
فرقه فتنه که خود را فراروي بنبست سياسي و ريزش هواداران و از دست رفتن پايگاه اجتماعي ميديد، در ايام محرمالحرام سال پيش با هتک حرمت عاشوراي حسيني دست به انتحار سياسي زد تا بار ديگر پروژه «پارلمان خياباني» را در بوته آزمايش قراردهد، غافل از آنکه ملت شيعي و عزادار ايران، تنها 3 روز پس از تحرکات ناجوانمردانه فتنهگران، آهنگ حماسه 9 دي را در سپهر سياسي ايران طنينانداز ميکنند. حضور ملت ايران در حماسه «9 دي» باعث شد پوچي شعار« ما بيشماريم» و گزاره «مسلماني» آنها بيش از پيش نمايان شود. از اين رو درآستانه سالروز رخداد 9 دي، بررسي دو نکته فوق قابل تامل به نظر ميرسد:
1-از سويي، يکسوم کل جمعيت رايدهنده در انتخابات اخير را روستاييان تشکيل ميدادند که غالبا به کانديداي پيروز راي داده بودند و از سوي ديگر هم نسبت آراي کانديداي اصولگرايان، در تهران و شهرستانها بيشتر از ساير کانديداهاي رياست جمهوري بود. جريان فتنه داخلي (به سرکردگي ميرحسين موسوي و کروبي) و فتنه خارجي (به سرکردگي رژيم مجعول صهيونيستي، آمريکا و انگليس) که از کم و کيف مطالبات عدالتخواهانه ملت ايران و نيز هواداران کانديداي پيروز با خبر بودند و از سويي هم جنس انتقادهاي شهروندان تهراني نسبت به وضعيت بيکاري، گراني، مسکن و... را در اماکن عمومي ديده بودند، پروژه تقلب را کليد زدند و تمام هم و غم خود را براي ايجاد اغتشاش، شورش مواضع و پارلمان خياباني گذاشتند تا يکسوم از شرکتکنندگان در انتخابات (روستاييان) نه فقط در نظر منتقدين حتي در رسانه ملي هم فراموش شوند و «تصويري غيرواقعي» از جامعه براي تهرانيها تصور شده و «توهم تقلب» را بسازد و آنها را وادار به پرسش کند! تهرانيها (البته ساکنين برخي مناطق شمالي تهران) بيآنکه به روستاييان و شهرستانيها توجه کنند از يکديگر ميپرسيدند «راي من کو؟» و پس از آن سيکل بود که جمعيت قابل توجهي از تهرانيها در تجمع 25 خرداد شرکت کردند. از اين رو بود که بعدها فتنهگران با مشاهده واقعه 25 خرداد، شعار «ما بيشماريم» را بر روي ديوارهاي شهر، نقش کردند! و... ولي در نهايت، در حماسه 9 دي همان منتقدان هوادار موسوي در 25 خرداد هم حضور يافتند! و حتي برخي با در دست داشتن تابلوهايي مبني بر اعلام برائت از ميرحسين موسوي و ديگر فتنهگران، پوچي شعار ما بيشماريم جنبش مخملين را به تصوير کشيدند...
2– «مسلماني»، «مذهب»، «قانونگرايي»، «خط امامي» و شعارهاي ديگر از دغدغهها و القائات جريان فتنه بود؛ که به آن تظاهر ميکرد، بهطوريکه ميرحسين موسوي همواره در بيانيههاي سريالياش در لفافه واژهها، رد پايي از اين موارد به جا ميگذاشت غافل از آنکه محتواي مواضعش در تناقض آشکار با اين گزارههاي انقلابي بود و ملت ايران به خوبي اين تناقض را درک ميکرد. مثلا جريان فتنه در راستاي سياستهاي ماکياوليستي خود، سعي ميکرد در تحرکات ميداني خود هم از المانها و عناصر ديني بهره ببرد. بستن شال سبز ميرحسين، شعار يا حسين، ميرحسين، حضور صوري و با کفش در نمازجمعه 26 تير حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني، سردادن الله اکبر بر بام خانهها و... مصاديقي از اين ادعاست. اينها همه در حالي بود که فتنهگران با هتک حرمت به تمثال مبارک حضرت امام خميني (ره)، شعار نه غزه نه لبنان، سوءاستفاده از رنگ سبز، هتک حرمت ولايت فقيه و... لحظه لحظه حميت، تعصب و غيرت ملت ايران را جريحهدار کرده بودند و دم خروسشان در اذهان عمومي نمايان شده بود. از اينرو ملت بصير ايران، اين بار در برابر هتک حرمت عاشوراي حسيني عنان صبر از کف داده و خون حسيني در رگهايش به جوش آمد و حماسه ساز رخداد 9 دي 1388 هجري خورشيدي شد؛ روز دفن فتنه.