
غربت صدا و لحن اندوهناک ترانه پيرمرد چنان سوزي دارد که نام عاليقاپو سخت در حافظه ريشه ميدواند. عاليقاپو اما بيش از اين حرف و حديثها پرهيبت و هيمنه است. نمايش شکوه خاموشش درحاشيه بازار و محل گذر نقش جهان هر عابر کمذوق يا بيدل و دماغي را به مکث کردن و انديشيدن دعوت ميکند. اما با همه اينها حالا پرغرور و سرافراز در دامان اصفهان بزرگ آرام گرفته و با دلربايي خاص خود، عظمت يک حکومت از دست رفته را به تصوير کشيده و رهگذران را به دامن پرمهر و عطوفت خود فرا ميخواند.
به گزارش مشرق به نقل از مجلات همشهري؛ عاليقاپو سايه دست حکومت مقتدرانه صفوي در اصفهان است و مثل آفتاب روشن است که وقتي جلوتر برويم و با موضوع درگير شويم اين تعابير ميتوانند چهره عوض کنند و معناي ديگري بيابند. بنابراين نبايد حيرتآور به نظر بيايد که به ياد داستانهاي پيرمرد بيفتيم، وقتي با خوردگيها در طبقههاي بالايي عاليقاپو که در غبار نشسته روبهرو ميشويم.
ردپاي سلسله صفوي
خيلي يکه نخورديم، پيش از آن يک سرباز بدون اينکه بخواهد ما را آماده کرده بود. او اصلا نميدانست عاليقاپو چي هست، از کرمان آمده بود. برايش اينهمه تاريخ يکجا که مورد هجمه يادگاريها و موريانهها باشد جالب بود و پيش از آن هم چند نمونه ديگر، همين تلنگرها براي بيدار شدن ذهن کافي است.
ردپاي سلسله صفوي وقتي روي پلههاي عاليقاپو گام ميگذاري پيداست، خاطره بنيانگذار اين بنا، شاه عباس صفوي در ذهن زنده ميشود. محوطه وسيع با ساختمانهايي متعدد که ستونهاي چوبي و ضربي پهلو به پهلو در سينه ديوارها نشسته است. وارد که ميشوي، تمام دغدغهها و نابهنجاريهاي شهر، از صداي گوشخراش بوق ماشينها، بوي لنت ترمزهايي که جيغ ميکشند و روغن سوخته اتومبيلها پشت در ميماند چرا که وارد کاخ نميشوند. اينجا به معناي واقعي مدرنيسم پشت درهاي سنت معماري ميخکوب ميشود و راهي به درون ندارد.
فضايي آرام و دنج در نقطهاي در مرکز شهر، آرامشي بيبديل به ضمير آدمي ميبخشد. شاه عمارتي ميخواست براي ديدن اسبها و چوگانبازي تا چشمانداز شاه باشد. دوست داشت بالاتر از ديگران بنشيند و پس از حصول اطمينان از برقراري نظم، بر کرسي پادشاهياش تکيه بزند و آرامش پيدا کند.
عاليقاپو از تولد تا امروز، دستخوش تغييراتي کوچک و بزرگ شده است، تا امروز که سايههاي پهن عمارت خود را روي تن آفتاب پاييزي برسنگفرش جلوي عمارت ولو کردهاند؛ حالا اما عاليقاپو خاموش خراميده تا شمارش معکوسش را مترو يا هر پديده مدرن ديگري تمام کند.
حالا با آنکه اميدواريم تيرآهنهاي کمکي فروريختن ستونها را به تعويق بيندازد و تلاش موريانهها با تعويض بخشهاي چوبي متوقف شود، باز هم دلمان ميگيرد، شايد به خاطر آن همه يادگاري که روي سينه ساختمان چسبيده است.
اينها حکايت ساختماني است که حالا چگونگي بنا گذاشتن خشتهاي اولش را دريافتهايم، ولي با اين روند بازديد و پاسداشت و نگهداري در واپسين لحظههاي حياتش در نصف جهان به آخرين روزهاي اين ساختمان ميانديشيم که چگونه ورق خواهد خورد.
عاليقاپو، پناهگاه پرندگان مهاجر!
گويا اصفهاني که در هر خم کوچه پسکوچهاش نشانهاي از سنتها و آداب و رسوم گذشته است عمارت عاليقاپو را غريبتر از ديگر آثار باستاني در دلش نگه داشته ولي عاليقاپو همچنان در قلب نقش جهان خودنمايي ميکند و معلوم نيست که تا کي خواهد توانست زير بار غربت و بيتوجهي دوام بياورد؟ اين عمارت که در قرن يازدهم هجري در ششطبقه ساخته شده است حاصل دسترنج هنرمنداني است که در هر طبقه تزئيناتي را بهوجود آوردهاند.
از قسمتهاي مهم آن کاخ ايوان طبقه سوم با حوضي مسي در آن و تالار پذيرايي همين طبقه است که با زيباترين نوع نقاشي و ستونهاي چوبي بينظيري است که اغلب کارهاي هنري است که به وسيله رضا عباسي هنرمند مشهور آن دوره انجام شده است، اما با بيوفايي برخي مسؤولان روبهرو شده و موريانهها آن را از قالب تهي کردهاند. اين را ميتواني به راحتي با يک نگاه ببيني؛ از سوراخها و حفرههايي که بر چهره اين بنا است.
به گفته يکي از مسؤولان حفاظت عمارت عاليقاپو شکاف و حفرههاي ايجادشده در ديوارهها هر روز گستردهتر ميشود به نحوي که بسياري از حفرههاي ايجادشده در جرز ديوارها محل امني شده تا پرندگان مهاجر از سرماي موذي در امان باشند. در ستونها نيز سوراخها و خرابيهاي ايجاد شده توسط حشرات کاملا با چشم غيرمسلح قابل مشاهده است.
وي ميافزايد: «عمده علت اين مسائل نبود پوششي مناسب روي جداره ستونها و روغن نزدن سطح آنهاست که متاسفانه در نمونههايي که چوب در سازه بنا استفاده شده است، اين مشکل آشکارا به چشم ميخورد؛ مثلا در کاخ عاليقاپو براي جلوگيري از موريانهخوردگي ستونهاي چوبي، مادهاي در آنها تزريق شده است، اما طي سالها باز اين چوبها آسيبپذير شدهاند.»
علاوه بر آن نقاشيهاي روي ديوارههاي طبقات سوم نيز بر اثر تماس دست و رعايت نکردن قوانين توسط بازديدکنندگان در آستانه از بين رفتن و محو شدن قرار گرفته است و تنها با پوشش مناسب اين نقاشيها به وسيله قاب شيشهاي است که اين مشکل قابل حل است.
يکي از کارشناسان که نخست از دادن اطلاعات به دليل پايان نگرفتن تحقيقات اجتناب ميکرد، در نهايت حاضر شد به چند سوال پاسخ دهد.
وي در پاسخ به اين سوال که کدام قسمتهاي عاليقاپو بيشتر آسيب ديده است، گفت: «سقف بنا به دليل چوبي بودن آن تخريب شده است. موريانهها حمله کردهاند و اگر باران شديدي در اصفهان ببارد احتمال تخريب آن دوچندان خواهد شد.»
درحالحاضر گروهي از کارشناسان ميراث فرهنگي اصفهان در حال تعمير بنا هستند، اما او مدعي است که اين افراد چندان آشنا به کار خود نيستند.
آخرين مرحله بازسازي عاليقاپو پيش از انقلاب اسلامي بوده که به لحاظ چوبي بودن سقف آن مرمت هر چه سريعتر آن را الزامي ميکند.
تازه اينها در حالي است که محافظان کم هستند، نگهباني هم در کار نيست. اين را وقتي ميفهمي که فرهنگ بازديد آثار تاريخي هم اينقدر پايين باشد که مجبور شوي بر مرگ تدريجي اين بنا افسوس بخوري.
چرا عکاسي ممنوع؟
به گفته يکي از دوستداران ميراث فرهنگي، فرهنگ بازديد از آثار تاريخي در کشور ما ناقص است و بعضي از افراد با اينکه در بسياري از محلها تاکيد شده که از دوربين عکاسي يا فيلمبرداري استفاده نکنند ولي باز اين اتفاق ميافتد.
در واقع اين اشعهها مثل مايع سفيدکننده، خاصيت پاککنندگي و محوکنندگي دارد که باعث ميشود کيفيت آثار تاريخي اعم از ابزار يا نقاشيها را پايين آورده و رنگ آن را از پررنگي، شفافي و براقي خارج کند و در حقيقت باعث تجزيه رنگها در درازمدت شود. اما متاسفانه مسؤولان ميراث هنوز براي اين مورد فکري نکرده و امري که ميتوان با يک حفاظ شيشهاي از آن جلوگيري کرد را در بروکراسيهاي عريض و طويل اداري نگه داشتهاند.
سليمي ميافزايد: «همچنين بر اثر ريزش باران و هدايت نکردن آب آن توسط ناودانهاي نصبشده، لبه ديوارهها و ايوانهاي عاليقاپو تخريب و قسمتهايي از لبههاي ايوانهاي اصلي دچار فرسايش شده است.»
عالي قاپو کوتاه مي شود؟
به موازات و در تاييد اين اظهارات عليرضا مساح کارشناس آثار باستاني نيز با اشاره به تعمير برخي از ستونهاي اصلي ايوان عاليقاپو اظهار داشت: «تعدادي از ستونهاي ايوان در سالهاي گذشته تعمير شده اما در صورت عدم تسريع در تعمير دو ستون باقيمانده، شاهد سرعت تخريب در ايوان اصلي خواهيم بود.»
وي افزود: «فرسودگي ديوارنگارهها و نقاشيهاي ساختمان بر اثر تماس دست و تحمل نداشتن پلهها هنگام افزايش بازديدکنندگان بهخصوص در ايام نوروز، از ديگر مشکلات عاليقاپو به شمار ميرود.»
مساح تصريح کرد: «بناي عاليقاپو بهعنوان يکي از آثار بهثبترسيده در فهرست آثار تاريخي يونسکو است اما فاقد راهنما و بروشوري جهت معرفي آن به بازديدکنندگان است و متاسفانه بسياري از مسؤولان با بيتوجهي تنها مراقب اين هستند که ارتفاع ساختمانهاي اطراف بيشتر از عاليقاپو نشود و اين در حالي است که در صورت ادامه روند کنوني، شاهد تخريب و کاسته شدن ارتفاع ساختمان عاليقاپو خواهيم بود.»
اين گفتهها را با يکبار ديدن اين بناي تاريخي که خود سر به آسمان ساييده و شکوهش از پايين خيلي بيشتر نمايان است، بهتر ميتوان درک کرد؛ نه وقتي که تنها با سياه کردن چند صفحه و سطر اين کاخ توصيف شده است.
و حالا عمارت عاليقاپو، پير و فرتوت، بر پهناي آسمان نقش جهان خودنمايي ميکند، انگار ميخواهد نفسهاي آخرين را هم شکوهمندانه تجربه کند.
اين ناملايمات نسبت به يکي از آثار مهم تاريخي اتفاق غريبي است که نميتوان از آن چشم پوشيد چون اين آثار از سرمايههاي ملي ماست و نبايد اينگونه با سازههاي عظيم بيضابطه بتوني و سربهفلککشيده که با بافت قديمي اصفهان هيچ سنخيتي با آنها ندارد و يا تصميمات عجولانه و تفاسيري که از طرحهاي جامع و تفصيلي که از سوي سازمانهاي ذينفع يا ذيربط در بخش معماري و شهرسازي در اصفهان انجام ميگيرد سيماي آن را مخدوش کرد.
دليل اين مساله هم واضح است چه اصفهان نه تطابق و همجنسي با شهرهاي صنعتي دارد و نه همنفسي با شهرهايي که بر پايه موازين ارزشي خود نگهداري ميشوند، پس اگر در سمينارها و همايشهاي فرهنگي اصفهان را ستايش ميکنيم چطور حاضر نيستيم خصايص مردمي و طبيعي آن را بشناسيم و بر پايه ارزشهاي بنيادي تاريخياش برنامهريزي کنيم.
تکذيب ميکنيم
ترميم اين بنا درحالحاضر در دست اجرا است و اين درحالي است که حيدريپور رئيس سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري اصفهان نظري غير از اين موارد دارد. او وجود موريانه را تکذيب ميکند و ميگويد: «اينها همه مال گذشته بوده و عاليقاپو حالا از سوسک چوبخوار و موريانه بري است و اين موارد کنترل شده است.» به گفته او «هر جا موريانه زده مورد مرمت قرار گرفته و به زودي داربستهاي 160 متري که اين بناي باشکوه را سالهاست در هم پيچيده برداشته ميشود.»
حيدريپور نهايت زمان اسارت عاليقاپو در دست اسکلتهاي تمامفلزي را تا آخر امسال ميداند و ميگويد: «گزارشهايي از وضعيت اين بنا تهيه شده و گروههاي کارشناسي نيز اقداماتي در زمينه چگونگي ترميم و هزينههاي آن انجام دادهاند که به زودي براي تمام قسمتهاي بنا قابل اجرا است.»
تاريخچه
اما اعتبارات کم براي بنايي که در جهان شهرتي بينظير دارد نميتواند دليلي براي عدم حفظ و نگهداري آن باشد. عمارت عاليقاپو يکي از منحصربهفردترين بناهاي تاريخي اصفهان است که در زمان شاه عباس اول در ميدان نقش جهان بنا شد. اين بناي تاريخي همراه با ديگر بناهاي ميدان نقش جهان در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسيده است ولي مرمت ستونها و سقف عاليقاپو پيش از انقلاب توسط گروهي از مرمتگران ايتاليايي آغاز شد که اکنون با وقفهاي بيش از 15 ساله از سر گرفته شده است.
مرمت عمارت عاليقاپو، بهخصوص در بخش ايوان و استحکامبخشي ستونهاي اين عمارت صفوي از حدود سال 1340 تا 1342 انجام شده است و تا امروز ادامه دارد.
يکي از کارشناسان مرمت سازهاي عمارت عاليقاپو با بيان اين مطلب ادامه ميدهد: «در سالهاي پيش، مرمتهايي در عمارت عاليقاپو انجام شده بود، بهخصوص در سال 1340 تا 1342 که بهدليل نبود استحکام کافي در ستونها و نداشتن تحمل بار سقف عمارت، طرحي براي استحکامبخشي ستونها آماده شد تا بار اصلي ايوان را روي ستونها منتقل کند. طي طرحي براي مرمت اين بناي تاريخي وسط هر ستون يک ستون آهني کار گذاشته شد و سپس قسمت چوبي آن بهعنوان ظاهر کار روي ستون آهني قرار گرفت تا از نظر جلوه بيروني، طرح نخستين حفظ شود؛ ولي با اين کار، بار اصلي روي ستونهاي آهني منتقل ميشود.»
به گفته صبري، با ورود گروه ايزمئو از ايتاليا به اصفهان، اين روش براي مرمت دنبال شد و حدود 11 ستون از 18 ستون در ايوان اين عمارت در مدت 40 سال به اين نحو مرمت شدند.
او درباره ادامه مرمتها در عمارت صفوي عاليقاپو طي چند ساله اخير، ادامه ميدهد: «با تشخيص ضرورت ادامه مرمت ستونها، کارشناسان، مديران و مسؤولان همراه يک گروه فني در تهران در اين زمينه به تبادل نظر پرداختند و طرحي تهيه شد تا همان روش مرمت در قسمت پايين ستونها ادامه يابد و علاوه بر کارهايي که قبلا براي اين استحکامبخشي انجام ميشدند، به استحکامبخشي لازم در زيرستونها و حتي در سرستونها مصمم شدند.»
صبري زمان آغاز ادامه مرمت ستونها را اوايل سال 1384 دانست و افزود: «از زمان آغاز کار، حدود يک سال بهدليل انجام بررسيها و مطالعات مورد نياز براي تهيه طرح، زمان صرف شد و يک کار مرمتي مقدماتي نيز در اين زمينه انجام شد که دراين ميان، فقط يکسري کارهاي استحکامبخشي انجام ميشدند.»
وي درباره ديگر کارهاي در حال انجام در عمارت صفوي عاليقاپو، اظهار داشت: «کف ايوان مرمت و بازبيني و آجرفرشهاي آن تعويض شدند و فاصله ميان دو طبقه از خاکها و مصالح فرسوده خالي و سبکسازي شده. مهاربندي توسط آهنکشي نيز به جاي چوبهايي که استحکام خود را از دست داده و قابل استفاده نبودند، نصب شده است. همچنين سقف تزئيني ايوان که بهصورت دوپوش بوده است از باد، باران، آفتاب، سرما و گرما در برابر سقف زيرين محافظت ميکند که در بعضي قسمتها به فاصله نيممتر و در بعضي ديگر به فاصله سهونيم متر قرار گرفته است.»
صبري يکي از معدود مردان دلسوز ابنيه تاريخي اصفهان در ادامه ميگويد: «روي سقف زيرين هنرهاي چوبي وجود دارد که روي آنها، نقاشيهايي انجام شده و در قسمت سقف رويي نيز يک سقف با پيلوت گالوانيزه ساخته شده است.»
وي ادامه داد: «برخي قسمتهاي سقف حدود 70 يا 80 سال پيش بهصورت کلي ريخته و سوراخ شدهاند که بعدها بهخاطر يکسري برنامههاي تشريفاتي تختهکوبي شده و روي تختهها مانند طرح و فرم آلت و لقط، نقوش تزئيني و هندسي روي تختهها اجرا شدهاند. در کنار اين عمليات، همزمان مرحله تميزکاري سطوح چوبي انجام ميشود. همچنين با توجه به امکان حمله موريانهها، بخشهاي مرمتشده موريانهزدايي وتلهگذاري ميشوند تا از حمله حشرهها و مواد بيولوژيکي و موريانه در سالهاي آينده جلوگيري شود.»