محقق و پژوهشگر تاريخ معاصر گفت: فعاليت عرفان‌هاي کاذب و فرقه‌هاي نوظهور در دولت اصلاحات با دعوت وزير ارشاد وقت از «پائولوکوئليو» به ايران به اوج خود رسيد؛ اين رفتار به گسترش فعاليت‌ فرقه‌ها در کشور دامن زد و بستر مناسبي براي نفوذ بيگانگان فراهم آورد.

به گزارش مشرق، فارس نوشت: فرقه و فرقه‌گرايي، موضوعي است که از ابتداي زندگي بشر مطرح است؛ «فرقه» را بايد محصول کثرت‌گرايي يا «پلوراليسم» و به طور کلي محصول انديشه غرب دانست که در حوزه مدرنيته تعريف شده است.
مباحثي چون توحيد، اعتقاد به عالم قيامت، بهشت و جهنم و اعتقاد به خدا در غرب به گونه ديگري تعريف مي‌شود؛ لذا غرب به منظور دستيابي به اهداف خود در کشورهاي مسلمان به ويژه ايران با طرح مفاهيمي چون پلوراليسم يا همان فرقه‌گرايي براي توسعه انديشه شوم خود به دنبال خاستگاه‌هاي جديد است.
البته مباحث فرقه‌گرايي در ميان اديان الهي نيز وجود داشته است اما تنها نقطه افتراق اديان، زاويه نگاه آنها به مباحث فقهي است و همگي از لحاظ خاستگاه اعتقادي يعني توحيد و اعتقاد به يک خداي واحد و سنت پيامبر (ص) مشابهند؛ لذا بايد گفت فرقه و فرقه‌گرايي در کشور ما خاستگاه غربي دارد.

 

*غرب؛ خاستکاه اصلي فرقه‌هاي انحرافي

سيدکاظم موسوي، محقق و پژوهشگر تاريخ معاصر در گفت‌وگو با خبرنگار باشگاه خبري فارس «توانا»، در اين خصوص گفت: غرب با گسترش نگاه فرقه‌گرايانه در کشورهاي مسلمان به ويژه ايران به دنبال ايجاد شکاف ميان آحاد جامعه و ايجاد انشقاق ميان مذاهب است؛ اما علي‌رغم تلاش‌هايي که در 2 دهه اخير کرده است، نتوانسته نقطه اشتراک جامعه شيعي را که محور آن «روحانيت» است، مورد هدف قرار دهد.
وي ادامه داد: روحانيت در انقلاب اسلامي، داراي جايگاه ويژه‌اي است که ضامن اتحاد جامعه اسلامي بوده و به استکبار جهاني اجازه زياده‌خواهي نداده است؛ مصاديق آن را مي‌توان در جريان فتواي تحريم تنباکو، فتواي جهاد عليه روس‌ها،‌ نقش بازدارنده روحانيت از انعقاد قراردادهاي مختلف و موارد مشابه مشاهده کرد و در همه اين وقايع وجود روحانيت و مرجعيت آگاه است که غرب از دستيابي به اهداف خود ناکام مانده است.
اين پژوهشگر تاريخ معاصر با بيان اينکه نگاه غرب به فرقه، ضديت با کليساست، افزود: خواستگاه اين جريان به گذشته غرب بازمي‌گردد؛ فرقه‌گرايي از دهه 60 به بعد در ادبيات غرب نيز بروز کرد و طي جنگ جهاني دوم و جنگ ويتنام آنقدر گسترش يافت که دامن غرب را گرفت؛ به طوري که براي به کنترل درآوردن جامعه به حوزه دانشگاهي ورود کردند و با برگزاري کرسي‌هاي آزادانديشي در صدد ترزيق نوعي پادزهر به بدنه جامعه خود برآمدند.

 

*فتنه 88 مصداقي از فعاليت فرقه‌هاي انحرافي براي ضربه زدن به اساس دين بود

بروز خرافه‌‌گرايي در جوامع ديني تا حدودي طبيعي است ولي فرقه‌گرايي يا تکثر‌گرايي، با فعاليت‌هاي سازمان‌يافته‌ نشان از يک ساز و کار حساب شده براي ضربه زدن به اساس دين و مذهب دارد که از خارج از مرزهاي کشور هدايت و تغذيه مي‌شود.
اين مسئله، حقيقت تلخي است که پايه‌گذاران فرقه‌هاي انحرافي خواسته يا ناخواسته با اقدام ناصواب خود آب به آسياب دشمن مي‌ريزند و موجي را ايجاد کردند که غربي‌ها به راحتي بر آن سوار شده‌‌اند.
موسوي، مصداق اين بيان را شکل‌گيري جريان بابي‌گري در دو سده اخير دانست و گفت: جهان استکبار از اين جريان بهره‌ها برده و در کتاب‌هاي مختلفي که از سردمداران اين جريان برجا مانده است، اين مسئله کاملاً‌ قابل مشاهده است.
وي افزود: مصداق بارز اين تفکر و جريان را مي‌توان در جريان فتنه سال گذشته به ويژه در جريان اهانت به عاشوراي حسيني مشاهده کرد؛ فتنه سال گذشته توسط فرقه‌ جديدي رقم خورد و مردم باز هم به حمايت از دين و ايمان خود و با پيروي از مراجع، اين فتنه را نيز خاموش کردند.
اين پژوهشگر تاريخ معاصر گفت: در فتنه سال 78 نوک حمله اين جريان، ولايت فقيه بود و اين اتفاق در فتنه سال 88 تکرار شد؛ اما حماسه 9 دي نشان داد که مردم از بصيرت بالايي برخوردارند و متوجه شدند اين جريان به دنبال ضربه زدن به اصل دين و اصل انقلاب است؛ اما بايد به طور کلي تأکيد کرد که فرقه‌گرايي از ميان شکاف‌ها به وجود مي‌آيد و با ايجاد از هم‌پاشيدگي به دنبال از بين بردن هويت و امنيت ملي است.

 

*نمادسازي راهي براي تخريب وجه دين در جامعه

موسوي، اوج‌گيري فرقه‌گرايي را بعد از جنگ تحميلي خواند و گفت: در همان سال‌هاي نخست بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، در اورشليم سميناري برگزار مي‌شود که يکي از انديشمندان غربي به نام «فوکوياما» در آن سمينار مي‌گويد «چون جنس انقلاب ايران، فرهنگي است بايد با آن مقابله فرهنگي کرد، يعني از راه دين وارد شد» و‌ اين نظريه را مطرح کرد که «مردم ايران داراي 2 اعتقاد عمده هستند؛ يکي «عاشورا» که ايثار و فداکاري را به جامعه ايراني تزريق مي‌کند و ديگر «نيمه شعبان» که مسئله «اميد» را در آنها شعله‌ور مي‌سازد و ما بايد تلاش کنيم تا اين دو عنصر را از جامعه ايران حذف کنيم که در اين صورت يقيناً پيروزيم»؛ اين انديشمند غربي مي‌افزايد «پس از مدت‌ها مبارزه، متوجه شديم که اين دو بال توسط زرهي چون «ولايت فقيه» محفوظ شده و اين ولايت فقيه است که اين دو بال را خدشه‌ناپذير کرده است».
وي ادامه داد:‌ در راستاي اين تفکر شاهد بوديم که دشمن با انواع تصويرسازي‌ها و طراحي‌ تمثال اهل بيت (ع) و نمادهاي مختلف و حتي از طريق موسيقي تلاش کرد تا حقيقت عاشورا را در نظر مردم کمرنگ کند اما موفق نشد؛ حتي تلاش کرد اميد به دولت عدالت مهدي موعود (عج) را در انديشه اسلامي مردم ايران کمرنگ کند و براي ايشان بدل‌هايي طراحي کردند اما به واسطه وجود ولايت فقيه نتوانستند تأثيري در جامعه بگذارند.

 

*اوج فعاليت‌ فرقه‌هاي نوظهور و انحرافي در دولت اصلاحات رخ داد

در تمام فعاليت‌هاي عرفان‌هاي نوظهور و فرقه‌هاي ساختگي مي‌توان رد پايي از صهيونيسم يافت؛ يکي از مصاديق بارز آن، بهائيت است که بايد آن را مولود صهيونيسم خواند؛‌ اين فرقه به دنبال آن است تا به عنصر دين به عنوان يکي از اجزاي هويت ايراني و ملي ما خدشه‌ وارد کند.
موسوي در اين خصوص گفت: اکنون فرقه‌ها براي ضربه زدن به فرهنگ کشور ما با حمايت صهيونيسم جهاني در تلاشند که با اين فرهنگ مبارزه کنند. آنها امنيت کشور را هدف قرار داده‌اند و از سوي غرب به سرکردگي صيهونيسم جهاني، امريکا و انگليس حمايت مي‌شوند.
اين محقق و پژوهشگر تاريخ معاصر ايران اظهار داشت: به طور مثال نوع نگاه گروهي موسوم به عرفان حلقه به مسئله شيطان با زاويه ديد شيطان‌پرستان تفاوتي ندارد؛ سرکردگان اين عرفان کاذب معتقدند قرآن کلام انسان است نه برگرفته از سرچشمه وحي و جالب اينجاست که برخي از اعضاي متواري جريان فتنه سال گذشته نيز به اين موضوع اشاره دارند.
وي ادامه داد: اين نکته را مي‌توان در فرقه رام‌الله و فرقه‌هايي که از خارج از مرزهاي کشورمان آمده است، مانند عرفان‌هايي که از کشور هندوستان يا آمريکاي لاتين به نام عرفان‌هاي سرخ‌پوستي‌ وارد شده است، مشاهده کرد.
موسوي معتقد است: فعاليت عرفان‌هاي کاذب و فرقه‌هاي نوظهور در دوره اصلاحات با دعوت وزير ارشاد وقت از «پائولوکوئيلو» به ايران به اوج خود رسيد؛ اين رفتار به گسترش فعاليت‌ فرقه‌ها در کشور دامن زد و بستر مناسبي براي نفوذ بيگانگان فراهم کرد.

 

*شرکت‌هاي هرمي نمونه‌اي از فرقه‌هاي نوظهور

موسوي گفت: با نگاهي به عملکرد شرکت هاي هرمي مي بينيم که شرکت‌هاي هرمي چيزي جدا از فرقه‌ها نيستند؛ بلکه در دسته فرقه‌هاي اقتصادي قرار مي‌گيرند اما هدفي جز خدشه‌ وارد کردن به باورهاي ديني مردم و القاي باورهاي جديد ندارند. حتي با اندکي تحقيق و بررسي شواهدي از همسويي طرح‌ شرکت‌هاي هرمي با بهائيت به دست مي‌آيد. چرا که همزمان با شروع به کار شرکت هرمي کوئست در شيراز، تشکيلات بهائيت نيز «طرح روحي» خود را آغاز کرد که شباهت‌هايي بين نوع آموزش‌هاي آنها ديده مي‌شود.
وي افزود: در حال حاضر نيز يکي از شيوه‌هايي که فرقه‌ها به ويژه بهائيت براي يارگيري از آن در ميان جوانان و نوجوانان بهره مي‌برند، استفاده از شيوه‌هاي هرمي است؛‌ يعني در قالب يک ديدار چهره به چهره فرد را در مجالس چند نفره وارد مي‌کنند؛‌ مجلسي که بيشتر شبيه يک تئاتر است و در آن هر فرد ملبس به لباس فردي از اقشار تأثيرگذار جامعه است تا حقايق را آنگونه که دوست دارند به جوانان القا کنند.
ظهور عرفان‌هاي کاذب و فرقه‌هاي انحرافي، جرياني است که همواره ادامه خواهد داشت و اگر در متن جامعه وارد شوند، ‌مقابله با آنها مشکل خواهد شد؛‌ اما اگر مردم آگاهي‌شان بالا رود، استقبال از آنها کم مي‌شود؛ و اين نکته مهمي است که فرقه‌ها از آن هراس دارند.
آگاهي مردم، پاشنه آشيل فرقه‌هاست؛‌ چرا که اگر مردم بدانند هويت اين فرقه‌ها چيست،‌ از کجا تغذيه مي‌شوند و چه هدفي را دنبال مي‌کنند، قطعاً به سينه آنها دست رد خواهند زد و در جامعه ما موفقيتي نخواهند داشت.
موسوي در اين خصوص افزود: اين حقيقت را بايد مورد تأکيد قرار داد که با آگاهي بخشي رسانه‌ها به خانواده‌ها و جوانان،‌ قطعاً کنترل بيشتري از سوي خانواده‌ها اتفاق مي‌افتد و جوانان کمتر به دام اين گروه‌هاي شيطاني و عامل بيگانگان خواهند افتاد.

 

*فرقه‌هاي شيطاني و بهائيت در کمين جوانان

امروز، فرقه‌ها نوجوانان و جوانان کشور را هدف قرار داده‌اند که شاهد مثال آن گروه عرفان حلقه است که براي يارگيري و گسترش دامنه پيروان خود در مدارس برخي مناطق تهران نفوذ کرده و اقداماتي انجام داده است.
پژوهشگر تاريخ معاصر ايران خاطرنشان کرد: در پيام ارديبهشت تشکيلات بهائيت (بيت‌العدل) در سال 2010 صراحتاً‌ اعلام شده است که «به سراغ جوانان و نوجوانان» برويد؛ اين نشان مي‌دهد که آنها به دنبال تربيت نسلي همسو هستند تا بتواند در آينده به اهداف خود راحت‌تر جامه عمل بپوشاند.
وي افزود: فرقه‌ها از نسل حاضر انقلاب قطع اميد کرده‌اند؛ ‌چرا که اين نسل انقلاب اسلامي و شرايط سخت آن و البته جنگ را نه به منزله يک خونريزي؛ بلکه به عنوان يک عرفان حقيقي مشاهده کرده و پشت سر گذاشته است؛ اما زنگ خطر اينجاست که فرقه‌ها با آينده‌نگري به دنبال نسل‌ جديد رفته‌اند تا بتوانند پاسخ‌هاي بهتري بگيرند؛‌ لذا ضروري است مباني دفاع مقدس 8 ساله همچون گنجي تبيين و انديشه‌هايي که در بستر آن روييد، براي نسل جوان بازآفريني شود.
موسوي گفت: به طور قطع، تقويت بنيه ديني جامعه، آگاهي دادن نسبت به شيوه‌‌هاي جذب و يارگيري فرقه‌ها و همچنين نشان دادن راه و افق ديد فرقه‌ها به مردم، جامعه را در برابر نفوذ فرقه‌هاي انحرافي و عامل بيگانگان واکسينه مي‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس