
به گزارش مشرق، رحيم مخدومي، نويسنده ادبيات دفاع مقدس در گفتوگو با فارس در خصوص انتقال ادبيات انقلاب به جهانيان، اظهار داشت: دو ناشر به نامهاي دفتر ادبيات انقلاب و مرکز اسناد انقلاب اسلامي به طور اختصاصي کتابهايي با موضوع انقلاب اسلامي را منتشر و روانه بازار نشر ميکنند.
وي اضافه کرد: از وقتي که دفتر ادبيات انقلاب و مرکز اسناد انقلاب اسلامي به طور جدي به نهادينه کردن ادبيات انقلاب ميپردازند، کتابهاي آنها از لحاظ کمي و کيفي موقعيت بهتري را به خود اختصاص داده و به نوعي آثار مرجع به شمار ميروند.
* ميزان نشر آثار انقلاب نسبت به بزرگي و شکوه انقلاب اسلامي بسيار اندک است
نويسنده کتاب «معلم فراري» بيان کرد: آثاري که تاکنون براي انقلاب اسلامي چاپ شده است، نسبت به بزرگي و شکوه انقلاب اسلامي ايران بسيار اندک است؛ چراکه هماکنون آثاري که در اين راستا توليد و روانه بازار نشر ميشود، اغلب آثار جمعآوري شده از خاطرات مسئولان، افراد مشهور و صاحبنام بوده و به نوعي تاريخنگاري صورت گرفته است.
وي با بيان اينکه تاکنون در جمعآوري خاطرات با مشکلات بسياري مواجه بودهايم، افزود: يکي از مشکلات اين است که در بخش تاريخنگاري به سراغ توده مردم نرفتهايم و بيشتر تکيه بر اسناد موجود کرده و به مطالبي که از ساواک به ما رسيده، اکتفا کردهايم.
مخدومي اضافه کرد: برخي از آثاري که با موضوع انقلاب اسلامي چاپ شده به خاطرات افراد صاحبنام و يا اسنادي که در مطبوعات درج يا آرشيو شده است، مربوط ميشود و تاکنون کمتر به خاطرات مردم توجه شده است.
وي افزود: در بخش خاطرهنگاري همانطور که اشاره کردم فقط سراغ افراد صاحبنام رفتهايم در صورتي که تکيه اصلي حضرت امام (ره) به مردم کوچه و بازار بود، چراکه رکن دوم انقلاب را مردم پيش بردند، اما هنوز براي جمعآوري خاطرات دوران انقلاب کمتر سراغ توده مردم رفتهايم.
* ترجمه آثار ادبيات انقلاب اسلامي نيازمند کار مطالعاتي و تحقيقاتي است
خالق اثر «فرمانده من» گفت: برخي از افراد که شايد اسم آنها تاکنون در هيچ کتابي ثبت نشده است نقش اصلي را در تحقق انقلاب اسلامي ايفا کردهاند، اما تاکنون کسي به دنبال اين افراد نرفته و خاطراتشان را ثبت و ضبط نکرده است، در صورتي که خاطرات واقعي انقلاب در سينه همين افراد نهفته است، همچنين کمتر فردي را ديدهام که به سراغ صاحبان اصلي انقلاب که مردم هستند، رفته و اثر قابل توجهي از اين قشر به چاپ رسانده باشد؛ اين خلاء در بخش تاريخنگاري و خاطرهنگاري انقلاب اسلامي ايران به خوبي مشاهده ميشود.
وي اضافه کرد: خاطرات مردم از وقايع انقلاب همانند منابع نيروي انساني است، يعني اين خاطرات يا غالبأ دچار فراموشي ميشود و يا با از دنيا رفتن نسلهاي قديم، اين منابع و اسناد از بين ميرود در اين صورت قطعأ در آينده به آنها دسترسي نخواهيم داشت تا بتوانيم تاريخ و خاطرات واقعي انقلاب را ضبط و ثبت کنيم.
مخدومي در خصوص ترجمه آثار ادبيات انقلاب اسلامي، عنوان کرد: ما در زمينه ترجمه آثار انقلاب اسلامي نياز به تشکيل تيمهاي تخصصي داريم که در اين زمينه مطالعه کنند و بدانند که مخاطبان ما در کشورهاي مختلف جهان چه کساني بوده و به ترجمه چه نوع کتابهايي نيازمند هستند تا متوجه اين امر شويم که کدام بخش از آثار انقلاب اسلامي در کشورهاي مختلف جهان، جايگاه خواهد داشت.
وي با بيان اينکه ترجمه آثار ادبيات دفاع مقدس و انقلاب اسلامي نيازمند کار مطالعاتي و تحقيقاتي است، افزود: اگر ما مخاطبشناسي داخل کشور را خوب انجام دهيم اين امر زمينهاي براي مخاطبشناسي خارج از کشور خواهد شد، به طور مثال اگر ادبيات انقلاب اسلامي را دستهبندي کنيم تازه متوجه ميشويم که در کدام بخشها مناسب کار کرديم و در کجاها ضعيف بوديم و هر يک از بخشها از جمله کودک و نوجوان و بزرگسالان به چه نوع زبان و ادبياتي احتياج دارند.
* برکات انقلاب اسلامي در حوزه خليج فارس به وفور مشاهده ميشود
نويسنده کتاب «هر کسي کار خودش»، بيان کرد: اگر متوجه اين امر شويم که مخاطبان در هر گروه سني نيازمند چه ادبياتي هستند در واقع يک مهندسي فرهنگي ايجاد کردهايم، چراکه بر اساس آن ميتوان به جامعه ادبياتي کشور در زمينه انقلاب اسلامي اشراف داشت يا به نوعي اگر بدانيم مخاطبان به چه ادبياتي نيازمند هستند ميتوان نويسندگان هر حوزه را شناسايي و سپس به تقويت آنها پرداخت.
وي اضافه کرد: تاکنون برخي از کارهايي که در خصوص ادبيات انقلاب اسلامي صورت گرفته مهندسي نبوده و به نوعي ذوقي و سليقهاي بوده است يا نويسنده و ناشري احساس کرده که بايد در زمينه خاصي کتابي نوشته و يا اثري را به چاپ برساند و متأسفانه اکثر آثار بدون چشمانداز منتشر شده است و هماکنون ما يک کارنامه شفافي از کتابهاي منتشر شده انقلاب اسلامي نداريم.
مخدومي با بيان اينکه تاکنون ادبيات انقلاب اسلامي بايد در چند بخش مجزا کار ميشده اما متأسفانه نويسندگان تمامي ابعاد انقلاب را در راستاي نگارش اثر خود قرار ندادهاند، ادامه داد: بايد اين امر مشخص شود که تاکنون کتابهايي که با موضوع انقلاب اسلامي چاپ شده در چه زمينههايي بوده و نويسندگان بيشتر به چه زوايايي از آن توجه بسيار داشتهاند و تاکنون به چه ابعادي از انقلاب اسلامي نپرداختهاند که اين مستلزم يک کار مهندسي است.
وي افزود: در حوزه خليج فارس برکات انقلاب اسلامي به وفور ديده ميشود، اما با اين حال بايد ديد که چه کارهايي در اين کشورها صورت ميگرفته که ما به آن نپرداختيم به طور مثال خلاء رهبري در کشورهاي خليج فارس يک خلاء اصلي به شمار ميرود، اما تاکنون به اين امر نپرداختهايم.
مخدومي بيان کرد: اگر صدور انقلاب توسط کتاب صورت ميگرفت در مرحله نخست اتفاقات اين چنيني که باعث بيداري و خيزش مردم ميشد، زودتر اتفاق ميافتاد، در مرحله ديگر صدور انقلاب توسط کتاب با روشنگري و آگاهي بيشتر اتفاق ميافتاد و قطعأ اين خيزش با هدايت صحيحتر با رهبري مشخصتري صورت ميگرفت يا اين چنين با خيزش توأم با خللهايي که احساس ميشد، شايد نبود.
مخدومي اضافه کرد: در بيانات مقام معظم رهبري آمده است: «همين کتابها منجر به صدور انقلاب ميشوند»، اما تاکنون دستاندرکاران خيلي به اين رهنمودها توجه نکرده و به نوعي شايد کتاب را جدي نگرفتهاند که به واقع انقلاب از جنس فرهنگ را با ابزار فرهنگ ميتوان انتقال داد.
* اولويت خريد کتاب از ميدان انقلاب بايد به مکانهاي ديگر تغيير يابد
نويسنده رُمان «مرگ بر مرگ» در خصوص عدم وجود کتاب با موضوع انقلاب اسلامي در برخي از کتابفروشيها و انتشاراتيهاي ميدان انقلاب، اظهار داشت: معتقدم مسئولان در يک اقدام منفعلانه پذيرفتن که تنها يک جايگاه براي عرضه کتاب در پايتخت شکل گرفته و خود را تسليم اين جايگاه ميدانند و هيچگاه به فکر اين موضوع نيافتادهاند که به سهولت طي اين30 سال ميتوانستند جايگاههاي بسيار جديتر و معتبرتر از خيابان انقلاب را براي خريد کتاب شکل دهند تا جايگاه ميدان انقلاب به عنوان مرکز خريد کتاب به اولويتهاي بعدي انتقال پيدا کند.
وي اضافه کرد: ما نبايد الزامأ اين موضوع را بپذيريم که اولويت نخست براي خريد کتاب خيابان انقلاب است اما هميشه اين مهر بر پيشاني آن خورده است، همچنين برخي از مسئولان نيز تصور ميکنند که ديگر نميتوان در اين زمينه کاري انجام داد.
مخدومي ادامه داد: همانگونه که مسئولان کشور ميدان ترهباري که به عنوان يک ميدان وسيع و منظم به شمار ميرود را با مديريت و تدبير خودشان به سهولت از جاي تثبيت شده و مشخص به ميادين مختلف در همه مناطق شهر تهران منتقل ميکنند همانگونه ميتوانستند ميدان انقلاب را از اولويت نخست خريد کتاب خارج و در اکثر نقاط شهر اولويتهايي را راهاندازي کنند.
وي افزود: هماکنون براي مسئولان و مخاطبان اين تصور پذيرفته شده که صرفأ يک مکان براي خريد کتاب وجود دارد و آن ميدان انقلاب است، همچنين اين مکان از نظارت نيروهاي ارزشي خارج است؛ هر زمان براي اين اقدام که اولويت خريد کتاب را براي مخاطبان از ميدان انقلاب به اماکن ديگر تغيير دهيم، فرصت و اماکنپذير بوده است چراکه مسئولان ميتوانند جايگاههاي متعددي را در سطح تهران به عنوان بازار کتاب راهاندازي کرده و به اقشار مختلف جامعه معرفي کنند.
مخدومي با بيان اينکه براي عرضه کتابهاي خوب، ارزشي و بهروز بايد مکان و فضايي به غير از کتابفروشيهاي ميدان انقلاب ايجاد شود، اضافه کرد: نگاه عرضهکنندگان آثار فرهنگي به کتابهاي آموزشي نبايد نگاهي کاسبکارانه و يا مشکوک باشد و يا آنها بخواهند کتابهاي خاصي را در اين مکان عرضه کنند که مغاير با مشکلات و خواستههاي واقي مردم باشد.
اين نويسنده ادبيات دفاع مقدس عنوان کرد: براي عرضه کتاب به مخاطبان علاوه بر ميدان انقلاب بايد به دنبال بازارهاي جديدي بود يا بازار موجود (کتابفروشيهاي ميدان انقلاب) را تحت اختيار گرفت و مديريت کرد.
* خاطرهاي از مخدومي پيرامون انقلاب اسلامي
وي ضمن اشاره به خاطرات دوران انقلاب خود در خصوص رُمان «نرگس»، بيان کرد: اين رُمان را براي گروه سني نوجوان حدود 15 سال پيش نوشته بودم که انتشارات سوره مهر آن را تجديد چاپ ميکند، همچنين رُمان «نرگس» برگرفته از خاطرات دوران نوجواني بنده از زمان انقلاب اسلامي است.
مخدومي اضافه کرد: بنده در آستانه انقلاب اسلامي 11 سال بيشتر نداشتم و به نوعي دانشآموز اول راهنمايي بودم؛ در آن زمان فضاي اکثر مدارس رنگ و بوي انقلاب به خود گرفته بود و وقايعي که در آن رخ مي داد همانند ماکت کوچکي بود که در ايران رخ ميداد.
وي ادامه داد: در آن زمان در شهرستان ورامين و در محلهاي به نام "کارخانه قند " زندگي ميکردم و به يکي از مدارس راهنمايي آن شهرستان ميرفتم در زمان انقلاب، مدارس ويژگيهاي خاص خودشان را داشتند؛ در آن زمان هم معلم انقلابي به دانشآموزان درس ميدادند و هم معلم مخالف انقلاب.
مخدومي افزود: مدير مدرسه ما از مخالفان سرسخت انقلاب بود و زماني که انقلاب پيروز شد افتخار خود دانست که مدير نظام جمهوري اسلامي ايران نباشد و از ادامه خدمت استعفاء داد و از آن مدرسه براي هميشه رفت.
وي بيان کرد: در آن زمان معلم زبان انگليسي ما خانم بود و با وضعيت بيحجابي قبل از انقلاب به مدرسه و سر کلاس ميآمد، دانشآموزان مدرسه و به ويژه دانشآموزان کلاس ما برايشان يک انقلاب بزرگ بود که در برابر دبير خود بايستند و از او بخواهند حجابش را رعايت کند، بزرگي اين حرف دانشآموزان به اندازه بزرگي اتفاقي بود که در کشور براي مردم رخ داد.
دبير جشنواره «داستان فتنه» اضافه کرد: ايستادگي دانشآموزان با توجه به کتکهايي که خورده بودند، باعث شد اين معلم به حالت قهر از مدرسه رفت و چون کلاسهاي ديگر مدرسه ما رفته رفته خبر مقابله ما را با معلم بدحجاب شنيده بودند آنها هم به مقابله با معلمان بدحجاب پرداختند.
وي ادامه داد: مدتي گذشت به دانشآموزان خبر دادند که معلم زبان دوباره ميخواهد به مدرسه بازگردد و آن روز به نوعي 22 بهمن ما بود و لحظهشماري ميکرديم که او با چه پوششي به مدرسه ميآيد و آيا تسليم برحق شده است يا نه؟ معلم زبان ما در حالي به مدرسه آمد که روسري بر سرش داشت و آن روز براي همه دانشآموزان کلاس، روزي خاص و بهيادماندني شد.
مخدومي با بيان اينکه روايت رُمان «نرگس» از زبان دانش آموزاني است که انقلاب را در مدارس خود، مشاهده و تجربه کردهاند، افزود: در زمان حکومت پهلوي، آموزش و پرورش وقت به مديران مدارس طي بخشنامهاي ابلاغ کرده بود که هيچ دانشآموزي نبايد با روسري به مدرسه برود يا نبايد با روسري عکس بگيرد به همين دليل يک روز مدير مدرسه خواهرم به او گفته بود که بايد يک عکس با رُباني که به موي خود بسته باشد براي ثبتنام به او تحويل دهد، خواهرم به دليل محجبه بودن از اين کار امتناع کرد.