گونتر فاش مي‌كند كه حتي سگ‌ها هم از قساوت اعلي‌حضرت بي‌نصيب نمي‌ماندند: «وقتي شاه در سفر است، در هر روستا و قريه‌اي كه شب را منزل مي‌كند سگ‌ها را مي‌كشند، زيرا ايشان خواب سبكي دارند، و هر صدايي خوابشان را پريشان مي‌كند.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ «جان گونتر» نويسنده آمريكايي در كتابش با عنوان «در درون آسيا» كه در سال 1939 منتشر ساخت، فصلي را به رضاشاه اختصاص داده است. گونتر درباره زندانيان سياسي عصر رضاشاه مي‌نويسد:

«نه محاكمه‌اي وجود دارد، و نه حكم دادگاهي. خصم بايد از ميان برداشته شود، و اگر مرگش بنا به مصلحت ضرورت يابد، نه با تبر ميرغضب و گلوله تفنگ جوخه اعدام كه با روش ملودرام‌تر خوراندن سم به سراغش مي‌آيد. آنهايي كه روش فوق را نمي‌پسندند با ملال خاطر آن را مصون‌سازي به روش پهلوي مي‌نامند. يك روز خوب و دلپذير حبّي در چاي ناشتايي مي‌اندازند و فاتحه. احتمالاً هم اعلام مي‌كنند كه بخت برگشته بر اثر سكته مغزي مرده است.»

گونتر فاش مي‌كند كه حتي سگ‌ها هم از قساوت اعلي‌حضرت بي‌نصيب نمي‌ماندند: «وقتي شاه در سفر است (كه البته بي‌وقفه در سفر است)، در هر روستا و قريه‌اي كه شب را منزل مي‌كند سگ‌ها را مي‌كشند، زيرا ايشان خواب سبكي دارند، و هر صدايي خوابشان را پريشان مي‌كند.» گونتر همچنين اشاره مي‌كند كه: «مي‌گويند شاه بزرگ‌ترين ملاك آسياست، البته احتمالاً بعد از امپراطور ژاپن. در سرتاسر ايران املاك وسيعي دارد كه عمدتاً از صاحبان ياغي سابق‌شان مصادره كرده است. ... از عجايب اينكه اعلي‌حضرت همايوني تنها پادشاه اين عالم هستند كه به هتل‌داري اشتغال دارند. امور سير و سياحت در ايران در انحصار دولت است؛ و اكثر هتل‌ها، علي‌الخصوص هتل‌هاي حاشيه درياي خزر، به شخص شاه تعلق دارد.»(1)

تنها پادشاه دنیا كه به هتل‌داري اشتغال داشت

توصيفاتي كه معاصران رضاشاه، نظير ميلسپو، و همچنين مقامات سفارت آمريكا در گزارش‌هاي ديپلماتيك محرمانه‌شان از او به دست مي‌دهند، با زندگينامه «رسمي» رضاشاه از زمين تا آسمان تفاوت دارد. به گفته ميلسپو، رضا «يك دهاتي مازندراني» است؛ «موجودي با غرايز بدوي، تربيت نيافته و تجربه نديده، در حلقه نوكراني متملق، و مشاوريني بزدل و خودخواه... قساوت و طمع، كه قبلاً هم در خُلق و خوي او بارز بود، چنان رشد يافته كه به صفات غالبش مبدل گشته است. ... به مرور زمان، مشاوران كم و بيش شرافتمندش را كنار گذاشت و بدترين آدم‌هاي مملكت را به دور خود جمع كرد، و همه را همدست خويش ساخت. به آنها لطف و مرحمت مي‌كرد و امتياز مي‌بخشيد. با دقت حيرت‌آوري، رذايل را پاداش مي‌داد و فضايل را مكافات مي‌كرد. و در همان حال، شخصاً سرمشقي عالي از فساد گسترده را پيش روي مردمش مي‌گذاشت كه خيلي خوب از آن تقليد مي‌كردند.»(2)

شرح زندگاني رضاشاه در گزارش بسيار محرمانه‌اي كه با زحمت به دست سفارت آمريكا در لندن افتاده بود، با زندگينامه رسمي او كه از طرف دولت ايران ارائه شده و بخش امور خاور نزديك وزارت امور خارجه آمريكا آن را ويراسته و اصلاح كرده بود، بسيار تفاوت داشت. نامه بسيار محرمانه مورخ 29 مي 1939 «ري اترتن» كنسول سفارت آمريكا در لندن، به «والاس اس. موري» رئيس بخش امور خاور نزديك وزارت امور خارجه آمريكا، شامل بخشي از گزارش محرمانه آن وزارتخانه است. اترتن از هيو ميلارد، دبير دوم سفارت آمريكا در تهران در سال 1930 نام مي‌برد.

والاس عزيز؛ عطف به نامه مورخ 7 آوريل شما درباره گذشته شاه ايران، در زير بخشي از زندگينامه بسيار محرمانه‌اي كه سفارت با لطف خود در حق اينجانب اجازه تهيه رونوشت از آن را داده، و به موضوع نامه مربوط مي‌شود، ايفاد مي‌گردد.

«پهلوي، رضاشاه. متولد حدود 1873. فرزند خانواده‌اي كوچك از اهالي سوادكوه مازندران. پدرش ايراني و مادرش زن قفقازي‌تبار بود كه والدينش پس از الحاق بخش‌هايي از قفقاز به روسيه به موجب عهدنامه تركمنچاي به ايران پناه آورده بودند. در سن 15 سالگي به بريگاد قزاق ايران پيوست و او را به اصطبل‌باني گماشتند.
به تدريج مدارج ترقي را طي كرد و به سبب شجاعت و بي‌باكي‌اش مورد توجه مربيان نظامي روس قرار گرفت، و ظاهراً هرگاه نيرويي براي دستگيري راهزنان و يا سركوب آشوب‌ها به هر نقطه از كشور اعزام مي‌شد، او نيز در آن شركت داشت. در ابتداي جنگ به درجه سرهنگي ترفيع يافته بود، و در سال 1921 كه بريگاد قزاق، كه حال به لشكر تبديل شده بود، در شمال كشور از داشتن افسران روس محروم شد و نيازمند فرماندهي قاطع بود، رضاخان براي اين امر انتخاب شد.»

در گزارش فوق به اين مطلب كه شاه قبلاً «اصطبل‌‌بان سفارت بريتانيا در تهران بود» اشاره‌اي نشده است. ميلارد مي‌گويد كه وقتي در تهران بوده از شخصي به نام ويلكينسن، كه به گمان او رئيس بانك شاهنشاهي ايران بود، مي‌پرسد كه آيا حقيقت دارد كه شاه زماني كه قزاق بوده در بيرون بانك نگهباني مي‌داده و يك عكس هم در حال نگهباني از او هست، و او نيز اين مطلب را تأييد مي‌كند. ميلارد همچنين مي‌گويد كه عكس ديگري هم از شاه در حال نگهباني جلوي در سفارت بريتانيا وجود دارد. البته ميلارد خودش هيچ‌يك از عكس‌هاي فوق را نديده بود. او همچنين مي‌گويد كه آشپز ايراني‌اش گفته است كه قبلاً‌ (احتمالاً قبل از جنگ) آشپز دوم سفارت آلمان بوده و چند بار در شب‌هاي سرد، وقتي كه سفارت ميهماني داشته، براي رفيق قديمي‌اش، رضاخان، كه جلوي در سفارت نگهباني مي‌داده، يك فنجان قهوه فرستاده است.(3)

در تاريخ 16 ژوئن، موري اين پاسخ محرمانه را براي اترتن فرستاد: «ري عزيز؛ از نامه مورخ 29 مه 1936، كه در آن قسمتي از زندگينامه بسيار محرمانه شاه را برايم نقل كرده بودي، بسيار سپاسگزارم. اين خلاصه دقيقاً همان چيزي بود كه به دنبالش بوديم،‌ و اطلاعاتي را كه داشتيم تأييد كرد. اطمينان مي‌دهم كه اين خلاصه و همچنين منبعي كه از آن به دست آمده كاملاً محرمانه باقي خواهد ماند.»(4) در سال 1939، همين موري زندگينامه «رسمي» رضاخان را كه قرار بود بين روزنامه‌نگاران توزيع شود، ويراست و شسته و رفته كرد.

گزارش‌هاي ديپلماتيك سفارت آمريكا در تهران مملو از اشاراتي از اين دست به دهاتي بودن رضاشاه و نداشتن تحصيلات رسمي و بي‌فرهنگي‌اش است. مثلاً، چارلز سي. هارت، وزيرمختار آمريكا، در گزارشي محرمانه رضاشاه را «يك دهاتي بي‌سواد از پدري به همان اندازه بي‌سواد» مي‌نامد.(5) هارت در گزارش ديگري مي‌نويسد: «حتي پنج سال پادشاهي بر تخت طاووس شاهنشاهان ايران نيز خشونت و وقاحت سرگروهباني بنيانگذار سلسله پهلوي را صيقل نداده است. البته گمان مي‌كنم كه نيازي به توضيح نباشد. از وقايعي كه در گزارش‌هايم شرح داده‌ام، و آنهايي كه پيش از من گزارش شده است، و همچنين نظر كلي ناظران ذيصلاح ايراني اين مطلب بايد تقريباً بديهي باشد.»(6)

هارت در گزارشش از اولين ملاقاتي كه در فوريه 1930 با رضاشاه داشت،‌ مي‌نويسد: «البته شايد نظرم عوض شود، ولي از نزد رضاشاه كه برگشتم، ايمان داشتم مردي كه ملاقات كرده بودم چند قدم بيشتر باتوحش فاصله ندارد.»(7)

وقتي هارت چهار سال بعد ايران را ترك كرد، نه فقط نظرش عوض نشده بود، بلكه متقاعد بود كه برداشت اوليه‌اش از شخصيت رضاشاه بسيار بلندنظرانه بوده است.

شرح موارد متعددي از رفتار وحشيانه و خشن شخص شاه با نوكران، باغبانان، مديران سالخورده روزنامه‌ها، افسران ارشد ارتش، و وزيران كابينه در گزارش‌هاي ديپلماتيك سفارت آمريكا پراكنده است. طبق گزارش‌ها، هر وقت اعلي‌حضرت گمان مي‌كرد كارگران راه‌آهن آن قدر كه بايد تن به كار نمي‌دهند، دستور مي‌داد تا آنها را به باد شلاق بگيرند؛ خود شاه اگر از كار عمله و بناهايي كه براي اعليحضرت كاخ مي‌ساختند راضي نبود،‌ آنها را زير مشت و لگد مي‌گرفت؛ و با مديران روزنامه‌ها نيز رفتار خشني داشت.

سروان «فرانك سي. جدليكا» وابسته نظامي آمريكا در گزارشي با عنوان «خلق و خوي رضاخان» مي‌نويسد:

رضاخان، رئيس‌الوزراي جديد ايران، اگر چه به عالي‌‌ترين مقام سياسي كشور رسيده است، هنوز نتوانسته لااقل يكي از اخلاق روزهاي گذشته‌اش را كه سرباز و افسر قزاق بود به كنار بگذارد. ... رضاخان هنوز ميل دارد اشخاصي را كه خلاف اراده‌اش عمل مي‌كنند شخصاً‌ تنبيه كند. وقتي وزير جنگ بود هم به هنگام غضب به صورت فرد مقابل سيلي مي‌زد يا او را به باد كتك مي‌گرفت؛ حال مي‌خواست طرف رئيس‌الوزرا باشد يا رئيس نظميه، مدير روزنامه، افسر و يا هر مقام ديگر. طي دو هفته گذشته نيز وي از دست چند نفر غضبناك شد، كه البته بلافاصله شخصاً‌ آنها را كتك زد. طبق گزارش‌ها، تازه‌ترين قربانيانش يك افسر پليس و يك ملا بودند. شكي نيست كه عدم خويشتنداري رضاخان در مقابل اين غرايز بدوي نفرت‌انگيز است. چنين رفتاري ذهنيت نامطلوبي، علي‌الخصوص در بين خارجي‌ها ايجاد مي‌كند. يك روزنامه تهراني كه جسارت كرده و از اين رفتار رضاخان انتقاد كرده بود، بلافاصله توقيف شد. براي آنكه درك بهتري از رفتار رئيس‌الوزرا داشته باشيم، بايد محيطي را كه در آن بزرگ شده و شرايط جسمي و ذهني او را مدنظر قرار دهيم... .

پي‌نوشت‌ها

1- گونتر، در درون آسيا، صص 516-499.

2- ميلسپو، آمريكايي‌ها در ايران، صص 37-21.

3- اترتن به موري (569/9111، 701، پرونده محرمانه)، مورخ 29 مه 1936.

4- موري به اترتن (569/9111، 701، پرونده محرمانه)، مورخ 16 ژوئن 1936.

5- هارت، گزارش شماره 282 (36/بي 00، 891)، مورخ 10 ژانويه 1931.

6- هارت، گزارش شماره 765 (1/45، 891)، مورخ 7 اوت 1931.

7- هارت، گزارش شماره 16 (75/255 اچ 123)، مورخ 11 فوريه 1930.

منبع: رضاشاه و بريتانيا/ بر اساس اسناد وزارت خارجه آمريكا/مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 19
  • در انتظار بررسی: 3
  • غیر قابل انتشار: 10
  • بهرنگ ۰۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 1
    دروغه مشرق پشته سره مرده حرف زدن خوب نیست اون بنده خدانیست که ازخودش دفاع کنه
  • ۰۰:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    هه هه هه!! با تشکر از بهرنگ که با نظرات مسخره و خنده دارش اسباب انبساط خاطر ما را فراهم می کند! کلا دلقک خوبی است. اما بداند که غیبت کردن از حاکم ستمگر آنهم دشمن خدا و اسلام مانند رضاخان قلدر واجب است.
  • ۰۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    خودشو ناراحت نکن خرس مهربون، این حرفارو اربابای آمریکاییت زدند نه مشرق
  • ۰۱:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    اگه چيزي نگي نميگن ... شدي ها!!!!!!!!!!!
  • رضا ۰۱:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    من ازخانواده نسل بر نسل مذهبی هستم با چندین معجزه که آنها ئی هم که معجزه را قبول ندارند دیدند وباور کردند زنده ام (کوچکترینش کاتیوشای عراقی بود که به اصله کمتر از پنج متری خورد ونفجر شد و من خراش هم بر نداشتم )،اگر غیر از این بود با این اسلامی که این مسئولان پیاده کردند سالها پیش از این دین بیرون میرفتم
  • ۰۴:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    آخ آخ آخ ننويسيد اين مطالب رو الان به خاندان سلطنت بر ميخوره و يك عده سطل ...طلب هم رو حشون جريحه دار ميشه كه به باباشون توهين شده و فكر ميكنن شما اين چيزا رو از خودتون در آورديد آخه بنده خداها سواد كه ندارند برن تاريخ بخونن كه هرچي شبكه هاي ماهواره اي بلغوا ميكنن اينه ام همون چيزها رو پس ميدن
  • ۰۶:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    قابل توجه زیبا کلام
  • ۰۷:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    چطور شد که اینجا منابع خارجی و خاطر نویسان اجنبی معتبر شدند؟!
  • ۰۷:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    اسلام به ذات خود ندارد عيبي هرعيب كه هست از مسلماني ماست
  • منتظر ۰۸:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    پس با اين حساب پشت سر امثال يزيد و معاويه و شمر و خولي هم نبايد حرف زد چون بيش از هزار دويست سيصد ساله كه به درك اسف السافلين رفته اند!!!!
  • ۰۹:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    تو امثال تو جیره خورا و طاغوتیا که هستین دفاع دری وری هم میکنین پس غضه نخور
  • Arash ۱۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    واقعا جای تعجب..... همین شخص با اقتداری که داشت کارهای خوبی هم واسه ایران کرد...بدون اشتباه هم نبود ولی ای کاش روی کارهای خوبی که انجام داده بود هم یه نیم نگاهی داشتین...
  • جهان ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    بلاخره نفهمیدیم نظر شما را که اگه آمریکا به کسی بد بگه آدم بدیه یا تمجید کنه
  • ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    کلا اگر خوششان بیاید بد است
  • ۱۱:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    عزیزم منابع خارجی برابر با سخنگوی کاخ سفید یا کاخ باکینگهام نیستند. وقتی می بینید قدرتهای سیاسی این کشورها حامی رضا خان پهلوی بودند باید بدانید نظرات فلان کارمند سفارت لزوما در جهت نظرات دولت متبوعش نیست.
  • ۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    آیا آن کارهایی که شما خوب می دانید را برای رفاه مردم کرد یا برای افزایش قدرت خودش؟ انما الاعمال بالنیات ضمن اینکه حتی یکی از کارهای رضاخان مثبت نبود. ایجاد رادیو و راه آهن و .. جبر تاریخی بود و هر کس دیگری هم جای رضاخان بود ناگزیر از انجام آن بود. چون موقعیت ایران طوری بود که باید رابط انگلیس و روسیه می شد. راه آهن به قیمت گذشتن از دهکوره های ایران و زمینهایی به دست آمد که شرکت نفت در آنجا مشغول نقشه بذداری و اکتشاف بود! در این مسیر شهر مهمی نبود اما بسیاری از عشایر و ایلات کوچ نشین بودند که باید سرکوب و تخت قاپو می شدند تا امنیت انگلیسیها به خطر نیفتد! و این عشایر یکجانشین شده بیشتر دامهایشان را از دست دادند و دمداری ایران آسیب جدی دید. در عوض رفتند کشاورز شدند و آبی که از مناطق کوهستانی به سوی دشتهای مرکزی ایران جاری بود را صرف کشاورزی غرقابی کردند. الان نتیجه شده اینکه مردم چهار محال و بختیاری آب را مال خود می دانند و به اصفهان نمی دهند! خلاصه کنم. بسیاری از کارهایی که از نظر شما مثبت می رسد در واقع بشدت سیاه و منفی است.
  • ناشناس ۱۳:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    به نظر من انصاف در مورد هر کسی نسبت به انجام کارهایش ما را محبوب تر می کند.
  • ۱۳:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    يكي از كارهاي خوب ايشان از بيت المال و برپايي دانشگاه آزاد بود كه آنهم متعلق به خود و خانواده و ساير كارمندانشان براي ......و.. آنست ! اين از كارهاي خوبش . امان از كارهاي بدش ! ههههههههههههه
  • ناشناس ۱۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
    0 0
    مزخرف میگی ناشناس 4.39

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس