به گزارش مشرق، قابلیت های سرداران ایرانی حاضر در صحنه مقاومت ضد اشغالگری و مبارزه با
تروریسم چیزی نیست که بر ناظران تحولات پنهان باشد، اما اینکه چرا رسانه
های غربی و عربی آنهم در مقطع ائتلاف سازی جهانی علیه داعش وارد تعریف و
تمجید از فردی در جایگاه فرمانده سپاه قدس شده اند، نیازمند تامل است.
در بازه دو ماهه اخیر و به شکلی شدیدتر در دو هفته گذشته، رسانه های غربی و متعاقب آنها رسانه های وابسته عربی اقدام به تعریف های مشکوکی از نقش آفرینی سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس کرده اند؛ مشکوک نه از حیث واقعیت این نقش آفرینی بلکه از بعد چرایی این تمجیدها از سوی رسانه هایی که گردانندگان آن به دشمنی با جمهوری اسلامی ایران شهره اند.
از این گذشته، سردار سلیمانی همان فردی است که پیشتر در لیست سیاه آمریکایی ها قرار گرفته بود و تحت تعقیب تلقی می شد؛ اکنون چه اتفاقی رسانه های آمریکایی را به تعریف از نقش آفرینی او واداشته است؟
مرروی بر نگاه رسانه ها به سردار سلیمانی
عبارت هایی که در ادامه می آید بخشی از توصیف هایی است که رسانه های غربی و عربی درباره سردار سلیمانی کرده اند:
واشنگتن پست: ژنرال سلیمانی قوی ترین مرد خاورمیانه است
فایننشال تایمز: ژنرال سلیمانی قهرمان ملی ایرانیان است
العربیه: سردار سلیمانی در کانون توجه قرار گرفته؛ آیا ایران در حال تدارک حضور وسیع فرامرزی است؟
بی بی سی اسپانیولی: ایالات متحده از ماه اوت درحال بمباران سازمانی است که خود را دولت اسلامی می نامد... ولی این ایران است که در خاک عراق حضور گسترده ای دارد و روز به روز تحت فرماندهی قاسم سلیمانی، نفوذ بیشتر و نقش فعال تری در عراق پیدا می کند.
شبکه بی بی سی: سرلشکر قاسم سلیمانی مرد قدرتمندی است که دیده نمی شود ولی احساس می شود.
گاردین: سردار سلیمانی بغداد را حفظ کرد / افزایش محبوبیت ایران در عراق
روزنامه الحیات چاپ لندن وابسته به عربستان سعودی: ایران به صورت میدانی در عراق نفوذ کرد به گونه ای که قاسم سلیمانی، ستاره حملات میدانی به داعش شد.نبرد آینده بین قاسم سلیمانی و ابوبکر بغدادی خواهد بود.
نیمرخی از تحولات منطقه و چند ملاحظه
نگارنده در مقام تایید یا رد کامل این توصیف های رسانه های غربی و عربی نیست اما ذکر چند نکته درباره انتشار این مطالب در مقطع فعلی از تحولات بین المللی و منطقه ای ضروری به نظر می رسد:
نکته اول: در قابلیت های سردار سلیمانی و سایر سرداران درگیر مبارزه با تروریسم سازمان یافته بین المللی در منطقه تردیدی نیست و عملکرد موفق بیش از سه دهه ای جمهوری اسلامی در این زمینه به عنوان یکی از زخم خوردگان اصلی تروریسم نشان دهنده این واقعیت است اما چرا حالا رسانه های غربی باب تعریف و تمجید را از سلیمانی گشوده اند؟ آیا در تمام این سال ها چشم و گوش غربی ها به روی تحولات منطقه و نقش آفرینی موثر ایران در حل بحران های امنیتی بسته بود یا اکنون ضرورتی غربی آنها را وادار به طرح نقش آفرینی ایران در قالب شخصیت هایی مانند سردار قاسم سلیمانی کرده است؟!
نکته دوم: افشای نامه نگاری باراک اوباما رییس جمهور آمریکا به مقام معظم رهبری درباره لزوم همکاری برای دفع شر داعش اعترافی به نقش موثر ایران در این عرصه بود و همچنین تاییدکننده بیانات اخیر حضرت آیت الله خامنه ای که در آن به سه بار دعوت آمریکا از ایران برای وارد شدن به درگیری با گروه تروریستی داعش اشاره کردند. پاسخ ایشان همچنین به منزله ریختن آب پاکی روی دست بیگانگان مشتاق به ورود ایران در مخمصه ای دست ساز غرب و رژیم های وابسته عربی بود.
با توجه به این افشاگری درباره نامه اوباما به رهبر انقلاب، اکنون با این نحوه نمایش نقش سردار سلیمانی در تحولات امنیتی منطقه دو سناریو قابل تصور است:
۱- القای اینکه ایران در راستای اهداف ائتلاف به اصطلاح ضد داعش در حال همکاری است و عملکرد سردار موید این مطلب است؛ نقشی که ایران در عمل بارها ثابت کرده برای آن نیازی به ائتلاف یا همپیمانی با غرب ندارد.
۲- القای این احساس در سران و کلیت حاکمیت ایران که ورود سلیمانی و سلیمانی ها به ائتلاف غربی ضد داعش می تواند جایگاه ایران را در افکار عمومی جهان ارتقا دهد و رسانه ها با تعریف و تمجید های اینچنینی می توانند به بزرگنمایی نقش ایران در منطقه و تحولات آن بپردازند، هر چند نقش ایران و سردارهای مقاوم آن نیازی به تعریف و تمجیدهایی از این دست نداشته و ندارد. به این ترتیب در سناریوی دوم قرار است ضمن اذعان به نقش موثر ایران، با پروپاگاندای رسانه ای، تهران ترغیب شود تا در نبردی وارد شود که همه طرف های آن، روزی در یک جبهه قرار داشتند تا جبهه مقاومت را به زانو درآورند و نمونه زنده آن تلاش هایی است که همچنان برای براندازی بشار اسد در سوریه ادامه دارد.
ضرورت هوشمندی رسانه ها
ایران فراموش نکرده است که تا همین چند ماه پیش انگشتان آلوده تروریست های مورد حمایت غرب و همپیمانان آن، چگونه روی ماشه سلاح های آمریکایی، قطری، ترکیه ای و سعودی فشار می آورد و در سکوت سنگین مجامع جهانی، ملت های منطقه را به نام انقلابی مصنوعی در خون می غلتاند. هنوز هم این سلاح ها برگه ای تعیین کننده در دست تروریست هاست، هرچند همه آن طرف های حامی تروریسم داعش و النصره و ده ها گروه افراط گرای دیگر، حالا مدعی مبارزه با خشونت آنها باشند.
خوشبختانه درک درستی از ماهیت و اهداف بازی غرب و رسانه های آن در سطوح سیاسی و امنیتی کشورمان وجود دارد، اما نحوه تعامل رسانه های داخلی درباره این شیوه اغواگرانه برای مجاب کردن ایران به دخالت، نیازمند هوشمندی خاصی از سوی گردانندگان این رسانه ها در سطح تحلیل محتوا و تشریح اهداف پنهان رسانه ای با هدف تنویر افکار عمومی در این باره است.
منبع: جام جم
در بازه دو ماهه اخیر و به شکلی شدیدتر در دو هفته گذشته، رسانه های غربی و متعاقب آنها رسانه های وابسته عربی اقدام به تعریف های مشکوکی از نقش آفرینی سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس کرده اند؛ مشکوک نه از حیث واقعیت این نقش آفرینی بلکه از بعد چرایی این تمجیدها از سوی رسانه هایی که گردانندگان آن به دشمنی با جمهوری اسلامی ایران شهره اند.
از این گذشته، سردار سلیمانی همان فردی است که پیشتر در لیست سیاه آمریکایی ها قرار گرفته بود و تحت تعقیب تلقی می شد؛ اکنون چه اتفاقی رسانه های آمریکایی را به تعریف از نقش آفرینی او واداشته است؟
مرروی بر نگاه رسانه ها به سردار سلیمانی
عبارت هایی که در ادامه می آید بخشی از توصیف هایی است که رسانه های غربی و عربی درباره سردار سلیمانی کرده اند:
واشنگتن پست: ژنرال سلیمانی قوی ترین مرد خاورمیانه است
فایننشال تایمز: ژنرال سلیمانی قهرمان ملی ایرانیان است
العربیه: سردار سلیمانی در کانون توجه قرار گرفته؛ آیا ایران در حال تدارک حضور وسیع فرامرزی است؟
بی بی سی اسپانیولی: ایالات متحده از ماه اوت درحال بمباران سازمانی است که خود را دولت اسلامی می نامد... ولی این ایران است که در خاک عراق حضور گسترده ای دارد و روز به روز تحت فرماندهی قاسم سلیمانی، نفوذ بیشتر و نقش فعال تری در عراق پیدا می کند.
شبکه بی بی سی: سرلشکر قاسم سلیمانی مرد قدرتمندی است که دیده نمی شود ولی احساس می شود.
گاردین: سردار سلیمانی بغداد را حفظ کرد / افزایش محبوبیت ایران در عراق
روزنامه الحیات چاپ لندن وابسته به عربستان سعودی: ایران به صورت میدانی در عراق نفوذ کرد به گونه ای که قاسم سلیمانی، ستاره حملات میدانی به داعش شد.نبرد آینده بین قاسم سلیمانی و ابوبکر بغدادی خواهد بود.
نیمرخی از تحولات منطقه و چند ملاحظه
نگارنده در مقام تایید یا رد کامل این توصیف های رسانه های غربی و عربی نیست اما ذکر چند نکته درباره انتشار این مطالب در مقطع فعلی از تحولات بین المللی و منطقه ای ضروری به نظر می رسد:
نکته اول: در قابلیت های سردار سلیمانی و سایر سرداران درگیر مبارزه با تروریسم سازمان یافته بین المللی در منطقه تردیدی نیست و عملکرد موفق بیش از سه دهه ای جمهوری اسلامی در این زمینه به عنوان یکی از زخم خوردگان اصلی تروریسم نشان دهنده این واقعیت است اما چرا حالا رسانه های غربی باب تعریف و تمجید را از سلیمانی گشوده اند؟ آیا در تمام این سال ها چشم و گوش غربی ها به روی تحولات منطقه و نقش آفرینی موثر ایران در حل بحران های امنیتی بسته بود یا اکنون ضرورتی غربی آنها را وادار به طرح نقش آفرینی ایران در قالب شخصیت هایی مانند سردار قاسم سلیمانی کرده است؟!
نکته دوم: افشای نامه نگاری باراک اوباما رییس جمهور آمریکا به مقام معظم رهبری درباره لزوم همکاری برای دفع شر داعش اعترافی به نقش موثر ایران در این عرصه بود و همچنین تاییدکننده بیانات اخیر حضرت آیت الله خامنه ای که در آن به سه بار دعوت آمریکا از ایران برای وارد شدن به درگیری با گروه تروریستی داعش اشاره کردند. پاسخ ایشان همچنین به منزله ریختن آب پاکی روی دست بیگانگان مشتاق به ورود ایران در مخمصه ای دست ساز غرب و رژیم های وابسته عربی بود.
با توجه به این افشاگری درباره نامه اوباما به رهبر انقلاب، اکنون با این نحوه نمایش نقش سردار سلیمانی در تحولات امنیتی منطقه دو سناریو قابل تصور است:
۱- القای اینکه ایران در راستای اهداف ائتلاف به اصطلاح ضد داعش در حال همکاری است و عملکرد سردار موید این مطلب است؛ نقشی که ایران در عمل بارها ثابت کرده برای آن نیازی به ائتلاف یا همپیمانی با غرب ندارد.
۲- القای این احساس در سران و کلیت حاکمیت ایران که ورود سلیمانی و سلیمانی ها به ائتلاف غربی ضد داعش می تواند جایگاه ایران را در افکار عمومی جهان ارتقا دهد و رسانه ها با تعریف و تمجید های اینچنینی می توانند به بزرگنمایی نقش ایران در منطقه و تحولات آن بپردازند، هر چند نقش ایران و سردارهای مقاوم آن نیازی به تعریف و تمجیدهایی از این دست نداشته و ندارد. به این ترتیب در سناریوی دوم قرار است ضمن اذعان به نقش موثر ایران، با پروپاگاندای رسانه ای، تهران ترغیب شود تا در نبردی وارد شود که همه طرف های آن، روزی در یک جبهه قرار داشتند تا جبهه مقاومت را به زانو درآورند و نمونه زنده آن تلاش هایی است که همچنان برای براندازی بشار اسد در سوریه ادامه دارد.
ضرورت هوشمندی رسانه ها
ایران فراموش نکرده است که تا همین چند ماه پیش انگشتان آلوده تروریست های مورد حمایت غرب و همپیمانان آن، چگونه روی ماشه سلاح های آمریکایی، قطری، ترکیه ای و سعودی فشار می آورد و در سکوت سنگین مجامع جهانی، ملت های منطقه را به نام انقلابی مصنوعی در خون می غلتاند. هنوز هم این سلاح ها برگه ای تعیین کننده در دست تروریست هاست، هرچند همه آن طرف های حامی تروریسم داعش و النصره و ده ها گروه افراط گرای دیگر، حالا مدعی مبارزه با خشونت آنها باشند.
خوشبختانه درک درستی از ماهیت و اهداف بازی غرب و رسانه های آن در سطوح سیاسی و امنیتی کشورمان وجود دارد، اما نحوه تعامل رسانه های داخلی درباره این شیوه اغواگرانه برای مجاب کردن ایران به دخالت، نیازمند هوشمندی خاصی از سوی گردانندگان این رسانه ها در سطح تحلیل محتوا و تشریح اهداف پنهان رسانه ای با هدف تنویر افکار عمومی در این باره است.
منبع: جام جم