به گزارش مشرق به نقل از خیریه همت ،پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند :روز قیامت خدای عزّوجلّ بنده ای از بندگان خود را ملامت میکند و می فرماید: ای بنده من! چه چیز تو را بازداشت از عیادت من آن هنگام که بیمار شدم (: چرا به عیادت من نیامدی)؟
عرض می کند: خدایا! تو خالق جهانی، درد و ناراحتی و مرض درباره تو معنا ندارد، تو منزّهی از اینکه مریض شوی.
می فرماید: برادر مؤمن تو بیمار شد و به عیادتش نرفتی. به عزّت و جلالم سوگند، اگر به دیدنش می رفتی مرا نزد او می یافتی و هر حاجتی داشتی برمی آوردم و این به خاطر احترامی است که بنده مؤمن نزد من دارد و من خدای رحمان و رحیمم.
لطفا این گزارش چند سطری را بخوانید.
اقا فرهاد.پ متولد سال ۵۱ در یکی از شهرستانهای شمال کشور است.
به دلیل مشکلات فراوان از حدود ۱۵سال پیش به تهران کوچ کرده و پس از مدتی هم ازدواج می کند که حاصل آن ازدواج دختر خانم ۱۲ساله ای است که امروز غمخوار پدر است.
ایشان مدتها کارمند روزمزد یکی از نهادها بوده که متاسفانه پس از ابتلا به بیماری پوستی از کار بیکار می شود.
فرهاد از شش سال قبل مبتلا به نوعی بیماری پوستی موسوم به هیدرآنیت چرکی می شود. در این بیماری گره هایی در پوست ایجاد می شود که پس از مدتی تبدیل به تاولهای چرکین تقریبا به اندازه یک گردو شده که بعد از گذشت زمان چرک و خون از آن خارج می شود.
۴سال پیش در بیمارستان بازرگانان تهران تحت عمل جراحی قرار میگیرد اما این جراحی موفقیت آمیز نبوده است. بر اساس اظهارنظر پزشکان معالج از جمله دکتر یحیی دولتی، رییس مر کز تحقیقات پوست و جذام دانشگاه علوم پزشکی تهران این بیماری درمان قطعی ندارد .
یکی دیگر از موانع بهبودی کامل ایشان ابتلا به بیماری دیابت است که بهبود زخمها را هم به مراتب دشوارتر از حالت عادی می سازد.
چون بیکار هستند بیمه نداشتند برای همین باید خودشون حق بیمه را پرداخت می کردند که به همین خاطر هر سه ماه یکبار برای بیمه خود و همسر و دخترشان مبلغ ۳۴۰ هزار تومان پرداخت می کنند. هزینه داروهای ایشان هم ماهیانه حدود ۱۳۰ هزار تومان است.
بخاطر آلودگی تاولها و همچنین بوی تعفن زخمها، باید لباسهایشان ۲بار در طول روز عوض و شسته شود که تا مدتی قبل با دست این کار را انجام می دادند که با همت خیرین یک ماشین لباسشویی برایشان تهیه شده بود.
ایشان و خانواده اش مستاجر منزلی هستند ۵۱ متری در حوالی خیابان بروجردی تهران که برای سکونت در آن ماهی چهارصد و سی هزار تومان اجاره می دهند که این مبلغ اجاره توسط برخی خیرین و با فراز وفرود فراوان تهیه می شود.
آن چیزی که به شدت شما را آزار می دهد این است که خانه ساده و بی تکلف آنها که محتاج نگاه و حضور مهربانانه دوستان و آشنایان است همیشه بوی غربت و تنهایی می دهد چرا که بوی تعفن زخمهای فرهاد باعث می شود تا همه رابطه خود را با آنها قطع کنند با آنکه می دانند بیماری او واگیردار نیست.
*لازم به یادآوری است گزارش تصویری از وضعیت جسمی این پدر بدست خیریه همت رسیده است که بدلیل حفظ حرمت و جلوگیری از جریحه دار نمودن احساس مخاطبان گرامی از انتشار این عکسها خودداری می گردد.
کلیک کنید
عرض می کند: خدایا! تو خالق جهانی، درد و ناراحتی و مرض درباره تو معنا ندارد، تو منزّهی از اینکه مریض شوی.
می فرماید: برادر مؤمن تو بیمار شد و به عیادتش نرفتی. به عزّت و جلالم سوگند، اگر به دیدنش می رفتی مرا نزد او می یافتی و هر حاجتی داشتی برمی آوردم و این به خاطر احترامی است که بنده مؤمن نزد من دارد و من خدای رحمان و رحیمم.
لطفا این گزارش چند سطری را بخوانید.
اقا فرهاد.پ متولد سال ۵۱ در یکی از شهرستانهای شمال کشور است.
به دلیل مشکلات فراوان از حدود ۱۵سال پیش به تهران کوچ کرده و پس از مدتی هم ازدواج می کند که حاصل آن ازدواج دختر خانم ۱۲ساله ای است که امروز غمخوار پدر است.
ایشان مدتها کارمند روزمزد یکی از نهادها بوده که متاسفانه پس از ابتلا به بیماری پوستی از کار بیکار می شود.
فرهاد از شش سال قبل مبتلا به نوعی بیماری پوستی موسوم به هیدرآنیت چرکی می شود. در این بیماری گره هایی در پوست ایجاد می شود که پس از مدتی تبدیل به تاولهای چرکین تقریبا به اندازه یک گردو شده که بعد از گذشت زمان چرک و خون از آن خارج می شود.
۴سال پیش در بیمارستان بازرگانان تهران تحت عمل جراحی قرار میگیرد اما این جراحی موفقیت آمیز نبوده است. بر اساس اظهارنظر پزشکان معالج از جمله دکتر یحیی دولتی، رییس مر کز تحقیقات پوست و جذام دانشگاه علوم پزشکی تهران این بیماری درمان قطعی ندارد .
یکی دیگر از موانع بهبودی کامل ایشان ابتلا به بیماری دیابت است که بهبود زخمها را هم به مراتب دشوارتر از حالت عادی می سازد.
چون بیکار هستند بیمه نداشتند برای همین باید خودشون حق بیمه را پرداخت می کردند که به همین خاطر هر سه ماه یکبار برای بیمه خود و همسر و دخترشان مبلغ ۳۴۰ هزار تومان پرداخت می کنند. هزینه داروهای ایشان هم ماهیانه حدود ۱۳۰ هزار تومان است.
بخاطر آلودگی تاولها و همچنین بوی تعفن زخمها، باید لباسهایشان ۲بار در طول روز عوض و شسته شود که تا مدتی قبل با دست این کار را انجام می دادند که با همت خیرین یک ماشین لباسشویی برایشان تهیه شده بود.
ایشان و خانواده اش مستاجر منزلی هستند ۵۱ متری در حوالی خیابان بروجردی تهران که برای سکونت در آن ماهی چهارصد و سی هزار تومان اجاره می دهند که این مبلغ اجاره توسط برخی خیرین و با فراز وفرود فراوان تهیه می شود.
آن چیزی که به شدت شما را آزار می دهد این است که خانه ساده و بی تکلف آنها که محتاج نگاه و حضور مهربانانه دوستان و آشنایان است همیشه بوی غربت و تنهایی می دهد چرا که بوی تعفن زخمهای فرهاد باعث می شود تا همه رابطه خود را با آنها قطع کنند با آنکه می دانند بیماری او واگیردار نیست.
*لازم به یادآوری است گزارش تصویری از وضعیت جسمی این پدر بدست خیریه همت رسیده است که بدلیل حفظ حرمت و جلوگیری از جریحه دار نمودن احساس مخاطبان گرامی از انتشار این عکسها خودداری می گردد.
کلیک کنید
