به گزارش مشرق، این فیلم روایت «انتظار» است. حکایت رنج مادران بزرگ این سرزمین که نام ایران و پرچم باور و درخت سرکش و تناور غرور ملیمان در سایه صنوبر راستی و فداکاری و صبوریشان، ریشه گرفت و بالندگی یافت.
فیلم، قصه نه، «داستان راست» عاشقی و پاکبازی فرزندان دلیری است که در دامن «مادرترین» مادران عشق را آموختند و مردانگی و گذشت و ایثار را زندگی کردند و از یم دلدادگی عروج نمودند.
این فیلم یادمان میآورد که در هجوم غفلتها و غفلتزدگیها و عفونت بیدردی، حواس دلمان به کسانی معطوف بماند که برای ایران ماندن ایران، برای تپندگی خورشید دین و چشمههای نورانی ایمان، تیغ درد و هجر عزیزترینهایشان را به جان خریدند.
***
«شیار 143» قصه پیچیدهای ندارد. آدمهای پیچیدهای هم ندارد. همه آدمها و عناصر آشنا هستند. اما تنوع پایان بندی فیلم، غافلگیرکننده است و احساس مخاطب را از آن خود میکند. وقتی مخاطب شاهد تولد دوباره و دگرگونه «یونس» فرزند شخصیت اول فیلم «الفت» میشود، گویی دریچهای رو به میلاد درونی و آرامش معنوی الفت را به تماشا و درک عمیق مینشیند. اینجاست که فیلم، تازه بودن و جذابیت اصلی خود را به رخ تماشاگر میکشاند و عجیب این که این تفاخر سخت به دل مینشیند!
***
فیلمبرداری روی دست و زوایای دوربین به خوبی حس انتظار را القاء میکند. ضرباهنگ کار، متناسب با انتظار است اما با این حال ملالآور نیست. انتخاب «معدن» به عنوان یک مشخصه محل سکونت، از دشواری تنفس و تنگنا در مسیر راه زندگی الفت میگوید. الفتی که میتواند ازدواج کند اما برای حفظ سایه گسترده مهر و اعتنای خود بر فرزندانش تنهایی را ترجیح میدهد. در بیان ویژگیهای فیلم، از بازی روان و پذیرفتنی مریلا زارعی نمیتوان حرفی نزد. تردید نکنیم که یک دلیل بازی خوب او در نقش مادر یک رزمنده، باور آن نقش با دل و جان است چنان که او خود در یادداشتی، بدان اشاره میکند.
استقبال از ساخته اخیر آبیار چه از طرف اکثر تماشاگران و چه اغلب منتقدان با سلایق گوناگون، ثابت کرد که فیلم خوب و کار ارزشمندانه، به راحتی به دل مینشیند.
***
فیلم، با بیمهری هیئت انتخاب فیلم جشنواره سی و دوم فیلم فجر مواجه شد. اما اعتراض رسانههای حقطلب هیئت انتخاب را وادار به پذیرش این فیلم متعلق به سینمای دفاع مقدس کرد.
«شیار 143» نمونهای از سینمای ملی و دینی است که برای دستیابی بدان راه درازی در پیش است.
*پژمان کریمی-کیهان