کد خبر 27269
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۲

مهدي هاشمي تن به محاکمه مي دهد يا به سرنوشت ديگر گريختگان از وطن دچار مي شود؟

به گزارش وبلاگستان مشرق، کميل نقي پور در مطلب اخير وبلاگ "سهم نوشته هاي يک دانشجو" نوشت:

«مدتي است احساس خستگي مي کنم و احتياج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از اين که خيالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. اين سفر اکنون آغاز مي شود و تهران را به سوي آسوان در مصر ترک مي کنم، اين سفر بستگي به حالت من دارد و در حال حاضر دقيقاً نمي توانم آن را تعيين کنم.» اين جملات بخشي از آخرين اظهارات محمد رضا پهلوي پيش از ترک ايران بوده است. هر چند شاه علت فرار خود از ايران را خستگي و احساس نياز به استراحت عنوان کرده بود ولي همگان مي دانستند ايستادگي در برابر اراده ملت چنين سرنوشتي را براي آخرين شاه ايران رقم زده است.با شکل گيري نهضت اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره) در اوايل دهه چهل شمسي، سير حوادث به گونه اي بود که هرگز به سمت تحکيم پايه هاي قدرت پهلوي دوم پيش نرفت.هر چند در ابتداي نهضت، شاه با فشار به ملي مذهبي ها و نهضت آزادي آنان را به گوشه رينگ برد اما نه تنها تبعيد امام براي پهلوي ها نتيجه بخش نبود بلکه آکاهي بخشي و افاشاگري امام ، احياي مجدد نهضت اسلامي در سال 56 را به بار آورد. شاه هرچند خود را از پشتوانه مردم تهي مي ديد اما، به محل اتکايي چون آمريکا و ارتش دل خوش داشت و به همين پشتوانه به سرکوب خونين نهضت پرداخت».هيچکس قادر به سرنگوني من نيست. چون 700 هزار پرسنل نظامي، همراه با کليه کارگران و اکثر مردم ايران پشتيبان من هستند» شاه 700 هزار پرسنل نظامي داشت اما نه کليه کارگران پشتيبان وي بودند نه اکثر مردم.

کارتر رييس جمهور آمريکا تحليل بهتري از وضعيت شاه در ايران داشت. وي در کنفراس گوادلوپ گه اواسط دي دي ماه 1357، برگزار شده بود ، گفت : «… شاه ديگر قادر به ماندن و ادامه حکومت نيست. زيرا مردم ايران به هيچ روي خواهان او نيستند».

هر چند با تظاهرات تاريخ ساز تاسوعا و عاشوراي حسيني در 19 آذر 57 و سهمگين تر شدن امواج انقلابي مردم خروج شاه از کشور ، در اينده اي نزديک پيش بيني مي شد اما هيچ کس گمان نمي کرد که اولين رييس جمهور اسلامي ايران تنها پس از 18 ماه از رياستش بر قوه اجرايي از کشور بگريزد.

ابوالحسن بني صدر که در بهمن ماه 1358 ، به سمت رياست جمهوري رسيد ، در شش ماهه دوم سال 1359 ه ش روش خود را به کلي تغيير داد. بني صدر پس از رسيدن به قدرت روز به روز از امام و مردم انقلابي که وي با تظاهر به وفاداري به آنها خود را به رياست جمهوري رسانده بود ، فاصله مي گرفت و در مقابل به گروهک هايي که قبلا خود را دشمن سرسخت انها معرفي کرده بود، نزديک مي شد.

وي در مقام رييس جمهوري از هر فرصتي براي تضعيف ياران انقلابي امام و نهادهاي مردمي کشور مثل مجلس و سپاه پاسداران استفاده مي کرد و براي مقابله با مردم به تقويت گروهک ها مي پرداخت. تقابل بني صدر با اعتقادات مردم به ويژه اصل ولايت فقيه به جايي رسيد که پس از توصيه امام خميني به بني صدر در مورد طرد گروه هاي فاسد اطراف خود و تعامل با ساير قواي کشور، در پيامي سراسر از توهين و افترا، به امام خميني گفت:"شما نمي خواهيد قانون اساسي اجرا گردد. در مسائل اساسي کشور طرز عمل شما چنان است که کشور را با نابودي مواجه کرده است."

با بروز نشانه هاي ضعف بني صدر با رويارويي با مسائل جنگ، امام خميني در 20 خرداد 1360 وي را از فرماندهي نيروهاي مسلح برکنار کردند. هم زمان با اوج گرفتن مخالفت هاي مردمي با رياست جمهوري بني صدر، مجلس نيز طرح عدم کفات بني صدر را تصويب کرد و حضرت امام خميني نيز اول تير 1360 بني صدر را از مقام رياست جمهوري عزل کردند. ياربني صدر در تخريب نيروهاي انقلابي و مبارزه با مردم ، مسعود رجوي رييس گروهک مجاهدين خلق بود. وي درباره نزديکي با مسعود رجوي گفت :

حکمت اين که من با مجاهدين هم پيمان شدم اين بود که براي امام خميني پزشکان متخصص قلب از خارج آوردم ، آنها پس از معاينه کامل از امام به من گفتند ، امام کمتر از سه ماه ديگر زنده مي ماند .

من بهترين گروه و متشکل ترين گروه را سازمان مجاهدين يافتم که مي توانستم با هم پيماني با آنها کشور را به دست بگيرم ، ولي نمي دانم چرا معادلات به هم ريخت و خميني بيش از آنچه پزشکان گفته بودند ، زنده ماند ! "منافقين البته اشتراکات فراواني با بني صدر داشتند . " ضدملي " بودن در کنار هجمه هاي سنگين تبليغاتي و رسانه اي عليه امام و ياران نزديک ايشان از جمله اشتراکاتي بود که رجوي و بني صدر پيش از بيش به هم نزديک مي کرد. ضرب و شتم مردم در 14 اسفند 59 از سوي اعضاي سازمان مجاهدين به دستور بني صدر ، قيام مسلحانه مجاهدين خلق عليه نظام در 30 خرداد 1360 و بمب گذاري در دفتر حزب جمهوري اسلامي و ترور رييس قوه قضاييه از جمله اقدامات ضد ملي، منافقين پيش از فرار مسعود رجوي بود. هنگامي که قيام مورد انتظار بني صدر و مسعود رجوي (رئيس سازمان مجاهدين خلق) رخ نداد و آنان متوجه شدند پشتوانه مردمي براي حضور در ايران را ندارند، از فرودگاه مهرآباد و با هواپيمايي که بهزاد معزي خلبان شاه هدايت آن را برعهده داشت از ايران گريخته و وارد فرودگاه پاريس شدند.

البته پاريس تنها پايتخت کشور اروپايي نيست که گريختگان از قانون و خشم مردم را در خود پذيرفته است. در جريان فتنه سال گذشته "لندن" نيز ميزبان يکي ديگر از چهره هاي شد که براي فرار از مجازات به اين شهر پناه برده است . هر چند علت خروج مهدي هاشمي از ايران" رسيدگي به دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامي در چندين شعب خارج از کشور" عنوان شد اما همانگونه که کسي "خستگي " را علت فرار شاه از ايران نداست ، "پيگيري امور دانشگاه آزاد در خارج کشور" نيز نمي توانست مورد قبول قرار بگيرد. مهدي هاشمي که به گفته برخي مسئولين 36 زونکن پرونده امنيتي و اقتصادي در وزارت اطلاعات دارد پس از به لندن گريخت که چند تن از متهمين در دادگاه متهمان پرونده کودتاي مخملي اتهاماتي را عليه او مطرح کردند.

بعدها صدور حکم جلب مهدي هاشمي صحت اتهامات وارده به وي را قوت بيشتري بخشيد.

با اين حال آنچه که مردم به ويژه در حماسه باشکوه نهم دي ماه در قالب شعارهاي خود بر اجراي آن پافشاري کردند محاکمه چهره هايي است که "عزم و ارداه ملي" را ناديده گرفتند و عمود خيمه نظام را نشانه رفته بودند.مهدي هاشمي تن به محاکمه مي دهد يا به سرنوشت ديگر گريختگان از وطن دچار مي شود؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس