بحث اخراج شاعر معاصر افغانستان قنبرعلی تابش از دانشگاهی در ایران این روزها در رسانهها و خبرگزاریها دنیای مجازی انعکاسی ویژه یافته و توجه بسیاری از اهل ادب و اهل مطبوعات ایران را برانگیخته است. البته اخراج شاعری سرشناس که یک ترم از تحصیلات در مقطع دکترا و آن هم با هزینة شخصی خود را هم گذرانده است، موضوعی است که میتواند جای سؤال بسیار داشته باشد. اما آنچه برای من قابل تأمل بود، توضیحات «روابط عمومی سازمان امور دانشجویان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» بود که در خبرگزاری مهر انعکاس یافته است. این اظهارات از جانبی با حقایقی که برای ما روشن است ناسازگاری نشان میدهد و از جانبی لحنی تحقیرآمیز نسبت به یک شاعر و پژوهشگر سرشناس زبان فارسی را در خود دارد.
آنچه در این اظهارات سؤالبرانگیز است، این است که بعد از یک ترم از تحصیل یک دانشجو در یک مقطع تحصیلی، اظهار شود که پذیرش او از ابتدا غیرقانونی بوده است. به راستی اگر دانشگاه در این زمینه کار غیرقانونی انجام داده است، تقصیر کسی یک ترم تمام با هزینة خود تحصیل کرده و لاجرم برای ادامه تحصیل و حضور خود در کشور برای خدمت به مردم خود برنامه داشته و اکنون وقت و سرمایه خود را برباد رفته میبیند چیست؟
در جایی دیگر از این اظهارات از «احضار تابش به دفتر نهاد رهبری در دانشگاهها» سخن رفته و در جایی دیگر گفته شده است که تابش «هیچ اقدامی مبنی بر پاسخ به حسن نظر ایران نداشته و تنها سفرهایی به خارج از کشور در جهت تامین منافع خود کرده است.»
متأسفانه در این اظهارات از کلماتی مثل «احضار» و «سفرهای خارجی» بدون توضیح کامل، به گونهای استفاده شده است که معنایی در جهت عکس میگیرد، در حالی که حضور تابش در این نهاد، در پاسخ به حمایتی بوده است که اهل ادب و قلم ایران از قنبرعلی تابش انجام دادند و مسئولان امر گویا صلاح دیدند که در این مورد از نزدیک با او صحبت کنند. همچنین این «سفرهای خارجی» تابش نه به اروپا و آمریکا، بلکه به زادگاهش افغانستان بوده است و آن هم برای ایجاد ارتباط بیشتر با جامعة فرهنگی و ادبی کشور و زمینهسازی برای برگشت به وطن پس از اتمام تحصیلات. ولی در اظهارات روابط عمومی دانشگاه عمداً از کشور مقصد سفر نام برده نشده است تا برای خوانندگان شائبهبرانگیز باشد.
به هر حال چنین سخنانی در مورد کسی که از پیشگامان شعر متعهد، انقلابی و شیعی در میان مهاجران افغانستان به حساب میآید؛ چندین کتاب او توسط ناشران معتبر دولتی در ایران چاپ شده و در شعرهایش مضامین انقلابی و مذهبی موج میزند، قدری بیانصافی است. این که شاعری جمهوری اسلامی ایران را برای تحصیل خود انتخاب کرده و در فعالیتهای ادبی خود هم اهداف انقلابی و مذهبی خود را حفظ کرده و برای ارزشها، مناسبتها و موضوعات اسلامی و انقلابی شعر گفته است، آیا پاسخ مثبت به حسن نظر جمهوری اسلامی ایران نیست؟ این در حالی است که در حالی که بسیاری از کشورها و مؤسسات خارجی برای جلب و جذب نخبگان افغانستان و هدایت آنها در مسیرهای دلخواه خود سرمایهگذاری میکنند.
اما اگر از جزئیات بگذریم و موضوع را از یک منظر کلی بنگریم هم باید یادآور شویم که تحصیل دانشجویان افغانستان در ایران، موقعیت خوبی است که برای بازسازی مادی و معنوی کشور افغانستان به دست جوانان این کشور فراهم شده است. این دانشجویان که در دانشگاههای ایران دانش و تعهد را توأم کسب میکنند، در بازگشت به وطن میتوانند هم در پیشرفت و توسعة مادی کشور خویش مؤثر باشند و هم سدّی باشند در برابر تهاجمهای گوناگونی که بر اثر حضور مستقیم و غیرمستقیم کشورهای خارجی در افغانستان روی نموده است.
از این گذشته این که دانشجویی با هزینة شخصی خویش در ایران تحصیل میکند، لاجرم برای کشور ایران هم خالی از فایده نیست و در صورت تداوم، میتواند یک روند جذب گردشگر علمی در کشور ایجاد کند. گذشته از این که سبب ارتباط محافل علمی دو کشور در آینده هم خواهد شد.
به نظر میرسد که راندن یک دانشجوی نخبة افغانستان، آن هم کسی که صاحب چندین عنوان کتاب شعر و پژوهشهای ادبی است و از سرمایههای علمی و ادبی افغانستان به حساب میآید به بهانههای گوناگون، علاوه بر این که به تعامل علمی و ادبی دو کشور لطمه میزند، باعث کماعتمادی دانشجویان افغانستان به نهادهای مسئول در ایران میشود، ضمن این که برای رسانههای بیگانه هم دستاویزی برای تیره ساختن روابط دو کشور همزبان و همکیش را فراهم میآورد، چیزی که دشمنان همیشه در پی آن بودهاند.