کد خبر 38647
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۲۱:۳۳

مراسم هجدهمين سالروز شهادت سيد مرتضي آويني، عصر امروز ـ 20 فروردين ماه ـ به همت‌موسسه‌ي فرهنگي «روايت فتح» در تالار بزرگ کشور برگزار شد. <BR>

 به گزارش مشرق، ايسنا نوشت؛ در اين مراسم، غلامعلي حدادعادل رييس کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي گفت:در 18 سالي که از شهادت اين هنرمند گذشت، اين نخستين بار است که من در ارتباط با او صحبت مي‌کنم، چرا که شناخت من نسبت به ايشان دورادور بوده و خيلي با ايشان کار نکرده و حشر و نشر نداشتم.

وي با بيان اين‌که مرتضي آويني را بيشتر از طريق برنامه‌هايش در تلويزيون و مقالاتي که از او خوانده‌است،مي‌شناسد، ياد آور شد: وقتي که «روايت فتح» را مي‌ديدم، حس مي‌کردم که چند سر و گردن بالاتر از کارهاي هنري است که در آن زمان در ارتباط با جبهه و جنگ ساخته مي‌شد. هم متن اين برنامه بسيار اديبانه بود و در کنار آن صداي نرم، گوش آشنا و صميمي که خود موسيقي نجيبي داشت باعث مي‌شد که حتي اگر کسي چشمش هم به تلويزيون نبود با شنيدن اين صدا حال و هواي جبهه را در ذهن تداعي کند.

حدادعادل با بيان اين‌که آويني پلي ميان هنر و فلسفه زده بود، تصريح کرد: هنوز مدعي نيستم که آويني را مي‌شناسم و خود معترفم که او را نمي‌شناسم. اما بايد بگويم که ما بعد از پيروزي انقلاب با مقوله‌ي هنر مشکل داشتيم و اين مشکل به قبل از انقلاب برمي‌گشت.

اين نماينده‌ي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي تاکيد کرد:مشکل ما با سينما به قبل از انقلاب برمي‌گردد. هنر قبل از انقلاب هنري نبود که متدينين،اجازه‌ي پرداختن به آن را به خود بدهند. هنرهاي آن زمان به گونه‌اي بود که متدينين به سراغ آنها نمي‌رفتند اما بعد از انقلاب ما به همه‌ي هنرها نياز داشتيم. چند روز پس از انقلاب، شهيد مطهري به من گفت که به صدا و سيما بروم. آن هم مني که پيش از انقلاب نه خود و نه اقوامم هيچ‌يک تلويزيون هم نداشتيم و اصلا پاي تلويزيون نمي‌نشستيم. حال مي‌بايست من خود تلويزيون را اداره مي‌کردم و تازه آن‌جا بود که فهميدم تلويزيون مانند جانور بزرگي است که هرچه کار مي‌کنيم سير نمي‌شود.

وي در ادامه عنوان کرد: در زمان پيش از انقلاب اگر خانواده‌ي متديني متوجه مي‌شد که جوانش عصر روز جمعه به سينما رفته است عزا مي‌گرفت. اما پس از انقلاب، سينما به دست همين جماعت متدين افتاد و لازم بود که آنها خود سينما را ايجاد کنند. آن هم سينمايي که جذاب‌ترين، فني‌ترين و فريبنده‌ترين هنر غربي‌ها محسوب مي‌شد. به هر حال پس از انقلاب ما نمي‌توانستيم دست روي دست بگذاريم. هنوز سينما در تمام جهان مانند سيل ويرانگري است که از سمت غرب به شرق روان است. تلويزيون‌ها و فضاي مجازي هم اکنون در خدمت اين هنر قرار گرفته‌اند.

حدادعادل در عين حال به کارکرد سينماي غرب اشاره کرد و گفت: سينما در غرب با ارايه‌ي يک زندگي کاذب و ايجاد بستري از تخيل سعي مي‌کند که زندگي واقعي مردم جامعه را به سمت آن زندگي کاذب سوق بدهد. اين واقعيت تمام‌نماي سينماي غرب است. سينمايي که رايج است و توده‌ي مردم را جذب مي‌کند و مدام بحث آمار فروش آن مطرح مي‌شود. اگر دقت کنيم به خوبي درمي‌يابيم که اين سينما آميزه‌اي از شهوت و خشونت که هردو اموري حيواني هستند محسوب مي‌شود که با تبليغات بسيار به مخاطب ارايه مي‌شود. حال در نظر بگيريد که در چنين فضايي فردي دوربيني که وسيله‌ي فيلمسازي است را در خدمت نوع ديگري از سينما قرار دهد و نمونه‌اي پاک، والا و متعالي از آن را ارايه کند.

وي ادامه داد: در روزگاري که آن‌قدر جبهه و جنگ حواس‌ها را پرت کرده بود که کسي حواسش به اين حرف‌ها نبود، اين توجه شهيد آويني به بحث ثبت تصويري جنگ، اهميت بسيار زيادي داشت و هنر مهم و بزرگ او اين بود که به خوبي فهميده بود پشت سر سينماي رايج غرب يک جهان‌بيني نهفته است. در واقع آويني نوعي خودآگاهي پيدا کرده بود و از ظاهر سينما به باطن آن راه يافته بود. او مي‌دانست که فرد با اين سينما قصد دارد چه مفاهيمي را بيان و چه اقداماتي را انجام دهد و درک همين مطلب نکته‌اي است که از همه‌ي فعاليت‌هاي ديگر آويني اهميت بيشتري داشته است.

اين نماينده‌ي مجلس در بخش ديگري از صحبت‌هايش به وضعيت امروز دانشگاه‌ها اشاره کرد و گفت: امروز لازم است که در دانشگاه‌هاي ما توجه شود که پشت علوم و به‌ويژه علوم انساني غربي چه فلسفه‌اي نهفته است. اکنون بايد اين مساله درک شود و بعد از آن براي آن راه حلي پيدا کنيم.

حدادعادل جنبه‌ي فلسفي کارهاي شهيد آويني، توجه او به زبان فارسي، قوت او در نگارش و ساده و عميق‌نويسي او را از جمله ويژگي‌هاي مهم آثار آويني برشمرد و افزود: در کنار تمام اين موارد شخصيت آويني هم يک نکته‌ي مهم داشت و آن شجاعت اين هنرمند بود. او شجاعت وداع با گذشته را داشت و به راحتي با گذشته‌اي که بايد با آن وداع مي‌کرد، خداحافظي کرد. من به ياد دارم که در دوره‌ي دانشجويي تقريبا همزمان با هم در دانشگاه تهران تحصيل مي‌کرديم. در آن زمان دانشکده هنرهاي زيبا فضاي ديگري داشت که البته هنوز هم همين‌طور است اما در همان زمان شهيد آويني جلوي کافه ترياي اين دانشگاه شعرهاي نو مي‌خواند و حرف‌هاي فيلسوفانه مطرح مي‌کرد اما همين فرد آن‌قدر شجاعت داشت که پس از انقلاب و درک امام (ره)،بسيار صادقانه، عميق و باايمان پا به صحنه گذاشت و 20 سال پيش حرف‌هايي را زد که خيلي‌ها و حتي شايد خود بنده هنوز جسارت بيان صريح آنها را نداشته باشيم.

وي ادامه داد: در واقع در شخصيت آويني نوعي عرفان و اخلاق در هم آميخته وجود داشت و او اين موارد را جان‌مايه‌ي غربي‌ترين هنر روز کرد و در اين ميان در حد بحث‌هاي نظري هم محدود نشد و براي ساخت فيلم‌هايش به دل جبهه و وسط خون و آتش رفت.

اين نماينده‌ي مجلس در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود در اين مراسم به جنبش‌هاي جديد کشورهاي مسلمان اشاره کرد و افزود:امروز دولت‌هاي غربي با اين سازمان‌هاي عجيب و پر زرق و برقي که مدعي مبارزه با خشونت و تروريسم هستند، در برابر کشورهاي مسلمان چه مي‌ کنند؟ مردمي که با الهام از انقلاب ما بپا خاسته‌اند و شهيد مي‌دهند. اکنون چندين ماه است که اين نهضت‌ها شروع شده‌اند اما آيا در تمام اين مدت و در تمام اين کشورها يک نفر مانند ندا آقاسلطان وجود نداشته است؟!

حدادعادل ادامه داد: ما که نفهميديم او چگونه کشته شد، اما ببينيد اکنون چگونه در دنيا بر سر اين موضوع سر و صدا راه انداخته‌اند. از ميان اين همه آدم که در اين کشورها کشته شده‌اند آيا واقعا يک نفر نبود که به قول آنها مانند ندا آقاسلطان مظلوم کشته شده باشد؟ پس داستان چيست؟ اين موضوعي است که بايد جوان دانشگاهي امروز ما به آن توجه داشته باشد. امروزه با اين مشخصات درک غرب و اهداف آن بسيار آسان‌تر از 50 سال پيش است، اما باز هم جاي تعجب دارد که هنوز عده‌اي متوجه اين موضوع نيستند.

وي هم‌چنين عنوان کرد: قشرهاي مختلف مردم و اجتماع ما هريک الگو و اسوه‌ي خاص خود را در انقلاب داشتند و در اين ميان شهيد آويني الگوي جماعت دانشجو و جواني است که اهل ذوق و هنر هستند. در واقع آويني مانند حجتي است که از سوي خدا فرستاده شده است.

حدادعادل يادآور شد:چند ماه قبل از شهادت مرتضي آويني، سفري به تاجيکستان داشتيم که در آن سفر دورادور با يکديگر آشنا شديم، اما فرصت نشد که بنشينيم و با هم صحبت کنيم. چندي پس از آن يکي از دوستان مشترک خبر از ايشان داد و در مراسم تشييع او با اوجي از جمعيت و احترام بسيار مواجه شديم.

حدادعادل در ادامه‌ي صحبت‌هاي خود بار ديگر به وضعيت سينماي ايران پرداخت و افزود: ما هنوز هم در سينما مساله و مشکل داريم و من به صراحت اين موضوع را مي‌گويم. البته نمي‌خواهم تلاش کارگردانان و فيلمسازان متعددي که به وجودشان افتخار مي‌کنيم را ناديده بگيرم اما واقعيت اين است که روال اصلي سينماي ما هنوز دست آنها نيست.

وي در عين حال گفت:ما هنوز نمي‌دانيم که چرا برخي فيلم‌ها به نمايش درمي‌آيند و اصلا چرا برخي از آنها ساخته شده و چند صد ميليون تومان از پول بيت‌المال به ساخت آنها اختصاص پيدا کرده است؟! ما واقعا نمي‌دانيم اگر دو يا سه سال پيش فيلمي را به هر دليل متوقف کرده‌اند، چرا اکنون بايد آن فيلم اجازه‌ي نمايش بگيرد؟ در اين ميان هيچ‌کس هم نيست که پاسخ سوالات ما را بدهد و اينها همه مساله است. شما فکر مي‌کنيد بي‌دليل مقام معظم رهبري با اين همه مشغله و دغدغه، کارگردانان را دعوت کرده و به صحبت با آنها مي‌نشيند. تازه بخشي از اين ديدارها را همگان خبر دارند و به غير از آن‌چه که همه مي‌دانند، ديدارهاي ديگري هم بوده است؛ چرا که مقام معظم رهبري خبر دارند که در اين حوزه چه مي‌گذرد.

حدادعادل در پايان صحبت‌هايش با اشاره به جمعيتي که در تالار وزارت کشور حضور داشتند عنوان کرد: وقتي چنين تالار بزرگي 90 درصد صندلي‌هايش با نام آويني پر مي‌شوند، مايه‌ي اميدواري است و نشان مي‌دهد که نام و فکر اين شهيد بزرگوار چراغي براي آينده است. من اميدوارم آويني با شهادتش چراغ راه ما در عرصه‌ي هنر و به‌خصوص سينما شده باشد و هم‌چنان اين چراغ روشن بماند.

برپايه اين گزارش در بخش ديگري از اين مراسم نادر طالب‌زاده (مستندساز)، سعيد قاسمي (فعال فرهنگي) و حسين محموديان (مستندساز و مجري جلسه) به صحبت درباره‌ي مرتضي آويني پرداختند.

 

نادر طالب‌زاده به ذکر خاطراتي از زمان ساخت مستند «خنجر شقايق» پرداخت و گفت:در دوره‌اي به دعوت حوزه‌ي هنري آن زمان و بخش تلويزيون آن که مسووليتش را شهيد آويني بر عهده داشت، گروهي همزمان با جنگ بوسني، به بوسني و هرزگوين فرستاده شدند و قرار شد در اين سفر ما هم همراه آن گروه باشيم تا يک فيلم مستند بسازيم. اين سفر حدود يک ماه طول کشيد و پس از آماده شدن فيلم، شهيد آ‌ويني متن آن را نوشت و حاصل فيلمي شد که مي‌بينيد.

وي در ادامه با اشاره به اين‌که اين فيلم در همان زمان و پس از آن همواره در نمايش با محدوديت‌هاي متعدد مواجه شده بود، عنوان کرد: نمايش‌هاي محدود باعث شد که اين کار سر و صداي بيشتري داشته باشد. اما من هيچ‌وقت نفهميدم که چرا تلويزيون صداي سيد مرتضي را از روي اين فيلم برداشت و بخش‌هاي بسياري از آن را سانسور کرد؟!

طالب‌زاده در ادامه، شهيد آويني را هنرمندي دانست که در يک بعد خلاصه نمي‌شود.

اين مستندساز و مجري برنامه‌ي «راز» در بخش پاياني صحبت‌هاي خود به کم‌توجهي رسانه‌ي ملي به مرتضي آويني در زمان حيات اشاره کرد و افزود: مي‌خواهم به همه يادآوري کنم که در زمان حيات آويني چه در دوره‌ي قبل و بچه بعد از جنگ، هيچ‌گاه هيچ‌يک از گروه‌هاي تلويزيوني مصاحبه‌اي با او نکردند و اين موضوع يک فاجعه محسوب مي‌شود، چرا که همگان مي‌دانستند که او کار بزرگ و خاصي انجام داده است. اين موضوع جاي آسيب‌شناسي دارد.

نکته‌ي ديگر آن‌که بلافاصله پس از جنگ، آويني به موضوع سينما پرداخت و در خاکريز جديدي شروع به فعاليت کرد. او تبيين جايگاه اسلام و يک روشنفکر مسلمان را مورد بحث قرار داد و جالب اين‌که تلويزيون هيچ‌گاه در اين‌باره هم با او صحبت نکرد. من نمي‌دانم آيا بايد حتما يک گوهر شهيد شود تا شناخته شود؟ چرا رسانه‌ي ملي تا زماني که آويني زنده بود به سراغ آن نيامد؟ در حالي که او همواره آماده بود و خود را پنهان نکرده بود. با اين حساب من فکر مي‌کنم که در واقع مرتضي آويني با شهادتش بود که منتشر شد.

سعيد قاسمي فعال فرهنگي حاضر در اين مراسم هم در اين ميزگرد عنوان کرد: اکنون عده‌اي سعي دارند که بگويند شهيد آويني يک روشنفکر بود که زياد سنخيتي با موضوعاتي که ما بسيج و غيره مي‌ناميم نداشت و شايد اگر جنگ نمي‌شد او در مسير مطالعات فلسفي خود پيش مي‌رفت. در حال حاضر عده‌اي سعي دارند که آويني را منصوب به تفکر خود کنند، در حالي که اين‌گونه نبوده است.

وي در ادامه با اشاره به مجموعه روايت فتح و قوت اين مجموعه، اظهار کرد: آويني مي‌دانست که زماني همه براي يک فريم عکس و يک لحظه تصوير از جبهه و جنگ له‌له مي‌زنند و حتي ممکن است که تاريخ را عده‌اي اشتباه بنويسند. براي همين او به ثبت تصويري جبهه و جنگ پرداخت؛ چرا که به خوبي مي‌دانست در آينده عده‌اي به حرف امام (ره) گوش نمي‌دهند و برخلاف آن‌که امام گفته بود بخش‌هايي از زمين‌هاي سوخته‌ي جنگ را براي آيندگان نگه داريد، آنها گوش به اين حرف ندادند.

اين فعال فرهنگي در عين حال عنوان کرد: بايد قرن‌ها بگذرد تا شايد مثل مرتضاي ديگري برآيد. اين روزها در بحث فتنه، موضوع ولايت‌محوري مطرح شد و عده‌ي بسياري از آنهايي که زماني با هم کار کرده بوديم چهره‌ي جديدي از خود نشان دادند. چقدر خوب بود که سيد مرتضي نبود که اين روزها را ببيند؛ چرا که بسيار سخت است که ببيني رفيقانت که 20 سال پيش اولين نقطه‌هاي انحراف آنها را گوشزد کرده بودي، اکنون بعد از 20 سال «فرزند صبح»ي مي‌سازند که با خرج ميلياردها تومان پول، هنرپيشه‌اي در آن با شلوار لي، نقش دايه امام را بازي مي‌کند و در اين ميان عده‌اي به حمايت از اين فيلم‌ها برمي‌خيزند که منتسب به حمايت از کارهاي فرهنگي هستند.

وي ادامه داد: اين اتفاق در شرايطي رخ مي‌دهد که براي ساخت فيلم‌هاي مستند، بودجه‌ي کافي نداريم و در اين شرايط بودجه‌هاي چندين ميلياردي را به اين نوع فيلم‌ها اختصاص مي‌دهيم.

قاسمي در ادامه با بيان اين‌که مرتضي آويني جنگ نرم را به خوبي شناخته بوده و مي‌دانست که چنين روزهايي در پيش است به ذکر خاطره‌اي از او پرداخت و گفت: زماني که تازه ماهواره‌ها آمده بود و بحث جمع‌آوري و مبارزه با آنها مطرح بود، سيد مرتضي مي‌گفت که اينترنت به مراتب وحشتناک‌تر از ماهواره است، چرا که او مي‌دانست در آينده جنگ‌هاي فيس‌بوکي مطرح مي‌شود. هفته‌ي پيش بنده سوريه بودم و در آن‌جا در يک روستاي کوچک دورافتاده ديدم که نصف مردم ندا آقاسلطان را مي‌شناسند. اين همان جنگ فيس‌بوکي است که مرتضي از ابتدا مي‌دانست چنين جنگ نرمي پيش مي‌آيد.

اين فعال فرهنگي در عين حال گفت: سيد مرتضي هرکجا که اتفاقي مي‌افتاد حضور پيدا مي‌کرد. حال شما فکر کنيد امروز اگر او زنده بود با توجه به اتفاقاتي که در بحرين، مصر، يمن و غيره مي‌افتد چه مي‌کرد؟ قطعا او خودش را به آب و آتش مي‌زد تا تيمي را به اين کشورها ببرد و فيلمي از آنها تهيه کند اما از ميان اين همه جماعت دوربين به دست اين موضوع تا کنون دغدغه‌ي چه کساني بوده است؟

 

در اين مراسم که در تالار وزارت کشور برگزار مي‌شد، بخش‌هايي از مستندهاي ساخته شده توسط سيد مرتضي آويني هم به نمايش درآمد و در بخش پاياني، حاج صادق آهنگران به مداحي پرداخت.

سردار نقدي رييس سازمان بسيج مستضعفان از ديگر حاضران اين مراسم بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس