گروه فرهنگی مشرق، آرامش فجر را به هم نزنيد، اين اولين خواستهاي است كه ميتوان از دست اندركاران سينما و هيئت انتخاب فيلم داشت. وقتي قرار است دو فيلم با موضوع حمايت از فتنه 88 به نمايش درآيد، مسلماً نميتوان انتظار آن را داشت كه فجر امسال بيحاشيه و آرام برگزار شود. كساني كه در حال آمادهسازي فجر 32 هستند با آنكه سعي ميكنند حواشي مانند حضور افراد بيربط را به حداقل برسانند اما از آن طرف فيلمهاي بيربطي نيز به جشنواره راه ميدهند كه پتانسيل ويژهاي براي بر هم زدن آرامش نسبي سينما دارند.
وقتي «آشغالهاي دوست داشتني» در زمان دولت دهم ساخته شد، اين سؤال هم با آن زاده شد كه چرا بايد يك دولت پول بدهد تا عليه خودش فيلم ساخته شود؟ آشغالهاي دوست داشتني درباره حوادث سال 88 است و حداقل از دولت دوم احمدي نژاد اين انتظار ميرفت كه هوشيارتر از آن باشد كه با دست خود براي خودش تبليغ منفي نكند اما مديريت وقت سينما به راحتي اجازه ساخت اين فيلم و فيلمهاي ديگري مانند «پل چوبي» را داد كه به صورت مستقيم خود دولت و در لايه بعدي حكومت را نقد ميكردند. فيلم «قصهها»ي رخشان بني اعتماد نيز درباره حوادث سال 88 ساخته شده است. اين فيلم نيز در زمان دولت سابق ساخته شد با آنكه پروانه ساخت سينمايي نداشت و شايد همين يك ايراد باعث شد تا از فجر 31 باز بماند. سازمان سينمايي كه تكليفش با خودش مشخص نبود، نگذاشت فيلم «آشغالهاي دوست داشتني» به فجر بيايد با آنكه شواهد نشاندهنده تمايل نسبي به حضور اين فيلم در كنار پل چوبي به عنوان دو فيلم كاملاً سياسي در جشنواره سال گذشته بود. با آنكه حتي ميشد فيلمساز را به خاطر توليد چنين فيلمي بازخواست هم كرد اما تسامح و پشت هم اندازيها باعث شد تا كارگردان «آشغالهاي دوست داشتني» آزادانه به رسانههاي منتقد اين فيلم ضد ملي توهين كند و آنها را القاعده فرهنگي بنامد!
هنوز هم تصوير رخشان بني اعتماد و باران كوثري با شال و دستبندهاي سبز در خاطر جامعه باقي مانده است. اصرار عجيب اين مادر و دختر براي جا زدن خود به عنوان قهرمانهاي سبز پوش در حالي صورت ميگرفت كه همزمان جهانگير كوثري در تلويزيون برنامه هفتگي ورزشي داشت و پول مناسبي از رسانه ملي ميگرفت! بنياعتماد « قصهها» را در همين فضا ساخته است؛ فيلمي كه به حوادثي اشاره دارد كه مدتهاست از اولويتهاي فكري مردم كنار گذاشته شده و اگر هم در جايي از آن صحبت ميشود تنها براي عبرت آموزي است نه بزرگداشت آن!
پرونده سينمايي دولت دهم با فجر 31 بسته شد و با آنكه سازمان سينمايي هم فيلمهايي چون «پاياننامه» و « قلادههاي طلا» را در نقد حوادث سال 88 ساخته بود، اجازه ساخت فيلمهايي با مضمون توجيه اتفاقات آن سال را داد تا مشخص نشود كه واقعاً سينماي تحت مديريت شمقدري چه استراتژي را ميخواهد در فضاي سينماي آن سالها پياده كند.
اما امسال قضيه فجر تا حد زيادي ميتواند با سال گذشته آن متفاوت باشد. امسال اولين فجري است كه توسط سازمان جديد سينمايي و مديريت جديد فرهنگي كشور برگزار ميشود، پس ميتوان انتظار داشت براي شروع دولت تدبير و اميد كه نگاه ويژهاي نيز به سينما دارد، سعي كند آغازي محكم و به ياد ماندني داشته باشد؛ آغازي كه حداقل براي چند سال در ذهنها بماند و مخاطبان جشنوارههاي فجر در سالهاي آينده فجر، امسال را به عنوان يكي از ملاكهاي سنجش خوب يا بد بودن ساير جشنوارهها بدانند.
امسال حداقل از چند جهت اين پتانسيل در جشنواره سي و دوم وجود دارد. ابتدا اينكه چند فيلم از كارگردانان شناخته شده و شاخص سينماي ايران در آن حضور دارند. حاتمي كيا بعد از چند سال دوري دوباره فيلمي را به فجر آورده و از همين الان ميتوان «چمران» را به عنوان يكي از سورپرايزهاي جشنواره دانست. درويش فيلم «رستاخيز» را به جشنواره ميآورد. فيلمي درباره قيام عاشورا كه با هزينه ميلياردي و وسواس خاص درويش ساخته شده است. اين كارگردان كه حاضر نشده بود در دولت قبلي فيلمش به نمايش درآيد، ميخواهد آن را در اولين جشنواره دولت يازدهم به نمايش عمومي بگذارد. مسعود كيميايي و داريوش مهرجويي دو تن از كارگردانان نسل اول سينماي ايران هم امسال به جشنواره آمدهاند. اگرچه هر دو آنها از روزهاي اوج فاصله گرفتهاند اما همين كه نامشان در جشنواره ثبت شده است، ميتواند گرماي بهمن سينماي ايران را بيشتر از قبل كند. فجر 32 با وجود اين فيلمها و حضور كارگردانان نسل جديد سينما حداقل روي كاغذ از چند دو فجر گذشته سرتر است.
حالا در ميان اين ترافيك اسمها و رسمها اصرار عجيبي نيز بر حضور برخي از فيلمهايي كه ميتواند آرامش جامعه را كه بعد از انتخابات رياست جمهوري امسال بيشتر نيز شده بود به چالش بكشد، وجود دارد؛ اصراري سؤالبرانگيز كه مشخص نيست چه كسي بر روي آن پافشاري دارد. رئيس سازمان سينمايي، برنامه خود را ايجاد سينماي اميد عنوان كرده است. اگرچه ايوبي در مورد شاخصههاي سينماي اميد كمتر سخن گفته است اما ميتوان انتظار داشت كه در اين سينما فيلمي ساخته نشود كه مردم با ديدن آن نااميد شوند يا باعث دلخوريشان شود. زنده كردن فتنه 88 در قاب سينما نه سودي براي سينماي ايران دارد و نه در راستاي سينماي اميد است. سينماي فجر براي اوجگيري دوباره نيازمند آرامش است و اين آرامش فقط با تدبير سازمان سينمايي حاصل ميشود. امروز به راحتي ميتوان با رد درخواست حضور برخي از فيلمها، يك جشنواره شاداب را براي آينده رقم بزنند. حضور نداشتن فيلمهايي مانند«آشغالهاي دوست داشتني» و «قصهها» همان طور كه سال گذشته هيچ تأثيري روي جشنواره نداشت، امسال نيز نبودشان هيچ خللي را بر فجر 32 وارد نميكند بلكه تنها باعث ميشود مردمي كه بليتهاي جشنواره را ميخرند با خيال راحتتري به تماشاي فيلمها بنشينند و از اينكه اين فيلمها فضاي سينما را از محيطي فرهنگي به محل ميتينگهاي سياسي تبديل كند، نگران نباشند.
نویسنده : هادي عسگري
وقتي «آشغالهاي دوست داشتني» در زمان دولت دهم ساخته شد، اين سؤال هم با آن زاده شد كه چرا بايد يك دولت پول بدهد تا عليه خودش فيلم ساخته شود؟ آشغالهاي دوست داشتني درباره حوادث سال 88 است و حداقل از دولت دوم احمدي نژاد اين انتظار ميرفت كه هوشيارتر از آن باشد كه با دست خود براي خودش تبليغ منفي نكند اما مديريت وقت سينما به راحتي اجازه ساخت اين فيلم و فيلمهاي ديگري مانند «پل چوبي» را داد كه به صورت مستقيم خود دولت و در لايه بعدي حكومت را نقد ميكردند. فيلم «قصهها»ي رخشان بني اعتماد نيز درباره حوادث سال 88 ساخته شده است. اين فيلم نيز در زمان دولت سابق ساخته شد با آنكه پروانه ساخت سينمايي نداشت و شايد همين يك ايراد باعث شد تا از فجر 31 باز بماند. سازمان سينمايي كه تكليفش با خودش مشخص نبود، نگذاشت فيلم «آشغالهاي دوست داشتني» به فجر بيايد با آنكه شواهد نشاندهنده تمايل نسبي به حضور اين فيلم در كنار پل چوبي به عنوان دو فيلم كاملاً سياسي در جشنواره سال گذشته بود. با آنكه حتي ميشد فيلمساز را به خاطر توليد چنين فيلمي بازخواست هم كرد اما تسامح و پشت هم اندازيها باعث شد تا كارگردان «آشغالهاي دوست داشتني» آزادانه به رسانههاي منتقد اين فيلم ضد ملي توهين كند و آنها را القاعده فرهنگي بنامد!
هنوز هم تصوير رخشان بني اعتماد و باران كوثري با شال و دستبندهاي سبز در خاطر جامعه باقي مانده است. اصرار عجيب اين مادر و دختر براي جا زدن خود به عنوان قهرمانهاي سبز پوش در حالي صورت ميگرفت كه همزمان جهانگير كوثري در تلويزيون برنامه هفتگي ورزشي داشت و پول مناسبي از رسانه ملي ميگرفت! بنياعتماد « قصهها» را در همين فضا ساخته است؛ فيلمي كه به حوادثي اشاره دارد كه مدتهاست از اولويتهاي فكري مردم كنار گذاشته شده و اگر هم در جايي از آن صحبت ميشود تنها براي عبرت آموزي است نه بزرگداشت آن!
پرونده سينمايي دولت دهم با فجر 31 بسته شد و با آنكه سازمان سينمايي هم فيلمهايي چون «پاياننامه» و « قلادههاي طلا» را در نقد حوادث سال 88 ساخته بود، اجازه ساخت فيلمهايي با مضمون توجيه اتفاقات آن سال را داد تا مشخص نشود كه واقعاً سينماي تحت مديريت شمقدري چه استراتژي را ميخواهد در فضاي سينماي آن سالها پياده كند.
اما امسال قضيه فجر تا حد زيادي ميتواند با سال گذشته آن متفاوت باشد. امسال اولين فجري است كه توسط سازمان جديد سينمايي و مديريت جديد فرهنگي كشور برگزار ميشود، پس ميتوان انتظار داشت براي شروع دولت تدبير و اميد كه نگاه ويژهاي نيز به سينما دارد، سعي كند آغازي محكم و به ياد ماندني داشته باشد؛ آغازي كه حداقل براي چند سال در ذهنها بماند و مخاطبان جشنوارههاي فجر در سالهاي آينده فجر، امسال را به عنوان يكي از ملاكهاي سنجش خوب يا بد بودن ساير جشنوارهها بدانند.
امسال حداقل از چند جهت اين پتانسيل در جشنواره سي و دوم وجود دارد. ابتدا اينكه چند فيلم از كارگردانان شناخته شده و شاخص سينماي ايران در آن حضور دارند. حاتمي كيا بعد از چند سال دوري دوباره فيلمي را به فجر آورده و از همين الان ميتوان «چمران» را به عنوان يكي از سورپرايزهاي جشنواره دانست. درويش فيلم «رستاخيز» را به جشنواره ميآورد. فيلمي درباره قيام عاشورا كه با هزينه ميلياردي و وسواس خاص درويش ساخته شده است. اين كارگردان كه حاضر نشده بود در دولت قبلي فيلمش به نمايش درآيد، ميخواهد آن را در اولين جشنواره دولت يازدهم به نمايش عمومي بگذارد. مسعود كيميايي و داريوش مهرجويي دو تن از كارگردانان نسل اول سينماي ايران هم امسال به جشنواره آمدهاند. اگرچه هر دو آنها از روزهاي اوج فاصله گرفتهاند اما همين كه نامشان در جشنواره ثبت شده است، ميتواند گرماي بهمن سينماي ايران را بيشتر از قبل كند. فجر 32 با وجود اين فيلمها و حضور كارگردانان نسل جديد سينما حداقل روي كاغذ از چند دو فجر گذشته سرتر است.
حالا در ميان اين ترافيك اسمها و رسمها اصرار عجيبي نيز بر حضور برخي از فيلمهايي كه ميتواند آرامش جامعه را كه بعد از انتخابات رياست جمهوري امسال بيشتر نيز شده بود به چالش بكشد، وجود دارد؛ اصراري سؤالبرانگيز كه مشخص نيست چه كسي بر روي آن پافشاري دارد. رئيس سازمان سينمايي، برنامه خود را ايجاد سينماي اميد عنوان كرده است. اگرچه ايوبي در مورد شاخصههاي سينماي اميد كمتر سخن گفته است اما ميتوان انتظار داشت كه در اين سينما فيلمي ساخته نشود كه مردم با ديدن آن نااميد شوند يا باعث دلخوريشان شود. زنده كردن فتنه 88 در قاب سينما نه سودي براي سينماي ايران دارد و نه در راستاي سينماي اميد است. سينماي فجر براي اوجگيري دوباره نيازمند آرامش است و اين آرامش فقط با تدبير سازمان سينمايي حاصل ميشود. امروز به راحتي ميتوان با رد درخواست حضور برخي از فيلمها، يك جشنواره شاداب را براي آينده رقم بزنند. حضور نداشتن فيلمهايي مانند«آشغالهاي دوست داشتني» و «قصهها» همان طور كه سال گذشته هيچ تأثيري روي جشنواره نداشت، امسال نيز نبودشان هيچ خللي را بر فجر 32 وارد نميكند بلكه تنها باعث ميشود مردمي كه بليتهاي جشنواره را ميخرند با خيال راحتتري به تماشاي فيلمها بنشينند و از اينكه اين فيلمها فضاي سينما را از محيطي فرهنگي به محل ميتينگهاي سياسي تبديل كند، نگران نباشند.
نویسنده : هادي عسگري