به گزارش مشرق به نقل از رجا، نوشت: در دستگاه خلافت اسلامى و جانشينى پيامبر اسلام (ص)، مردى که مقام خلافت را اشغال کرده بود و "يزيد بن معاويه" نام داشت.
"يزيد" ميمونى داشت که به او "أبو قيس" مى گفتند. اين ميمون را در مجلس ميگسارى خود حاضر مى کرد و براى او تشکى مى انداخت و او را مى نشانيد و او را بر گرده خر ماده اى که براى مسابقه و اسب دوانى تربيت شده بود سوار مى کرد، زين و لجام بر گرده آن ماده خر مى بستند و اين ميمون را بر او سوار مى کرد و با اسب ها به اسب دوانى و مسابقه مى بردند.
در يکى از روزها "أبو قيس" مسابقه را برد. بر تن اين ميمون جامه و قبايى از حرير سرخ و زرد پوشانده و دامنها را به کمرش زده بودند و بر سر او کلاهى نهاده بودند که نقش هاى درشت داشت و به رنگ هاى مختلف آراسته گشته بود.
روزي به "يزيد" خبر دادند که يکي از صحابه پيامبر (ص) از دنيا رفته است. "يزيد" گفت: خداوند لعنتش کند ببريد او را دفن کنيد.
اما وقتي ميمون "يزيد"، "أبو قيس" مرد دستور داد تا همه سران مملکت را جمع کنند و طبق تاريخ هفتاد هزار نفر جمع شدند تا در تشيع جنازه ميمون با وفايش شرکت کنند.
وقتي اين مطلب را مي خوانيم متوجه مي شويم که چرا امام حسين (ع) وقتي مي خواست قيام کنند، فرمودند: همانا من براي اصلاح در دين پيامبر (ص) قيام کردم، اسلامي که براي تشيع جنازه يک ميمون هفتاد هزار نفر را جمع مي کند.
-------
* بررسى تاريخ عاشورا، مرحوم آيتى، ص 77.