به گزاش مشرق به نقل از تابناک، انفجار روز گذشته بیروت و کشته شدن رئیس اداره اطلاعات سازمان امنیت لبنان،
همچنان محل بحث و مجادله است و این واقعه، زمینه خوبی را برای اتهام زنی
به سوریه، حزب الله و مجموعه جریان مقاومت در منطقه فراهم آورده است. با
این حال، نگاهی به روند وقایع چند هفته اخیر، بیانگر وجود سناریویی چندبعدی
در این زمینه است.
همان گونه پیشتر اشاره شد، وسام حسن، رئیس اداره اطلاعات سازمان امنیت لبنان، فردی دارای ارتباطات خارجی مشکوک و نقش آفرین در مهمترین تحولات داخلی لبنان بوده که به ضرر حزب الله و طیف های همسو با آن در جریان بوده است. همین عامل بهانه ای را به دست شماری از نیروهای اپوزیسیون لبنان و نیز مقاماتی از کشورهای خارجی داده تا در درجه اول، دولت سوریه و پس از آن، حزب الله را در واقعه ترور وی مسئول بدانند.
با این حال، مرور اخبار مربوط به لبنان در رسانه های مختلف جهان طی چند وقت اخیر، به ویژه در یک هفته گذشته، نشان دهنده آن است که حداقل چهار جریان همسو، در این مدت سعی داشته اند با تحت فشار قرار دادن حزب الله و متهم کردن این سازمان به بی ثبات سازی لبنان از طریق سوریه و موارد دیگری از این دست، زمینه کمرنگ شدن حضور آن در عرصه سیاسی لبنان و در مرحله بعد، تسهیل اقدام علیه دولت بشار اسد در سوریه را فراهم آورند.
این چهار جریان عبارتند از:
1- جریان 14 مارس: این جریان که مهمترین گروه اپوزیسیون لبنان به شمار می رود، طی هفته های اخیر بیش از هر زمان دیگری به سمت انتقادهای شدید و طرح ادعاهای گوناگون علیه حزب الله حرکت کرده است. به عنوان مثال، پس از اعلام رسمی سید حسن نصرالله مبنی بر فرستاده شدن پهپاد ایرانی توسط حزب الله بر فراز سرزمین های اشغالی، روزنامه «دیلی استار» گزارش داد که جریان 14 مارس طی بیانیه ای، به انتقاد از این امر پرداخته است. در این بیانیه آمده بود که حزب الله از لبنان به عنوان سپری برای ایران استفاده می کند و نیز با اقدامات خود، زمینه را برای حمله رژیم صهیونیستی به لبنان آماده می کند.
درست روز قبل و پیش از وقوع انفجار در بیروت نیز دفتر «سعد حریری»، نخست وزیر پیشین لبنان با انتشار بیانیه ای حزب الله را به انجام جنایت در سوریه متهم کرد و از این طریق به انتقاد از آنچه مداخله حزب الله در بحران سوریه می خواند پرداخت. بلافاصله پس از وقوع انفجار نیز خبرگزاری «رویترز» گزارش داد که حریری، سوریه را مسئول این انفجارها دانسته و جریان 14 مارس نیز خواهان استعفای «نجیب میقاتی»، نخست وزیر این کشور شد.
2- رژیم صهیونیستی: مقامات رژیم صهیونیستی نیز طی روزهای اخیر سعی داشته اند با طرح اتهام علیه حزب الله، این سازمان را در مقابل مردم لبنان قرار داده و از این طریق، جایگاه حزب الله را در میان مردم این کشور تضعیف نماید.
به عنوان مثال، «ران پروسور»، نماینده این رژیم در سازمان ملل روز دوشنبه 15 اکتبر در جلسه شورای امنیت سازمان ملل مدعی شد حزب الله واسطه مستقیم ایران در منطقه است و ایران با فراهم کردن کمک های مالی، آموزش نظامی و تسلیحات پیچیده برای این سازمان، سعی دارد لبنان را به «کانون ترور» تبدیل کند.
3- ایالات متحده: مقامات آمریکایی نیز در این مدت در جهتی همسو با 14 مارس و رژیم صهیونیستی، سعی داشته اند با مرتبط دانستن حزب الله به دولت سوریه و متهم کردن این سازمان به «جرم و جنایت»های فرامرزی، زمینه ای منفی را علیه حزب الله به وجود بیاورند.
«سوزان رایس»، نماینده آمریکا در سازمان ملل، در همان جلسه ای که نماینده رژیم صهیونیستی علیه حزب الله سخن گفته بود، اظهاراتی را مطرح کرد و مدعی شد حزب الله تا حدی حمایت خود از دولت بشار اسد را گسترش داده که اینک به بخشی از آنچه «ماشین کشتار بشار اسد» خواند، تبدیل شده است.
وی همچنین از جامعه بین المللی خواست با اقدامات حزب الله مقابله کنند.
4- سازمان ملل: خود سازمان ملل و به ویژه شخص بان کی مون، دبیر کل این سازمان، به جدیدترین و در عین حال غیرمنتظره ترین حلقه زنجیره بین المللی ضد حزب الله تبدیل شده است.
دبیر کل سازمان ملل روز پنج شنبه در گزارشی که از لحاظ لحن و ادبیات بی سابقه بود، به طرح اتهام علیه حزب الله پرداخت و مدعی شد تواناییهای نظامی حزبالله، چالشی جدی را متوجه امنیت شهروندان لبنانی و انحصار استفاده مشروع از قدرت توسط حکومت این کشور میکند.
در ادامه این گزارش آمده است: «در اختیار داشتن حجم انبوهی از قابلیتهای نظامی پیچیده توسط حزبالله، یک نگرانی بسیار جدی به شمار میرود... این امر تهدیدی را متوجه صلح و ثبات منطقهای میکند. من از حزبالله میخواهم در هیچ فعالیت نظامی داخل و خارج از لبنان درگیر نشود».
مجموعه این موضع گیری ها، در کنار این واقعیت که جریان 14 مارس بلافاصله پس از انجام انفجار روز گذشته، به اتهام زنی علیه حزب الله و سوریه پرداخت و هواداران خود را نیز در اعتراض به دولت لبنان و به منظور وادار کردن آن به کناره گیری وارد خیابان ها کرد، نشان دهنده این است که نتیجه این سناریوی چندبعدی، در نهایت قرار است به تغییر عرصه سیاسی لبنان به ضرر حزب الله و جریان مقاومت منتهی شود.
با این حال، آنچه تعیین کننده آرایش سیاسی آتی لبنان خواهد بود، نتیجه زورآزمایی نیروهای سیاسی کنونی در این کشور است و همین امر، تحولات این روزهای بیروت را از حساسیت فوق العاده ای برخوردار می سازد.
همان گونه پیشتر اشاره شد، وسام حسن، رئیس اداره اطلاعات سازمان امنیت لبنان، فردی دارای ارتباطات خارجی مشکوک و نقش آفرین در مهمترین تحولات داخلی لبنان بوده که به ضرر حزب الله و طیف های همسو با آن در جریان بوده است. همین عامل بهانه ای را به دست شماری از نیروهای اپوزیسیون لبنان و نیز مقاماتی از کشورهای خارجی داده تا در درجه اول، دولت سوریه و پس از آن، حزب الله را در واقعه ترور وی مسئول بدانند.
با این حال، مرور اخبار مربوط به لبنان در رسانه های مختلف جهان طی چند وقت اخیر، به ویژه در یک هفته گذشته، نشان دهنده آن است که حداقل چهار جریان همسو، در این مدت سعی داشته اند با تحت فشار قرار دادن حزب الله و متهم کردن این سازمان به بی ثبات سازی لبنان از طریق سوریه و موارد دیگری از این دست، زمینه کمرنگ شدن حضور آن در عرصه سیاسی لبنان و در مرحله بعد، تسهیل اقدام علیه دولت بشار اسد در سوریه را فراهم آورند.
این چهار جریان عبارتند از:
1- جریان 14 مارس: این جریان که مهمترین گروه اپوزیسیون لبنان به شمار می رود، طی هفته های اخیر بیش از هر زمان دیگری به سمت انتقادهای شدید و طرح ادعاهای گوناگون علیه حزب الله حرکت کرده است. به عنوان مثال، پس از اعلام رسمی سید حسن نصرالله مبنی بر فرستاده شدن پهپاد ایرانی توسط حزب الله بر فراز سرزمین های اشغالی، روزنامه «دیلی استار» گزارش داد که جریان 14 مارس طی بیانیه ای، به انتقاد از این امر پرداخته است. در این بیانیه آمده بود که حزب الله از لبنان به عنوان سپری برای ایران استفاده می کند و نیز با اقدامات خود، زمینه را برای حمله رژیم صهیونیستی به لبنان آماده می کند.
درست روز قبل و پیش از وقوع انفجار در بیروت نیز دفتر «سعد حریری»، نخست وزیر پیشین لبنان با انتشار بیانیه ای حزب الله را به انجام جنایت در سوریه متهم کرد و از این طریق به انتقاد از آنچه مداخله حزب الله در بحران سوریه می خواند پرداخت. بلافاصله پس از وقوع انفجار نیز خبرگزاری «رویترز» گزارش داد که حریری، سوریه را مسئول این انفجارها دانسته و جریان 14 مارس نیز خواهان استعفای «نجیب میقاتی»، نخست وزیر این کشور شد.
2- رژیم صهیونیستی: مقامات رژیم صهیونیستی نیز طی روزهای اخیر سعی داشته اند با طرح اتهام علیه حزب الله، این سازمان را در مقابل مردم لبنان قرار داده و از این طریق، جایگاه حزب الله را در میان مردم این کشور تضعیف نماید.
به عنوان مثال، «ران پروسور»، نماینده این رژیم در سازمان ملل روز دوشنبه 15 اکتبر در جلسه شورای امنیت سازمان ملل مدعی شد حزب الله واسطه مستقیم ایران در منطقه است و ایران با فراهم کردن کمک های مالی، آموزش نظامی و تسلیحات پیچیده برای این سازمان، سعی دارد لبنان را به «کانون ترور» تبدیل کند.
3- ایالات متحده: مقامات آمریکایی نیز در این مدت در جهتی همسو با 14 مارس و رژیم صهیونیستی، سعی داشته اند با مرتبط دانستن حزب الله به دولت سوریه و متهم کردن این سازمان به «جرم و جنایت»های فرامرزی، زمینه ای منفی را علیه حزب الله به وجود بیاورند.
«سوزان رایس»، نماینده آمریکا در سازمان ملل، در همان جلسه ای که نماینده رژیم صهیونیستی علیه حزب الله سخن گفته بود، اظهاراتی را مطرح کرد و مدعی شد حزب الله تا حدی حمایت خود از دولت بشار اسد را گسترش داده که اینک به بخشی از آنچه «ماشین کشتار بشار اسد» خواند، تبدیل شده است.
وی همچنین از جامعه بین المللی خواست با اقدامات حزب الله مقابله کنند.
4- سازمان ملل: خود سازمان ملل و به ویژه شخص بان کی مون، دبیر کل این سازمان، به جدیدترین و در عین حال غیرمنتظره ترین حلقه زنجیره بین المللی ضد حزب الله تبدیل شده است.
دبیر کل سازمان ملل روز پنج شنبه در گزارشی که از لحاظ لحن و ادبیات بی سابقه بود، به طرح اتهام علیه حزب الله پرداخت و مدعی شد تواناییهای نظامی حزبالله، چالشی جدی را متوجه امنیت شهروندان لبنانی و انحصار استفاده مشروع از قدرت توسط حکومت این کشور میکند.
در ادامه این گزارش آمده است: «در اختیار داشتن حجم انبوهی از قابلیتهای نظامی پیچیده توسط حزبالله، یک نگرانی بسیار جدی به شمار میرود... این امر تهدیدی را متوجه صلح و ثبات منطقهای میکند. من از حزبالله میخواهم در هیچ فعالیت نظامی داخل و خارج از لبنان درگیر نشود».
مجموعه این موضع گیری ها، در کنار این واقعیت که جریان 14 مارس بلافاصله پس از انجام انفجار روز گذشته، به اتهام زنی علیه حزب الله و سوریه پرداخت و هواداران خود را نیز در اعتراض به دولت لبنان و به منظور وادار کردن آن به کناره گیری وارد خیابان ها کرد، نشان دهنده این است که نتیجه این سناریوی چندبعدی، در نهایت قرار است به تغییر عرصه سیاسی لبنان به ضرر حزب الله و جریان مقاومت منتهی شود.
با این حال، آنچه تعیین کننده آرایش سیاسی آتی لبنان خواهد بود، نتیجه زورآزمایی نیروهای سیاسی کنونی در این کشور است و همین امر، تحولات این روزهای بیروت را از حساسیت فوق العاده ای برخوردار می سازد.