به گزارش وبلاگستان مشرق، علي کميلي در يکي از مطالب اخير وبلاگ "آرمانخواهي" نوشت: نميدانيم بر داغ بحرين و يمن و ليبي بگرييم يا از رقت انسانيت و ارزشهاي اسلامي غمگين باشيم؟! اين روزها خيلي ناجور، تابلو شده است که ما مذهبيها و حتي بزرگانمان، درد شيعي داريم نه اسلامي! دهها نفر هم که در ليبي و يمن کشته شوند کسي به تحرک جدي وادار نميشود ولي ده تا شيعه که در بحرين به خاک بيفتند، همگي به پا ميخيزيم!
راستش به خوبي يافتهام که اگر واقعا معتقد به وحدت و تقريب و برادري با ديگر مسلمانان نباشي، اداهايت زود لو ميرود و کسي باورت نميکند تا همراهت شود! اين وسط را هم تندورهاي طرفين به اندازه کافي خراب و شکرآب کردهاند!
«اسلاميت» و طبعا «شيعيت» بايد فراتر و قويتر از «انسانيت» انگيزهزا باشد و اگر نبود بايد در اصالت آن در خودمان شک کنيم! ديگران را ميبينيم که در حمايت از بيچارگان و مظلومان، از هايتي تا ژاپن و بوسني و پاکستان را در مينوردند و ما ... گويي جز نظارهگري کاري ساخته نيست از ما!
راستي چرا ما پزشکان بدون مرز نداريم که مرزهاي جغرافيايي را بنهند و براي ياري مظلوم به ديگرسوي جهان گام نهند؟ چرا آن مسيونر مسيحي اروپايي زندگياش را رها ميکند و در کشمير که يک مسيحي هم ندارد، سالها مستقر مي شود و بهترين مدرسه را در آنجا تاسيس ميکند و با صبر فراوان بر نسلهاي بعدي اثرگذاري ميکند اما روحانيون شيعه چنين سفرهاي بلندمدتي را نميکنند؟!
چرا اينقدر قوميت و مليت و ايرانيت در ما تقويت شده است؟! نکند مکتب ايراني ....! الله اعلم!
خدا کند امسال را با بازخواني جديتر خودمان آغاز کنيم... خدايا کمک مان کن!
* فايل صوتي سخنان سخيف قرضاوي را شنيدم و متاسف شدم از دور خوردن اين پيرمرد – که پتانسيلهاي خوبي در حمايت از مظلومان داشت- و به زبان راندن سخنان متعصبانه، در قالب رد عصبيت!! الجزيره هم اين روزها خيلي لو رفته است! تحليلهاي ضد سوري و ايراني و سانسور بحرين، استقلال اين رسانه را زير سؤال برده است!