یکی از دلایل احترامم برای دکتر روحانی این بود که او را فردی می‌دانستم که به کشورش بسیار می‌بالد و از اعتقاداتش دفاع می‌کند. راه چانه‌زنی را به‌خوبی بلد بود، اما می‌شد با او به توافق رسید. به او اعتماد داشتیم. او هم به ما اعتماد داشت.

به گزارش مشرق، بی‌بی‌سی فارسی مشروح گفت‌وگو با جک استراو، وزیر خارجه پیشین انگلیس در کابینه تونی بلر را منتشر کرده است. از آنجا که این گفت‌وگو حاوی نکات خواندنی و جدید از بخشی از تاریخ معاصر کشورمان است تقدیم حضور می‌کنیم:

در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ایران، منتقدان حسن روحانی او را به وادادگی در برابر کشورهای غربی متهم می کردند یعنی دوره ای که با شما و دومینیک دوویلپن و یوشکا فیشر مشغول مذاکرات اتمی بود. شما چه برداشتی از آقای روحانی دارید؟

او هیچ‌گونه نرمشی به‌خرج نمی‌داد و راه چانه‌زنی را به‌خوبی بلد بود، اما می‌شد با او به توافق رسید. اساس یک مذاکره خوب این است که نیاز طرف مقابل را درک کنید.

باید خود را جای آنها بگذارید و ببینید به چه چیزی نیاز دارند، چه چیزی برایشان قابل قبول است و تا کجا حاضرند جلو بیایند؟ ما می‌توانستیم با او کار کنیم و به او اعتماد داشتیم. او هم به ما اعتماد داشت. به همین خاطر هم توانستیم به پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای برسیم.

سازنده‌ترین دوره مذاکرات زمانی بود که فقط سه کشور اروپایی با ایران مذاکره می‌کردند، چون یوشکا فیشر، دومینیک دوویلپن و من همگی مایل بودیم به توافقی دست پیدا کنیم. من همیشه به کمال خرازی می‌گفتم که ما سپر انسانی ایران هستیم، چون تا زمانی که مذاکرات‌مان با ایران ادامه داشت، آمریکایی‌ها نمی‌توانستند آسیب چندانی به ایران برسانند. حرفم غلط هم نبود.

اما سرانجام مذاکرات اتمی در این دوره در واقع شکست بود

دونالد رامسفلد [وزیر دفاع وقت آمریکا] خیلی از آن وضع ناراحت بود. در کتابم که بعدها منتشر شد، از او نقل قولی در این زمینه آورده ام.

بین سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ که به رسیدن به توافق نهایی نزدیک شده بودیم، تنها مشکلمان این بود که آمریکایی‌ها زیر بار کارهایی که از نظر ایران انجامشان ضروری بود نمی‌رفتند. مثلا قطعات یدکی هواپیما [های مسافربری] ساخت شرکت رولز رویس بود، و رولز رویس فقط در صورتی حاضر به فروش این قطعات به ایران می‌شد که آمریکا با آن موافقت کند، چون آمریکا مشتری عمده محصولات این شرکت بود.

اما کالین پاول پیش از آنکه وزارت خارجه را ترک کند از من خواست فهرست دقیق قطعات را برایش بفرستم، و بعد از دریافت فهرست با وزارت دفاع بحث می‌کرد که تحویل این قطعات به ایران خطری ندارد.

اما واقعیت این بود که نئوکان‌های [نومحافظه‌کاران] حاضر در دولت وقت آمریکا نمی‌خواستند توافقی حاصل شود، و من فکر می‌کنم آنها فهمیده بودند که با این کارشان به موقعیت خاتمی و روحانی لطمه می‌زنند، و به نظر می‌رسید با این موضوع مشکلی نداشتند، و حتی امیدوار بودند که این طور بشود.


می دانید عکس تان با حسن روحانی در کاخ سعدآباد تهران که در حال خنده هستید، باعث به راه افتادن جنجال هایی از سوی مخالفان و منتقدان در ایران شد. حتی آقای روحانی در کتابش هم به این موضوع اشاره کرده است

در آن عکس دو نفر دیده می‌شوند که در عین حال که برای هم احترام قائلند، مشغول لطیفه گفتن هستند. یکی از دلایل احترامم برای دکتر روحانی این بود که او را فردی می‌دانستم که به کشورش بسیار می‌بالد و از اعتقاداتش دفاع می‌کند.

امیدوارم که او هم همین فکر را در مورد من کرده باشد، چون در کشور ما هم کلیسای رسمی [انگلیکان] و مذهب رسمی وجود دارد. انگلیکانیسم در قرن شانزدهم مذهب رسمی کشور ما شد، و ماجرای آن از داستان‌های بسیار جالب تاریخی است. در دورانی که ایران از تسنن به‌سوی تشیع می‌رفت – در دوران کدام سلسله بود؟

صفویه؟

بله، صفویه. در همان دوران در انگلستان هنری هشتم با کلیسای کاتولیک درگیر بود، و سعی می‌کرد مذهب رسمی جدیدی را در کشور مستقر کند. در خیلی جاها گفته شده که دعوای او با کلیسای کاتولیک بر سر هشت همسرش بوده، البته درست یادم نیست، شاید هم شش همسر داشت.

بله فکر می کنم شش همسر داشت

اما در واقع علت اصلی این اختلاف میل او به ایجاد مذهبی رسمی بود که انعکاس‌دهنده خصلت‌ها و شخصیت ملی کشور باشد، درست مثل همان چیزی که در ایران اتفاق افتاد . . . خیلی جالب است.

ایران در ۱۰ سال گذشته ابتدا در دوره سرپرستی آقای روحانی بر پرونده اتمی سرگرم گفت‌و‌گو با سه کشور اروپایی بود و سپس با تغییر دولت و روی کار آمد محمود احمدی نژاد، عمده دوره مذاکره کنندگان بعدی یعنی علی لاریجانی و سعید جلیلی با گروه پنج بعلاوه یک سپری شد. در مقایسه این دو دوره، آقای روحانی و سعید جلیلی چه تفاوت هایی دارند؟ می دانید که آقای جلیلی در ایران به سازش ناپذیری و سرسختی مشهور است

بگذارید یک مثال دیگر برایتان بزنم. سرگئی لاوروف مدت زیادی است که وزیر امور خارجه روسیه است. به نظر من او آدم روراستی است و کار کردن با او راحت است. او مثل فولاد سخت است. یک ملی‌گرای روس است، اما می‌دانستید مواضعش از کجا ناشی می‌شود و چه می‌خواهد. او هم می‌دانست شما چه می‌خواهید و اگر با او مذاکره می‌کردید و هر دو طرف خواهان رسیدن به توافق بودند، می‌توانستید به آن برسید.

اما این که بگوییم او اهل نرمش بود کاملا اشتباه است. او یک آدم حرفه‌ای است و احساس من در مورد روحانی هم همین است. اما به هیچ وجه اهل نرمش نیست. او هم به کشورش افتخار می‌کند و هم از آن دفاع می‌کند. اما به نظر من اگر ما توانسته بودیم با دکتر روحانی و آقای خاتمی به توافقی آبرومندانه برسیم، ایران با این همه مشکلاتی که در ۸ سال اخیر گرفتار آنها بوده، مواجه نمی‌شد.

در مقاله تان در روزنامه دیلی تلگراف درباره دو خطر در ارتباط با ریاست جمهوری حسن روحانی گفته اید. می توانید درباره این خطر بیشتر توضیح بدهید؟

بله، بله. گفتم که یک حرف این است که فرض کنیم [با انتخاب روحانی] هیچ چیز عوض نشده، و حرف دیگر هم اینکه فکر کنیم همه چیز تغییر کرده است.

نئوکان‌های آمریکایی حرف‌های کسانی مثل بنیامین نتانیاهو را بازتاب می‌دهند. آنها می‌خواهند وانمود کنند که هیچ چیز عوض نشده، و معتقدند که نظام حاکم بر ایران یک دیکتاتوری است که فقط ساختارش قدری پیچیده‌تر از حکومت‌های سابق عراق یا مثلا لیبی است. اما شما می‌دانید که در ایران یک حکومت دینی حاکم است.

بخش‌هایی از آن به قول ترک‌ها در انتهای خط قرار دارند اما برخی نهادها هم هستند که قرار است دموکراتیک باشند، و بعضی وقت‌ها هم بیشتر از مواقع دیگر دموکراتیک هستند. بازی قدرت در ایران بسیار پیچیده است. مسائل بعضی اوقات به طور علنی مطرح می‌شوند، و بعضی مواقع هم در پشت پرده باقی می‌مانند. این برداشت من است. به نظرتان توصیف منصفانه‌ای است؟

نظر شخصی‌تان درباره روحانی چیست. او را چطور آدمی ارزیابی می کنید؟

شخصا فکر می‌کنم او یک مقام حکومتی بسیار باشخصیت بود. همیشه می‌دانست درباره چه صحبت می‌کند، و کاملا بر موضوعات مسلط بود.

او بسیار مبادی آداب بود و طبع طنز خوبی هم داشت. او یک روحانی است، روحانی ارشدی هم هست. مذاکره با او مثل مذاکره با یک اسقف است. این مسأله دو مزیت دارد، چون اولا در کارش بسیار وارد است، و ثانیا لباس روحانیت بر تن دارد. اگر با من هم‌نسل و هم‌مذهب باشید – من انگلیکان هستم – ناخودآگاه احترام بیشتری برای کسانی که در کسوت روحانیت هستند، قائل خواهید بود. متوجه هستید؟

این مسأله جذابیت او و آقای خاتمی را بیشتر می‌کرد. البته در مورد خاتمی این احساس در من قوی‌تر بود. چون سنت فلسفی در ایران تنها به اسلام و تشیع، و نحوه گسترش آن محدود نمی‌شود، بلکه پیشینه آن از قرن هفتم میلادی [دوران پیش از اسلام] هم فراتر می‌رود. هر دوی آنها می‌توانستند به مراتب بهتر از من درباره فلاسفه دوران باستان صحبت کنند. اما خاتمی می‌توانست به‌خوبی درباره افلاطون، ارسطو و سقراط برایتان سخنرانی کند.

در این سال‌های که نه او مذاکره کننده ارشد اتمی ایران بود و نه شما وزیر امور خارجه، آیا تماسی هم با هم داشتید؟

اخیرا من پیام تبریکی برای دکتر روحانی نوشتم و مرد جوانی آن را به سفارت عمان تحویل داد، چون عمان فعلا حافظ منافع ما در ایران است و نامه باید به این ترتیب فرستاده می‌شد. شاید بدانید که من یکی از دو رئیس گروه دوستی پارلمانی بریتانیا و ایران هستم. رئیس دیگر این گروه شخصی به نام بن والاس از حزب محافظه‌کار است.

بله، او هم به ایران علاقه‌مند است.داشتم با او صحبت می‌کردم. هر دوی ما علاقمندیم هرچه زودتر سفری به تهران داشته باشیم و در مورد اینکه چطور تمایلمان را به اطلاع اطرافیان دکتر روحانی برسانیم، بحث کرده ایم. فکر کردم درست نیست که در پیام تبریکم وارد بحث مقدمات عملی سفرمان به تهران شوم، اما داریم سعی می‌کنیم پیاممان را به او برسانیم.

ما اصرار زیادی بر انجام این سفر داشته ایم. آقای ویلیام هیگ (وزیر امور خارجه بریتانیا) در موقع فراخواندن دیپلمات‌های بریتانیایی بسیار سنجیده رفتار کرد و روابط دیپلماتیک دو کشور را کاملا قطع نکرد.

در نتیجه دو کشور هنوز با هم روابط دیپلماتیک دارند. اما مشکل این بود که بسیجی‌ها و دیگر اوباش، حضور دیپلمات‌های ما در تهران را غیرممکن کردند، و بعد هم مقامات ایرانی به آزار و اذیت کارمندان محلی سفارت ما پرداختند.

فکر می کنید در دوره تازه، سفارت ایران و بریتانیا بازگشایی شود؟

مسأله اصلی، که آقای هیگ هم علنا آن را روشن کرده، تضمین امنیت دیپلمات‌های ما در صورت بازگشت به تهران است. روابط دو کشور بالاخره به سطح سابق بازخواهد گشت. طبعا مشکل خاصی برای بازگشایی سفارت ایران در لندن وجود ندارد، اما زمینه این کار باید به طور متقابل فراهم شود.

تصمیم‌گیری در این مورد هم با آقای هیگ است، نه من. اما رویه معمول در مواقعی که به یک سفارت‌خانه آسیب زده شده، پرداخت خسارت است.

واقعیت این است که به نظر من روشن بود که دولت آقای احمدی‌نژاد داشت در جهت برقراری مجدد روابط دیپلماتیک [(بازگشایی مجدد سفارت)] حرکت می‌کرد...

چه کسی بهترین گزینه احتمالی سفارت در ایران است؟

از طرف ما؟

بله

واقعا نمی‌دانم چه کسی بهترین گزینه است. ولی فکر می‌کنم در دولت بریتانیا هنوز عده زیادی فارسی‌زبان پیدا می‌شوند.

ممکن است این فرد یکی از آخرین دیپلمات های بریتانیا در تهران قبل از تعطیلی سفارت باشند؟ مثلا دامینیک چیلکات آخرین سفیر بریتانیا که بیشتر از چند روز در ایران نتوانست بماند؟

هیچ ایده‌ای در مورد نام او ندارم. همه اینها حدسیات است. حدس من این است که کار را باید گام به گام شروع کرد. ابتدا باید گروه کوچکی اعزام شود. چیزهای زیادی هست که نیاز به ترمیم دارد.

برگردیم به دوره وزرات خارجه شما و روابط ایران و بریتانیا در آن دوره. به نظر می رسد که شما می خواستید یک تحول جدی در روابط دو کشور ایجاد کنید اما این اتفاق سرانجام رخ نداد. مانع جدی آن، شکست مذاکرات اتمی بود؟

شما هم متوجه آن شدید؟ بله، بله، درست است. این اتفاق افتاد. روابط خیلی بهتر شده بود. بله، ببینید، من این را در کتابم می‌گویم. ممنون که به آن اشاره کردید.

فصل ۱۸ کتابتان که درباره ایران و خاورمیانه است، بسیار خواندنی بود

بله. آقای خاتمی واقعا بعد از وقایع ۱۱ سپتامبر شجاعت زیادی به‌خرج داد، اما من فکر می‌کنم احساس مردم ایران هم همین بود. در ایران چرا کسی باید از کارهای تروریست‌های سنی حمایت کند؟ اما آقای خاتمی واقعا به طرف غربی‌ها قدم برداشت. دلیل اولین سفر من به تهران هم همین بود. او ضمانت داد که تهران به آمریکا و بریتانیا در سرنگون کردن طالبان کمک خواهد کرد. اما بعد آن فاجعه دیپلماتیک پیش آمد، و جورج بوش در سخنرانی‌اش درباره محور شرارت، نام ایران را در کنار عراق و کره شمالی قرار داد.

چرا او به جای ایران، مثلا از لیبی اسم نبرد؟ واقعا نمی‌دانم چرا. چون آن موقع می‌دانستیم که لیبی برنامه هسته‌ای نظامی دارد. در مورد اهداف برنامه هسته‌ای ایران هم گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد، و ایران در ابتدا همه تأسیسات هسته‌ایش را برای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آشکار نکرد. اما ما نه آن موقع و نه همین حالا، هیچگاه سند و مدرکی قطعی پیدا نکرده ایم که نشان دهد ایران برنامه هسته‌ای نظامی دارد. اصلا. حرف‌های جورج بوش یک اشتباه فاجعه‌بار بود.

بعد از آن حرف‌ها مذاکره با ایرانی‌ها سخت‌تر شد، چون موقعیت خاتمی در داخل نظام ایران به دست جورج بوش تضعیف شده بود. کاری که او کرد واقعا کوته‌بینانه بود، و افرادی مانند جان بولتون بودند که همچنان به ضربه زدن به طرف ایرانی ادامه می‌دادند.

برای این کارشان یک دلیل روانی وجود دارد. دست راستی‌های آمریکا و اسرائیل به داشتن دشمن نیاز دارند. آنها سیاست‌هایشان را در مقابل دشمن تعریف می‌کنند. برای مدت‌ها دشمن مورد نظر آنها شوروی یا چین بود. بعد هم که ما، منظورم ما بریتانیایی‌ها نیست، اما آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها از عراق در جنگ با ایران حمایت کردیم. بعد هم خود عراق دشمن ما شد. حالا هم که عراق دیگر دشمن ما نیست، نوک پیکان بسوی ایران گرفته شده است. آنها از نظر روانی به این وضع نیاز دارند تا بتوانند کارها را پیچیده کنند.

بخشی از مشکلات ما در هنگام مذاکرات هم این بود که در واقع به نیابت از طرف آمریکا مذاکره می‌کردیم. ما تصمیم گرفتیم مذاکرات را در چارچوب تروئیکای اروپایی پیش ببریم، چون سه کشور اروپایی تفاهم بسیار خوبی با هم داشتند.

ما به یکدیگر اعتماد داشتیم، و دیدگاه سیاسی‌مان شبیه بهم بود. علاوه بر آن، دستمان در مذاکرات کاملا باز بود. با اینکه با تونی بلر اختلاف نظرهایی داشته ام، او به من اجازه داد پرونده را شخصا مدیریت کنم و آزادی عمل بسیار زیادی داشتم. اما برخی از چیزهایی که باید در مذاکرات به ایران می‌دادیم را تنها از آمریکایی‌ها می‌توانستیم بگیریم، و مشکل هم از همین‌جا شروع شد.

به همین دلیل بود که تونی بلر، نخست وزیر وقت روی خوشی به ایران نشان نمی داد؟

من فکر می‌کنم او به اینجا رسید که باید تغییری صورت بگیرد. یکی از چیزهایی که باعث شد فهمم از ایران به نوعی بیشتر شود و بیشتر راجع به تاریخ این کشور بخوانم، همین بود. بدبینی او (تونی بلر) نسبت به ایران بیشتر شد، اما رابطه بین مان گره هایی خورده بود. هنوز هم به‌خاطر حمایت بی قید و شرطش از اسرائیل همینطور است.

نمی‌دانم سخنرانی دیشب او را شنیده اید یا نه. روی وب‌سایت بی‌بی‌سی گذاشته شده. این سخنرانی را به مناسبت نودمین سالگرد تولد شیمون پرز در تل‌آویو ایراد کرده است.

به هر حال این طوری است دیگر. در کتابم توضیح می‌دهم که چگونه در مورد راه حل منازعه خاورمیانه به اختلاف نظر خوردیم. هنوز هم برایش احترام زیادی قائلم. بگذارید بگویم که هنوز با او در ارتباط هستم و یکدیگر را می‌بینیم، اما دو دوست هم می‌توانند نظرات مختلفی داشته باشند.

من فکر می کنم آقای بلر مثل دیگر رهبران وقت اروپا تمایل به بالا بردن سطح روابط و تماس ها با ایران نداشت. مثلا فرانسه و آلمان و البته چند کشور اروپایی دیگر رئیس جمهور ایران را برای دیدار رسمی دعوت کردند اما بریتانیا هرگز از خاتمی برای دیدار رسمی دعوت نکرد. علت آن چه بود؟

تونی بلر در سال ۲۰۰۱ خیلی مشتاق به حل مسائل بود. در دوران وزارت رابین کوک - سلف من - قرار بود رابین به تهران برود تا به نوعی سطح روابط را بالاتر بیاورد، اما اسرائیلی‌ها به کمک متحدانشان در بریتانیا جلوی کارش را گرفتند، و برنامه سفرش هر دو بار لغو شد. به همین خاطر هم من برنامه‌ای برای سفر به تهران نداشتم تا اینکه تونی و اسرائیلی‌ها دوباره سر موضوع را باز کردند.

آنها می‌خواستند مرا گوشمالی بدهند، اما نه به خاطر سفر به ایران، بلکه به خاطر استفاده از کلمه "فلسطین". فصل ۱۸ کتابم را خوانده اید؟ واقعا بی‌معنی است. بگذریم. او خیلی مشتاق بود که من تلاش کنم روابط گسترش پیدا کند و باب گفتگو با خاتمی باز شود. تقریبا مطمئنم که با خاتمی دیدار کرد – فکر می‌کنم کرد.

نه هیچ ملاقات رسمی انجام نشد

واقعا با خاتمی ملاقات نکرد؟ بسیار خوب – بگذریم. اما بعد از سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ درباره نحوه کلی مدیریت ماجرای خاورمیانه اختلاف نظر اساسی پیدا کردیم، و او در دفاع از اسرائیل موضعی به مراتب صریح‌تر گرفت، و همانطور که می‌دانید، در اسرائیل افراد زیادی هستند که معتقدند ایران به هیچ وجه حق ندارد تأسیسات اتمی غیرنظامی داشته باشد و به غنی‌سازی اورانیوم بپردازد – که حرف شرم‌آوری است.

نمی‌دانم جمعه گذشته حرف‌های من را از رادیو شنیدید یا نه. در آنجا اشاره کردم که اسرائیلی‌ها تجهیزات نظامی هسته‌ای کاملی دارند و حتی عضو معاهده منع گسترش سلاح‌های کشتار جمعی هم نیستند.

شما جمعا پنج بار به ایران سفر کردید

بله. بین سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳. یعنی ۱۰ سال از این سفرها گذشته است.

آیا در این سفرها ملاقات های خصوصی‌تری هم با رهبران ایران داشتید؟ مثلا برای تقویب روابط به خانه آنها رفته باشید و مهمانی شخصی برای شما گرفته باشند؟ یعنی ادامه دیپلماسی در یک شرایط غیررسمی تر اما گاهی ثمربخش‌تر؟

نه، هیچوقت. چون در همه این سفرها ملاحظات امنیتی داشتیم و برنامه دقیقی هم برای سفر تهیه شده بود. اما وقتی با خودرو از سربالایی‌هایی که ما را به شمال تهران می‌برد می‌گذشتیم، متوجه شدم که طبقه متوسط خوبی دارید.

نه، اما بعد از آن هم کمال خرازی را اینجا، یا در کشورهای ثالث می‌دیدم. همینطور دکتر روحانی را. در این مدت دو کار کرده ام: اول اینکه مطالعات زیادی درباره تاریخ ایران کرده ام، و دوم اینکه سعی کرده ام هرچه که می‌توانم با ایرانی‌ها بیشتر در ارتباط باشم.

داشتم همین موضوع را برای بن والاس تعریف می‌کردم. بعد از آنکه رهبر جناح اکثریت در مجلس عوام شدم، تصمیم گرفتم که ارتباطم را با سفیر ایران در لندن حفظ کنم. با او به‌دفعات ملاقات کردم. فکر می‌کنم او بسیار بیشتر از آنچه وزرای ما را می‌دید، با من ملاقات می‌کرد. یک بار هم او را به حوزه انتخابیه ام در بلکبرن بردم. در این شهر مسجدی برای شیعیان داریم.

در کتابتان می گوید بلکبرن ۲۳ مسجد دارد

نه در آنجا ۳۰ مسجد داریم، ولی دوتایشان مخصوص شیعیان هستند. خلاصه روز جمعه توانستیم جایی برای نماز خواندان او (رسول موحدیان عطار، آخرین سفیر ایران در بریتانیا) پیدا کنیم.

شما ارتباط زیادی با ایرانی‌ها دارید. آیا نظر خاصی درباره سبک زندگی آنها دارید؟

دیپلمات‌های ایرانی یا . . .؟

به طور کلی. ایرانی هایی که با آنها در ارتباط اید

نه، ندارم. فراموش نکنید که در حوزه انتخابیه من تنوع زیادی وجود دارد. منظورم به هیچ وجه این نیست که ایرانی‌ها با پاکستانی‌ها یا هندی‌ها یکی هستند، اما شباهت‌هایی بینشان وجود دارد. منظورم این است که تقریبا از همه ۳۰ هزار مسلمان ساکن حوزه انتخابیه من، تقریبا همه ۳۰ هزار نفرشان، سنی هستند. ولی تعدادی شیعه هم داریم.

من از قدیم به اسلام و همچنین ایران علاقه داشته ام. در نتیجه می‌توانم بگویم که ارتباطم با این دو تا حدی خانوادگی است. اما علاوه بر آن می‌توان فقط با خواندن، چیزهای زیادی در این باره یاد گرفت. من خاطرات شیرین زیادی از تهران دارم، اما همیشه از اینکه در یک خودروی بزرگ ضد گلوله می‌نشستم خوشحال بودم، چون می‌دیدم که وضعیت ترافیک شهر چقدر بد است. آیا نوشته کریستوفر دُبلیگ در کتاب در بوستان شهدا را خوانده اید؟ آنجا که راجع به ترافیک تهران حرف می‌زند

برگردیم به کتاب شما. اولین باری که به تهران سفر کردید به دلیل به کار بردن کلمه "فلسطین" به جای "فلسطینی ها" در مقاله ای که در یکی از روزنامه های تهران به نام شما منتشر شد، و کمی پیشتر هم اشاره ای به آن کردید سر و صدای زیادی به پا کرد. از جمله وقتی از ایران عازم اسرائیل بودید، ملاقات تان با رئیس جمهوری اسرائیل لغو شد و ضیافت ناهارتان با وزیر امور خارجه هم به هم خورد. در کتابتان می گویید که مقاله را در راه پرواز به ایران برای تایید نهایی خواندید، این کلمه توجه تان را جلب نکرد؟

نه، یعنی قضیه این است که همه راجع به فلسطین حرف می‌زنند. خود اسرائیلی‌ها هم از فلسطین اسم می‌برند. می‌دانید که ما در وزارت‌خانه برای کار کارتابل‌های قرمز بزرگی داریم. یک بار درست بعد از یازده سپتامبر سرم خیلی شلوغ بود. پشت سرهم جلسه داشتم و بعد به من گفتند که باید به فرودگاه برویم. من هم سوار خودرو شدم. در داخل خودرو منشی شخصی‌ام هم بود، و یکی از این کارتابل‌های قرمز هم بینمان بود.

منشی شخصی به من گفت "تعداد کاغذهای درون کارتابل خیلی زیاد نیست." از من خواست نامه‌ها و مطالب را توشیح یا امضا کنم. بیشتر آنها مربوط به تصمیمات اداری می‌شد. شروع کردم به انجام کارها. در انتهای کارتابل نامه‌هایی بود که باید امضا می‌شد، و در بالای آن هم کارها و تصمیماتی مثل تأیید یک مقاله برای انتشار بود.

برای نوشتن نامه‌ها از جوهر قرمز استفاده می‌کردم، چون رسم است که وزیر امور خارجه - به گفته سفیرمان در چین مثل امپراتورهای سابق آن کشور - از جوهر قرمز استفاده کند. بگذریم. نوبت به آن مقاله کذایی رسید. آن را سریع خواندم. به نظرم مشکلی نداشت و تأییدش کردم. برای تأیید باید یک علامت تیک روی آن بگذارید و حروف اول نامتان را هم رویش بنویسید، و تاریخ بزنید. کل ماجرا همین بود. مقاله را یکی از کارکنان دفترم تهیه کرده بود، و متنش به نظرم مناسب می‌آمد. آن را خواندم و به نظرم هیچ اشکالی نداشت.

فکر نمی کردید به هر حال واکنش اسرائیل را به دنبال بیاورد؟

اسرائیلی‌ها می‌خواستند مرا تنبیه کنند. آنها سابقه تنبیه وزرای خارجه را دارند. این بار هم سعی کردند همین کار را بکنند، و وضعیت پیچیده شد. ولی کل ماجرا خیلی احمقانه بود، چون خود من خون یهودی در رگ‌هایم دارم و با آنها احساس همدلی می‌کنم . . . من دوستان یهودی زیادی دارم، ولی نحوه واکنش نشان دادن آنها به نظرم مسخره آمد

یک بار دیگر هم جنجال به پا شد، و آن وقتی بود که آریل شارون [نخست وزیر وقت اسرائیل] تصمیم گرفت مرا حدود ساعت ۱۲ نیمه شب ببیند. مشاور ویژه نخست وزیر بریتانیا در امور خاورمیانه مرد ریز نقشی به نام مایکل لوی بود. او همیشه دنبال افرادی است که دربست از اسرائیل دفاع می کنند. آن شب در حالی که او به صندلی‌اش تکیه داده بود، صندلی شکست. خلاصه روز پرحادثه‌ای بود، و نهایتا حوالی نیمه شب دیدار در حالی تمام شد که پاهای مایکل لوی در هوا بود.

در کتاب تان می گویید که دیدارهایتان از ایران پرحاصل بوده. حاصل این دیدارها چه بود؟

بله. منظورم این است که اولا باید به یاد داشته باشیم که دو یا سه سری جلسه مختلف در جریان بود. جلساتی را در خدمت رئیس جمهوری بودیم، جلساتی هم با دکتر روحانی داشتیم. فکر می‌کنم درست قبل از افشاگری‌های شورای ملی مقاومت بود، یعنی همان شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) که اسناد و شواهد اولیه را درباره تأسیسات هسته‌ای ایران فاش کرد.

بعد هم جلساتی با کمال خرازی و همکارانش داشتیم، که این جلسات بیشتر از همه جلسات دیگر صمیمی و خودمانی بودند، و باید بگویم که در دستگاه سیاسی ایران دیپلمات‌های بسیار برجسته‌ای حضور داشتند. یعنی هنوز هم هستند، ولی دچار مشکلاتی شده اند، مثلا حسین موسویان که هنوز هم با هم در ارتباط هستیم. ما درباره مسائل مختلف گفت و گو کردیم، البته طبعا دستور کاری هم برای جلسات داشتیم. موضوع مذاکرات هم مسلما روابط میان بریتانیا و ایران بود. فقط هم به پرونده هسته‌ای محدود نمی‌شد، چون برخی مسائل به همسایگان ایران مربوط می‌شد. هرچه که باشد، شما برخی از جذاب‌ترین همسایگان را دارید

وقتی از سفرهایتان از ایران به لندن برمی گشتید، همکارانتان در دولت و وزارت خارجه چه موضوعاتی برایشان از ایران مهم بود؟ درباره ایران از شما چه سئوالاتی می پرسیدند؟

من احساس نمی‌کردم کسی با ایران خصومت شخصی دارد. در وزارت خارجه بریتانیا لطیفه‌ای هست که می‌گوید "تنها ایرانی‌ها هستند که فکر می‌کنند بریتانیا هنوز هم ابرقدرت است". ضرب‌المثلی هم هست که می‌گوید "زیر هر سنگی یک انگلیسی پنهان شده است". در فارسی هم چیزی مشابه این وجود دارد. با اتفاقات تاریخی هم آشنایی دارم، و ایرانی‌ها را به خاطر بدبینی نسبت به خودمان سرزنش نمی‌کنم. بخشی از تاریخ کشورهای ما هنوز هم به ما بسیار نزدیک است.

به جرأت می‌توانم بگویم که در ایرلند شمالی تا همین ۱۰ سال پیش، گویی حوادثی که در سال ۱۶۸۹ در نبرد بوین (Battle of the Boyne) برای پروتستان‌های ساکن آنجا اتفاق افتاد، همین دیروز روی داده است. این نبرد، جنگ سرنوشت‌سازی بود که پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها با هم داشتند.

زمانی که با اتحادیه اروپا کار می‌کردم و به‌عنوان رئیس دوره‌ای شورای وزرای خارجه اروپایی در وین بر سر فرآیند عضویت ترکیه در اتحادیه مذاکره می‌کردیم، در بالکان جنگ کوسوو در جریان بود. گویی این منازعه به جای قرن چهاردهم میلادی همین دیروز شروع شده است. جنگ‌های کهنی هم هستند که ایران باستان درگیرشان بوده است. الان در ایرلند شمالی فرآیند عادی‌سازی در جریان است، و مردم کمی نسبت به اتفاقات سال ۱۶۸۹ آرام‌تر شده اند، و دیگر به چشم اتفاقات امروز و دیروز به آن نگاه نمی‌کنند.

برداشت من این بود که بریتانیا در گذشته با ایران رفتار بدی داشته و احترام کافی را به این کشور نگذاشته، و عملکرد بریتانیا به تندروهای نظام ایران امکان داده که به این افکار دامن بزنند. واقعیت این است که ما در ایران خیلی محبوب نبوده ایم. اما در سفرهایم به ایران در عین حال متوجه شدم که با مردمی بسیار فرهیخته سر و کار دارم، و اگر بخت کمی یارم باشد مردم خواهند فهمید که من از مشرب فکری متفاوتی می‌آیم.

سه کشور اروپایی در جریان توافق پاریس، به توافق خوبی با ایران رسیدند که زمینه همکاری جامع ایران و اروپا را فراهم می کرد. آیا فکر می کنید که اگر مذاکرات با ایران به همان شیوه ادامه می یافت اروپا واقعا با ایران همکاری جامع در زمینه های سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی را آغاز می کرد؟

فکر می‌کنم این کار به مقدمات زیادی نیاز دارد، اما نهایتا شدنی است. در اینجا باید به سوال قبلی‌تان برگردم و تأکید کنم که در این راه دو خطر وجود دارد: یکی اینکه فکر کنیم هیچ چیز تغییر نکرده، و دوم اینکه فکر کنیم همه چیز عوض شده است. آن موقع به بخش اول مسأله، یعنی اینکه فکر کنیم هیچ چیز عوض نشده، پرداختم، ولی بعد سراغ موضوع دیگری رفتیم. جنبه دیگر مسأله این است که فکر کنیم همه چیز تغییر کرده، و دکتر روحانی می‌تواند هرچه را که غرب می‌خواهد انجام دهد، آنهم با سرعت زیاد.

حرف من این است که همه آنچه غرب می‌خواهد در ایران انجام نخواهد شد. حتی حضرت جبرئیل هم نخواهد توانست این کار را بکند. هیچ چیز به این راحتی شدنی نیست. باید مذاکره کنیم.

نکته دوم این است که این فرآیند، زمان‌بر خواهد بود. نکته سومی هم هست، و آن اینکه برای این کار باید مقدمات زیادی در پشت پرده آماده شود. چون باید بر سر مذاکرات با دیپلمات‌های مجرب به توافق برسید.

البته این کار شدنی است. فقط باید اصول و چارچوب آن را در اتاق مذاکره مشخص کنید، که این هم تلاش زیادی لازم دارد. اما من معتقدم در صورت داشتن حسن نیت هیچ دلیلی وجود ندارد که برای همه مسائل راه حلی پیدا نشود . . . هدف عادی‌سازی روابط با ایران است، که به نظر من خواسته اکثر ایرانی‌ها و بیشتر مردم اروپاست، و به نظرم آمریکایی‌ها هم اگر مختصر اطلاعی از آنچه در ایران می‌گذرد داشته باشند، با این کار موافق خواهند بود.

در آمریکا مهاجران ایرانی زیادی زندگی می‌کنند. ولی در این کشور از ایران چهره ترسناکی ارائه شده است.تابه حال به آمریکا سفر کرده اید؟ به غیر از مناطق ساحلی، اهالی مناطق دیگر کشور اطلاعات بسیار محدودی در زمینه تاریخ و جغرافی دارند. شگفت‌انگیز است، مگر نه؟

یکی از مسائلی که به ادامه مذاکرات ضربه اساسی وارد کرد سخنرانی بوش بود که ایران را در محور شرارت قرار داد. شما در کتاب تان از این سخنرانی انتقاد کرده اید. آیا این انتقاد را هرگز مستقیم با جورج بوش در میان گذاشتید؟

بله. حتما. آنها در همان موقع هم این را می‌دانستند، چون . . . می‌شود کتاب را به من بدهید؟ (کتاب را از من می گیرد و مشغول پیدا کردن صفحه ای می شود) چون در موقعی که او این حرف را زد من در آمریکا بودم، و مجبور شدم در روزنامه‌ها در این باره صحبت کنم، چون با آنچه (جورج بوش )می‌گفت موافق نبودم. فکر کردم شاید حرف‌هایم جالب نباشد، اما پوشش خوبی به آن داده شد. فکرش را نمی‌کردم.

در اینجا می‌گویم . . . به نظرم سخنرانی افتضاحی بود، اما هدفم نه تعریف از سخنرانی‌اش بود و نه انتقاد.

در صفحه ۳۶۶ است. وقتش رسیده بود که چند نقل قول حوصله سربر بشنویم. باید خدا را بابت آن جمله مرکب و عبارت پیرو آن شکر کنم. دیگر به قرص خواب‌آور قوی احتیاج نداشتم، ولی باز هم حرف‌هایم در رسانه‌ها تیتر شد. روزنامه دیلی تلگراف تیتر زد: "استرا سخنرانی بوش را دست می‌اندازد".

حداقل به این ترتیب او نظر مرا می‌دانست. کاندولیزا رایس در کتاب خاطراتش به این نکته اشاره می‌کند (از دستیارش سئوال می کند، این طور نیست؟)

اینطور نبود... بعد از خواندن خاطرات خانم رایس و جورج بوش می‌گویم که این اتفاق تصادفی بوده است. چون افراد مختلفی سخنرانی‌ها را می‌نویسند، و کافی است یک نفرشان این ایده درخشان را در متن بگنجاند. اگر فکر می‌کنید در کاخ سفید اتفاقات تصادفی روی نمی‌دهد، باید بگویم اشتباه می‌کنید.

آنجا هم تأکید کردم که ما (پیش از حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف) مذاکرات سختی با جورج بوش داشتیم تا او را قانع کنیم که مسیر سازمان ملل را دنبال کند، و از شورای امنیت قطعنامه‌ای درباره عراق بگیرد. اما موقعی که به سخنرانی او گوش می‌دادیم، هرچه به متن نگاه کردیم، دیدیم عبارت "من به دنبال صدور قطعنامه خواهم بود" در آن نیست.

چندین صفحه برای آن مقدمه‌چینی شده بود، اما در متن از آن عبارت خبری نبود. ما فکر می‌کردیم دسیسه‌ای در کار بوده است. در آخرین دقیقه، موقع نهایی کردن متن اتفاقی افتاده بود. ضمنا خود او هم متوجه این موضوع شد و مکث مختصری کرد. البته این عبارت را گفت، اما در آخر کار. به هرحال اتفاق تأسف‌آوری بود. همانطور که قبلا هم گفتم، نفهمیدم چرا به جای ایران مثلا از لیبی اسم نبرد ... اگر می‌خواست بر نکته مشخصی تأکید کند، بهتر بود ایران را با لیبی جایگزین می‌کرد. به هرحال خطای دیپلماتیکی بسیار بزرگی بود.

ایران و گروه پنج بعلاوه یک که بریتانیا هم عضو آن است در یک سال گذشته مذاکرات متعددی داشته اند که مشخص نیست دو طرف تا چه حد حاضرند برای رسیدن به یک توافق پایدار با طرف مقابل همکاری کنند. فکر می کنید شش قدرت جهانی حداقل خواسته ای که از ایران دارند چیست؟ مثلا تعلیق غنی سازی ۲۰ درصدی؟

در مورد حداقل‌های لازم نمی‌توانم نظر بدهم، چون دیگر در دولت نیستم. من جزو مذاکره‌کنندگان نیستم، و نمی‌خواهم وانمود کنم که در جریان امور هستم. اما به نظر من پیشنهادهای مطرح شده در استانبول یا آلماتی نسبتا مناسب بودند. آلماتی بود یا آستانه؟

آلماتی

بله، آلماتی. این پیشنهادها تفاوت چندانی با آنچه در توافق پاریس به آن رسیدیم ندارد. به نظر من مسأله اصلی این است که در زمینه بازرسی‌ها و ضمانت‌های ایمنی، و همچنین حق غنی‌سازی شفافیت کامل وجود داشته باشد. پس از آن به نظر من راه برای عادی‌سازی نسبی اوضاع باز است. اگر اراده رسیدن به توافق وجود داشته باشد، این کار شدنی است.

اما اگر این اراده وجود نداشته باشد، روند فعلی ادامه خواهد داشت. من مطمئنم که اروپایی‌ها اراده رسیدن به توافق را دارند، و فکر می‌کنم این مسأله در مورد جان کری [وزیر امور خارجه آمریکا] و آقای اوباما هم صدق می‌کند.

جان کری در گذشته حرف‌های بسیار جالبی درباره ایران زده، از جمله درباره حق این کشور برای غنی‌سازی اورانیوم. علاوه بر آن، کری و اوباما هیچکدام دینی به بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) ندارند.

نباید فراموش کرد که نتانیاهو قبل از انتخاب مجدد اوباما به ریاست جمهوری چه کرد. نتانیاهو آمریکایی است. او آمریکایی- اسرائیلی است، اما در اصل آمریکایی است. او به آمریکا می‌رود و با اوباما گستاخانه برخورد می‌کند، و بعد هم در یکی از گردهمایی های انتخاباتی میت رامنی [رقیب باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته] حاضر می‌شود.

در واقع او همه پول‌هایش را روی برد میت رامنی شرط‌بندی کرد و باخت. اوباما این موضوع را فراموش نخواهد کرد. خیلی مایه خوشحالی است که دکتر روحانی زمانی به ریاست جمهوری انتخاب شده که در آمریکا رئیس جمهوری بر سر کار است که دومین دوره حکومتش را می‌گذراند، قدرتمند است و وزیر امور خارجه خوبی دارد. پس انشا الله [که کار به نتیجه می‌رسد].

* عصر ایران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 135
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 6
  • محمد ۰۳:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    مشرق جان؛ لطفاً چاپ كنيد. در مورد سخنان آقاي جك استراو، 2 نكته فوق حياتي وجود دارد. براي جلوگيري از طولاني شدن مطلب، در دو نظر آنها را بيان ميكنم. نكته 1: مذاكره به طور كلي بر 2 نوع است: الف) مذاكره براي اثبات حقانيت ب) مذاكره براي كسب امتياز از دومي شروع ميكنم. شما مي‌رويد بازار خريد پوشاك. يك شلوار ميبنيد. با فروشنده وارد مذاكره مي‌شويد. در اين جا، دو طرف قصد اثبات حقانيت ندارند. كسي نسبت به ديگري طلبي ندارد، بلكه قصد شما و فروشنده، كسب امتياز است، لذا كمي شما كوتاه مي‌آييد، كمي فروشنده. آخر سر بر سر يك قيمت به توافق مي رسيد. اين نوع مذاكره، شامل "چانه زني" است. اما نوع اول مذاكره: در اينجا شما قصد نداريد امتيازي از طرف مقابل بگيريد، بلكه قصد داريد حقانيت خود را ثابت كنيد. مثل فردي كه به دادگاه مي‌رود تا بي گناهي خود را ثابت كند. آيا دادگاه، جاي چانه زني است؟!!! قطعاً خير. مذاكرات هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران، از نوع دوم است و اصلاً فرايند "چانه زني" ندارد. ما قصد نداريم از 5+1، بيش از حقمان را بگيريم، اما به كمتر از آن هم راضي نيستيم. دوستان عزيز؛ اين نكته بسيار مهمه. كم و بيش ميشنويم كه فردي ميگويد ما در مذاكرات هسته اي، چانه زني بلد نيستيم و مذاكره نميدانيم!! در مناظره سوم انتخابات هم اگه يادتون باشه، يك اصولگرا!!! اين حرف را به آقاي جليلي زد. مشرق جان؛ دوستان ارزشي؛ اين يك دام است. نقشه شيطانه. شما بچه حزب اللهي‌ها روشنگري كنيد كه مذاكره ايران با 5+1 چانه زني ندارد. لبخند "جك استراو" را نبينيد. اين مردك ميخواد ماهيت مذاكرات ايران رو به مذاكره بين دو شركت بازرگاني تقليل بده. هر جا كسي اين حيله "چانه زني" را به كار برد، بدانيد نيتش چيست. قصد دارد از 100 حق شما، كمتر از 100 به شما بدهد.
  • محمد ۰۳:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    ببخشيد انشاي قبلي طولاني شد! به نظرم اين صحبتهاي جك استراو، از مهمترين اسناديست كه در آينده به درد تحليل‌گران سياست خارجي خواهد خورد. براي من فوق العاده حرفهاي جالبي بود. اما نكته 2: در اروپا و آمريكا مرسوم است كه سياستمداران سابق، سياستهاي گذشته خود را نقد ميكنند. چرا؟ آيا از مواضع كشور خود ابراز ندامت ميكنند؟!! يا پشيمان اند؟! خير؛ براي به زير كشيدن حزب مقابل، اين حرفها را مي‌زنند. مجدداً متن را بخوانيد. اين موزي انگليسي طوري حرف ميزند كه انگار كشورش با ما قرابت دارد تا با آمريكا!! اينها با ما نه دين مشترك دارند، نه مرز مشترك، نه روابط اقتصادي مشترك. پس چرا جك استراو سعي مي كند به خواننده ايراني مصاحبه اش القا كند كه واقعاً اروپا قصد داشته سپر ايران در برابر آمريكا باشد؟!! جواب يك كلمه است: چون استراو اكنون در قدرت نيست! روزي كه حزب وابسته به آقاي استراو قدرت را به دست بگيرد، "ديويد كامرون" را خواهيد ديد كه ميگويد ما در قبال ايران اشتباه مي‌كرديم!! حالا اين نتيجه چه فايده‌اي دارد؟! يك فايده مهم: هر كسي، هر گروهي، هر دولتي از جمله دولت منتخب، اگر گفت اروپا يا دموكراتهاي آمريكا، با ما هستند و سپر ايران! در خوشبينانه ترين حالت، از كلاه گشادي كه غرب دارد سرش ميگذارد بي خبر است. اين ديو صفت‌ها، بوي كباب به دماغشان خورده و دارند جلو مي‌آيند. صداي پاي جك استراو را خوب گوش كنيد! به چه سمتي است؟!
  • ۰۴:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    خدا بیامرزه
  • ۰۴:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    به همین خیال باشین ، تنها جمله ای که ازش باور کردم اینن بود که گفت رگ یهودی داره و با اونا ابراز همدردی میکنه !!!!
  • ۰۵:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    "بسیجی‌ها و دیگر اوباش" ??!! خجالت آوره. به خصوص از شما!
  • سعید ۰۸:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    من نمیدونم چه جوریه که این سیاستمدارهای انگلیسی تا زمانی که روی کارند دشمن ایرانند وقتی بازنشسته میشند یه دفعه میشند دوست ودلسوز؟؟
  • شفق ۰۹:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    خدا به خیر کنه. مگه آدم سر حقوق خودش چانه زنی هم میکنه؟
  • alitie ۱۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    اما مشکل این بود که بسیجی‌ها و دیگر اوباش...!!!!!!! احمق
  • 90 ۱۰:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    احسنت به اقای محمد از روشنگریت ممنونم
  • من ۱۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    مذاکره حق محور و مذاکره امتیاز محور. الحق که طبقه بندی دقیقی است.
  • ۱۱:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    اوباش خودتي وهفت جد واباءت مرتيكه
  • ۱۱:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    "..بسیجی ها و دیگر اوباش .." اوباش خودشه و 7 جد و آباد و ایل و طایفه و ملت کثیفش !بیشرف به مردم ما فحش میده بصورت کاملا دیپلماتیک !
  • ۱۱:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    نه بابا!!!! راستی میگی؟ :))
  • ۱۲:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    با سلام بی بی سی فارسی هیچگاه کشور انگلیس را "انگلیس" نمی خواند و حتماً تاکید دارد آن را "بریتانیا" بنامد، چراکه بریتانیا یادآور بریتانیی کبیر دوران قبل می باشد... پس لطف کنید لفظ غلط بریتانیا را نیاورید و درست آن است که بگوییم کشور انگلیس
  • رضا ۱۲:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    سلام محمد جان به نظر من نگرش شما خیلی بهتر از نگرش دوستان دیگر بود واقا درست میفرمایید
  • محمد ۱۳:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    میگه ایرانی ها رو به خاطر بدبینی شون به انگلیس و به خاطر تاریخ ظلمهای انگلیس در حق ایران سرزنش نمی کنه. مرتیکه ناحسابی! همین الان هم زدین پدر ما رو درآوردین. انگار نه انگار سال 88 داشتن علیه ایران کودتا می کردن.
  • عماد مغنیه ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    دیگه شورشو در آوردی مشرق همه جا شده روحانی روحانی فکر میکردم سایت ارزشی هستی اما اشتباه میکردم بدون که این نیز بگذرد!
  • ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    اتفاقا چون انگلیسی‌ها میخوان بگن بریتانیا تا یادآور عظمت دیکتاتوری جهان‌گسترشون بشه، پس ما باید لفظی رو به کار ببریم که اونها ازش نفرت دارند و باعث تحقیر اونها میشه. خدا هم فرموده روز قیامت بعضی ها پشیمون هستند چون: لم یطئوا موطئاً یغیظ الکفار . یعنی هیچ گامی برنداشتند که باعث خشم و غیظ کافران شوند. مواظب باش تو از اونها نباشی ناشناس جان
  • ۱۴:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    مساله اینه که طرف غربی هم قصد دارد حقانيت خود را ثابت كند به خاطر همین هم اسمش رو گذاشتن مذاکره ونه دادگاه
  • ۱۴:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    خسته نباشی رییس جمهوره خدا بخواد!!!!!!!!!!
  • یه نفر ۱۴:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    آفرین بهترین تحلیلی بود که تو این چند ماه از کاربران خوندم ضمن اینکه معتقدم از سخنان جک استراو بوی تملق و چاپلوسی میاد ، و حتما می دانید ، چاپلوسی و تملق برای چیست ؟
  • ۱۴:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    اسم رسمیش رو میگه. همونطور که اسم رسمی ایران هست جمهوری اسلامی ایران و اسم آمریکا هست ایالات متحده آمریکا. انگلیس (انگلند) فقط یه قسمتی از بریتانیاست. اسکاتلند، ولز، ایرلند شمالی و انگلند با هم میشن بریتانیا.
  • مهدي ۱۴:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    اقايون.ما اول بايد شبهات رو رفع كنيم كه به نوعي همان اثبات حقانيت.بعد بريم سراغ چانه زني.بر خلاف نظر شما اگر همه چيز روشن باشه چانه زني بسيار راحت است چون عملا بهونه دست طرف مفابل نداريم.
  • ۱۴:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    احسنت
  • الهه ۱۴:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    مرگ بر انگلیس،مرگ بر آمریکا ،مرگ بر اسرائیل.درود بر روحانی که در مصاحبه تلویزیونیش گفت :(وضعیت الان کشور ما با گذشته فرق کرده است.)ما نه از تهدیدهای این آقایان می ترسیم ونه دلمان را به لبخندهایشان خوش میکنیم .حزب الله و بسیجی همیشه خاری بوده است بر چشم دشمنان .آمریکا ،انگلیس و اسرائیل از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
  • مهدي ۱۵:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    ببين محمد جان وقتي مي گه سپر منظورش جلوگيري از حمله به ايران در سال 2004 كه درست مي گه.جرج بوش احمق در جنگ افغانستان و عراق موفق بود و خيال مي كرد ايران رو هم مي تونه بگيره.ولي در راي گيري شوراي امنيت 40 كشور به نفع ما راي دادند كه باعث شد فضا به نفع ما تلطيف پيدا كنه. اما از نزديكي هم راست مي گه ما اصلا با امريكا رابطه نداشتيم اما همين اقاي استراو چند بار به تهران امده و اين قرابت سياسي محسوب مي شه.دكرات ها سپر ما نيستند اما مثل جمهوري خواهان مخالف مذاكره با ايران نيستند.شما اگه اطلاع داشته باشي اكثريت نمايندگان كنگره و سنا جمهوري خواه است و اونا براي ما تحريم مي زنند نه دولت. در مجموع الان فضا به نفع ماستومن مطمنم كه روحاني اينقدر با هوش است كه بتونه اين مسال رو حل كنه فقط لابي كردن نبايد يادمون بره
  • مهدي ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    خودش كه يك ضرب المثل گفت از انگليس
  • عبد ۱۵:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    یادآوری خوبی بود
  • حسن ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    خود روحانی گفت دیگه دوره ی تعلیق یا به قول آقا محمد دوره ی امتیازدهی گذشته؛این یعنی کشورهای غربی بروید پی کارتان‏! جناب جک، بسیجی اگراز بسیجی بودنش سوء استفاده نکنه‏(کنکور،سربازی،و...‏)‏ یک انسان واقعی به تمام معناست.
  • محمد ۱۵:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    مخلص عزيز.
  • ۱۵:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    توجه کنید! حقا که انگلیس اسعمارگرپیراست ودست ازروباه صفتی برنمیدارد: «.... ما می‌توانستیم با او کار کنیم و به او اعتماد داشتیم. او هم به ما اعتماد داشت. به همین خاطر هم توانستیم به پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای برسیم. سازنده‌ترین دوره مذاکرات زمانی بود که فقط سه کشور اروپایی با ایران مذاکره می‌کردند، چون یوشکا فیشر، دومینیک دوویلپن و من همگی مایل بودیم به توافقی دست پیدا کنیم. من همیشه به کمال خرازی می‌گفتم که ما سپر انسانی ایران هستیم، چون تا زمانی که مذاکرات‌مان با ایران ادامه داشت، آمریکایی‌ها نمی‌توانستند آسیب چندانی به ایران برسانند. حرفم غلط هم نبود.
  • ناشناس ۱۵:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    آقای روحانی دیگه رئیس جمهور شدی .رفتی خارج و یا خارجیا اومدن پیشت دیگه زیاد نخندیا .زشته.سنگین ورنگین میری و سنگین و رنگین برمیگردی
  • خودم ۱۶:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    من از پرشتیژ جلیلی توی مذاکره ها خیلی خوشم اومد به نظر آدم ساده ای میاد که اگر کلمه ظرفیت را ازش بگیری نصفه جمله هاش ناقص میشه با این حال اصول را میشناسه و به قول شما چانه زنی نمیکنه به طور کلی میون همه سیاست مدارهامون استدلالهای جلیلی بعد از رهبری بیشترین شباهت را به استدلالهای رزمندگان دوران جنگ داره اقتدار و اتکا به اصول در اوج مظلومیت و فشار
  • فاطمه ۱۶:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    جناب ناشناس محترم یه کم سطح مطالعه وبصیرتتون روببرید بالامتوجه می شیدکه محمدآقاراست می گن.
  • ۱۶:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    مثلا"شما اوباش نیستی بااین طرزحرف زدنت؟!!!تواصلا"می فهمی بسیجی یعنی چی؟!!بروتاریخ دفاع مقدس رومطالعه کن عزیزم تابفهمی.خداهمه روبه راست هدایت کنه.انشاءالله
  • ۱۶:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    واقعا ساده انگارانه است که فکرکنیم جک استرابدنبال ضررندیدن ایران است تنهاهدف اوازاین مصاحبه این بودکه ثابت کنداگرنرمشهای روحانی دردوره مذاکره ادامه پیدامیکرد ایران تحریم نمیشد واینهمه مشکلات نبودوالان هم نیازبه اینگونه نرمش داریم شایدبه قیمت تعطیلی فعالیتها مشابه آنچه دردوره روحانی اتفاق افتاد
  • راد ۱۶:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    چرا قاطی میکنی ؟؟؟؟؟!!!!! داره قدرت تحلیل بهت میده.... وقتی با انگشت یه جا رو اشاره میکنن که ببین ...تو که نباید نوک انگشت و ببینی آخه...
  • ۱۶:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    شما استاد مغلطه هستید
  • امیر/قم ۱۷:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    نخیر مذاکره در شرایط کنونی باید تلفیقی از این دو شرط باشد!
  • امیر/قم ۱۷:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    چون سایت مشرق ارزشی هست و معتدل،از رئیس جمهور منتخب دفاع می کنه و به نظر مردم احترام می زاره.
  • مهدی ۱۷:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    از همین الآن دندونش رو تیز کرده :))
  • ۱۷:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    ما بسیجی ها و اوباش از قول اقای جک استراو اجازه بازگشت شما ادکلن زده و کراوات زده ها را به ایران نمی دهیم، خیالتان تخت
  • ۱۸:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    علاوه بربسیجی واوباش خواندن کسانی که به سفارت انگلیس درتهران حمله کردند عدم موفقیت تیم مذاکره کننده دوران خاتمی را مرهون نئوکانها ورهبران تندروی اسرائیلی خواند وتلویحا نظام ایران را که برعلیه تیم قبلی موضع گرفته بودند را فریب خورده اسرائیل وتندروهای آمریکایی خواند. مشرق هم بی پروا این مطالب راپخش می کند!!!
  • ۱۸:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    فقط تدبیر....
  • مهرداد ۱۸:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    به قول حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی: درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد
  • ۱۸:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    قران صراحتا میگوید یهود ونصارا وقتی از تو راضی میشوند که از آنها اتباع کنی . خدابه دادتان برسد آقای روحانی
  • یاشار ۱۸:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد ان روزگاران یاد باد مبتلا گشتم در این بندو بلا کوشش آن حق گزاران یاد باد عزیزان واقعیت خیلی تلخه هر چند مشرق عزیز ما هم بهش اعتراف میکنه . حالا یه مسابقه میزارم.اونایی که موافق بیانیه سعد آباد هستند مثبت بدند مخالفان هم منفی ممنون.
  • ۱۸:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    امير منظورت اينه كه چون غربي‌ها فشارآوردن و شرايط كنوني رو ايجاد كردن، ما بايد به خواسته اونها تن بديم و از حقمون بگذريم؟ پس مقاومت چه معني ميده؟!
  • ۱۹:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    انگلیسی ها هوای نوکراشون را دارند.
  • ۲۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    دستت را رو کردی.
  • ۲۰:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    خب رنگشاینه
  • ۲۰:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    عوضی انگل استان
  • yaser ۲۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    مثل خاطرات مستر همفریه،این انگلیسیا زرنگن ولی از اونجایی که بقیه رو احمق فرض میکنن زرنگیشون نقض میشه :)
  • دانا ۲۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    باید دید آشی که پختید چه از آب در می آید.
  • محسن ۲۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    لطفا تاریخ بخوانید در مورد ورود تریاک به ایران.
  • اسمال ۲۰:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    شاید وجدان درد میگیرند
  • kahrizi ۲۱:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    امیدوارم آرامشی به این مملکت و مردم برسد. و با همه کشورها با احترام بر خورد کنیم تا با ما با احترام برخورد شود.
  • رحمن ۲۲:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    سلام عجب مقاله به موقعی بودتفسیر آقا محمد را هم با دقت مطالعه کردم و پسندیدم در عین حال باید بگویم این سیاست مدار کهنه کار در جمله بندیش پر است از زیاده خواهی آنها همه چیز و خواسته خود را که اصلا به آنها مربوط نیست برای خود حق دخالت می دانند و می خواهند در موضوعی که به آنها دخلی ندارد چانه زنی بکنند مثل این می ماند یک کشور دور دست در باره امنیت ایران تقاضای چانه زنی بکند و این برای استعمار انگلیس هنوز یک هدف زیاده خواهی است و الآن حق هسته ای ریشه در امنیت ملی ایران پیدا کرده است و چانه زنی در حقی مسلم بسیار شرم آور است و لازم است که آقای روحانی حق مسلم ایران را درک درست داشته باشد آنچه در گذشته باعث شد دو سال غنی سازی متوقف شد نباید تکرار شود هر چه کوتاه بیایید عاقبت همان است که آنها طلبکارند یعنی مانند لیبی جمع کردن تاسیسات و بار کردن آن با کشتی بسوی آمریکا .عوض کردن فلان ریاست جمهور آمریکا که یکی می خندد و دومی اخم می کند در سیاست های آمریکا و لابی اسراییلی آن هیچ تاثیری ندارد و باید حرف حق خودمان را که غنی سازی حق این ملت است و منافاتی هم با قوانین اژانس ندارد باید محور پافشاری ایران باشد .متشکرم
  • ضیایی ۲۲:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    چانه زنی یا وادادگی؟؟؟
  • محمد ۲۲:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    جون مادرت چاپ کن: امام خامنه ای:هر وقت دشمن از شما تعریف کرد بدانید مشکلی در شما هست و آن را اصلاح کنید. یا حق
  • سجاد ۲۲:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    من از دوستان تحلیل گر یک پرسش دارم : هیچ توجه کردید که تا حالا چند بار وزیر امور خارجه ما و دیگر مسئولین نظام به امارات ، بحرین ، قطر ، عربستان رفتند ! چرا پادشاه ، امیر یا شیوخ عرب نمیان اینجا ؟ آقای روحانی لطفا تکلیف ما را با این عربهای بیابانی که حالا برای ما کلاس می گیرند روشن کنه بعد نوبت انگلیس فریبکاره . یا برای ملت غیرت مند ایران توضیه بدید که مگه ما چه منافعی تو امارات داریم که این قدر جلوش کوتاه می آیم . یادمه چند مدت پیش یک کشتی حامل سلاح ما را توی( خلیج فارس) توقیف کرد ما هم هیچ نگفتیم همینه که لیگ خلیج را درست می کنه اگر جرعت ندارید . اجازه بدهید گروه های مردمی خودشون دست بکار بشن . هزاران ساله که خلیج فارس رو مردم قهرمان ایران نگه داشتند نه دولتهای ملاحضه کار . یاد رئیس علی دلواری و ناخدا میر مهنا جاویدان
  • علیرضا ۲۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    احسنت،ذهنی پویا و قلمی استوار.
  • ابوالقاسم ۲۳:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    مشرق نظر شما رو که منتشرکرد ببینیم نظر ما رو هم منتشر میکنه؟؟؟ اگر موضوع به همین سادگیه که شما میگی خب بهتره شما بشی سرتیم مذاکره کننده تیم هسته ای!!! نه داداشم اینطوری نیست شما از ذهن ساده ای برخوردارید و ساده فکر میکنید موضوع خیلی پیچیده تره!! اولا اگر ما بخواهیم این منطق شما رو بپذیریم پس باید عوامل توافق بیانیه تهران(همین تیم مذاکره کننده فعلی) رو به باد انتقاد گرفت!! چرا که بیانیه تهران و توافقات ما و 5+1 دقیقا از همین نوع چانه زنی موردنظر شما بود!! در بحث هسته ای گزینه های زیادی وجود داره و هنر رسیدن به یک گزینه مورد توافق هنر دیپلمات است!! ثانیا اون اصولگرایی که به دکتر جلیلی انتقاد داشت اختلافش در اصل موضوع نبود بلکه در روش کار و همین هنر رسیدن به توافق بود و نمونه اینکار هم قطعنامه598 بود! اجمالا خدمت شما عرض شد مجال توضیح بیشتر نیست که اگر بنا بر بیان جزئیات باشه یک کتاب حرف میشه
  • ۲۳:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
    0 0
    شما رو توهم دیپلمات بوده زده ظاهرا؟
  • ابوالقاسم ۰۰:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    از اینکه مستبدانه نظرات بنده رو منتشر نمیکنید و علی رغم تاکیدات رهبری بر کرسی آزاد اندیشی و ایجاد فضای باز تبادل نظرات استبداد به خرج میدید و نظرات موافق خودتان رو منتشر میکنید تشکر میکنم!! اینم نوعی ولایتمداریه دیگه!! ضمنا شما که از نشر نظرات مخالف میترسید بهتر کلا بیخیال کار رسانه ای بشید
  • ۰۱:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    گرگه اومده پشت در میگه منم منم مادرتون!!
  • ۰۱:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    خدا بخیر کنه!!! آقا گرگه اومده پشت در میگه منم منم مادرتون!!
  • احسان ۰۲:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    بسه اینقدر بدبینی ! انگلیس و آمریکا را گذاشتید بجای خدا و دارید تمام برنامه ها را از جانب اونها میبینید اونها هم مثل من و تو انسان هستن فقط از شرایط بهتر استفاده میکنن . همه چیز دست خداست و داره به سمت پیروزی مستضعفان دنیا را به پیش میبره .
  • احسان ۰۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    بسه اینقدر بدبینی ! انگلیس و آمریکا را گذاشتید بجای خدا و دارید تمام برنامه ها را از جانب اونها میبینید اونها هم مثل من و تو انسان هستن فقط از شرایط بهتر استفاده میکنن . همه چیز دست خداست و داره به سمت پیروزی مستضعفان دنیا را به پیش میبره .
  • سید ۰۳:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    در جواب دوست عزیز محمد باید گفت این تقسیم بندی شما برای معاملات خرده بازار همان شلوار صحیح است و اما برای مذاکرات دیپیلماتیک در سطح چند کشور مطرح جهانی باید اعتقاد به حرکت جوهری ملاصدرا داشت و بر این اساس در هر لحظه با بررسی اوضاع و جایگاه طرفهای مقابل و اوضاع و شرایط خود صحنه مذاکرات را پیش برد و با سبک و سنگین کردن طرف مقابل و خود خواسته های خود را به کرسی نشاند و این طرز فکر اشتباه است که تمامی افراد آنسوی میز را دشمن و نجس فرض کرد اگر دارای چنین بینشی باشی یعنی ما هیچ احتیاجی به مذاکره نداریم و خودمان قادریم تمامی احتیاجات داخل کشور را بدون ارتباط با دیگر کشورها تامین نمائیم و تحولات پیرامون ما هیچ ارتباطی به ما پیدا نمی کند که این غیر ممکن است و ما احتیاج به داشتن روابط تجاری و دیپلماتیک با دیگر کشورها داریم و نیز نمی توانیم در قبال تحولات منطقه ائی بی تفاوت باشیم که از همه مهمتر حفظ شاٌن و جایگاه شیعیان در منطقه و جهان می باشد .
  • اقا الياس ۰۳:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    به ملت فحش نداد بلکه با بزرگي و صاحب تمدن ياد کرد. به اون عده اي که از بالاي ديوار داخل سفارت يک کشور ميپرن فحش داد. من که به خودم نگرفتم شما رو نميدونم
  • ۰۵:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    صف انتشار نظرات منفجر شد! منتشر کن دیگهههه
  • موساد ۰۵:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    مثل اینکه جک استراو قراره برای تحلیف روحانی بیاد تهران حالا این بسیجی ها و دیگر اوباش بسوزن...هه هه هه
  • مهدی924 ۰۵:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    انگلیسی مارمولک یه دونه به نعل میکوبه یه دونه به میخ! حالا مونده که اوباش بسیجی!!! دمار از روزگار شما در بیارن. منتظر باش و ببین . جون به جونش کنی صهیونیست هستن. این یکی که ریشه یهودی هم داره و با یه مشت غاصب ابراز همدردی هم میکنه. واقعا متاسفم برا یه عده تو داخل که توجهی به آیات قرآن ندارن و به کفار اهل کتاب اعتماد دارن. گول این مار خوش خط و خال رو نخورین.
  • به محمد کامنت اول ۱۱:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    اقای نصیری می گوید جدیدا تازه فهمیدم واقعگرایی در دنیا بر ارمانگرایی غلبه دارد ابتدا از خود شما می پرسم تحلیل شما صریحا بگویم از شکم سیری است یعنی شما در فامیل و اطرافیان خود بحران اقتصادی به معنای واقعی را درک نکرده اید اجاره خانه بیشتر از درامد و .....داروی گران بر اساس تحلیل شما ما باید جنگ ایران و عراق را ادامه می دادیم چون ارمان نابودی صدام بود ولی واقع گرایی این بود که حیات نظام تهدید و دیگر تنها ایران و عراق روبروی هم نبودند ایران و دنیا بود ایا باید ارمان را ادامه می دادیم تا تهران و کرمانشان بمب شیمیایی می خوردند اما به نظرم این گونه تحلیلهای شما می باید در این 8 سال که ارمانگرایی دست شما بود و قدرت دست شما بود و مذاکره حق می کردید نه امتیازی جواب می داد مجلس و دولت و همه با هم همراستا بودند مگر نمیگفتید تحریمها کاغذ پاره است؟ چه شد؟ استقبال از احمدی نژاد به سختی به پر کردن میدان می رسید ------- اما می دانی چرا دهه 60 مردم هم از پذیرش قطعنامه تعجب کردند و هنوز ادامه جنگ را حمایت داشتند با این که شهرها بمباران می شد فرق است بین رزمنده ای که می داند در خط مقدم در جنگ است با زن و بجه ای که شب میخوابند نمی دانند بمباران می شوند با نه ولی همین زن و بجه چون می دانستند امام خمینی هم در جماران پناهگاه هوایی را ندارد و قبول نکرده و همینطور همه مدیران در ماشینهای بی کولر بودند و همپای مردم و کت و شلواری نبود کسی با هم متحد بودند و ضمنا دهه 60 اجاره خانه ها سر به فلک نمیزد مردم در حداقلها با کوپن تامین می شدند کسی پورشه نمی دید همه پیکان بود و رنو --------------- اما مشکل نسل ارمانگراهایی مصل شما چیست؟ نیت شما خیر است و خوب است ولی متاسفانه توان ایمانی و ارمانی شما در زیر کولرها و بودجه های دولتی منجر به جدا شدن از بطن جامعه می شود صرفا رفتن به بشاگرد و خانه سازی کافی نیست شبها در خیابانهای تهران قدم بزنید بدون این که البته مثل قبلیها راهکار را در حد مفعوله ها ببینید ---------------- بنابراین باید گفت نظام و هادیان اصلی ان نیاز به یک بازنگری اساسی دارند در راهبردهای خویش وگرنه این روش و ادامه ان که ناشی از فاصله افتادن مسئولین و مردم است در طولانی مدت مانند تاریخ نشان میدهد مثل موریانه پایه های نظام را که مردم عادی هستند از درون میخورد و انگاه با تلنگری می ریزند ---- این بلیه ای بود که 8 سال شعارهای ارمانی و احساسی زیبا ولی تو خالی و بی بنیاد و بر پایه پول نفت وضع را به اینجا رسانید که نتیجه اش را در انتخابات و احساس مردم می بینید ----------------- بنابراین راهکار نجات جوان ارمانی و انقلابی این است که از فرهنگسازی و سیاست سازی مبتنی بر بودجه های کشوری و دولتی جدا شوند و با رجوع به روش دهه 60 به خودسازی دست بزنند چه اشکالی دارد اجاره نشین شوید تا درد مستاجرها را بفهمید با پوست و خون و باعث شود که دلالبازی و سوداگری در مسکن را جمع کنید؟ چه اشکال دارد مثل یک فرد عادی خود و فامیلتان دنبال شغل ان هم در بخش خصوصی و بی سفارش باشید تا مشکل اقتصاد را بفهمید به هر حال اگر مشرق منتشر کرد و مایل بود دلایل این که رفاه باعث شد واقع گرایی ارمانی جای خود را به ارمانگرایی غیر واقعی بدهد و این بلیه هنوز در شماها درک نشده است را بیشتر می شکافم ------------- لب کلام این که اگاه نبودن شما از شرایط بیرونی یک سم و خطر است برای کشور، ایا امام حسن هم صلح نکردند و یا امام حسین شهید نشدند حق همیشه پیروز نیست هرچند حق است ولی شما فکر می کنید با جوی که در مورد ایران و ساخت بمب اتمی توسط ان ایجاد شده بود و خدای ناکرده با عوامل نفوذی خارجی یک مصداق ایجاد می شد با جو متحد اکثریتی که در رسانه های خارجی و دول خارجی در مورد ایران ایجاد شده بود ایا فکر نمی کنید ورود به جنگ و با توجه به توان اجماعی موشکی و هوایی ناتو و حتی استفاده انها از بمب اتمی در تهران مسدله را مشخصتر نمی کرد؟ یا قایل به زمان تعیین کردن برای ظهور هستید و این را مقدمه ظهور می دانید العیاذ بالله ؟ حتما اگر این تفکر در جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل بود ادعا می کرد که ظهور شده و باید وارد جنگ اعراب متذلذل با اسرائبل یعنی غرب شد و قطعا امام زمان ظهور می کند؟ آیا کمی نمی اندیشید؟ امیدوارم مشرق نقد دلسوزانه من را منتشر کند
  • شکبر انگیز ۱۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    آقا الیاس * اولا درب سفارت برقی و کنترول از اتاق فرمان می باشد . از نوع گاوصندقی دو جداره که با ضربه کامیون هم قابل باز شدن نمی باشد. دوم اینکه این درب در پشت آن درب دیگری می باشد که استحکامش از درب اولی بیشتر است . و از اتاق فرمان داخل سفارت کنترول می شود ولی در فیلم مشاهده شد که درب بخودی خود باز شد تا راحت به داخل شود هر که بخواهد.
  • ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    درست است
  • ناظر ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    در سال 88 مهمانی صورت دادن با بی هنران ضد وطن تا شاید کاری در فتنه انجام دهند. در باغ قلهک.
  • بسیجی ۱۲:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    ما موجیم که آرامی ما عدم ماست.
  • ایمان ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    عاقلانه عمل شود جناب روحانی و گرنه آئینه عبرت ( مرسی )
  • مراد ۱۳:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    درخت دوستی در کبیر نمی شود بنشاند
  • سالار ۱۳:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    آب قطه!!
  • ایمان ۱۳:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    بقران عمل کنید تا در حفاضت خداوند باشید.
  • ایرانی ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    خود فروشی و وطن را بحراج گذاشتن یاد باد دوستی روباه با غزال چه باد یاد باد کوشش آن بی وطنان یاد باد و ..............
  • تاشناس ۱۳:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    انگلیسیا انقدر خنگن که نمی دونن این پیش خودشون درس گرفته گول نمی خوره.
  • فرح ۱۳:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    اگر تاریخ بخونند دیگر بدنبال روباه پیر نمی افتن.
  • دانا ۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    ما با روباه صفتا و جنگ آفرینها به آرامش نمی رسیم مگر مثل خودشان شویم.
  • نادم ۱۳:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    ای خ......د.............برو دنبال کارت
  • ۱۳:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    سیدجان احتمالا آقا محمد بازاریه و اصول خودش مسائل رو تحلیل میکنه
  • تاشناس ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    البته اگر دسکش مخملی هم دست کند ما از درز درب می بینیمش.
  • نادر ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    کسی که درب را باز کند می رود پهلوی ( مرسی )
  • ۱۳:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    جک استراو کمی معتدلتره همه رو یه کاسه نکنید مثلا واقعا بین اوباما و جورج بوش تفاوت هست شما قائل به دسته بندی نیستید و همه رو یه کاسه میکنید همین باعث میشه در تحلیلها دچار اشتباهات فاحش بشید البته منشا این تحلیلهای ابکی صدا و سیماست
  • ۱۳:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    خدا شفا بده
  • ۱۴:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    چرا به ملیت و مردمش توهین میکنی؟؟؟؟؟ این تقواست الان؟؟؟
  • عبرت ۱۴:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    باشه تو راست میگی بیان همه چیز را تقدیم کنیم.
  • ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    یک نفر که چیزی گفت نباید قرقره کنی که .
  • ۱۶:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    مشرق شده پاتوق بچه بسیجی ها
  • ۱۶:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    اههههههههههم
  • ۱۶:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    چرا انقد از خارجی ها میترسید؟ اونها هم آدمن خب
  • ۱۶:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    شما بیجا میکنی این مسائل مربوط میشه به صلاح دید رهبری!! لطفا تندروی موقوف
  • ۱۶:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    اینهایی که منفی دادن فقط دنبال دشمنی هستن؟
  • ۱۶:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    احسنت مقاومت با تدبیر
  • ۱۶:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    اصلا شما شان نزول این آیه رو میدونی الکی برا خودت میبافی؟ خدا نیاره اون روزو که از آیات قرانی سواستفاده بشه
  • ۱۶:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    دشمن باهوش به از دوست ابله
  • ۱۶:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    شما که ملاکتون تعریف یا تخریب دشمنه پس چرا خودتون قالیباف رو انقد کوبیدید؟ درحالی که رسانه های دشمن به شدت تخریبش میکردن؟؟
  • ۱۶:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    عالی بود++++++
  • ۱۶:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    شما بجای نظریه دادن در باب دیپلماسی همان به خرید و فروش شلوار مشغول باشی بهتره
  • ۱۶:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    نظر یکی از کاربران: خدا بخیر کنه!!! آقا گرگه اومده پشت در میگه منم منم مادرتون!! عالی بود++++
  • رضا ۱۷:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    این جک استرا از اوناشه. به انگلیس و امریکا نباید اعتماد کرد.
  • ۱۷:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    خودتی آقای عزیز. برو از صدا و سیما تشکر کن که مردم اصفهان تازه وسط سخنرانی احمدی نژاد فهمیدند او به شهرشان آمده ( خودم یکیش) برو از شورای نگهبان و عمارها تشکر کن که مشایی را رد صلاحیت کردند. برو از اصولگرایان تشکر کن که وظیفه صهیونیستی خود را انجام دادند. کی را گول می زنید؟ سال 88 هم دایم می گفتید احمدی نژاد هوادار ندارد. گرانی خانه و کردانیسم و یک میلیارد دلار و... . اما او با یک مناظره گردنتان را شکست. امسال هم می شد به جای این مناظره های مسخره ، یک مرد قوی مثل مشایی پای مناظره باشد. آن وقت شما ها باز هم به خیابان می ریختید و شعار تقلب می دادید. پس از شورای نگهبان تشکر کنید.
  • محمد ۱۹:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    با نظر آقا محمد موافقم
  • محمد ۱۹:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    حرف جالب و درستی است.
  • متین ۲۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    وضعیت انگلیسی جماعت که مشخصه. از بدبینی نیست!از تاریخه از جنس خراب اوناس از مواضعشونه که شررن نه به خاطر ناسزای ناکسان و نه به خاطر حمایت و دفاع از یه شخصیت یا جریان سیاسی و نه به خاطر دنی انشاءالله امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور میکنند.تا آن زمان هروقت که هست که فقط خدا ازش خبر دارد،مواظب باشیم گم نشیم خیلی سخته ولی مواظب باشیم.انشاءالله سربلند از این آزمایش ها بیرون بیایم. خدا کمکمون کند انشاءالله.آمین
  • ۲۰:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    خدایا شر این مملکت فتنه گر را از زمین محو کن
  • ۲۱:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    گرگ اومده میگه منم منم مادروتون
  • ۲۳:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    آن هایی که در لندن به سفارت ایران حمله کردند یادتان هست بالاخره مملکت هزار فرم ونوع نظر وجود دارد این که هرکس به دیوار سفارت انگل ها نگاه کرد پس ... این گرگ دارد ادای همان قصه بزبزی را بازی می کند که منم منم مادرتان را برای ملت رشید ایران می گوید و نمیداند دوره تزویر این حرامزاده ها درایران تمام شده.
  • تاشناس ۲۳:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    بخصوص که درس خوانده ام باشند.
  • ۲۳:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    تو بزبز قندی مواظب باش این گرگ بجای مادرت واردلونه ات نشده بخوردت هههههههههههههه
  • ۲۳:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
    0 0
    همه باهم آشی پختن باید دید چی از اب در می آید.
  • ۰۲:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    و لن ترضی عنک الیهود و لاالنصاری حتی تتبع ملتهم و هرگز یهود و نصاری از شما راضی نخواهند شد مگر اینکه به دینشان درآیید حالا به نظر شما آقای جک استرو از خاتمی و روحانی راضی است یا نه؟
  • رمضانی ۰۲:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    اقای روحانی با لیاقتش همه مشکلات کشور را دارد نگران نباشید
  • ۰۷:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    لایییییییییییییییییییییییک........
  • ۰۷:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    :)) واقعا!
  • ۰۸:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    اخه برادر من این شد منطق ؟؟؟ مگه رهبری شدیدا با این رفتار مخالفت نکردند؟ بابا یه کم این دوگوله رو به روز کنید .شما اخر منطقتون مرگ بر فلانی .مرگ بر زید و امره .اخرشم میخواهید شان بسیج و بسیجی رو پایین بیارین.
  • ۰۸:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    دشمن دانا به از نادان دوست . دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست.این افکار نتیجه 5 ثانیه فکر جنابعالی بود .با دقت بیشتری متن رو بخون.اگه این تعداد محدود هم نبودن اوضاع شما بهتر بود یا بدتد؟؟؟.اگه همه غربیا مواضع تندی علیه ما بگیرن شما راضی میشی؟
  • علی س ۰۹:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    در جواب اون آقایی که نوشته به کامنت اول محمد. جماعتی ازجنس شما یادگرفتید که خودتون رو حق ببینید فکرکنید فقط خودتون میفهمید خودتون درد کشیده اید... من یه جوونم که ازدواج کردم بیکارم هستم5ماهه هیچ درآمدی نداشتم اما ذره ای حاضرنیستم از آرمان های انقلاب واسلام ونظام چشم پوشی کنم . ننگ به من اگه قرار باشه بخاطر شکم ایمان و آرمان ها رو چوب حراج بهش بزنم. نه برادر من فکر نکن تواین دنیا فقط شمایی که از مشکلات مردم خبر داری. من حاضرم سنگ به شکم ببندم اما ذره ای به انداره یک دونه گندم از آرمان ها عقب نشینی نکنیم. ما ایستاده ایم...تا آخرین نفس
  • محمد ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    مشرق محلي است براي آزاد انديشي محترمانه و مؤدبانه. بسيجي و غير بسيجي هم ندارد.
  • محمد ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    سلام علي آقا. من محمد كامنت اول هستم. يه جواب نوشتم براي اون آقا يا خانم كه شما ميگي. نميدونم چرا چاپ نشد؟! تمام معصومين ما در سختي فقر يا فشار حكام بودند، در سختي مبارزه كردند و در سختي شهيد شدند. تمامشان شهيد شدند. از 14 معصوم عزيز، 13 تا را شهيد كردند. آن يكي هم حضرت آقا امام زمان (عج)است كه بنا بر روايات، ايشان را هم شهيد مي‌كنند. پناه بر خدا خب اگر قرار بود اين منطق كه ما اعمالمان را فقط براي زنده ماندن تنظيم كنيم، معصومين (ع) كه بهتر مي‌دانستند. اگر هدف اين بود كه هفته‌اي يكبار پلو خورشتمان بشود هفته اي دوبار، حضرت امام علي (ع) نميفرمودند دنيا در لحظه‌اي ميگذرد. هدف را نبايد گم كنيم. تحليل‌هايمان نبايد بدون معنويت باشد. خب يك غير مسلمان هم ميتواند بدون معنويت تحليل كند. رمز موفقيت يك مسلمان، تحليل با معنويت است. حالا برخي هم تمسخر كردند كه تو برو شلوارتو بفروش! انسان شلوار فروش يا خادم خانه مردم باشي و وقايع را درست درك كني، به از آنكه ديپلماتي اتو كشيده باشي، اما درك درست نداشته باشي.
  • ناشناس ۱۷:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    حسن آقا کنکور و خیلی وقته امتیازشو برداشتن سربازی هم عوض این همه اردو آموزشی که میرن دوسه ماه تخفیف میدن شما هم خب برو تخفیف بگیری برادر من!
  • م.ر ۱۷:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    افرین بر غیرت شما
  • ۲۱:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
    0 0
    این محمده خیلی جوگیره
  • ۰۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
    0 0
    روز از نو روزی از نو.
  • ۰۱:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
    0 0
    برادر بسيجي شعرو خراب نكن لطفا ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
  • ۰۱:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
    0 0
    جناب "علي س" حالا خودت هيچي فردا ميخواي به بچت هم همين حرفها رو تحويل بدي؟ دوست عزيز بيكاري يك معضل هست كه ربطي به آرمانهاي انقلاب نداره حضرت اميرالمومنين فرموده فقر كه از دري وارد شد دين از در ديگر خارج ميشود. من متعجبم شما ميگي 5 ماه درآمدي نداشتي اونم تو اين گروني بعد هم ربطش ميدي به اسلام به خدا اسلام فقر رو نمي پسنده ما نبايد خودمون رو با معصومين مقايسه كنيم پيامبر (ص) فقر رو افتخار خودشون ميدونستند قبول كسي منكر نيست ولي به نظرتون موافق بودن مردم عادي در فقر باشن؟ اين ديدگاه شما نسبت به مسائل فاجعه باره كه فقر رو در كناره آرمان قرار ميدي
  • غارت شده غرب ۱۷:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
    0 0
    آقای ناشناس دشمن دارد تهدید می کند و از زمین وزمان دارد توطعه می ریزد و با همه تهدیدش هیچ غلتی نتوانسته بکند و این نیمچه رفاه را هم از پیروزی انقلاب اسلامی به بعد داریم و آن قدر روی دوشهایمان کپسول گاز حمل کردیم و در اطاقهایمان با چراغ والور آسم و سل گرفتند که در همان حال همین دنیای غرب با سوپر نفتکش ها سر چاههای نفتمان نشسته بود و وضع موجود مردم به والله نسبت آن روزهایی که همه هستی ملت را غرب غارتگر بعد از اشغال ایرا به غارت می برد بسار عالی نسبت به آن وضع هست و می خواهند مارا برگردانند به آن وضعیت اگر قرار است این اتفاق بیقتد ما رفاه مان که قابل مقایسه با آن موقع ها که نوشتم نیست و عالی شده و تعامل باغرب برای ما رفاه نخواهد شد رفاه در سایه تلاش خودمان نصیبمان می شود و اجنبی سوء نگاه به مال مان دارد(نفت وگاز و معادن) و با بی حیایی از دانش هسته ای ما نیز سرک می کشد و فضولی می کنند به نظر شما مملکت هستی اش را به غرب تسلیم کند برای شما اشتغال می شود و برای فرزندان آینده شما رفاه می شود اگر بنا بود این طور شود در زمان پهلوی دوم گاز کشی کشور را انجام می دادند جاده هارا می ساختند - چرا هیچ کاری برای کشور انجام نداده اند و دارائی مملکت برای عمران اروپا وآمریکا هزینه شده تصور می کنید ویرانی جنگ دوم وهزینه های آن را اروپا از خودش هزینه کرد نتیجه بد بختی این مردم ویرانی های لندن و.... را ساخت لعنت بر پهلوی ها - و اکنون نیز دست از سر این ملت برنمی دارند مرحوم آیت الله طالقانی جمله ای گفتند که مضمون آن این است یا استثمار و بهره کشی غرب را درمنطقه ایران دفن می کنیم یادفن می شویم انشاالله که تاحالا مغلوبند و م پغلوبتر نیز خواهند شد- تصور نکنید شخصی مثل اقای طالقانی در نعمت ورفاه کشور و سازندگی طاغوت کفران نعمت می کرد خیر حقایق را می دیدند ملت ایران دلی پر از کینه از غرب و شرق دارند بالاخص آمریکا (معمولا در نزاع طرف می گوید مگر مال تورا خورده ام) آر این غربیها مالمان را به غارت برده اند بیکاری امروز شما معلول غارت غرب از اندوخته پدرمان است باید دندان طمع آن هارا برای آینده نیز بشکنیم و خواهیم شکست به لطف خدا تاکنون شکسته ایم. در سایه تلاش و کوشش ملی این طاعون بیکاری را انشاالله ریشه کن می کنیم. و رفاه برای همه را ارزومندم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس