مشرق - ماه صفر دومين ماه قمري پس از محرم است. در دوران جاهليت آن را ناجز ميناميدند. صفر از ريشه «صفر» به معني تهي و خالي است. دليل نامگذاري آن اين است که چون اين ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهليت در ماه محرم - به دليل اينکه از ماههاي حرام بود- از جنگ دست ميکشيدند، با فرارسيدن ماه صفر به جنگ روي ميآوردند و خانهها خالي ميماند؛ از اين رو به آن صفر گفتهاند.
حوادث تاريخي فراواني در ماه صفر رخ داده است که به برخي از آنها اشاره ميشود:
اول صفر : وارد کردن سر مطهر امام حسين عليه السلام به شام ، ورود اهل بيت عليهم السلام به شام ، شهادت زيد بن علي بن الحسين عليهم السلام (به روايتي)، آغاز جنگ صفين (بنا بر روايتي)
دوم صفر : مجلس يزيد لعنتالله عليه بنا بر نقلي، شهادت زيد بن علي بن الحسين عليهم السلام ( به روايت ديگر)
سوم صفر : ولادت حضرت امام محمد باقر عليه السلام 57 هجري قمري به روايتي.
چهارم صفر : وفات آيتالله محمد علي شاه آبادي (1369 هجري)
پنجم صفر : شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها و لعنةالله علي قاتليها، 61 هجري.
ششم صفر : صدور توقيع امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء به حسين بن روح.
هفتم صفر : ولادت امام موسي کاظم عليه السلام 128 هجري، شهادت امام حسن مجتبي عليه السلام بنابر نقل بحار، وفات آيتالله العظمي مرعشي نجفي 1411 قمري.
هشتم صفر : وفات حضرت سلمان فارسي (سلمان محمّدي ) رضيالله عنه 35 هجري قمري
نهم صفر : شهادت عمار ياسر رضيالله عنه در جنگ صفين 37 هجري، شروع جنگ نهروان 38 هجري قمري.
دوازدهم صفر : وفات هارون برادر حضرت موسي عليهماالسلام.
سيزدهم صفر : اختيار حکمين در صفين و حيله عمروعاص.
چهاردهم صفر : شهادت محمدبن ابوبکر به دست عمروعاص (بنابر روايتي)
شانزدهم صفر : شهادت آيتالله سيد حسن اصفهاني فرزند آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني 1349 قمري.
هجدهم صفر : شهادت اويس قرني در جنگ صفين 37 هجري قمري.
بيستم صفر : اربعين حسيني.
بيست و دوم صفر : صدور توقيع شريف امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء براي مرحوم شيخ مفيد اعلي الله مقامه 420 قمري.
بيست و سوم صفر : پي کردن ناقه حضرت صالح نبي عليه السلام توسط قومش - گرفتار شدن حضرت يونس عليه السلام در شکم ماهي.
بيست و چهارم صفر : شدّت يافتن بيماري حضرت رسول اعظم صلي الله عليه و آله و سلّم.
بيست و پنجم صفر : شانه گوسفند و دوات طلبيدن پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلّم براي نوشتن وصيّت نامه و منع عمر از اين کار.
بيست و ششم صفر : دستور پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله و سلم به لشکر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با روميان( بنابر نقل واقدي 11 هجري) ، سالروز انقراض حکومت امويان.
بيست و هشتم صفر : رحلت جانسوز رحمت للعالمين پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلّم در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجري قمري - شهادت مظلومانه سبط اکبر امام مجتبي عليه السلام 50 قمري.
(سي ام / بيست و نهم ) صفر : شهادت امام رضا عليه السلام 203 هجري قمري
اعمال ماه صفر
در اين ماه، به دادن صدقه اهتمام بيشتري شود و براي ايمني از بلاها، دعاي زير هر روز ده مرتبه خوانده شود:
يا شَديدَ الْقُوي وَيا شَديدَ الْمِحالِ يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَميعُ خَلْقِکَ فَاکْفِني شَرَّ خَلْقِکَ يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّي کُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ وَصَلَّي اللَّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ!
اي سخت نيرو، و اي سختگير! اي عزيز، اي عزيز، اي عزيز! خوارند از بزرگيات همه خلقت. پس کفايت کن از من شرّ خلق خودت را، اي احسان بخش! اي نيکوکار! اي نعمت بخش! اي عطا دِه! اي که معبودي جز تو نيست! منزّهي تو! به راستي من از ظالمانم. اجابت کرديم برايش و نجاتش داديم از غمّ و همچنين نجات دهيم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکيزهاش!
روز اول:
روز اول سنه سي و هفتم شروع به جنگ صفين شد و در اين روز سنه شصت و يکم به قولي سر مبارک حضرت سيد الشهداء عليه السلام را وارد دمشق کردند و بني اميه آن روز را عيد قرار دادند و آن روزي است که تازه ميشود در آن احزان (کانت مآتم بالعراق تعدها أموية بالشام من أعيادها) و در اين روز و به قولي روز سوم سنه صد و بيست و يک زيد بن علي بن الحسين شهيد شده
اعمال روز سوم ماه صفر:
1. نماز گزاردن. دو رکعت نماز که در رکعت اوّل، سوره حمد و فتح، و در رکعت دوم، سوره حمد و اخلاص خوانده شود. پس از نماز:
الف) صد مرتبه صلوات.
ب) صد مرتبه «اَللَّهُمَّ الْعَنْ الَ اَبي سُفْيانَ».
ج) صد مرتبه استغفار گفته شود و از خداوند متعال، طلب حاجت شود.
اعمال روز بيست و هفتم صفر:
1. خواندن زيارت امام حسين (ع).
2. خواندن زيارت اربعين. در روايتي از امام عسکري (ع)، خواندن زيارت اربعين، از نشانههاي مؤمن بر شمرده شده است.
ماه صفر در تاريخ قمرى
ماه صفر، دومين ماه سال قمرى است. تاريخ قمرى همانند ساير تاريخ هاى رايج، از دوازده ماه تشکيل يافته و اسامى آن ها بدين ترتيب است: محرم، صفر، ربيع الاوّل، ربيع الثّانى، جمادى الاولى، جمادى الثّانيه، رجب، شعبان، رمضان، شوّال، ذوالقعده و ذوالحجّه.
اين تاريخ، پيش از اسلام، در ميان مردم جزيرة العرب رواج داشت و تاريخ رسمى آنان بود.
پس از ظهور دين مبين اسلام، تاريخ قمرى به عنوان يک تاريخ مذهبى و ملى، مورد پذيرش مسلمانان قرار گرفت.
در عصر خلافت عمر بن خطاب (دومين خليفه مسلمانان) با پيشنهاد حضرت على عليه السّلام و تصويب خليفه وقت، هجرت پيامبر اکرم صلّى اللّه عليه و آله از مکه معظمه به مدينه منوره، مبداء تاريخ قمرى اسلامى قرار گرفت. بدين جهت، اين تاريخ را، تاريخ هجرى قمرى ناميده اند.
گفتنى است که تاريخ قمرى بر اساس گردش ماه (قمر) بر دور زمين محاسبه مى گردد. به اين صورت که ماه، هنگامى گردش خود را از هلال آغاز مى کند تا به پايان رساند و به هلال بعدى وصل شود، يک ماه پديد مى آيد و با دوازده بار تکرار اين گردش، يک سال قمرى شکل مى گيرد.
هر ماه قمرى، مدتش 29 روز و 12 ساعت و 43 دقيقه است و تعداد روزهاى يک سال قمرى، 354 روز است.
اما تاريخ هاى ديگر، مانند: هجرى شمسى، فرس قديم، ميلادى و غيره، بر اساس گردش زمين بر دور خورشيد محاسبه مى گردد و تعداد روزهاى آن ها، 365 روز و 6 ساعت است. به همين جهت ميان تاريخ قمرى و تاريخ شمسى، در حدود يازده روز در هر سال فاصله است.
علل نامگذارى ماه هاى قمرى
ابن عساکر در کتاب گرانسنگ «تاريخ دمشق» به نقل از ابوعمروبن علاء درباره علل نام گذارى ماه هاى قمرى گفته است: إنّما سُمّى المحرّم لا ن القتال حرم فيه، و صفر لا ن العرب کانت تنزل فيه بلادا يقال لها صفر، و شهرا ربيع کانوا يربعون فيها، و جماديان کان يجمد فيها الماء، و رجب کانوا يرجبون فيه النّخل، و شعبان شعب فيه القبائل، و رمضان رمضت فيه الفصال من الحرّ، و شوّال شالت الا بل باءذنابها للضرب، و ذوالقعدة قعدوا فيه عن القتال، و ذوالحجّة کانوا يحجّون فيه، فامّا اوّل السّنة فالمحرّم.
يعنى: ماه محرم، بدين جهت ناميده شده است که جنگ و درگيرى در آن حرام شده است، و ماه صفر بدين لحاظ ناميده شده است که عرب ها در اين ماه بر زمين هايى، منزل مى گزيدند که به آن ها صفر گفته مى شد، و دو ماه ربيع (اوّل و ثانى) بدين جهت ناميده شده اند که عرب ها در اين دو ماه زندگى بهارى در پيش مى گرفتند، و دو ماه جمادى (اوّل و آخر) بدين جهت ناميده شده است که عرب ها در اين ماه براى درختان خرما ستون هايى قرار مى دادند تا بر اثر زيادى محصول خرما، شاخه ها و درختان خرما نشکند، و شعبان از اين جهت ناميده شده است که قبيله ها در آن از يکديگر پراکنده و جدا مى شدند، و رمضان از اين جهت ناميده شده است که در آن، فصل هاى سال به شدت گرما مى رسند، و شوال بدين جهت ناميده شده است که شتر، دم خود را براى زدن بالا مى برد (کنايه از آمادگى عرب ها براى ضربه زدن به يکديگر)، و ذى قعده به اين سبب ناميده شده است که مردم در اين ماه به خاطر حرمت جنگ و خون ريزى، خانه نشين مى شوند، و ذى الحجّه بدين سبب ناميده شده است که عرب ها در اين ماه، به حجّ خانه خدا مى پرداختند. و اما نخستين ماه سال، ماه محرم است.
صفر به معناى خالى نيز آمده است. ممکن است علت نامگذارى اين ماه بدين جهت باشد که عرب ها پس از تحمل سه ماه حرام و خوددارى از قتل و غارت و خون ريزى، با آغاز ماه صفر به جنگ و غارتگرى مى پرداختند و روستانشينان و ساکنان کم جمعيت باديه ها از ترس هجوم غارتگران و جنايتکاران، اسباب و اثاث خويش را جمع کرده و به جاهاى امن کوچ مى نمودند و روستاها و باديه هاى خود را خالى مى کردند.
حرمت ماه صفر در نزد قريش
اهالى حجاز، به ويژه قبيله معروف «قريش» پيش از ظهور اسلام، نسبت به زيارت خانه خدا و حرام دانستن چهار ماه از ايّام سال قمرى که از سنت هاى بر جاى مانده از حضرت ابراهيم عليه السّلام و فرزندش اسماعيل عليه السّلام بود، مرتکب تحريف و تغيير در احکام الهى و عمل نمودن به هواهاى نفسانى خود مى شدند.
آنان چون مردمى جنگجوى، قبيله گرا و فاقد تشکيلات حکومتى و دولت بودند، در بيشتر سال به تاراج دارايى ها، جنگ و خون ريزى يکديگر و ساير ساکنان شبه جزيره مى پرداختند و امنيت جامعه را به کلى از ميان مى بردند.
از سوى ديگر ناچار بودند که به خاطر پاى بندى به سنّت آبا و اجدادى خويش، چهار ماه حرام را تحمل کنند و در اين مدت از جنگ و خون ريزى و غارتگرى دست بردارند.
پس از مدتى، تحمل سه ماه حرام (يعنى: ذى قعده، ذى حجه و محرم) که پشت سر هم بودند، بر آنان دشوار آمد و در صدد تغيير آن برآمدند.
آنان تصميم گرفتند که حرمت ماه ذى قعده و ذى حجه را نگه دارند و اين دو ماه را جهت زيارت خانه خدا براى ساکنان شبه جزيره در امنيت نگه دارند، ولى بر خلاف سنت ابراهيمى، حرمت ماه محرم را شکسته و آن را براى خود مباح سازند و در اين ماه، بسان ماه هاى ديگر سال به جنگ و غارتگرى بپردازند و به جاى آن، ماه صفر را حرام نمايند.
بدين جهت، مدتى ماه صفر در نزد آنان، از جمله ماه هاى حرام بوده است.
هم چنين آنان دست کارى ديگرى در ماه هاى حرام کرده بودند و آن عبارت بود از اين که هر ماه حرام را دو سال حرام مى دانستند و ماه هاى ديگر را حلال مى شمردند. به عنوان مثال، دو سال پشت سر هم، ماه محرم را ماه حرام و ماه زيارت مى دانستند و ماه هاى ديگر را براى خويش مباح مى نمودند و سپس دو سال بعد، ماه صفر را ماه زيارت و ماه حرام مى دانستند و ساير ماه ها را حلال و مباح مى شمردند. تا اين که حج آنان در حجة الوداع که آخرين سفر زيارتى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به مکه معظمه بود،مصادف شد با ماه ذى الحجّه، و در اين ماه مسلمانان حج واجب و زيارت خانه خدا را به جاى آوردند و به دستور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اين ماه براى هميشه ماه زيارتى خانه خدا و حج واجب تعيين گرديد.
برخورد قرآن کريم با تحريف هاى مشرکان قريش
قرآن کريم که کامل ترين کتاب آسمانى است، تحريف هاى پديد آمده از سوى مشرکان قريش در تغيير و تبديل ماه حرام و دست کارى در احکام الهى را به رسميت نشناخت و آن را محکوم کرد.
در سوره مائده، خطاب به مؤ منان فرمود: يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنوُا لا تُحِلّوُا شَعائِرَ اللّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ...
اى کسانى که ايمان آورده ايد، شعائر الهى و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازيد.
در سوره توبه، اين موضوع را به صورتى روشن تر بيان کرد و کردار مشرکان و کافران را تقبيح نمود: إ نَّمَا النَّسيئىُ زِيادَةٌ فِى الْکُفرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ کَفَروُا يُحِلُّونَهُ عاما وَ يُحَرِّمُونَهُ عاما لِيوُا طِئوُا عِدَّةَ ما حرَّمَ اللّهُ، فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ اَعْمالِهِمْ.
همانا فراموشى (نسبت به ماه هاى حرام) در کفر (عصرجاهليت) بسيار بود که به واسطه آن گمراه مى شدند آنانى که کفر را پيشه خود کرده بودند. به طورى که (آن ها را) در سالى حلال و در سال ديگر حرام مى شمردند تا پايمال کنند شمار آن چه (از ماه ها) را که خدا حرام کرده است. پس آنان، مباح مى کردند آن چه را که خدا حرام کرده بود. (بدين ترتيب) کردار زشتشان برآنان آراسته مى گرديد.
قرآن کريم بسان سنّت ابراهيمى، تنها ماههاى ذى قعده، ذى حجّه، محرّم و رجب را حرام و ماه هاى زيارت دانسته است.
ماه صفر در نزد شيعيان
شيعيان إثنى عشرى و محبان اهل بيت عليهم السّلام، ماه صفر را از ايام سوگوارى سال مى دانند. زيرا در ابتداى اين ماه خانواده امام حسين عليه السّلام و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسيرى وارد شام نمودند و آنان را در فشار روحى و روانى و مورد تحقير و توهين قرار دادند، به طورى که يکى از فرزندان خردسال امام حسين عليه السّلام، به نام رقيه (س)، بر اثر اين سختى هاى طاقت فرسا، در دمشق به لقاءاللّه پيوست. هم چنين، بيستم اين ماه، اربعين شهادت امام حسين عليه السّلام و يارانش در کربلا است.
بنا به روايت علماى شيعه و برخى از علماى اهل سنت، در 28 صفر، رحلت جانگداز رسول گرامى اسلام حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و شهادت سبط پيامبر، حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام و در آخر اين ماه، شهادت ثامن الحجج حضرت على بن موسى الرضا عليه السّلام واقع شده است. بدين جهت، شيعيان اين ماه را همانند ماه محرم، به سوگوارى مى پردازند. در بسيارى از مراسم ها و محافل مذهبى، دو ماه محرم و صفر را پشت سر هم گرامى مى دارند و در آن ها به عزادارى مشغول مى باشند.
وليکن، اکثر مورخان اهل سنت، رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را در ماه ربيع الاول مى دانند. بدين جهت براى اين ماه برنامه ويژه اى ندارند.
اعمال عبادى ماه صفر
هر يک از روزهاى سال، روز خداست و انسان مى تواند در آن روز براى موفقيت خويش، تلاش کند و براى نزديکى به خداى سبحان و فراهم آورى خرسندى وى، عبادت کند، تصدّق نمايد و خدمت به مردم کند.
ماه صفر نيز اين چنين است. اگر انسان، طالب رضاى الهى باشد و در اين راه بکوشد، به توفيقات الهى دست پيدا مى کند و درهاى رحمت، نعمت و سرافرازى را به روى خود مى گشايد. در مقابل، اگر از ياد خدا غافل بماند و در پى هوى و هوس هاى نفسانى باشد و از شيطان لعين پيروى کند، طبعا از توفيقات الهى دور مى گردد و درهاى نقمت، بدبختى و سياه روزى را به روى خود مى گشايد و زمينه عذاب الهى در روز قيامت را براى خويش فراهم مى کند.
با اين حال، در برخى از منابع آمده است که ماه صفر، معروف به نحوست است.
محدث جليل القدر حضرت آيت الله شيخ عباس قمى (ره) هم در مفاتيح الجنان، در بخش اعمال ماه صفر، و هم در وقايع الايّام، به اين موضوع اشاره کرده است.
در اين جا، متن گفتار اين محدث بزرگ را از وقايع الا يّام بيان مى کنيم:
بدان که اين ماه (صفر) معروف به نحوست است و شايد سبب آن، واقع شدن وفات رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است در آن، هم چنان که نحوست دوشنبه به اين سبب است. و يا به جهت آن است که اين ماه، بعد از سه ماه حرام (ذى قعده، ذى حجّه و محرم الحرام) واقع شده که در آن سه ماه، حرب و قتال نبوده و در اين ماه، شروع به قتال مى نمودند و خانه و منازل از اهلش خالى مى شد. و اين هم يک سبب است در وجه تسميه آن، به صفر.
به هر حال، از براى رفع نحوست، هيچ چيز بهتر از تصدقات و ادعيه و استعاذات وارده نيست. و اگر کسى خواهد محفوظ بماند از بلاهاى نازله در اين ماه، در هر روز ده مرتبه بخواند اين دعايى را که «محدث فيض» روح الله روحه، در «خلاصة الاذکار» ذکر فرمود:
يا شديد القوى، و يا شديد المحال، يا عزيز، يا عزيز، ذلّت بعظمتک جميع خلقک، فاکفنى شَرّ خلقک، يا محسن، يا مجمل، يا منعم، يا مفضل، يا لا اِله الّا اءنت، سبحانک إ نّى کنتُ مِن الظّالمين، فاستجبناله و نجّيناهُ
من الغمّ، و کذلک ننجىِ المؤ منين، و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّيبين الطّاهرين.
سيّد، در «اقبال» دعايى براى هلال اين ماه روايت کرده است.
----------------
منابع:
هداية الانام الي وقايع الايام، محدث قمي، ص 63؛
مفاتيح الجنان، ص 532
کتاب روزشمار تاريخ اسلام "ماه صفر"، تاليف سيد تقي واردي