
به گزارش مشرق، ايرنا نوشت: روز بيست و پنجم ربيع الاول سال 436 هجري سالروز وفات عالم بزرگوار شيعه، سيد مرتضي ملقب و مشهور به 'علم الهدي' است.
شيخ مفيد در عالم رويا مشاهده کرد که حضرت فاطمه زهرا (س) دست حسن و حسين (ع) را گرفته و پيش او آورده است و مي فرمايد به اين دو فرزند فقه بياموز.
شيخ مفيد پس از بيداري به حيرت و تفکر فرو مي رود، تا آنکه صبح همان شب، فاطمه مادر سيد مرتضي و سيد رضي، باخدمتگزاران خود که دور او بوده اند، دو پسر خود را که در آن موقع خردسال بودند پيش شيخ آورده و شيخ مفيد براي رعايت بزرگي اين زن به او سلام کرده و برمي خيزد تا پس از احترامات معمولي، فاطمه مادر کودکان، همان عبارت مذکوردر رويا را به زبان آورد و گفت: اي شيخ اين دو پسران من هستند، اينها را پيش تو آورده ام که به آنان فقه تعليم دهي.
در اين هنگام شيخ مفيد تحت تاثير قرار گرفت و خواب را به آن بانوي جليل القدر بازگو نمود و به تعليم و تربيت آن دو برادر والاگهر اهتمام تمام به کار برد تا به آن مقام عالي علم و اجتهاد نائل آمدند که هر دو از ذخيره هاي ارزشمند اسلام و از نوادر و نوابغ روزگارشدند.
نام اصلي سيد مرتضي، علي بن الحسين بن موسي بن محمد موسي بن جعفر (ع) مي باشد. بنابراين نسب او با چند واسطه به امام هفتم مي رسد.
سيد مرتضي در ماه رجب سال 355 هجري به دنيا آمد و در باب شخصيت ارزنده اين عالم بزرگ شيعه، شيخ عباس قمي مينويسد 'فضائل سيد مرتضي بيشتر از آن است که بتوان آنها را برشمرد' و هرگاه خواجه نصيرالدين طوسي از او ياد ميکرد، ميگفت 'درود خدا بر او باد'.
سيد مرتضي و برادرش سيد رضي، يعني گردآورنده کتاب شريف نهج البلاغه از شاگردان عالم بزرگ شيعه محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد) بودند و ابن ابي الحديد که از دانشمندان اهل سنت است، در مورد اين دو دانشمند مينويسد: خداوند درهاي علوم و فضائل را به روي آنها گشود و آن دو را شهره آفاق گردانيد و اين شهرت تا جهان باقي است باقي خواهد ماند.
درمورد لقب علم الهدي، بيشتر مورخين نوشته اند که 'ابوسعيد محمد بن حسين' وزير القادربالله (خلافـت 422 - 381) در سال 420 بيمار شد و شبي در خواب ديد که اميرالمومنين (ع) به او مي فرمايد به علم الهدي بگو تا براي تو دعا کند تا از بيماري بهبود يابي. وزير گفت يا اميرالمؤمنين، علم الهدي کيست و در پاسخ شنيد که علي بن الحسين موسوي است و چون از خواب برخاست، نامه اي به سيد مرتضي نوشت که براي او دعا کند و در آن نامه او را علم الهدي خواند.
سيد مرتضي برآشفت و از وزير خواست که او را با اين لقب بزرگ نخواند. وزير گفت به خدا قسم اميرالمؤمنين (ع) امر فرموده که شما را به اين لقب بخوانم. بعد از آن که وزير، از دعاي سيد مرتضي شفا يافت، جريان خواب خود و امتناع سيد مرتضي را از قبول اين لقب براي خليفه بيان کرد و خليفه پيام فرستاد که شايسته است لقبي را که از سوي جد شما داده شده، بپذيري. سپس حکم شد که منشيان در نامه هاي رسمي و عموم مردم او را با اين لقب بخوانند و بدين گونه ملقب به علم الهدي گرديد.
از جمله آثار وي ميتوان به 'الانتصار'، 'غرر و درر'، 'انقاذ البشر من القضاء و القدر'، 'الباهره في العترة الطاهره'، 'تقريب الاصول' و 'الشافي' اشاره کرد.
سيد مرتضي در وصيتنامه زيبايي راجع به نمازش ميگويد 'تمام نمازهاي واجب مرا که در طول عمرم خواندهام به نيابت از من دوباره بخوانيد' و دوستانش پرسيدند چرا، شما که فردي وارسته بوديد و اهميت فوقالعادهاي به نماز ميداديد، علاقهمند و عاشق نماز بوديد و هميشه قبل از فرارسيدن وقت نماز وضو گرفته، آماده ميشديد تا وقت نماز فرا رسد، حال چه شد که اينگونه وصيت ميکنيد؟!
سيد مرتضي در پاسخ مي گويد: آري، من علاقهمند به نماز، بلکه عاشق نماز و راز و نياز با خالق خود بودم و از راز و نياز هم لذت فراوان ميبردم. از اين رو هميشه قبل از فرا رسيدن وقت نماز لحظه شماري ميکردم تا وقت نماز برسد و اين تکليف الهي را انجام دهم.
اين عارف وارسته در ادامه مي گويد: به دليل همين علاقه شديد و لذت از نماز، وصيت ميکنم که تمام نمازهاي مرا دوباره بخوانيد. زيرا تصور من اين است که شايد نمازهاي من صد در صد خالص براي خدا انجام نگرفته باشد و درصدي از آنها به خاطر لذت روحي و معنوي خودم به انجام رسيده باشد! پس همه را قضا کنيد چون اگر يک درصد از نماز هم براي غير خدا انجام گرفته باشد شايسته درگاه الهي نيست و ميترسم به همين سبب اعمال و راز و نيازهاي من مورد پذيرش خداي منان قرار نگيرد.
شيخ عباس قمي درباره وفات علم الهدي مينويسد: سيد مرتضي در شهر کاظمين بدرود حيات گفت و در منزلش دفن شد. سپس به جوار جدش ابا عبدالله الحسين (ع) منتقل شد و در کنار برادرش سيد رضي و پدرش حسين در محل معروف به ابراهيم مجاب دفن شد.
البته عدهاي معتقدند که مدفن سيد مرتضي و سيد رضي در کاظمين و در کنار قبر حضرت امام موسي بن جعفر (ع) ميباشد و دو ضريح نيز وجود دارد که ميگويند قبر سيد رضي و سيد مرتضي است و عدهاي از مردم براي تبرک جستن و خواندن فاتحه و زيارت به آنجا ميروند.
عبدالرزاق محيي الدين نيز مينويسد: تواريخ قديم و جديد شيعه تصريح ميکنند که سيد رضي و سيد مرتضي پس از دفن در خانه خود، به کربلا انتقال يافته و در مقبره نياي بزرگشان، ابراهيم مجاب به خاک سپرده شدهاند. اين مقبره در کنار ضريح امام حسين (ع) است.
وي سپس مينويسد: نقل پيکر شاهان، وزيران و شخصيتهاي علمي به کربلا و نجف از سنتهاي رايج شيعه از قرن چهارم هجري تاکنون است.