پیامبرصلی الله علیه و اله فرمود: ایا ترسیدی که از فقر او به تو برسد؟.
گفت:نه!.
فرمود: ترسیدی که از ثروت تو به او بچسبد ؟
گفت: نه!
فرمود: ترسیدی لباس پاکیزة تو را چرکین و چروک کند؟ گفت: نه!
فرمود: پس چرا لباس خود را از او دور کردی ؟
گفت: یا رسول الله ! شیطان من، هر فعل قبیحی را در نظر من زینت می دهد و هر خوبی را زشت می نماید، در عوض این عمل، نصف دارایی خود را به او بخشیدم.
پیامبر صلی الله علیه و اله از فقیر پرسید: نصف دارایی او را قبول می کنی؟ فقیر گفت: نه!.
ثروتمند پرسید: برای چه ؟.
گفت: میترسم آن حالتی که برای تو پدید آمددر من هم پیدا شود!
متن حدیث:
و قال في حديث آخر : جاء رجلٌ موسر إلى رسول الله صلی الله علیه و اله نقيّ الثوب ، فجلس إلى رسول الله ، فجاء رجلٌ معسر درن الثوب فجلس إلى جنب الموسر ، فقبض الموسر ثيابه من تحت فخذيه.
فقال له رسول الله صلی الله علیه و اله: أخفت أن يمسّك من فقره شيء؟ قال : لا ، قال : فخفت أن يصيبه من غناك شيء؟ قال : لا ، قال : فخفت أن يوسّخ ثيابك؟
قال: لا، قال: فما حملك على ما صنعت؟ فقال : يا رسول الله انّ لي قريناً يزيّن لي كلّ قبيح ، ويقبح لي كلّ حسن ، وقد جعلت له نصف مالي.
فقال رسول الله صلی الله علیه و اله للمعسر : أتقبل؟ قال : لا ، فقال له الرجل : ولم؟ قال : أخاف أن يدخلني ما دخلك
«اصول کافی،جلد2، صفحه 262»