تلفظ قشنگی هم دارد.

بانوان ما در هر رشته ای نمی توانند فعالیت کنند، به تازگی کشتی بانوان در ایران آزاد شد؟
البته آن نوع کشتی اصلی نیست، یک نوع کشتی با کمربند است. ولی خب این محدودیت ها هست که مثلا در شنا و ژیمناستیک نمی توانیم شرکت کنیم، حتی در دو ومیدانی، مثلا در پیاده روی نمی توانیم شرکت کنیم. به خاطر این که زانو پیدا نیست و داور نمی تواند تشخیص بدهد فرد می دود یا پیاده می رود. اما اگر می خواهید یک ورزش انجام بدهید، می بینید که کسی که هدف دارد، به جای بهانه تلاش می کند و به یک جایی هم می رسد. البته به نسبت کشورهای دیگر که محدودیت کمتر، امکانات بیشتر است، خیلی برای خانم های ایرانی کار سخت است.

شما بعد از بلاروس مستقیما به بوشهر رفتید؟
بله آنجا اصلا امکانات نداشتیم، هوا خیلی بد بود؛ در اولین سال تمام مفصل ها و تاندون هایم عفونت و ورم کرده بود، به همین دلیل بعد از یک سال تصمیم گرفتیم به تهران بیاییم، چون آنجا هیچ راهی برای پیشرفت نداشتم.

چه کاری برای شما سخت تر از پرتاب وزنه است؟
خیلی چیزها سخت تر است. چون این پرتاب وزنه کاری است که من ده سال است انجام می دهم. شاید برای یک آدم عادی سخت باشد، ولی برای من سخت نیست.

از حس هایتان به وزنه بگویید، تا اسم وزنه می آید همه می گویند ورزش خشن است و آدم های خشنی دارد، خیلی ها می گویند می خواهیم به این رشته بیاییم ولی سخت است؟
من خودم راستش را بگویم در ایران نمی توانم کسی را به این رشته دعوت کنم. چون اگر کسی می خواهد بیاید مخصوصا در استان ها و شهرهای دیگر، باید مربی داشته باشد.

خودتان دوست ندارید بعد از پایان دوره ورزش مربی گری کنید ؟
الان با امکاناتی که ما داریم و با توجه به نگاهی که وزارت ورزش به دو و میدانی دارد، این خیلی سخت است . من الان در حقیقت با مشکلات زیادی مبارزه می کنم. نداشتن اسپانسر، مسابقات، مربی؛ بعداز آن هم اگر من بخواهم مربی شوم، باز باید با این مشکلات مبارزه کنم و این خیلی سخت است. الان آمادگی ذهنی ندارم که بخواهم مربی شوم، چون مشکل است که بتوانی در اینجا قهرمان پرورش دهی.

سقف آرزوهای شما در ورزش کجاست؟
بیشتر از المپیک چیزی نداریم. موفقیت در المپیک بزرگترین هدف هر ورزشکاری است.

اگر قرار است کسی بیاید در این رشته و شما بخواهید یک توصیه برای او داشته باشید چه می گویید؟
می توانیم از مردم دعوت کنیم به این رشته بیایند، ولی کجا بیایند؟ پیش چه کسی بیایند؟ خیلی از ورزشکاران مثل مریم طوسی، سپیده توکلی الان به جایی رسیدند که می گویند سخت است چیزی بیشتر از این انجام دهند. چون امکانات نداریم، مربی خانم هم که نداریم و باید مربی آقا بیاوریم که آن هم محدودیت دارد. هر رشته سختی های خودش را دارد؛ یک رشته قدرت می خواهد، یک رشته سرعت می خواهد.

در بازی های آسیایی مدال نقره آوردید، وزیر ورزش با شما صحبتی نکرد؟
در ورزشگاه حضور داشتند و تشویق کردند.

در اینچئون خانم ها چه عملکردی داشتند؟
در همه رشته ها تیراندازی، کاراته، تکواندو ...خیلی عملکرد خوبی داشتند.

در بازی های آسیا دو و میدانی بانوان مدال طلا نداشتیم؟
نه نقره من اولین مدال دو و میدانی بانوان بود.

چه حسی داشتید؟
البته خیلی خوشحال بودم. چون خیلی برای این مدال تلاش کردم. قبل از این مدال، مدال های زیادی گرفته بودم و فقط این مدال را نداشتم. بنابراین خیلی خوشحال بودم، نه فقط به این دلیل که این اولین مدال بود به این دلیل که توانستم در بازی های آسیایی مدال بگیرم.

فکر می کنید بتوانید اولین طلایی ما هم باشید؟
تلاش می کنم.

ان شالله المپیک؟
المپیک نه با این امکانات!

در این کمبود امکانات فدراسیون چقدر مقصر است؟
فکر نمی کنم فدراسیون مقصر باشد، چون دو و میدانی یک رشته خیلی پرتعداد ورزشکار است. ما در تمام رده های جوانان، نوجوانان و ... در تمام رشته های دو ومیدانی ورزشکار داریم. فدراسیون نمی تواند با این بودجه ای که دارد درست به ورزشکاران برسد. شما خودتان می دانید بودجه فوتبال چقدر است؟ بودجه دو و میدانی چقدر است؟ اگر وزارت ورزش واقعا می خواهد در این رشته که پر مدال ترین رشته در بازی های آسیایی است، پیشرفت کند باید هزینه بیشتری کند. الان هم توجه می کنند، ولی توجه کردن با هزینه کردن فرق دارد. این رشته مثل فوتبال و والیبال نیست که بچه ها از کوچکی پول بدهند و آموزش ببینند، اینجا برعکس است، باید هزینه کنند.

رشته پرهزینه ای است؟
هر چی سطح بالاتر می رود، هزینه هایش بیشتر می شود. چون خیلی چیزها نیاز داریم مثل مکمل ورزشی، لباس و ...

این نسل بانوان ما،شما، خانم توکلی و مریم توسی تا چه زمانی می خواهید ادامه بدهید؟ نسل جدید ما باید با تجربه و راهنمایی شما به وجود بیاید، این اتفاق می افتد؟
من نمی دانم تا کی می توانیم ادامه دهیم. هر رشته سن خاص خودش را دارد، ورزشکار تا آن سن می تواند فعالیت کند. ولی در این 7سالی که من عضو تیم ملی ایران هستم، خودتان دیدید، غیر از 3-4نفر خاص کسی برای بازی ها اعزام نمی شود. چون سطحشان پایین تر است. این برمی گردد به آن هزینه که باید برای بخش بانوان انجام شود، تا آن آدم ها که پشت سر ما هستند، بتوانند پیشرفت کنند و به رکوردهای ما یا شاید رکوردهای بهتر از ما برسند. این امر هزینه، توجه و برنامه ریزی نیاز دارد.

الان می توان ورزش بانوان را با اروپا و بلاروس قیاس کرد؟
اصلا نمی شود قیاس کرد؛ مشکل اصلی ما در ایران امکانات نیست، مربی در سطح پایین، متوسط و بالا نداریم. اگر بخواهیم با ورزش دو و میدانی اروپا قیاس کنیم، الان حتی سطح رکورد ما به سطح رکورد بعد از جنگ جهانی آنها که هیچ امکاناتی نداشتند، هم نمی رسد. آن زمان مربی با پشتکار و تمرین و بدون امکانات، این دخترها را به سطح بالا می رسانده، الان 65-70سال می گذرد و رکوردهای ما در ایران در خیلی از رشته ها هنوز به آن هم نرسیده. مشکل ما مربی است که آن هم هزینه می خواهد، خیلی از ورزشکارها که حتی قبل از ما بودند و به یک سطحی رسیده بودند، دو و میدانی را کنار گذاشتند و نیامدند به عنوان مربی کار کنند. چون فدراسیون با بودجه ای که داشته نمی توانسته آنها را حمایت مالی کند به این دلیل خیلی ها به سمت دیگر رفتند.

یعنی می گویید اگر قرار باشد دو ومیدانی پیشرفت کند، اول باید بودجه را درست کنیم؟
اگر بخواهیم از تجربه دو و میدانی کارهایی که خودشان به یک سطحی رسیده بودند، استفاده کنیم، باید به آنها حقوق بدهیم و این هم بودجه می خواهد.

واکنش خانواده و دوستانتان در مقابل مدال شما چه بود؟
خیلی خوشحال شدند تماس می گرفتند.

در مورد چهارشنبه سوری؟
اگر به تاریخ برگردیم، اینطور که الان برگزار می شود، نبوده. من سعی می کنم در آن روز اصلا از خانه بیرون نروم. در قدیم از آتش می پریدند که انرژی مثبت بگیرند، ولی الان بک جوری برگزار می شود که سوانح خیلی بالاست. تمام رسم ها به تاریخ ایران برمی گردد و این خیلی خوب است که نوروز باید از اول بهار شروع شود.

اولین عیدی که آمدید از آن موقع صحبت کنید عیدی هم گرفتید؟
می گیرم. ولی زیاد رسم نداریم. قبلش اگر چیزی خریدیم، می خریم و گرنه خیلی مهم نیست.

در فامیل همسر چطور؟
ما بیشتر عیدها را به تمرین می گذرانیم و به بوشهر نمی رویم.

در این مدت کدام رسم ایرانی ها برای شما جالب بوده؟
هفت سین خیلی جالب است، سبزه می گذراند بعد روی ماشین می گذارند و بیرون می اندازند.

پس سیزده بدر رفته اید؟
بله سیزده بدر هم خیلی خوب است.

سبزه هم گره زده اید؟
بله.

فلسفه آن را می دانید؟
بله برای رسیدن به آ رزوهاست.

به آرزویتان رسیده اید؟
من سبزه گره زده ام، اما به این توجه نکرده ام که آرزویم برآورده شده یا نه! چون خیلی به این چیزها اعتقاد ندارم. شما مثلا می روید شمع می گذارید، آرزو می کنید؛ من می گذارم، به یک چیزی فکر می کنم، اما هیچوقت یادم نمی آید که انجام شده یا نه. بیشتر تلاش خودم را موثر می دانم. چون می دانم آرزو کردن کم است و رویایی است که بدون تلاش هیچوقت انجام نمی شود.

لیلا رجبی چه عیدی به مردم ایران می دهد؟
آرزوی سعادت، سلامت، سالی پر از برکت دارم و آرزو می کنم این مذاکراتی که انجام می شود، نتیجه بخش باشد که تورم کمتر شود و مردم راحت تر زندگی کنند.اگر این اتفاق بیفتد به فدراسیون هم یک چیزی می رسد. سال 94 سال خیلی مهمی است، چون یک سال قبل از بازی های المپیک است و وزارت ورزش اگر نتواند با این بودجه ای که دارد به ورزشکارها برسد، شاید توفیقات قبلی را هم نتوانیم تکرار کنیم.

امسال به المپیک هم فکر می کنید؟
هنوز ورودی بازی های المپیک اعلام نشده، ما منتظر هستیم. اما اینجور که ورودی بازی های جهانی اعلام شده تقریبا همان است، هیچ فرقی نمی کند .

تا به حال چیزی بوده که به آن نرسیده باشید؟
خیلی چیزها! مثلا مدال بازی های المپیک؛ هر ورزشکار که ورزش خودش را در رشته های المپیکی شروع می کند، وقتی در بچگی می بیند ورزشکارهایی در آن رشته در المپیک مدال گرفته اند، همیشه آرزویش رسیدن به آن مدال است.

تا چه زمانی ادامه می دهید؟
معلوم نیست تا زمانی که بتوانم برای ایران مدال کسب کنم؛ تا زمانی که سلامت باشم و انگیزه داشته باشم، می توانم ادامه دهم. چون رشته من جوری است که حتی تا 40-41سالگی نفرات می توانند مدال کسب کنند.

به غیر از تو شخص دیگری در ایران داریم که در پرتاب وزنه بتوان روی او حساب کرد؟
در پرتاب وزنه نه، چون استعدادیابی نمی شود. دختری هست در همدان که 13 متر و 70  متر پرتاب می کند، اما برای مدال آسیایی باید 4متر بیشتر پرتاب کند.

سال دیگر در قهرمانی آسیا به مدال فکر می کنید؟
بله.

بعد همانجا هم می توانید سهمیه جهانی را بگیرید؟
سهمیه جهانی را در هر مسابقاتی که رسمیت داشته باشد، می توانیم بگیریم.

حتی در لیگ خودمان؟
بله.

چند متر باید پرتاب کنید؟
75.17 ؛ رکورد خودم بیشتر است.

انتخاب از قبل سخت تر شده؟
بله. چون در خیلی از رشته ها تعداد ورزشکارها زیاد بوده و پخش تلویزیونی مسابقات زمان زیادی می گرفته، به همین دلیل این کار را کردند که رقابت بیشتر و تعداد ورزشکارها کمتر شود.

برنامه عید شما چگونه است؟
تصمیم داشتیم برویم یک جایی بگردیم، ولی بعد به این نتیچه رسیدیم که تمرین کنیم. چون واقعا زمان خیلی کم است. بعد از عید مسابقات ما شروع می شود.

در این تورهای تهران گردی شرکت کردید؟
نه خیلی جاها را ندیدم. من تمام تهران را می شناسم و می دانم، ولی موزه نرفتم، چون صبح و بعدازظهر تمرین می کنم و جمعه هم تعطیل هستند نتوانستم بروم.

اوقات فراغتتان چه کاری انجام می دهید؟
استراحت می کنیم.

آشپزی هم می کنید؟
بله البته بیشتر غذاهای رژیمی که زود هضم باشد می پزیم، چون صبح و بعدازظهر تمرین می کنیم. غذاهای ایرانی برای ورزشکارها غذای سالمی نیست، خوشمزه است، ولی کربوهیدرات و چربی بالایی دارد.

برای عید ماهی پلو می خورید؟

همسرم جنوبی هستند و آشپزی خوبی دارند، قلیه ماهی می پزد.

شهرهای دیگر ایران را دیدید؟
شیراز رفتم و تخت جمشید را دیدم، اما متاسفانه به آن رسیدگی نمی کنند. چون من زمستان رفتم، اصلا هیچکس آنجا نبود، من می توانم یک تیکه بکنم و با خودم ببرم. اصلا نظارتی نیست. کرمان، تبریز، زنجان و ...را هم دیدم.

کدام شهر ایران را بیشتر دوست دارید؟
شیراز، مخصوصا در بهار. چون من جاهای تاریخی را بیشتر دوست دارم.

سبزه درست می کنید ؟
نه می خریم.

کدام سین هفت سین را بیشتر دوست دارید؟
به آن فکر نکردم.

به دیدار رهبر معظم انقلاب هم رفتید؟
بله.

چطور بود؟
تعداد خیلی زیاد بود، دوست داشتم ایشان را از نزدیک ببینم، چون این اتفاقی است که برای هر کس نمی افتد.

در مسابقاتی که شرکت می کنید دو و میدانی کارهای دیگر به شما چیزی نمی گویند که برای ایران پرتاب می کنید؟

الان دیگر عادت کردند. قبلا خیلی بیشتر تعجب می کردند، چون می دیدند من ایرانی نیستم و چهره ام ایرانی نیست. الان ما در دنیا کسی نداریم که مثل من باشد، شاید کسی باشد که تابعیت خود را تغییر داده باشد، اما این که حجاب خودش را عوض کند و با همان حجاب تمرین کند و در مسابقات شرکت کند و با همین حجاب بتواند مدال کسب کند، خیلی قابل توجه است. شاید خیلی ها نمی فهمند که هدفش چی هست که این کارها می کند.

خانواده شما به ایران آمدند؟
بله. به غیر از این، چون من تابعیت خودم را عوض کردم و برای ایران مسابقه می دهم و این برای من هیچ چیزی ندارد؛ معمولا کسی که تابعیتش را عوض می کند، برای پول بیشتر و امکانات بهتر است، ولی من اینجا زندگی می کنم و برای دلم آمدم و واقعا ایران را دوست دارم. وقتی به بلاروس می روم، دلم برای ایران تنگ می شود، ولی وقتی به اینجا می آیم، دلم برای بلاروس تنگ نمی شود.

سرود ملی ایران را بلدی؟
نه مشکل من این است که هیچ آهنگی بلد نیستم.

در ایران کنسرت هم رفتید؟

یک بار می خواستیم به کنسرت خواجه امیری برویم اما نشد. یک بار هم برای کنسرت علیزاده بلیط گرفتیم، اما بلیط را برای ما نیاوردند بعد گفتند بلیط ثبت نشده و ...

طرفدار فوتبال هم هستید؟

بله.من پرسپولیسی ام.

واقعا؟

بله.چون همسرم استقلالی است من هم پرسپولیسی هستم.
منبع: خبرآنلاین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس