زندگی شهید حسین مقیمی زاده، دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان که در دوران دفاع مقدس در زمینه طراحی و آماده سازی هواپیماهای بدون سرنشین فعالیت می کرد، مستندسازی شد.

به گزارش مشرق، مستند ویدئویی برداشتی از زندگی شهید حسین مقیمی زاده با عنوان « یک بسیجی ساده » ساخته شد. در این مستند، برداشتی کوتاه از زندگی این دانشجوی شهید رشته مهندسی مواد دانشگاه صنعتی اصفهان به تصویر کشیده شده است.

این دانشجوی شهید نخبه در سال 1362 در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته و دیری نگذشت که در دفتر فنی پشتیبانی جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان در اهواز مستقر شد. این دانشجوی جهادگر در اوج اخلاص و پاکی طرح های بزرگ نظامی جبهه از جمله هواپیمای تجسس بدون سرنشین و دستگاه کنترل کننده اژدر زیردریایی را آماده می کرد و هیچ کجا اسمی از خود به جا نمی گذاشت.

شرکت مستقیم او در شکستن حصر آبادان و تلاش های شبانه روزی اش در نصب پل های خیبر، شرکت در عملیات بدر، والفجر هشت و کربلای پنج، حکایت از سال ها حضور مستمر و مستقیم وی در جنگ دارد.

این شهید والامقام در جبهه جنگ سقایی کرد، بی سیم چی بود و فعالیت هایی نظیر آپاراتی، مکانیکی، تراشکاری، ساخت آمپلی فایر برای تبلیغات جنگ و تعمیر وسایل برقی و الکتریکی را نیز بر عهده گرفت.

شهید مقیمی زاده با دستگاه های سنگین مهندسی کار کرد؛ مدتی نیز مسئول جذب و هدایت نیروی متخصص دانشگاهی در جبهه های جنوب شد و در نهایت به عنوان مسئول چند پروژه مهم جنگ تا لحظه شهادت در رابطه مستقیم با فرماندهان طراز اول مهندس جنگ در قرارگاه خاتم الانبیا(ص) قرار گرفت.

سرانجام این جوان نخبه هنگام کار روی اژدر زیردریایی مجروح شد و بر اثر همان جراحت در ظهر عاشورای سال 1367 و در حالیکه 20 روز به علت خونریزی و عفونت آبی ننوشیده بود به شهادت رسید.

این اثر فرهنگی به همت دفتر نشر آثار 144 شهید دانشگاه صنعتی اصفهان و دبیرخانه کنگره شهدای دانشجو استان اصفهان تهیه و انتشار یافته است.
منبع: ایرنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۲۱:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۰
    1 0
    مپندارید که شهدا مرده اند.انها زنده اند و نزد خدایشان روزی دارند
  • خراسانی ۰۷:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۱
    0 0
    ﺷﻬﺪﺍ ﺩﺭ ﻗﻬﻘﻬﻪ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺷﺎﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﻭﺻﻠﺸﺎﻥ ﻋﻨﺪ ﺭﺑﻬﻢ ﯾﺮﺯﻗﻮﻧﻨﺪ. به حیرتیم، که ای خاکِ پیرِ با برکت چقدر از دل سنگت، جوان در آوردیم چقدر، خیره به دنبال ارغوان گشتیم ز خاک تیره ولی، استخوان در آوردیم شما حماسه سرودید و ما به نام شما فقط ترانه سرودیم و نان در آوردیم برای اینکه بگوییم با شما بودیم چقدر از خودمان، داستان در آوردیم و آبهای جهان، تا از آسیاب افتاد قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم تا ابد مدیونیم بهشان؛ شادی روحشان صلوات

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس