به گزارش مشرق، برکسی
پوشیده نیست که روسیه و چین دارای اختلافات بسیار با آمریکا هستند، اما
در عین حال آنها به عنوان قدرتهای جهانی بر این امر اتفاق نظر دارند که
با تهدید مشترکی از سوی افراط گرایی توسعه طلبانه گروه تروریستی تکفیری
«داعش» مواجه هستند.
در حالیکه مسکو بارها و به صورت مکرر به غرب به طور عام و آمریکا به طور خاص درباره افزایش خطر تروریسم در منطقه خاورمیانه هشدار داده و به آنها به این جهت که دارای تجربه بیشتر در مبارزه با تروریسم است، پیشنهاد همکاری داده بود که با پاسخ سرد غرب و واشنگتن مواجه شده بود.
در راستای بحران شدیدی که میان غرب و روسیه در عرصه اکراین قابل ملاحظه است و افزایش نفوذ و گستره حضور گروه تروریستی «داعش» در منطقه و به خصوص عراق و سوریه، اعضای پیمان ناتو نشست خود را در ولز انگلیس درحالی آغاز کردند که فضای حاکم بر این نشست نشان از آغاز جنگ سردی دیگر میان غرب با روسیه به دلیل دو بحران سوریه و اکراین داشت، آن هم در زمانیکه ناتو تاکید کرد، فشارهای خود بر مسکو را تشدید میکند و به موازات اعلام وزارت دفاع آمریکا موسوم به پنتاگون مبنی بر اینکه روسیه نیروهای خود را در مرزهای اکراین به حالت آماده باش درآورده و مستقر کرده و تجهیزات نظامی و استحکامات بیشتری را راهی مناطق مرزی خود کرده، «بن رودس»، معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید در حاشیه کنفرانس ولز تصریح کرد که آمریکا در حال مطالعه مجموعه جدیدی از مجازاتها و تحریمهای اقتصادی علیه روسیه به دلیل تجاوز به اکراین است و افزود: نکته مهم این است که روسیه باید تبعات افزایش فشارهای خود بر اکراین را بپذیرد و اگر این اعمال فشار مسکو باز هم افزایش یابد ما نیز فشارهای خود را تشدید خواهیم کرد.
در مقابل باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا که با شکستها بسیار و پی درپی در سیاستهایش در خاورمیانه مواجه شده، اگرچه از همتای روسی خود، ولادیمیر پوتین، متنفر و منزجر است، اما نمیتواند، منافع عالی کشورش را نادیده بگیرد و به همین منظور تلاش میکند، اهداف مورد نظر خود را بدون وارد کردن کشورش به ورطه چالشها و مشکلات دیگر محقق کند، شرایطی که نمیتوان آن را بر پوتین و روسیه منطبق دانست.
بنابراین نفرت رئیس جمهوری آمریکا از همتای روسیاش تنها شخصی نیست، بلکه سیاسی نیز میباشد، چون پوتین، تنها رئیس جمهوری جهان است که با وجود عقب نشینی و خروج کشور متبوعش از بسیاری از کشورها و نقاط جهان، مقابل رئیس جمهوری آمریکا قد علم کرده و خود را به عنوان رقیب وی در عرصه بین المللی معرفی کرده است.
در حالیکه مسکو بارها و به صورت مکرر به غرب به طور عام و آمریکا به طور خاص درباره افزایش خطر تروریسم در منطقه خاورمیانه هشدار داده و به آنها به این جهت که دارای تجربه بیشتر در مبارزه با تروریسم است، پیشنهاد همکاری داده بود که با پاسخ سرد غرب و واشنگتن مواجه شده بود.
در راستای بحران شدیدی که میان غرب و روسیه در عرصه اکراین قابل ملاحظه است و افزایش نفوذ و گستره حضور گروه تروریستی «داعش» در منطقه و به خصوص عراق و سوریه، اعضای پیمان ناتو نشست خود را در ولز انگلیس درحالی آغاز کردند که فضای حاکم بر این نشست نشان از آغاز جنگ سردی دیگر میان غرب با روسیه به دلیل دو بحران سوریه و اکراین داشت، آن هم در زمانیکه ناتو تاکید کرد، فشارهای خود بر مسکو را تشدید میکند و به موازات اعلام وزارت دفاع آمریکا موسوم به پنتاگون مبنی بر اینکه روسیه نیروهای خود را در مرزهای اکراین به حالت آماده باش درآورده و مستقر کرده و تجهیزات نظامی و استحکامات بیشتری را راهی مناطق مرزی خود کرده، «بن رودس»، معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید در حاشیه کنفرانس ولز تصریح کرد که آمریکا در حال مطالعه مجموعه جدیدی از مجازاتها و تحریمهای اقتصادی علیه روسیه به دلیل تجاوز به اکراین است و افزود: نکته مهم این است که روسیه باید تبعات افزایش فشارهای خود بر اکراین را بپذیرد و اگر این اعمال فشار مسکو باز هم افزایش یابد ما نیز فشارهای خود را تشدید خواهیم کرد.
در مقابل باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا که با شکستها بسیار و پی درپی در سیاستهایش در خاورمیانه مواجه شده، اگرچه از همتای روسی خود، ولادیمیر پوتین، متنفر و منزجر است، اما نمیتواند، منافع عالی کشورش را نادیده بگیرد و به همین منظور تلاش میکند، اهداف مورد نظر خود را بدون وارد کردن کشورش به ورطه چالشها و مشکلات دیگر محقق کند، شرایطی که نمیتوان آن را بر پوتین و روسیه منطبق دانست.
بنابراین نفرت رئیس جمهوری آمریکا از همتای روسیاش تنها شخصی نیست، بلکه سیاسی نیز میباشد، چون پوتین، تنها رئیس جمهوری جهان است که با وجود عقب نشینی و خروج کشور متبوعش از بسیاری از کشورها و نقاط جهان، مقابل رئیس جمهوری آمریکا قد علم کرده و خود را به عنوان رقیب وی در عرصه بین المللی معرفی کرده است.
براین اساس بعید نیست که رئیس جمهوری آمریکا در اندیشه نقشهای برای
براندازی همتای روسیاش باشد یا به دنبال تضعیف روسیه و خارج کردن آن از
معادلات سیاسی منطقهای و بین المللی باشد، به ویژه آنکه روسیه هم اکنون
به بازیگری اساسی و رقیبی جدی در عرصه منطقه خاورمیانه تبدیل شده و در این
خصوص تنها کافی است به موضع روسیه در قبال حوادث ۳۰ ژوئن سال گذشته
میلادی در مصر اشاره کنیم که خود را تکیه گاهی فولادین برای دولت جدید مصر
نشان داد و سفر «عبد الفتاح السیسی»، رئیس
جمهوری مصر به مسکو و دیدار با پوتین پیام روشنی به آمریکا بود تا تاکید
کند که روسیه در مصر حاضر است، همچنین باید از موضع مسکو در طول بحران
سوریه یاد کرد که بسیاری از طرحها و توطئههای آمریکا در سوریه از جمله
تقسیم این کشور به چندین دولت کوچک و ضعیف، در چارچوب طرح خاورمیانه جدیدش
را نقش بر آب و با شکست مواجه کرد.
با این حال دلایل بسیار دیگری وجود دارد که رئیس جمهوری آمریکا را وادار میکند، از پوتین خلاص شود و او را از نقشه سیاسی جهان محو کند که مهمترین آنها جنگ در شبه جزیره کریمه و ملحق کردن اکراین به حوزه نفوذ و تسلط روسیه است، تمام عوامل فوق الذکر در کنار بر طبل کوبیده شدن آغاز جنگ سرد بین روسیه و غرب در کنار حضور یک هزار نظامی روسی در اکراین و حمایت مسکو از جدایی طلبان اکراینی وتهدیدات پوتین به تعییر استراتژیاش در تعامل با ناتو در صورت استقرار در مناطق مرزی اکراین – روسیه، موجب میشود تا سرنوشت روابط ناتو و مسکو در معرض بیثباتی و بحرانی جدی قرار گیرد.
به همین دلیل تهدید روسیه به واسطه گروه تروریستی تکفیری «داعش» و بیان اینکه هدف بعدی داعش میتواند، حمله به روسیه باشد، چیزی فراتر از تهدید زبانی نیست و دلیل این تعامل داعش بر کسی پوشیده نیست، چون داعش ساخته و پرداخته آمریکاست و حال که تمام خطوط قرمز در نظر گرفته شده برای این گروه تروریستی زیر پا گذاشته شده، بیان چنین تهدیداتی را باید به نوعی تلاش مجدد برای جلب حمایت و تایید مجدد واشنگتن از سوی این گروه به شمار آورد، به ویژه آنکه داعش در ماههای اخیر حمایت و تایید خود از سوی آمریکا را از دست داده است، به ویژه اگر توجه داشته باشیم که پدیده داعش بخشی از طرح خاورمیانه بزرگ آمریکاست که از سالها پیش برای آن برنامه ریزی کرده است، به همین دلیل راههای مقابله با این گروه باید سطوح مختلفی از جمله ابعاد نظامی و سیاسی را در برگیرد و تمام اعضای محور مقاومت و نیروهای ملیگرا و مستقل منطقه را در برگیرد.
در واقع غلبه بر پدیده داعش نیازمند اقدام در دو محور است. محور اول از بین بردن دخیره نیروی انسانی این گروه تروریستی تکفیری و دیگری پایان دادن به حمایتهای مالی از این گروه تکفیری؛ و بالطبع در این میان طرفها و کشورهای حامی داعش برای همه روشن و آشکار هستند، اگرچه کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا این حقیقت را نادیده میگیرد.
سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا «داعش» ناتو را به دخالت در سوریه وادار خواهد کرد؟ تاکنون همه چیز در پرده ابهام است، به ویژه آنکه رئیس جمهوری آمریکا در تصریحات گذشته خود گفته بود که واشنگتن تاکنون استراتژی برای مبارزه با داعش وضع نکرده است، اظهاراتی که با انتقادات بسیار جمهوری خواهان و همچنین رسانهها مواجه شد که انتظار داشتند، وی به عنوان رئیس جمهوری آمریکا موضعی قاطع در برابر «داعش» اتخاذ کند، موضوعی که هرگز اتفاق نیفتاد و تغییر و تحولات جاری در عرصه منطقه خاورمیانه نشان داد که گروه تروریستی تکفیری داعش به ستیزه جویی و مبارزه طلبی غرب ادامه میدهد و بر پیشروی و تصرف مناطق بیشتری از سوریه و عراق و حتی شمال آفریقا اصرار و پا فشاری میکند.
در ظاهر اگرچه به نظر میرسد که ناتو درگیر بحران اکراین و بازتابهای آن بر روابط غرب با روسیه است، اما از تهدیدات داعش که هر روز بر خطرات آن در منطقه خاورمیانه افزوده میشود، غافل نمانده و دلیل این مدعا مشارکت کشور عربی اردن و مغرب و امارات متحده و بحرین در نشست ناتو است که تاکید میکند، ناتو تلاش میکند، نقش پر رنگتری را در منازعات جاری در منطقه از عراق و سوریه گرفته تا لیبی ایفا کند.
(اعضای ناتو)
در این چارچوب میتوان گفت که آمریکا تلاش میکند، روسیه و کشورهای عربی را درگیر بحران داعش و مقابله با آن کند و در این صورت حتی اگر دخالت نظامی در سوریه توسط این کشورها صورت گیرد، دخالت نظامی آمریکا در آن به دنبال دخالت این کشورها امری توجیه شده شمرده میشود و دیگر نمیتوان بر آن نقض تمامیت ارضی سوریه را گذاشت، به ویژه آنکه آمریکا مشاهده کرده که موضع برخی کشورها از جمله مصر در قبال بحران سوریه تغییر کرده و این کشورها به سمت یافتن راه حلی سیاسی برای بحران سوریه سوق پیدا کردهاند، راهبردی که آمریکا هیچگاه خواهان آن نبوده، بلکه تلاش داشته با ادامه درگیریها و بحران در کشورهایی همچون سوریه و عراق و لیبی و یمن به طرح صهیونیستی – آمریکایی خود در تقسیم جهان عرب خدمت کند.
در این چارچوب انتظار میرود که بحران و تنش میان روسیه و آمریکا به شکلی جدیتر و شدیدتر در منطقه خاورمیانه و دوری شخصی و سیاسی بیش از پیش اوباما و پوتین ادامه یابد، به ویژه پس از آنکه رئیس جمهوری روسیه مسئولیت بحرانهای جاری در خاورمیانه را متوجه همتای آمریکاییاش دانست و تاکید کرد که هدف آمریکا از ادامه بحران در خاورمیانه تغییر چهره منطقه و تقسیم آن به کشورها ودولتهای کوچک است تا «اسرائیل» در آن تنها قدرت نظامی و رژیم قدرتمند منطقه باقی بماند و برای این منظور لازم است تا هلالی از عدم استقرار و ناامنی و بحران و خشونت از لبنان و فلسطین اشغالی تا سوریه و عراق و از آنجا تا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تا مرزهای شمالی و شرقی افغانستان و حتی کشورهای شمال آفریقا ایجاد و خلق کرد.
منبع: عرش نیوز