
به گزارش مشرق، حوزه نيوز نوشت: پيشينه هرمنوتيک يا همان دانش رمزگشائي از متن به بيش ازهزار سال قبل باز ميگردد، زماني که يونانيان و ساير ملتها ميخواستند متن کتاب مقدس را بفهمند؛ در چند دهه گذشته با ارائه نظريههاي جديد در اين حوزه،توجه بيشتري به اين سو جذب شده و حتي حوزه علميه نيز با ارائه کرسيهاي نظريهپردازي به نقد و بررسي نقاط قوت و ضعف دانشهايي در اين مقوله پرداخته است.
هرمنوتيک چيست؟ از کجا به وجود آمده است؟ چه ادواري را پشت سر گذاشته؟ و تأثير آن بر فهم صحيح متون ديني چيست؟ اين ها سؤال هايي است که غالباً در اذهان دانشوران حوزوي و دانشگاهي وجود دارد.
جواب اين سؤال ها در نشستي که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي قم برگزار شد، داده شده است، اين نشست با عنوان «مفهوم شناسي هرمنوتيک و کار و يژه هاي آن در دين پژوهي» با حضور حجج اسلام والمسلمين مختاري و سجادي برگزار شد.
آنچه در ادامه مي آيد متن تنظيم شده سخنان اين دو فاضل حوزوي است:
*آغاز سخن حجتالاسلام والمسلمين مختاري
درباره هرمنوتيک دو نگاه وجود دارد اول اين که براي فهم متون ديني حتي وحي بايد به هرمنوتيک مراجعه کرد، دوم اين که هيچ نيازي به هرمنوتيک نيست و اصول آن در معارف دين بيان شده است. نظر درست اين است که مي توان راه ميانه اي را در نظر گرفت يعني نه دلبستگي محض و نه دلزدگي محض ؛ علي رغم نقدهاي جدي ه بر بخش هايي از هرمنوتيک هست، ولي در مواردي هم کمک به فهم دين مي کند.
*تاريخچه هرمنوتيک
ريشه هرمنوتيک از «هرمس» نام الهه يوناني اخذ شده است که پيامهاي قدسي را توضيح مي دهد و تشريح مي کند. اين علم به صورت ساماندهي شده و منسجم از هايدگر شروع شده و گارامر آن را به اوج رساند.
*تعريف هرمنوتيک
به خاطر نگاه هايي متفاوت به هدف و رسالت هرمنوتيک، نمي توان تعريف واحدي از آن ارائه کرد، اما به طور کلي هدف اين علم فهميدن متن است واختلاف اصلي در اينجا تفاوت نظر در مصداق متن است ؛ برخي متن را فقط مکتوب و نوشتار مي دانند و برخي متن را هر پديده معنادار و قابل تفسير مي دانند که طبق اين نظر حتي رفتار انسان و تابلوهاي نقاشي هم در حوزه اين معلم قرار مي گيرند.
*تقسيم بندي هرمنوتيک
اين دانش به دو بخش عمومي و منطقه اي تقسيم مي شود. در هرمنوتيک عمومي ما به يک سري قواعد نياز داريم که به طور کلي تمام پديده ها را بفهميم، اما در هرمنوتيک منطقه اي، بحث در اين است که روشي که ما براي فهم حقوق نياز داريم با فيزيک فرق مي کند.
بحث ديگري که در هرمنوتيک مطرح مي شود اين است که آگاهي ناشي از فهم مربوط به چه کسي است؟ مؤلف يا مفسر؟ تا زمان شلايد ماخر نظر بر اين بود که اين آگاهي مربوط به مؤلف است؛ يعني ما از اين طريق به نيست و هدف مؤلف و گوينده پي مي بريم، اما در هرمنوتيک فلسفي مي گويند اين آگاهي مربوط به مفسر است و متن جامد است، يعني هر چه مفسر بفهمد همان درست است.
*نقد هرمنوتيک فلسفي
اين هرمنوتيک حتي مورد انتقاد غربي ها هم است، دکتر هرش از انديشمندان غربي کتابي نيز در اين زمينه نوشته است، ولي متأسفانه در جوامع و مراکز عملي ايران هرمنوتيک فلسفي رواج دارد و گويا اصلاً تمام مباحث هرمنوتيک در هرمنوتيک فلسفي خلاصه شده است.
*رسالت هرمنوتيک چيست؟
رسالت اصلي هرمنوتيک رفع ابهام از متن است، پس اگر در جايي ابهام نبود نيازي به هرمنوتيک نداريم، مثل آيات محکمات قرآن ، البته برخي در مقابل گفته اند که در همه جا امکان سوء فهم هست پس هميشه نياز به هرمنوتيک وجود دارد.
يک بحث ديگري هم وجود دارد که تفسير، عکس تأليف است؛ يعني در تأليف ابتدا انگيزه اي درمؤلف بوده که متن را به وجود آورده و در تفسير بايد از متن به هدف مؤلف برسيم. پس بر اين اساس براي فهم قرآن بايد فضاي نزول آن را بدانيم که همان شأن نزول است.
*تأثير هرمنوتيک بر فهم دين
امروز هرمنوتيک به خصوص هرمنوتيک فلسفي وارد، مراکز علمي کشور شده است، به همين دليل بايد با آن آشنا شويم و حداقل امتياز هرمنوتيک دسته بندي مسائل مربوط به فهم متن است؛ يعني همان مسائلي که در اصول وجود دارد.
اين مباحث در دين ما وجود دارد، ولي چون دسته بندي نشده اند، افرادي امثال سروش هر دفعه يک گوشه بحث را گرفته و شبهه افکني مي کنند.
*بومي سازي هرمنوتيک
ما بايد با هرمنوتيک آشنا شده و آن را بومي کنيم، همان طور که جامعه شناسي قواعدي دارد که برخي در اسلام هست و برخي نيست و آن را متناسب با دين بومي مي کنيم بايد هرمنوتيک راهم بومي کنيم و اگر به سمت بومي سازي علوم انساني پيش مي رويم، قطعاً يکي از اين موارد هرمنوتيک است.
*آغاز سخن حجتالاسلام والمسلمين ساجدي ديگر سخنران همايش
*ضرورت توجه به هرمنوتيک
پاسخ به شبهات اهميت بسيار زيادي در ترويج معارف ديني دارد، امروز جهان مانند يک منطقه به هم پيوسته و مرتبط است که هر اتفاقي در يک گوشه آن بر بقيه مناطق هم تأثير مي گذارد، پس نمي توان از مسائلي که در ساير نقاط مطرح مي شود، غافل بود.
علامه طباطبايي مي فرمودند: توحيد و خداشناسي يک امر فطري است و ما فقط بايد شبهات و غبارها را در اين زمينه کنار بزنيم. عرضه معارف ديني هم همين طور است، يعني تا وقتي که موانعي بر سر راه باشد، نمي تنوان معرفت را انتقال داد. ريشه بسياري از شبهاتي که امروز مطرح مي شود، همين مباحث هرمنوتيک است. به همين دليل بايد حوزويان با آن آشنا شده و موانع را برطرف کنند.
*دسته بندي تعاريف هرمنوتيک
دو دسته تعريف براي هرمنوتيک وجود دارد دسته اول ناظر به روش فهم است، دسته ديگر ناظر به حقيقت فهم ؛ البته به طور کلي اگر بخواهيم تعريف جامعي اعم از روش و حقيقت ارائه کنيم بايد بگوييم سازوکار فهم متن را هرمنوتيک گويند.
*ادوار هرمنوتيک روش فهم
درزمينه روش فهم اين مباحث بيشتر بعد از نهضت اصلاح ديني (رنسانس) در قرن 16 مطرح شد که هدف آنها هم اين بود که محوريت کليسا را به عنوان تنها مفسر متن کتاب مقدس از او بگيرند و لذا بحث روش فهم براي همه از اين جا شروع شد.
از قرن 17 هم به جاي فهم کتاب مقدس، فهم تمام پديده ها و آثار شکل مي گيرد و به دنبال آن هرمنوتيک خاص شکل مي گيرد، مثل هرمنوتيک حقوق و هرمنوتيک اعتقادات.
پس از آن دلتاي گفت همان طور که براي فهم علوم تجربي نظام منسجمي وجود دارد، بايد براي فهم علوم انساني هم يک نظام منسجم داشته باشيم و پس از آن هايدگر وگارامر وارد چيستي شناسي فهم شدند.
*تفاوت تفسير و هرمنوتيک
نظريه پردازان هرمنوتيک همه ابعاد شناخت متن را بررسي کره اند، مثل ويژگي روان شناختي مؤلف و اختصاص به فرد و زمان خاص نداشتن، اما بحث تفسير فقط ناظر به قرآن و حديث است و افرداي هم که هرمنوتيک راوارد اسلام کرده اند با وجود ماهيت عمومي آن، بيشتر آن را به قرآن وحديث معطوف کره اند.
*آشنايي باهرمنوتيک، فهم سؤال است
امروز دشمنان نسبت به همه اجزاء واحکام اسلام شبهه وارد مي کنند و براي پاسخ به اين شبهات ابتدا بايد حرف آنها را بفهميم و بدانيم اشکال مربوط به کجاست و سپس جواب دهيم. امروز براي شناخت اسلام در غرب موانعي وجود دارد و ما بايد اين موانع را برطرف کنيم که بخش عمده آن مربوط به هرمنوتيک است. متأسفانه ما از اول انقلاب از تعدادي روشنفکر به خاطر عدم آشنايي با هرمنوتيک ضربه خورديم.