گروه فرهنگی مشرق- حجتالاسلاموالمسلمين «محمدعلي جاودان» از اساتيد برجسته اخلاق است.
او به تازگي در حسينيه آيتالله حقشناس درباره گناهان و چگونگي مبارزه با
آنها سخنراني كرده است. او ميگويد: «آدم يك وقت فكرش را در اقتصاد به كار
ميبرد، اقتصاددان ميشود؛ در فيزيك به كار ميبرد، فيزيكدان ميشود اما
باز حيوان ناطق است. يك وقتي فكرش را در نقشه كشيدن براي مردم به كار
ميبرد كه چطور سر مردم كلاه بگذارد.
گاهي از اين (نابغهها) از اين دزد و دغلهاي ايراني چيزهايي عجيب و باورنكردني نقل ميكنند. آخه اين همه فكر! تو كه به اين خوبي فكر ميكني، چرا در اين كلك و حقه به كار بردي؟ فكرت را در گرگي به كار ميبري. يك وقت آدم فكرش را در شهوت پول، رياست و... به كار ميبرد. اين حيوان ناطق با صفت گرگي است. ديگري حيوان ناطق با صفت خوكي است و... اين حيوان ناطق همه چيز ميتواند باشد. زنده بودن يك فضيلت است. آدم كه زنده است قطعا با سنگ فرق ميكند. آدمي كه فكر ميكند با حيوانات فرق ميكند. گرگ مثل ساختمانش عمل ميكند. انسان فكر ميكند و بمبي ميسازد كه شايد بتواند ده ميليون آدم را نابود كند.
پس حيوان ناطق گرگ، خوك و... است.» او درباره اينكه آيا نماز و روزه به تنهايي كفايت ميكند يا نه ميگويد: «ما همينطور بيهدف زندگي ميكنيم. مردم كوچه و بازار ممكن است نماز نخوانند، ما نماز بخوانيم. نميدانم عدد دقيقش چقدر بايد باشد ولي مثلا 60 درصد مردم ايران ممكن است روزه نگيرند و ما بگيريم. اين مقدار زحمت كافي است؟ ميگوييم كافي نيست. اين حداقل ممكن است. ديگر از اين پايينترش انسان ميرود در شمار.... اگر آدم چيز بيشتري ميخواهد بايد بيشتر كار كند. آن شعوري كه براي ما مقدر است، صدهزار برابر اين شعوري است كه الان داريم.
عدد اين نيست ولي خيلي بزرگ است. هم براي من و هم براي شما هيچ فرقي نميكند. اين براي همه مقدر است و آدم اگر كار بكند، ميتواند به آن درجه از شعور برسد. در مرحله اول انسان به حيوان ناطقي كه خصال فرشتگي را دارد تبديل ميشود.» او ادامه ميدهد: «گريه شام و سحر شكر كه ضايع نگشت/ قطره باران ما گوهر يكدانه شد؛ نه از اين گوهر يكدانهها. آدم وقتي به انسانيت برسد، در عالم گوهر يكدانه ميشود. نميتوانم مثالش را بگويم ولي يك چيز خيلي دم دست عرض ميكنم. بنده يك روزي دردي داشتم و ميفهميدم و نميفهميدم. رفتم خدمت حضرت عبدالعظيم(س). همانجا به آني و در لحظه ورود معالجه شد.
اين فرد چقدر ميتواند بزرگ باشد كه يك نفر را از نابودي نجات بدهد؟ دوستمان ميگفت عيبي پيدا كرده بودم كه خودم هم از آن خجالت ميكشيدم. رفتم خدمت عبدالعظيم(س) و دستم را در قفلهاي ضريح كردم، مشكلم برطرف شد. از آن وقتي كه اين بزرگوار اينجا دفن شده چند صدهزار تا از اين مشكلات حل كرده؟ عدد نميتوانيم بگوييم. گوهر يكدانه اصلا لفظ كوچك است.اگر آدم به تن زحمت بدهد....» او راه برطرف كردن مشكلات اخلاقي را نيز ارائه ميدهد و ميگويد: «فكر كنيدمن الان بخيل يا حسودم و از اين عيبها دارم. من كه بخيل و حسودم اگر همت كنم، حل ميشود؛ بله همت كني، حل ميشود. حالا مثال بخل را ميزنيم. مثلا ميخواهم دو زار به يك فقير بدهم، جانم به لبم ميرسد. خب بار اول جانت به لبت ميرسد، بار دوم، سوم و چهارم سهلتر ميشود.»
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.
گاهي از اين (نابغهها) از اين دزد و دغلهاي ايراني چيزهايي عجيب و باورنكردني نقل ميكنند. آخه اين همه فكر! تو كه به اين خوبي فكر ميكني، چرا در اين كلك و حقه به كار بردي؟ فكرت را در گرگي به كار ميبري. يك وقت آدم فكرش را در شهوت پول، رياست و... به كار ميبرد. اين حيوان ناطق با صفت گرگي است. ديگري حيوان ناطق با صفت خوكي است و... اين حيوان ناطق همه چيز ميتواند باشد. زنده بودن يك فضيلت است. آدم كه زنده است قطعا با سنگ فرق ميكند. آدمي كه فكر ميكند با حيوانات فرق ميكند. گرگ مثل ساختمانش عمل ميكند. انسان فكر ميكند و بمبي ميسازد كه شايد بتواند ده ميليون آدم را نابود كند.
پس حيوان ناطق گرگ، خوك و... است.» او درباره اينكه آيا نماز و روزه به تنهايي كفايت ميكند يا نه ميگويد: «ما همينطور بيهدف زندگي ميكنيم. مردم كوچه و بازار ممكن است نماز نخوانند، ما نماز بخوانيم. نميدانم عدد دقيقش چقدر بايد باشد ولي مثلا 60 درصد مردم ايران ممكن است روزه نگيرند و ما بگيريم. اين مقدار زحمت كافي است؟ ميگوييم كافي نيست. اين حداقل ممكن است. ديگر از اين پايينترش انسان ميرود در شمار.... اگر آدم چيز بيشتري ميخواهد بايد بيشتر كار كند. آن شعوري كه براي ما مقدر است، صدهزار برابر اين شعوري است كه الان داريم.
عدد اين نيست ولي خيلي بزرگ است. هم براي من و هم براي شما هيچ فرقي نميكند. اين براي همه مقدر است و آدم اگر كار بكند، ميتواند به آن درجه از شعور برسد. در مرحله اول انسان به حيوان ناطقي كه خصال فرشتگي را دارد تبديل ميشود.» او ادامه ميدهد: «گريه شام و سحر شكر كه ضايع نگشت/ قطره باران ما گوهر يكدانه شد؛ نه از اين گوهر يكدانهها. آدم وقتي به انسانيت برسد، در عالم گوهر يكدانه ميشود. نميتوانم مثالش را بگويم ولي يك چيز خيلي دم دست عرض ميكنم. بنده يك روزي دردي داشتم و ميفهميدم و نميفهميدم. رفتم خدمت حضرت عبدالعظيم(س). همانجا به آني و در لحظه ورود معالجه شد.
اين فرد چقدر ميتواند بزرگ باشد كه يك نفر را از نابودي نجات بدهد؟ دوستمان ميگفت عيبي پيدا كرده بودم كه خودم هم از آن خجالت ميكشيدم. رفتم خدمت عبدالعظيم(س) و دستم را در قفلهاي ضريح كردم، مشكلم برطرف شد. از آن وقتي كه اين بزرگوار اينجا دفن شده چند صدهزار تا از اين مشكلات حل كرده؟ عدد نميتوانيم بگوييم. گوهر يكدانه اصلا لفظ كوچك است.اگر آدم به تن زحمت بدهد....» او راه برطرف كردن مشكلات اخلاقي را نيز ارائه ميدهد و ميگويد: «فكر كنيدمن الان بخيل يا حسودم و از اين عيبها دارم. من كه بخيل و حسودم اگر همت كنم، حل ميشود؛ بله همت كني، حل ميشود. حالا مثال بخل را ميزنيم. مثلا ميخواهم دو زار به يك فقير بدهم، جانم به لبم ميرسد. خب بار اول جانت به لبت ميرسد، بار دوم، سوم و چهارم سهلتر ميشود.»
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.