کد خبر 24273
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۸

شهيد علي‌محمدي از گوشه تخته شروع به نوشتن مي‌کرد. مي‌نوشت و توضيح مي‌داد و جلو مي‌رفت. گرم درس گفتن مي‌شد تا اينکه چندبار نزديک بود از روي سکوي تخته سقوط آزاد کند! هر وقت اين اتفاق مي‌افتاد مي‌خنديد و مي‌گفت "اين کلاس دام آموزشي داره. "

به گزارش مشرق به نقل از فارس، با فرارسيدن اولين سالگرد شهادت مسعود علي‌محمدي استاد برجسته فيزيک دانشگاه تهران جمعي از اساتيد و دانشجويان دانشکده فيزيک دانشگاه تهران به بيان خاطراتي از شهيد علي‌محمدي پرداخته‌اند که در ذيل اين خاطرات را مرور مي‌کنيم:

* اولويت اصلي کار استاد علي‌محمدي کلاس درس بود

روزي با دکتر علي‌محمدي در اتاق کارش مشغول بحث کاري بوديم که ناگهان تلفن همراهش زنگ زد. پس از صحبتش با تلفن کمي ناراحت بود. پرسيدم چه شده؟ با ناراحتي از اين شاکي بود که تقاضايي از او شده که در يکي از جلسات دانشگاه که مهم است شرکت کند، اما وقت نداشت چون در همان ساعت کلاس داشت و مي‌گفت که اولويت اصلي کار او کلاس درس است و نبايد وقت دانشجويان را هدر داد. هر چند جلسه نيز براي امور دانشگاهي بود و به نظرش مهم، اما کلاس را به همه چيز ترجيح مي‌داد.(خاطره‌اي از حميدرضا مشفق رئيس دانشکده فيزيک دانشگاه تهران)

* ذوق‌زدگي دانشجويان نسبت به ارائه درس "کوانتوم " توسط شهيد علي‌محمدي

سال اول دانشگاه بودم و زمزمه‌هايي راجع به وجود درسي به اسم "کوانتوم " را شنيده بودم. با توجه به تصوري که از اين درس داشتم و جذابيت و در عين حال سخت بودنش با خودم مي‌گفتم کاش استادي که قراره اين درس رو باهاش بگذرونم از اساتيد برجسته دانشکده باشه. گذشت تا ترم 4، همه منتظر بوديم تا درس‌هاي ترم بعد و اساتيد مربوطه اعلام بشن. قبل از اعلام رسمي يکي از بچه‌ها رفته بود پيش استاد و فهميده بود که دکتر علي‌محمدي قراره ترم بعد "کوانتوم " رو ارائه کنه. خبر پخش شد و ما هم با ذوق‌زدگي خاصي اين موضوع رو به همديگه مي‌گفتيم. يادش به خير، نذرهايي سر همين موضوع به ظاهر ساده کرده بوديم، غافل از اينکه ترم 6 مي‌رسه و کلاس کوانتومي که دکتر نيمه‌تمام گذاشت و رفت...

* ترم هفت بوديم و با شهيد علي‌محمدي درس آماري داشتيم. گذشته از خاطراتي که در سر کلاس همه از دکتر به ياد دارند، مي‌خواهم يک خاطره از امتحان پايان ترم درس آماري تعريف کنم: دکتر فصل آمار کوانتومي را درس داده بود و من سر کلاس نبودم. براي امتحان پايان ترم که داشتم مسائل را حل مي‌کردم به يک مسئله جالب برخوردم و چون سرکلاس نبودم نتوانستم منظور سئوال را بفهمم. پيش دکتر رفتم و به او سئوال را نشان دادم و بعد گفت الان وقت ندارم فردا بيا. فردا که رفتم ديدم گفت ديگه فرجه حل سئوال تمام شده و من سئوال حل نمي‌کنم و من هم با خودم گفتم حتما اين سئوال را نمي‌دهد، بنابراين بي‌خيال حل آن سئوال شدم چون سرمان هم براي کنکور شلوغ بود، درحالي که به نظرم سئوال خوبي آمده بود!

خلاصه فرداي آن روز که سرجلسه امتحان نشسته بودم ديدم آخرين سئوال امتحان همان سئوال بود و دکتر سرجلسه به من نگاه کرد و خنديد! من هم نگاه کردم و توي دلم خنديدم و نهايتا هم 18 شدم به خاطر همان سئوال. خدا بيامرزد دکتر رو. مرد فعال و با اراده و پشت‌کاري بود که البته ويژگي‌هاي اخلاقي خاص خودش را داشت و روي هم رفته مرد بزرگي بود که از دستش داديم و من هميشه در کارهاي علمي او را به عنوان يکي از الگوهاي ايراني خود قرار داده‌ام و خيلي وقت‌ها يادش مي‌کنم. اميدوارم راهش همچنان ادامه يابد.(خاطره از دانشجو علي معتضدي)

* حساسيت استاد نسبت به دانشجويانش برايم فراموش نشدني است

سال88 با شهيد عليمحمدي درس مکانيک کوانتومي داشتيم. دکتر دانشجويان ورودي 86 دانشکده را از همان ترم 1و2 که با ايشان درس فيزيک پايه 1و2 داشتيم مي‌شناخت. يکي از دوستانم که جزو دانشجويان برتر ورودي از نظر معدل بود، به طور منظم در کلاس‌ها حضور پيدا نمي‌کرد تا اينکه يک روز دکتر مرا در صحن دانشکده ديد و از من در مورد او و دليل غيبت‌هايش سئوال کرد و گفت به او بگويم حتما در اسرع وقت پيش دکتر برود چون غيبت‌هايش زياد شده و بايد درس را حذف کند. من که مي‌دانستم حذف اين درس به معناي پنج ساله شدن اوست از دکتر خواستم اين بار را اجازه دهد تا او از اين به بعد سرکلاس‌ها حاضر شود. دکتر هم گفت حالا بگو حتما پيش من بيايد تا ببينيم چه مي‌شود. پس از آنکه به وي پيام دکتر را رساندم، پيش دکتر رفته بود و به او قول داده بود به طور منظم در کلاس‌ها شرکت کند و دکتر هم پذيرفته بود. حساسيت استاد نسبت به دانشجويانش برايم فراموش نشدني است.(خاطره از علي‌اکبر چاهه)

* استاد علي‌محمدي معتقد بود دانشجويان بايد با حضور در کشور ايران را بسازند

سه‌شنبه بود دقيقا يه هفته قبل از شهادت استاد، چند تا از بچه‌ها رو ديدم که همگي داشتن به يک سمت لابي نگاه مي‌کردن و براي من جالب شد که برم پيش بچه‌ها و بپرسم که به چي نگاه مي‌کنن. به دکتر و دوتا از بچه‌هاي خفن(از لحاظ درسي!) دانشکده که الان رفتن آمريکا نگاه مي‌کردن! از دور فقط اختلاف قدشون بود که برامون جالب بود ولي واسمون جالب‌تر اين بود که بفهميم دارن در مورد چي صحبت مي‌کنن.
بحث سر خارج رفتن بود يکي از بچه‌ها از دکتر پرسيد استاد چرا خارج نرفتين، اون يکي مي‌گفت چرا شما تمايل نداريد که به بچه ها recommendation بديد، خب چه اشکالي داره که بچه‌ها برن خارج، وقتي مي‌تونن اونجا موفق‌تر باشن و خيلي از اين حرفاي ديگه.

استاد مثل هميشه بعد از تموم شدن حرفا بهش يه لبخند خيلي معنادار زد. انگار يه عالمه حرف داشت براي گفتن ولي ترجيح داد حرفي نزنه انگار که مي‌دونست مخاطبانش تصميمشون رو گرفتن، شايد هم فکر مي‌کرد! ولي چيزي که من هميشه به عنوان شاگرد استاد بهش ايمان دارم اينه که با همه مشکلاتي که همه مي‌دونيم در کشورمون وجود داره شهيد علي‌محمدي اعتقاد داشت که بايد در کشور موند و سخت تلاش کرد و ايران آباد ساخت.

* لفظ هميشگي دکتر: "اين کلاس دام آموزشي داره "!

راستش لحظه لحظه کلاس‌هاي دکتر نه تنها براي من بلکه مطمئنم براي تمامي دانشجويان خاطره‌اي ماندگار است. مهرماه بود، بچه‌ها همگي ته دلشون خيلي خوشحال بودند که قراره درس کوانتوم 1و2 رو با دکتر بگذرونند. غالبا هر وقت دکتر سرکلاسهاش حاضر مي‌شد، بچه‌هاي دانشکده خودمون که حاضر مي‌شدن هيچ، گاه بيگاه مهمان‌هاي خارج از دانشکده‌هاي ديگه هم که آوازه استاد را شنيده بودند مي‌آمدند.
خلاصه کلاسمون خيلي شلوغ بود. بين صندلي‌هاي کلاس تا ته کلاس صندلي تک نفره آهني خيلي داغون هم چيده مي‌شد. دکتر مثل هميشه کلاسور زرد رنگش را در مي‌آورد و درس هر جلسه را جدا مي‌کرد و پاي تخته مي‌رفت. گاهي از گوشه تخته شروع به نوشتن مي‌کرد. مي‌نوشت و توضيح مي‌داد و جلو مي‌رفت. گرم درس گفتن مي‌شد تا اينکه چندبار نزديک بود از روي سکوي تخته سقوط آزاد کند! هر وقت اين اتفاق مي‌افتاد دکتر مي‌خنديد و مي‌گفت " اين کلاس دام آموزشي داره! آدم گرم درس دادن مي‌شه، تختش 50 متر از سکوش جلوتره وقتي که داري مي‌نويسي يه دفعه زير پات خالي ميشه ".

خاطرات اساتيد و دانشجويان دانشکده فيزيک دانشگاه تهران از استاد شهيد عليمحمدي در سايت بسيج دانشجويي دانشگاه تهران و علوم‌پزشکي تهران نيز انتشار يافته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس