شايد زماني که جمال عبدالناصر در سال 1950 راديو «صوت العرب» را به عنوان اولين رسانه? آلترناتيو در جهان عرب و با هدف تبليغ عليه حضور نيروهاي انگليسي در منطقه راهاندازي کرد، هيچگاه تصور نميکرد که نيم قرن بعد، رسانهاي از آن نسل چون «الجزيره» به شکل عاملي تعيينکننده در سرنگوني خلف ديکتاتورش حسني مبارک ظاهر شود؛ آنچنانکه وقايع جاري در منطقه? خاورميانه «انقلاب الجزيرهاي» لقب بگيرد. اما الجزيره چگونه به يک رسانه? فراملي و در نهايت يک فرارسانه تبديل شد؟
* سيد کمالالدين دعائي
شايد زماني که جمال عبدالناصر در سال 1950 راديو «صوت العرب» را به عنوان اولين رسانه? آلترناتيو در جهان عرب و با هدف تبليغ عليه حضور نيروهاي انگليسي در منطقه راهاندازي کرد، هيچگاه تصور نميکرد که نيم قرن بعد، رسانهاي از آن نسل چون «الجزيره» به شکل عاملي تعيينکننده در سرنگوني خلف ديکتاتورش حسني مبارک ظاهر شود؛ آنچنانکه وقايع جاري در منطقه? خاورميانه «انقلاب الجزيرهاي» لقب بگيرد.
نيز، شايد هنگامي که کالين پاول در يک کنفرانس خبري در اکتبر 2001 و در بحبوحه? حمله به افغانستان، تلاش داشت تا امير قطر را به تعطيلي شبکه? الجزيره متقاعد کند، هيچگاه نميتوانست ژانويه? 2011 و اتفاقات خاورميانه را متصور شود؛ زماني که دخترش ليندا پاول به عنوان يکي از هوادارن شبکه? الجزيره با رسانهها مصاحبه ميکند.
موقعيت کنوني الجزيره را که از جهات گوناگون منحصر به فرد است، ميتوان ثمره? طراحي چشماندازي حرفهاي و پايبندي به آن ضمن يک رويکرد عملگرايانه ارزيابي کرد. اين مسئله را، «جهان نجيم» فيلمساز مصري-آمريکايي در مستند «اتاق کنترل» با ظرافت به تصوير کشيده است. اما الجزيره در مسير پر فراز و نشيب خود، چگونه به يک رسانه? فراملي و در نهايت يک فرارسانه تبديل شد؟
*رسانه? جنگ
الجزيره را بيش از هر چيز بايد رسانه? جنگ دانست. اولين آشنايي مخاطبان بينالمللي با الجزيره، اندکي پس از 11سپتامبر بود که تصاوير اسامة بنلادن و سليمان ابوغيث با لوگوي اين شبکه در رسانههاي دنيا بازپخش شد. اگرچه واکنش دولت آمريکا به اين انتشار، برچسب «ضد آمريکايي» را براي هميشه با نام الجزيره عجين کرد، اما در عين حال باعث اعتماد بيشتر مردم منطقه? خاورميانه به الجزيره شد. در اين هنگام، الجزيره? عربي به عنوان رسانهاي ضد استعماري و مستقل، به آهستگي در حال رسوخ در جامعه? عربي بود.
حمله? آمريکا به افغانستان در سال 2001، موقعيتي بود تا الجزيره اولين حضور رسانهاي در ميدان جنگ را تجربه کند؛ حضوري موفق و البته نه کمهزينه. در همان روزهاي آغازين جنگ، تأسيسات الجزيره در افغانستان توسط يک جنگنده? آمريکايي موشکباران شد. اما پوشش اين جنگ تجربهاي از يک جنگ آمريکايي بود براي الجزيره تا در تجاوز آمريکا به عراق، گوي را در ميدان جنگ رسانهاي بربايد.
انعکاس بدون سانسور الجزيره از خشونت، شکنجه و مرگ در عراق، آنقدر مؤثر بود که دانلد رامسفلد را به واکنشهاي چندباره در اين مدت واداشت و در يکي از کنفرانسهاي خبري، فعاليت الجزيره را «خبيثانه، اشتباه و نابخشودني» خواند. 8 آوريل 2003، روزي بود که محل استقرار الجزيره در بغداد توسط يک جنگنده? آمريکايي مورد حمله واقع شد. اين واقعه که به صورت زنده از الجزيره پخش ميشد، منجر به کشته شدن «طارق ايوب» خبرنگار الجزيره شد. اما اين تنها آمريکا نبود که الجزيره را متهم به پروپاگانديسم براي صدامحسين ميکرد، محمدسعيد الصحاف (وزير اطلاعرساني عراق) نيز در کنفرانس خبري خود، الجزيره را به خاطر فعاليت تبليغي براي آمريکا سرزنش کرد.
پوشش حمله? رژيم صهيونيستي به لبنان در سال 2006، افتتاح الجزيره? انگليسي، و حضور در جريان جنگ 22 روزه? غزه در سال 2009، همگي براي الجزيره موقعيتي فراهم آورد تا نبض رسانهاي منطقه را در دست بگيرد. حالا الجزيره آماده بود تا رسانه? انقلاب باشد.
*الجزيره? ويکيليکس، ويکيليکس الجزيره
ژولين اسنژ در کشکول ويکيليکس خود براي همه «سورپرايز» داشت و سهم الجزيره نيز در اين ميان محفوظ ماند. گزارش گاردين از يک سند ديپلماتيک آمريکا در قطر، حکايت از آن دارد که ديپلماتهاي آمريکايي قطر را به استفاده از شبکه? عربي الجزيره به عنوان يک اهرم فشار در مذاکرات سياست خارجه متهم کردهاند. آنها اذعان داشتهاند که دولت قطر به وسيله? هماهنگي الجزيره با ديگر رهبران منطقه و پيشنهاد توقف مخابره? اخبار حساس، تقاضاي واگذاري بعضي امتيازات عمده را دارد.
در يکي از اين اسناد، سفارت آمريکا در قطر ادعا کرده است که شيخ حمد بن جاسم آل ثاني (وزير امور خارجه? قطر) سناتور جان کري را از پيشنهاد يک معامله به حسنيمبارک مطلع کرده است. اين معامله، شامل توقف پخش الجزيره در مصر در قبال تغيير موضع قاهره در مذاکرات اسرائيلي-فلسطيني و تلاش براي برپايي يک دولت فلسطيني بوده است.
فارغ از خاصيت نامطمئن اسناد ويکيليکس و نيز آنکه اين ادعا بلافاصله توسط سخنگوي الجزيره تکذيب شد، اما اين مدعيات به خوبي ميتواند بيانگر ذهنيت ديپلماتيک آمريکا نسبت به نفوذ و تأثير الجزيره در منطقه باشد.
ويکيليکس اگرچه جنجال فراواني در ميان دولتها ايجاد کرد، ولي حاوي کمترين اسناد مرتبط با رژيم صهيونيستي بود. اين بار، نوبت الجزيره بود: ويکيليکس فلسطيني. طي چند ماه گذشته الجزيره به بزرگترين نشت خبري اسناد محرمانه مربوط به کشمکشهاي اسرائيلي فلسطيني دست يافته است. اين مجموعه، بالغ بر 1700 پرونده و هزاران صفحه مکاتبات ديپلماتيک است که جزئيات مذاکرات صلح بين تشکيلات خودگران فلسطين و رژيم اسرائيل را شرح ميدهد.
اين اسناد شامل يادداشتها، ايميلها، نقشهها، صورت جلسه? نشستهاي محرمانه، گزارش مبادلات سطح بالا، اوراق راهبردي و حتي اسلايدهاي پاورپوينت ميشود که از سال 1999 تا 2010 تاريخگذاري شدهاند. الجزيره با همکاري روزنامه و وبسايت گاردين، بخشي از اين مجموعه را در فاصله? 23 تا 26 ژانويه? 2011 بر روي وبسايت خود منتشر کرد.
مجموعه? «اسناد فلسطين» جزئياتي جديد را از زواياي پنهان مذاکرات صلح اسرائيلي-فلسطيني آشکار ميسازد؛ مواردي همچون: تبادل زمين، مهاجرت فلسطينيان، عملکرد دولت اوباما، مسئوليت آوارگان و مقابله با مبارزات فلسطيني.
در يکي از اسناد آمده است که کاندوليزا رايس پيشنهادي مبني به انتقال پناهندگان فلسطيني به شيلي و آرژانتين مطرح کرده است. طبق سندي ديگر، در يکي از مذاکرات، طرف فلسطيني براي اولين بار حاضر شده است يک گروه مشترک اسرائيلي-فلسطيني مسئوليت اداره? مسجدالاقصي را بر عهده بگيرد. همچنين، مذاکرهکنندگان فلسطيني موافقت کردهاند که اسرائيل بخشهاي بزرگي از شهر بيتالمقدس شرقي را که به طور غير قانوني اشغال کرده، در اختيار خود نگه دارد.
واکنشها به اين افشاگري، گسترده بود. هواداران فتح در رامالله به استوديوهاي الجزيره حمله کردند، اما در شهر غزه خشم متوجه تشکيلات خودگردان است. 24 ژانويه، صائب عريقات مذاکرهکننده? ارشد تشکيلات خودگران اين اسناد را «مجموعهاي از دروغها» خواند و اعلام کرد که تشکيلات خودگران چيزي براي پنهان کردن نداشته است. عصر همان روز، نبيل شعث (مشاور ابومازن) اعتبار اسناد منتشر شده از سوي الجزيره را تأييد کرد. 9 فوريه، عريقات اعلام کرد که تشکيلات خودگردان فلسطين بنا دارد تا طي 14روز آينده، شکايتي را بر عليه شبکه? الجزيره در «فدراسيون بينالمللي خبرنگاران» (IFJ) مطرح کند. او گفت: "اين اسناد دزديده شدهاند، که اين امر جرمي سنگين بر عليه مردم فلسطيني و نيز يک مسئله? امنيت ملي است." پس از آنکه در 12 فوريه، بنابر تحقيقات صورت گرفته توسط کميته? اطلاعاتي تشکيلات خودگردان تأييد شد که اين اسناد از دفتر وي به سرقت رفته است، صائب عريقات از منصب خود استعفا داد.
احمد عطاءالله که خود يکي از مستشاران تيم مذاکرهکننده? فلسطيني بين سالهاي 2000 تا 2003 بوده است، در يادداشتي که فارن پاليسي با عنوان «نگاه کنيد، پادشاه لباس ندارد» منتشر کرد مينويسد: "انتشار اسناد فلسطين بر روي وبسايت الجزيره ميتواند تأثيري برانگيزنده در ميان فلسطينيان داشته باشد، مانند خودسوزي محمد بوعزيزي در تونس." او تأکيد ميکند که موقعيت زماني که اين اسناد افشا ميشوند، ميتواند تأثير آن را دو چندان کند: انتشار انبوه دادههاي ديپلماتيک آمريکا توسط ويکيليکس؛ تظاهرات در تونس، الجزاير، مصر، اردن، يمن؛ و نيز غلبه? حزبالله در لبنان، همگي فضايي براي قوتبخشي به جامعه? دلسرد عرب خلق کرده است.
اما الجزيره به اين هم اکتفا نکرده است و بخشي ويژه را بر روي وبسايت خود تحت عنوان «واحد شفافيت» (Transparency Unit) راهاندازي کرده است. در اين صفحه براي مخاطبان امکاناتي فراهم شده است تا هرگونه اسناد (عکس، صوت، فيلم، گزارش و فايلهاي متني) را که حائز اهميت هستند، براي اين سايت ارسال کنند. اين اسناد ميتوانند در مورد موضوعاتي چون حقوق بشر، فقر يا فساد دولتي و مرتبط با کشورهاي منطقه يا غير آن باشند. الجزيره رويکرد اخير خود را «ژورناليسم ژرف» (Deep Journalism) ناميده است.
*تونس، مصر، خاورميانه
خودسوزي محمد بوعزيزي، جرقهاي بود تا خشم انباشته در ميان مردم تونس را شعلهور کند و خيابانها، عرصه? تظاهرات گسترده? مردمي شود. اما اين تنها الجزيره بود که توانست گستردگي و جديت آن را به خوبي منعکس کند. در حالي که فعاليت الجزيره در تونس ممنوع اعلام شده بود، اين شبکه توانست از زنجيرهاي از مرتبطين استفاده کند تا تصاوير اعتراضات را از طريق تلفنهاي همراه ضبط کنند (تقريبا 60? محتواي ويدئويي الجزيره از حوادث تونس، از طريق تلفنهاي همراه تأمين شد) و بر روي شبکههاي اجتماعي آپلود کنند.
پوشش خبري قابل تأمل الجزيره از اين حوادث، در وهله? اول در حکم کاتاليزري براي فراگيري خشم و اعتراض در تونس عمل کرد، و در مرحله? بعد در رابطهاي ديالکتيک با آن قرار گرفت تا خود جرقهاي باشد براي برافروختن شعله? انقلاب در مصر.
مصطفي سواق (دبير خبر الجزيره عربي) ميگويد: "ما ميدانستيم که اتفاقي در راه است، هدف اصلي ما تأمين دقيقترين و جامعترين پوشش خبري با فرستادن دوربينها و خبرنگاران به هر نقطه? حادثه بود. و اگر خبرنگاري نداشتيم، افرادي جايگزين از ميان مردم پيدا ميشوند که خواهان همکاري هستند، چرا که آنها به آنچه ما انجام ميدهيم ايمان دارند."
در آخرين روزهاي سال 2008، الجزيره? انگليسي مستندي با نام «ملتي در انتظار» در مورد 27سال حکومت حسنيمبارک پخش کرد که نگاهي معنادار در ضمن محتواي خود القا ميکرد. اين مستند در روزهاي آغازين قيام در مصر، بازپخش شد و بعضي تحليلگران، انتشار آن را در سال 2008 نوعي آمادهسازي و پيشبيني رسانهاي براي يک انقلاب در مصر ارزيابي کردند.
اما الجزيره در مصر چه از سر گذراند؟ 27 ژانويه، شرکت مخابرات ماهوارهاي نايلست، فرکانس پخش «الجزيره مباشر» را غيرفعال کرد. 30 ژانويه، أنس القفي (وزير اطلاعرساني مصر) دستور داد تا تمامي دفاتر مرتبط با شبکه? الجزيره در مصر تعطيل شود و اعتبارنامه? همه? ژورناليستهاي اين شبکه ملغي اعلام شود. در اوج اعتراضات، نايلست توافق قراردادي خود را نقض کرد و ارسال سيگنالهاي الجزيره عربي را متوقف ساخت. در واکنش به اين مسئله، 10 ايستگاه تلويزيوني عربزبان ديگر به طور داوطلبانه اقدام به جايگزيني محتواي الجزيره با برنامههاي خود کردند. روز بعد، 6 خبرنگار الجزيره براي مدت زماني کوتاه بازداشت و سپس آزاد شدند، هرچند تجهيزات تصويربرداري آنها توسط ارتش مصر ضبط شد.
3 فوريه، دو خبرنگار بينشان الجزيره توسط هواداران مبارک مورد حمله قرار گرفتند و سه نفر ديگر نيز بازداشت شدند. 4 فوريه، دفتر الجزيره در قاهره مورد حمله و آسيب طرفداران مبارک واقع شد. تجهيزات آنها آتش گرفت و مسئولين اين دفتر و يک خبرنگار دستگير شدند. دو روز بعد، ارتش مصر يک خبرنگار ديگر الجزيره به نام «ايمن محيالدين» را بازداشت کرد و پس از 9 ساعت حبس آزاد کرد. اين عدم امنيت، تا آنجا بود که بارها خبرنگاران و تصويربرداران شبکههاي ديگر نيز، به جاي پرسنل الجزيره مورد ضربوشتم قرار گرفتند. اندرسون کوپر، مجري شبکه? CNN و تيم او يکبار به اشتباه مضروب شدند. در اين اثنا، وبسايت الجزيره نيز به طور مداوم در معرض حملات سايبري قرار داشت.
الجزيره در تمامي اين روزها، با دوربينهاي خود که در ميدان التحرير قاهره مستقر بودند، زاويه? ديد وسيع را بهطور زنده فراهم آورد. شبهاي ميدان التحرير نيز فرصتي بود تا معترضان خسته، در مقابل صفحه? نمايشگري بزرگ جمع بشوند و آخرين اخبار الجزيره از انقلاب را تماشا کنند. اين نوع از پوشش رسانهاي در تاريخ انقلابهاي دنيا بينظير بوده است. 6 فوريه، فريادهاي «زندهباد الجزيره» از سوي مردم، پاداشي بود براي تلاشهاي رسانهاي يک ماهه? الجزيره در تونس و مصر. اينبار مردم مصر علاوه بر زبان عربي، پلاکاردها و دستنوشتههاي خود را به زبان انگليسي نيز نوشتند؛ چرا که ميدانستند دنيا از طريق الجزيره پيگير پيشرفت انقلاب آنهاست.
موج الجزيره، تنها در تهييج مردم منحصر نماند. تعداد زيادي از کارمندان و مجريان تلويزيون دولتي مصر با مشاهده? جريان رسانهاي الجزيره استعفا دادند. «شهيرة امين» مجري مشهور تلويزيون مصر پس از استعفا، در مصاحبه با رسانهها گفت: "ديگر نميتوانستم دروغ بگويم!"
15 فوريه، دکتر برژينسکي (مشاور امنيت ملي جيمي کارتر) در تاکشوي «مورنينگ جو» حضور يافت و در بخشي از سخنان خود با موضوع تحليل وقايع مصر، ضمن صحهگذاري بر قدرت الجزيره گفت: "واقعيت اين است که ايالات متحده و کاخ سفيد به هيچ وجه در مرکز اتفاقات مصر قرار نگرفتند. بلکه اين وقايع تا حدودي بهخاطر پوشش خبري شديد و ماهرانه? شبکه? الجزيره شتاب گرفتند."
پوشش الجزيره از مصر نه تنها شامل اتفاقات مرتبط با انقلاب بود بلکه در اين مدت، دهها ساعت برنامه? مستند، گزارش و ميزگرد حول جنبههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و تاريخي مصر تهيه و پخش کرده است. حالا ديگر الجزيره بچه? شرور محله? عرب شده است که کودکان را بر عليه پدران مستبد خود ميشوراند؛ ياغي و محبوب. پس از اين مردم ليبي، بحرين و يمن اميد دارند که با اعتنا به نفوذ و نقش الجزيره –که به سيانان مسلمانان شهرت يافته است-، موفقيت همتايان مصري خود را تکرار کنند.
*رسانه? رسانههاي اجتماعي
در طي مدت آشوبهاي خاورميانه، رسانههاي اجتماعي در اينترنت نه فقط به سازماندهي و هماهنگي معترضين کمک رساندند، بلکه به عنوان ابزاري تعيينکننده در تشديد تأثير رسانهاي الجزيره ظاهر شدند.
رياض منتي (رئيس بخش رسانههاي اجتماعي در الجزيره) ميگويد: "الجزيره شبکهاي از بلاگرها و خبرنگاران شهروندي را شناسايي کرده بود و از آنها در بهروز کردن اخبار استفاده ميکرد." علاوه بر آنکه آخرين عناوين خبري الجزيره بر روي توييتر منعکس ميشدند، از سايت يوتيوب نيز در کنار امکان پخش زنده? الجزيره، براي انتشار بخشهاي خبري استفاده ميشد.
قبل از پوشش حوادث مصر، توييتر الجزيره فقط 60هزار دنبالکننده داشت، اما هماکنون بيش از 220هزار دنبالکننده دارد. صفحه? فيسبوک الجزيره نيز توانسته است نظر بيش از 400هزار عضو فيسبوک را جلب کند.
همچنين الجزيره با همکاري وبسايت ScribbleLive بخشي ويژه را بر روي وبسايت خود تعبيه کرد که در هر لحظه، پيامهاي متني و صوتي ارسال شده از تلفنهاي همراه مصري حاضر در صحنه? وقايع، به طور زنده و به صورت پادکست بر روي اين بخش منتشر ميشد. استفاده از شبکه? اجتماعي MeetUp نيز بخشي از تلاش الجزيره بود تا تشکيل 250 قرار ملاقات حضوري را بين کاربران شبکههاي اجتماعي در شهرهاي مختلف دنيا، براي بحث و گفتوگو درباره? شبکه? الجزيره ترتيب دهد.
*الجزيره در آمريکا
بنا بر گزارش خبرنگار لسآنجلستايمز، همچنانکه کارشناسان کاخ سفيد مشغول مانيتور کردن آشوبها در مصر هستند، بسياري از تلويزيونهاي ساختمان «وست وينگ» (دفتر کار رئيسجمهور) در حال پخش الجزيره انگليسي هستند. اما اين ساختمان، يکي از معدود مکانها در آمريکا است که دريافت الجزيره? انگليسي در آن ممکن است. الجزيره? انگليسي هماکنون براي حدود 220ميليون مخاطب در بيش از 100 کشور دنيا قابل دريافت است. اما کمتر از 3ميليون مخاطب خانگي تنها در چند شهر آمريکا مانند واشنگتون ديسي، اوهايو و بورلينگتون ميتوانند الجزيره انگليسي را مشاهده کنند.
اين محدوديت، ناشي از تأثير ذهنيت واشنگتوني «يا با ما، يا بر ما» از دوره? زعامت جرج بوش بر نوع نگاه مردم و به تبع آن، شرکتهاي ارائهدهنده? خدمات تلويزيون کابلي در آمريکا است. از سال 2001 و پوشش جنگهاي افغانستان و عراق توسط الجزيره، اين شبکه بارها به عنوان يک رسانه? ضد آمريکايي و در مواردي ضد يهودي معرفي شده است.
اما حضور در مصر، موقعيتي را براي اين شبکه در آمريکا فراهم آورد که در رسانههاي آمريکايي به «لحظه? الجزيره» شهرت يافت؛ لحظاتي تاريخي مشابه موقعيتي که سيانان در خلال جنگ خليج فارس در سال 1991 تجربه کرد و به «لحظه? سيانان» مشهور شد.
در اين مدت، وبسايت الجزيره با افزايش 2500درصدي بازديدکنندگان مواجه شد که عمدتا به دنبال مشاهده? پخش زنده? الجزيره بودند و در اين ميان، بيش از نيمي از آنان از آمريکا بودند. الجزيره نيز صفحهاي با عنوان «درخواست الجزيره» بر روي وبسايت خود راهاندازي کرد. از طريق آن، ساکنان آمريکا کافي است که کدپستي خود را در فرم مخصوص آن وارد کنند تا بهطور خودکار يک ايميل به اپراتور تلويزيون کابلي منطقه? مربوطه فرستاده شده، درخواست کاربر براي پخش تلويزيون الجزيره ثبت شود. تاکنون بيش از 33هزار ايميل به اين وسيله ارسال شده است. همچنين، پويش توييتري «درخواست الجزيره» (#DemandAlJazeera) به منظور گسترش پوشش الجزيره در ميان کاربران توييتر به راه افتاد.
وضاع خنفر (مدير کل الجزيره) ميگويد: "ما منحصر به فرد هستيم، چرا که خبرنگاران ما تاروپود اجتماعي، سياسي و تاريخي جوامع تحت پوشش خود را ميفهمند. آنها به اين زبان صحبت ميکنند و سرزمينها را ميشناسند. اين علامت مميزه? اخبار ماست. پس خيلي عجيب است که الجزيره نميتواند محصول گرانبهايش را با مردم کشوري که به خاطر آزادي بيان معروف است، به اشتراک بگذارد."
*رسانه? حرفهاي و رسانه? مردمي
آيا الجزيره به تعهدات حرفهاي و اخلاقي رسانهها پايبند بوده است؟ آيا وجهه? سوگيرانه? محتواي الجزيره به نفع معترضان، منافي بيطرفي و عينيت رسانهاي است؟ اين سوالي است که در اين مدت بارها از سوي صاحبنظران حوزه? ژورناليسم و رسانه مطرح شده است.
مشاري الزيدي در يادداشتي با عنوان «جنگ رسانهها در ميدان تحرير» در الشرقالاوسط مينويسد: "در خصوص وقايع تونس و مصر، ميتوانيم ملاحظه کنيم که شبکه? الجزيره به گرمي مورد استقبال معترضان واقع شده است، و اين امر طبيعي است چرا که اين کانال به بلندگويي براي معترضان تبديل شده است، و همچنين ابزاري عظيم براي کمک به بسيج کردن مردم؛ چنانکه عملکرد و پوشش خبري الجزيره در گذشته نيز از اين طبيعت بسيج کردن و تحرکبخشي فارغ نبوده است!"
او در ادامه مينويسد: "ما با نوعي متفاوت از رسانهها روبرو هستيم؛ رسانههاي بسيج. کاربردهاي چنين رسانههايي ايراد خطابه، تقويت روحيه، تضعيف طرف مقابل، و ارائه? يک تصوير آراسته و پيراسته از پيروزيهاست."
الزيدي در ادامه به ماهيت فرارسانهاي و شبه حزبي الجزيره اشاره ميکند: "الجزيره خود را به مثابه يک بازيگر کلان در منطقه ميبيند، و آنها که الجزيره را پشتيباني ميکنند اعتقاد دارند که اين عملکرد به يک طرف ماجرا سود ميرساند و ثمر ميدهد. از اين نظر، طبيعت پوشش خبري الجزيره از وقايع، همسان با طبع گفتمان رسانهاي محور ايراني-سوري است. آنچه ما شاهد هستيم، دولت الجزيره است!"
از سوي ديگر، يکي از وبلاگنويسان عرب در مورد اين مسئله مينويسد: "در حاليکه تقريبا تمامي سازمانهاي خبري ديگر به موقعيت فعلي مصر با عنوان «بحران» ارجاع ميدادند، الجزيره از همان ابتدا آن را «انقلاب» مردم مصر ناميد. طبيعي است که واژه? بحران نسبت به انقلاب خنثيتر و بيطرفانهتر به نظر ميرسد. اما حقيقت آن است که انقلاب خواندن وضعيت موجود، سوگيرانه باشد يا نه، کاملا با واقعيت موجود سازگار است! آنچه در مصر اتفاق افتاد، براي رژيم مبارک و متحدانش، داخلي و خارجي، بنابر حضور اکثريت مردم يک انقلاب بود."
جيمز گاندن، متخصص علوم سياسي در دانشکده? علوم سياسي در واشنگتن ديسي، ميگويد: "لايهاي از قدرت الجزيره که کمتر مورد توجه است، تأثيري است که الجزيره بيش از يک موقعيت مفروض، بر جماعت تماشاگر آن موقعيت مينهد. چه مسلماناني که عرصه? وسيعتري براي تجربه و بيان خود جستهاند، و چه آمريکاييهايي که پنجرهاي شفافتر براي نگريستن به درون جامعه? مسلمانان يافتهاند، الجزيره مخاطب خود را آگاه ميکند، يکپارچه ميسازد و بر ميانگيزد."
عبدالرحيم فقراء (رئيسدفتر الجزيره در آمريکا) در پاسخ به تايم ميگويد: "من نميدانم معناي ژورناليسم بيطرفانه چيست! محيطي که شما در آن خبر را منعکس ميکنيد، هميشه به لنز شما رنگ ميدهد."
آيا اين مسئله نتيجه? طبيعي فضاي ژورناليستي کشورهاي عربي نيست؟ در تحقيقي که «لارنس پينتک» خبرنگار سابق CBS انجام داده است، مشخص شده است که ژورناليستهاي عرب، به طور کلي اکتيويست نيز هستند. 75? از آنها معتقدند که مأموريت اصلي ژورناليسم عربي بايد جلو بردن تغييرات سياسي و اجتماعي باشد.
واضح است که الجزيره هميشه خطيمشي سياسي خاص خود را حفظ کرده است، اما هرگز آنگونه نبوده است که از صداي مخالف تهي شود. الجزيره حتي در ميانه? حملات رژيم صهيونيستي به مناطق فلسطيني، از مصاحبه با مسئولين و چهرههاي اسرائيلي ابايي نداشته است و حتي از انتشار نظرات مدافع اسرائيل ذيل بحثهاي سياسي در وبسايت خود ممانعت نميکند.
*رسانه? پيشرو، رسانه? آينده
"پيام ما به جامعه? عربي اين است: بيدار شويد! بيدار شويد! دنيايي در اطراف شماست و شما هنوز خواب هستيد!" اين بخشي از صحبتهاي «سمير خدير» تهيهکننده? ارشد الجزيره در مستند «اتاق کنترل» است. او ميگويد که هدف اول الجزيره، تکان دادن ساختارهاي صلب جامعه? عرب است که به خاطر نابردباري در برابر ديدگاههاي ديگر، از نظر فرهنگي و تکنولوژيک عقب مانده است. در اين ميان، آموزش مفهوم دموکراسي اولين وظيفه است.
الجزيره رسانه? دولت قطر است. ميتوان الجزيره را به خاطر گرايشهاي قوميتي و عدم رعايت بيطرفي نقد کرد، همچنانکه پوشش ضعيف الجزيره از درگيريهاي جاري در بحرين ميتواند چنين شائبهاي ايجاد کند، اما نميتوان نفوذ و تأثيرگذاري آن را بر اتفاقات خاورميانه و بر مخاطب جهاني ناديده گرفت. آنچه اهميت دارد آن است که در ميان 500 شبکه? تلويزيوني عربي، الجزيره اولين شبکه? محلي بود که تابوي آزادي اطلاعات را شکست. الجزيره نه تنها موضع انتقادي و گاه خصمانه? خود را نسبت به آمريکا و اسرائيل حفظ کرده است، بلکه حاکمان خودکامه? عرب را نيز به چالش کشيده است. الجزيره به آنان ثابت کرد که ديگر قادر به کنترل پيامها نيستند.
11 فوريه، دولت ترکيه با فروش شبکه? تلويزيوني CINE 5 به الجزيره موافقت کرد تا مقدمات راهاندازي الجزيره ترکي فراهم شود. افتتاح الجزيره اردو براي مخاطب پاکستاني و نيز الجزيره اسپانيايي براي آمريکاي لاتين، در دستور کار اين شبکه قرار دارد. همچنين انتشار روزنامه? بينالمللي الجزيره از جمله برنامههاي آينده? آن است.
***
(اين مقاله با کمي تخليص در مجله? همشهري ماه شماره? اسفند 1389 به چاپ رسيده است.)