معاونتی که توان عبور از بحران ندارد و حتی به وقت بروز بحران های جدی و در موقعیت های نابسامانی که اغلب خود مسبب آن است دیر ظاهر می شود تا کار از کار بگذرد و به عنوان قهرمان و منجی ادامه امور را از سر بگیرد، نمی تواند کمکی به اوضاع هنری کشور کند و احتمالا درجستجوی هدف یا اهداف دیگری است.

نگاهی به عملکرد علی مراد خانی در جایگاه معاونت هنری وزارت ارشادبه گزارش مشرق، با نیم نگاهی به عملکرد علی مراد خانی در جایگاه معاونت هنری وزارت ارشاد متوجه خواهید شد هیچ برنامه وافق روشنی در چشم انداز مدیریت ایشان آشکار نیست.
ردایی که امروز بر تن معاونت هنری است خود بزرگترین سوال و تردید از عدم تسلط و ناتوانی او در تشخیص و تحلیل وقایع هنری در سطوح مختلف و مهار مشکلات در شرایط اکنون است.

انتصاب علی مرادخانی

انگار همین دیروز بود که طبقه چهارم ساختمان معاونت هنری واقع در خیابان استاد شهریار شاهد بازار گرم و گیرای تبریک اطرافیان معاون هنری بود تا جایی که آسانسور شیشه ای ساختمان تاب و تحمل این همه آمد و شد و شور و شعف آدمها را نداشت و کمی آنسو تر معاون پیشین با حسرت از سرازیری پله ها، ساختمان معاونت هنری را برای همیشه ترک می کرد و بعضی آدمها مثل همه دوره ها در گوشه و کنار ساختمان و حیاط مقابل کز کرده بودند واز برق نگاهشان اینطور بر می آمد که با خود می گویند: صد افسوس که بار دیگر تاوان آزمون و خطای مدیر دیروز با ماست و هزار امید، شاید معاون تازه از راه رسیده به کار آید، خاصه اینکه او را بشناسیم و از پیش با بوده و البته این خوش بینی تاریخ مصرف دارد و حدیث تکراری این سالهاست.    

حکایت آمدن علی مرادخانی و دوستانش در این دوره نیز از این قاعده مثتثنی نیست مدیری که در دهه هفتاد مسوولیت دفتر موسیقی همین معاونت را داشته و بیش از یک دهه سکاندار موسیقی کشور بوده و تا پیش از تصدی معاونت هنری درست یا غلط او را میانداری نسبتا موفق و همسو با هنرمندان آن دوره موسیقی تلقی می کنند. البته نمونه های دیگر در همان دوره فارغ از منتقدان جدی آنان، مدیریت علی منتظری در تاتر و علیرضا سمیع آذر در هنر های تجسمی است که برخی معتقدند در مقایسه و نسبت به دوره مشابه مدیریتی موفق بوده اند. مدیریتی که همسو با جریانات سیاسی و نوع مطالبات فرهنگی کشور در دهه 60 تا 80 متناسب با ذوق، سلیقه، نیاز و تعداد هنرمندان و مخاطبان و امکانات آن سالها رقم خورده است و البته اگر به ندای درون همین مدیران گوش دهی و حافظه تاریخی هنرمندان نیز به کار آید که نوعا چنین نیست! خواهید دید که نه تنها عینا تجربه و مناسبات آن دوره برای مدیریت این سالهای سخت و شکننده کارساز نیست بلکه حتی خود ایشان اذعان می دارند مدیریت فرهنگی دهه 90 محصول شرایط سیاسی اجتماعی خویش بوده، ساز و کار خود را دارد و بی تردید آنچه کارساز می افتد تنها سوابق درخشان دیروز نیست بلکه توشه و توان دیروز با بکار گیری نیروهای خلاق و جوانی است که تدبیر و امید را به نمایش می گذارند نه تردبد و خیال! و ای کاش علی مرادخانی خوش خلق و خوش مرام، خوش نامی دیروز را به تلخ کامی امروز ترجیح می داد و پای در این کارزار نابرابر نمی گذاشت.

چرا که ردایی که امروز بر تن معاونت هنری است خود بزرگترین سوال و تردید از عدم تسلط و ناتوانی او در تشخیص و تحلیل وقایع هنری در سطوح مختلف و مهار مشکلات در شرایط اکنون است.

عملکرد 

با نیم نگاهی به عملکرد علی مراد خانی در جایگاه معاونت هنری وزارت ارشاد متوجه خواهید شد هیچ برنامه وافق روشنی در چشم انداز مدیریت ایشان آشکار نیست و چنین تعبیر می شود مهندسی فرهنگی ایشان به جای طرح و برنامه، اعتماد سازی و نخبه گرایی و تغيير آگاهانه در جهت رسيدن به وضعيت مطلوب در آينده بیشتر معطوف به فرهنگ و افکار مشاوران پیدا و پنهانی است که در گردونه سیاست زده گی دولت ها چند صباحی از این عرصه دور افتاده بودند و امروز فرصت طلایی دارند تا دوباره در حلقه یاران همسو و همراه، نام و نان خود را جویا شوند و آنچه بیش از پیش قربانی این توهم سیاسی و جاه طلبی اینان می شود و مظلوم جلوه می کند فرهنگ است! فرهنگ! آن هم در سالی که همه امور مزین به نام اوست.

از آفت این سیاست زدگی همین بس که اینطور تصور می کنند در هشت ساله گذشته چون زمام امور با ما نبود فرهنگ و هنر ویران شد و آمال و آرزوی هنرمندان این دیار بر باد رفت و چون بازگشتیم پس گلستان است عالم هنر بی هیچ تدببری.
به درستی امروز این منش معاون هنری است که خود را منجی عالم هنر تخیل می کند و افکار و آرا و آرمان های کهنه و شخصی خویش را بی هیچ چشم اندازی معجزه آسا نمایش می دهد و ذوق و تدبیر دلسوختگان این عرصه به کنار رانده می شود به هزاربهانه واهی.

عزل و نصب مدیران کل

معاونتی که با پنهان کردن نقاط ضعف و ناتوانی مدیریتی خود چشم بر حقایق و مشکلات عدیده هنرمندان بسته و هر بار یکی از مدیران  را قربانی انتصاب غلط خود می کند. عزل حسین طاهری مدیر کل نمایشی نمونه ای از شواهد این مدعاست و به اعتقاد کارشناشان سهم اشتباهات علی مرادخانی بیشتر از حسین طاهری است و تردید نکنید تغییرات دیگری به خاطر این سو مدیریت در راه است تا بار دیگر مسبب اصلی این مشکلات در قامت یک قهرمان با عزل مدیری دیگر به میدان بیاید و چه بسا برای ایشان سوت و کف هم بزنند!
نگاهی به حلقه انتصاب مدیران کل معاونت هنری در این دوره داشته باشید و سپس همکاران کلیدی زیر مجموعه ادارات کل. آیا این سیر نزولی در تجربه و تخصص افراد و به کارگیری آنان در پست های حساس خطای کوچکی است!؟

آیا فرهنگ و هنر دراین دوره و تاکنون به خاطر سهل انگاری و ندانم کاری افراد نا آگاه و کم تجربه در همین پست های کلیدی و ایجاد بحران و حساسیت های بی مورد  نزد مردم و سایر مراجع تعیین کننده کم هزینه شده اند؟

شاید به جرات بتوان گفت مشکل اصلی انتصاب خود مرادخانی است و نه تنها انتخاب های ناشیانه حلقه های اتصال در معاونت هنری، معاونتی که علیرغم انتخاب شعار دولت جدید یعنی تدبیر و امید بیش از هر چیز در مرحله انتصاب مدیران کل و خلاقیت و نو آوری در طرح و برنامه و همچنین پویایی هر چه بیشتر هنر، تاخیر و سیاه نمایی را نسبت به گذشته به نمایش گذاشت تا نزدیک به یک سوم عمر دولت یازدهم در فرهنگ و هنر به چالش و ناامیدی سپری شود.

تئاتر

تئاتر با سیاست های انقباظی خود گردان و عدم حمایت از تولید و اجرای گروه های نمایشی به اسم  خصوصی سازی، بی برنامگی، سوء مدیریت و پژواک رفتار و کردارهای غیر فرهنگی آگاهانه و همچنین یاس و سرخوردگی در هنرمندان به ویژه بلاتکلیفی گروه ها در اجرای عمومی و عدم پرداخت مطالبالت آنان و در این وانفسا و در مقابل حمایت از افراد خاص در تالارهای خاص تر و نمونه اخیر آن  انصراف گروه های نمایشی و اعتراض هنرمندان به پوستر تئاتر فجر و تشکیل شورای سیاست گذاری این جشنواره یک هفته مانده به برگزاری به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی کشور خود خود گواه این مدعاست که هیچ تدبیر و امیدی برای تئاتر ایران اندیشیده نشده است و این جز در دستان مدیری ارشد و با کفایت در معاونت هنری به دست نخواهد آمد.

موسیقی


در ارتباط با موانع و مشکلات عدیده موسیقی کشور و یاس و ناامیدی و انتظارات از دست رفته هنرمندان این عرصه و همچنین تلاش و تقلای بی ثمر پیروز ارجمند مدیر جوان دفتر موسیقی و البته علایق و دلبستگی و دخالت های آقای معاون هنری  امروز (مدیر موسیقی دیروز) همین بس که بدانید احتمالا دومین تغییر پس از تئاتر و حسین طاهری دفتر موسیقی و پیروز ارجمند است. بنابراین اگر می خواهید حال موسیقی امروز ایران را بپرسید سری به انبارهای خاک گرفته سازهای ارکستر ملی و سمفونیک و چهره های مبهوت و ماتم زده نوازندگان تعطیل شده این اکسترها بزنید و فهرست کنسلی مجوز کنسرت های موسیقی را برشمارید که هزار وعده خوبان یکی وفا نکرد.
انشالله جشنواره موسیقی فجر هم در راه است و فقدان ارکستر های ایرانی با دعوت از ارکستر های ملی عراق و چند کشور عربی همسایه داغ دلها را تازه تر می کند.

هنرهای تجسمی و بنیاد رودکی

هنرهای تجسمی و تجربه مدیری فرهنگسرایی و بنیاد رودکی حکایتی دیگر دارد که در این مجال نمی گنجد و صد البته عدم توفیق در این عرصه نمونه های موثقی دارد و فقط به مسافران چند سفر خارجی از جمله آمریکا و دبی و حضور در چند حراج بین المللی و بانیان اقتصاد هنر خیر مقدم و خسته نباشید می گوییم. از سوی دیگر اتفاقاتی در حوزه تجسمی روی داده که اصلا قابل توجیه نیست.تکرار چندباره آنها هم نشان می دهد که احتمالا اتفاق نبو.ده است.مواردی  مثل انتخاب افرادی که دارای سوابق منفی و داوری و شرکت در جشنواره های ضد ایرانی هستند برای داوری جشنواره های مهم تجسمی.

انصافا این همه تدبیر و تلاش و دست آوردهای عظیم و راه گشا در معاونت هنری قابل ستایش نیست؟!
معاونتی که توان عبور از بحران ندارد و حتی به وقت بروز بحران های جدی و در موقعیت های نابسامانی که اغلب خود مسبب آن است دیر ظاهر می شود تا کار از کار بگذرد و به عنوان قهرمان و منجی ادامه امور را از سر بگیرد، نمی تواند هیچ کمکی به اوضاع هنری کشور کند و احتمالا درجستجوی هدف یا اهداف دیگری است.شاید مثال وضعیت اداره تئاتر و شکل حل کردن مساله از جانب مرادخانی که پاک کردن صورت مساله و تغییر طاهری بود موید این ادعاست.

به راستی مسئول  این همه بی تدبیری، بلا تکلیفی و نابسامانی کیست؟
آقای معاون دلسوزانه به شما می گوییم معاونت هنری همکاران واقع بین، متخصص ، کارآمد و درد آشنا می خواهد. تدبیر و امید  و مهندسی فرهنگی را از این نخبگان جستجو کنید وگرنه جایگاهی که امروز شما بر آن تکیه زده اید مدیریت چند دکتر و یک مهندس را تجربه کرده است، نتیجه روشن است.

سخن آخر

جناب مرادخانی شمارش معکوس رفتن شما مثل همه مدیران از آغازین روز حضورتان شروع شده است. چشم بر هم بگذارید انتخابات دور جدید ریاست جمهوری است البته اگر توفیق خدمت کوتاه نشود و در میانه راه باز نمانید. به فرض که چند صباحی در پناه مشکلات مالی و شوق و شعف عده ای خاص امور را سپری کردید و با نقد و سیاه نمایی شرایط گذشته و اغراق در بهبودی وضع موجود و خیال پردازی در ترسیم فضای امن و آرام فرهنگ و هنر در آینده لبخند زدید، شعار دادید و سخنرانی کردید! آیا انتظار دارید با توجه به شرایط  جامعه هنری بپذیرید. خیر، واقعیت چیز دیگری است.

تاریخ در مورد شما قضاوت خواهد کرد.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • محمدمیرزایی ۰۲:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۵
    0 0
    اقای مرادخانی فردشایسته وقابل قبول اکثریت هنر مندان درشاخه های هنری مربوط به ایشان بوده وبا وحودمشکلات سرراه همییشه بهفکر مشکلات هنر مندان بوده وباید ایشان رادراین مسولیت همراهی کنیم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس