قَتَلَ اللهُ أمّةً قَتَلَتکُم بِالايدي وَ اَلسُن
عجب حکایتی است حکایت علمدار و عجب زیارتی است زیارت سقا و عجب روایتی است زیارتنامه اش...
در قسمتی از زیارتنامه عباس بن علی (روحی فداه) آمده است: قَتَلَ اللهُ أمّةً قَتَلَتکُم بِالايدي وَ اَلسُن
و عجب دردی دارد این زخم زبان...
... شاید درد زخم زبان است که امام ساجدین در جواب دردناک ترین بخش سفرش سه مرتبه می گوید: الشام...الشام...الشام...
خدا بکشد آن قومی را که شما را با دستها و زبانهایشان کشتند!

دیربازی از عروج رسول خدا نگذشته بود که امیرالمومنین علی علیه السلام را با زبانهایشان نیشتر زدند و به اتهام خارج شدن از دین درب خانه اش سوزاندند!
حکایت جمل و نهروان را هم که می دانی...
امام کریمان، حسن بن علی علیه السلام را هم پس از کشتن با زبان و هنگامی که "یامذل المومنین" اش خواندند؛ چند صباحی بعد تابوتش را تیرباران کردند... تا رسید به امام الشهدا، حسین بن علی بن ابی طالب (روحی و روحکم له الفداه)
شاید از این روست که امام حاضر در کربلا ، باقرالعلم الاولین و الآخرین می فرماید: إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ وَشَرٍّ "زبان کلید همه خوبی ها و بدی هاست"
خوبی هایی مثل رجز قاسم ابن الحسن و بدی هایی مثل طعنه شامیان به عقیله بنی هاشم ؛ همه از زبان ساطع شده بود!