به گزارش مشرق، محمدعلي کشاورز، داوود رشيدي و جمشيد مشايخي از بازيگران محبوب و صاحب اعتبار سينما، تئاتر و تلويزيون در گفت‌وگويي با سروش ضمن بيان دردودل‌هاي خودماني از در محاق رفتن اصل اخلاق حرفه‌اي و منش ستاره بودن در مناسبات امروز دنياي بازيگري و روند ستاره‌ساري ابراز نگراني و گلايه کرده‌اند.
مردم هنرمند با اخلاق را دوست داشتند
کشاورز: آن موقع محبوبيت به خاطر مسائل کاذب به وجود نمي‌آمد. خيلي از بازيگران سينما بودند که شهرت داشتند اما محبوب نبودند، مردم هنرمند با اخلاق را دوست داشتند.
فيلم‌سازها دنبال دختر و پسرهاي چشم رنگي و دماغ عمل کرده هستند
مشايخي: واقعا هم اينطور نبود که بازيگري به خاطر روابط بيايد و بازيگر شود. کسي که به اين حرفه وارد مي‌شد بايد بينش و استعداد اين کار را مي‌داشت. الان متاسفانه فيلم‌سازها دنبال اين هستند که دختر و پسرهاي چشم رنگي و دماغ عمل کرده را بياورند که فيلمشان فروش کند. اين تفکر از پايه اشکال دارد. ما اگر مي‌خواهم سينماي خوبي داشته باشيم بايد سراغ قويتر کردن تئاتر برويم.
الان بازيگرها فقط پشت سرهم حرف مي‌زنند
کشاورز: اگر جمشيد، علي نصيريان و شنگله نمي‌توانستند نقشي را بازي کنند به کارگردان مي‌گفتند فلاني از من بهتر بازي مي‌کند. الان بازيگرها فقط پشت سرهم حرف مي‌زنند. ما استادي داشتيم که اولين باري که سر کلاس آمد به ما گفت:"اول آدم باشيد بعد هنرمند" اين جمله از همان موقع تا هميشه در گوش من زنگ مي‌زند. اما الان انگار اين سخن اصلا معنا ندارد.
اين لباس در شأن شما نيست
مشايخي: آن موقع در اداره هنرهاي دراماتيک خانمي با چند نفر داشت در حياط مي‌خنديد، رئيس وقت اداره از طبقه دوم آمد پشت پنجره و به آن خانم که لباس قرمزي هم به تن داشت، گفت: "خانم يک هنرمند تئاتر اين‌طوري با صداي بلند نمي‌خندد، اين لباس در شأن شما نيست. برويد لباس‌تان را عوض کنيد."
هنوز رابطه بين هنر و عجيب و غريب بودن را نفهميدم!
رشيدي: الان خيلي از بازيگران جوان فکر مي‌کنند اگر قيافه عجيب و غريب داشته باشند هنرمند محسوب مي‌شوند. مثلا موهايشان را يک مدل عجيب و غريب مي‌کنند يا لباس‌هاي خيلي خاص مي‌پوشند. من هنوز رابطه بين هنر و عجيب و غريب بودن را نفهميدم! البته اين هم خودش هنر مي‌خواهد!
چه بخواهيم و چه نخواهيم بازيگران الگو مي‌شوند
رشيدي: وقتي هنر با اخلاق همراه مي‌شود، زيباست. اينکه يک نفر فقط استعداد بازيگري داشته باشد کافي نيست. او بايد اخلاق خوبي هم داشته باشد چون چه بخواهيم و چه نخواهيم اين بازيگران در جامعه ما تبديل به الگو مي‌شوند.
وقتي جواني با موهاي سيخ سيخي در تلويزيون و سينما حاضر مي‌شود...
مشايخي: اين الگوها بايد درست و بااخلاق باشند. شما فرض کنيد که يک جواني با موهاي سيخ سيخي در تلويزيون و سينما حاضر مي‌شود و شهرت هم دارد، پول هم دارد، خب معلوم است که جوان‌ها از او الگو مي‌گيرند...
بايد ياد بدهيم که معني الگو چيست و چه کسي ارزش الگو شدن دارد
رشيدي: به هر حال نمي‌توانيم بگوييم چون کاري از ما برنمي‌آيد برويم خانه و راحت بخوابيم؛ وظيفه جامعه و هنرمندان است که به خاطر فرهنگ اين مملکت هم که شده در حد بضاعت خود تلاش کنند. وقتي جواني از هنرمندان عجيب و غريب الگو مي‌گيرد، بايد به او ياد بدهيم که معني الگو چيست و چه کسي ارزش الگو شدن دارد. يا اينکه جامعه هنري ما بايد به دنبال راضي کردن سليقه‌هاي نازل نباشد.
مردم اگر نباشند ما نيستيم
رشيدي: من گاهي اين جوان‌هاي بازيگر را مي‌بينم که در خيابان عينک مي‌زنند، کلاه مي‌گذارند و پالتو مي‌پوشند، مي‌گويم چرا اين کار را مي‌کنيد، مي‌گويند از بس که مردم مي‌آيند و سلام و عليک مي‌کنند و عکس مي‌گيرند. من بارها به آن‌ها گفته‌ام اگر مردم نباشند شما هم نيستيد. جمشيد مشايخي با همين حال بيمارش با هرکسي که طرفش مي‌آيد دست مي‌دهد و روبوسي مي‌کند. يا محمدعلي کشاورز از مردم فرار نمي‌کند. مردم اگر نباشند ما نيستيم.
اين دزده بايد برنده بشه!
مشايخي: من سريالي را ديدم که يکي از شخصيت‌هاي آن دزد بود. بازيگري که براي اين شخصيت انتخاب کرده بودند خوش تيپ و خوش صدا بود، گريم هم بر خوش‌سيما بودن او افزوده بود. نوه من اين سريال را دنبال مي‌کرد و مي‌گفت: "بابابزرگ ما تو مدرسه مي‌گيم اين دزده بايد برنده بشه" .ببينيد اين انتخاب غلط يک بازيگر چه تاثيرات منفي‌اي در جامعه مي‌گذارد؟!
اگر بازي هم بلد بود چه بهتر!
رشيدي: متاسفانه امروز اين به يک رسم تبديل شده که بازيگر اول بايد خوش‌تيپ و خوش‌قيافه باشد؛ حالا اگر بازي هم بلد بود چه بهتر!
هنر به تنهايي معنا ندارد
مشايخي: البته من همين جا بگويم که انتقادهاي ما از جوان‌ها به اين معني نيست که ما هنرمند جوان بااستعداد در کشورمان نداريم، بعضي هنرمندان جوان هم استعداد دارند و هم بااخلاق هستند. به قول محمدعلي جان(کشاورز) هنر به تنهايي معنا ندارد و با اخلاق و ادب معني پيدا مي‌کند. به قول حافظ شيرازي:قلندران حقيقت به نيم جو نخرند/ قباي اطلس آن کس که از هنر عاريست.
