به گزارش مشرق، فضای انتخاباتی بعد از عبور از مرحله ثبتنام اولیه و اعلام نتایج بررسی هیئتهای اجرایی، حال و هوای متفاوتی برای دو جریان عمده سیاسی کشور دارد. هوا در اردوگاه اصلاحطلبان همچنان مهآلود است. این جریان سیاسی هنوز نتوانسته است به راهبرد مشخصی دست پیدا کند و به نظر میرسد افزایش شکافها و در نهایت جداشدن طیفهای مختلف این جریان از یکدیگر و شکست جبهه اصلاحات در رسیدن به سیاست انتخاباتی واحد را باید محتملترین گزینه دانست؛ جریانی که طیف تند و رادیکال آن با طیف میانهرو دیگر نسبت چندانی ندارد و برای همصحبتی تنها میتواند روی خاطرات گذشته حساب باز کند.
موضوعات و دغدغههای آینده روی میز نیست، اما اصولگرایان همچنان درگیر همان مشکل همیشگی هستند؛ «وحدت»؛ وحدتی که بلند شدن چهار بیرق جدا از هم در این جریان آن را از سهلالوصولبودن، کمی دور کرده است.
سنتیها تحت عنوان شورای وحدت و با محوریت جامعه روحانیت مبارز مشغول فعالیت هستند. نواصولگرایان با رهبری حدادعادل و محمدباقر قالیباف در شورای ائتلاف گرد هم جمع هستند؛ ائتلافی که پیروزی در انتخابات ۹۸ و شورای شهر در سال۱۴۰۰ اعتمادبهنفس قابلتوجهی به آن بخشیده است.
در کنار جبهه پایداری که دیدگاهها و نگاههای خاص خود را دارد، جریان تازهتأسیس هم پا به میدان گذاشته است که به نظر میرسد در انتخابات اسفند تلاش دارد بازیگر مهمی باشد. این مجموعه خود را به عنوان «شریان» یا همان شبکه یاران انقلاب اسلامی معرفی میکند و شخصیت محوری شریان مهرداد بذرپاش است، البته اصولگرایان در انتخابات سال۹۸ به وحدت رسیدند؛ وحدتی که سروری در همین مصاحبه آن را «وحدت دقیقه ۹۶» مینامد، اما امسال وحدت با چه سازوکاری محقق میشود؛ یا باید منتظر لیستهای جدا باشیم و اینکه اصولاً وحدت حداکثری راهبرد جریان اصولگراست یا از این راهبرد به دلایل گوناگونی، چون نبود رقیب عدول میشود، اینها بخشی از سؤالاتی است که در گفتگو روزنامه جوان با «پرویز سروری» عضو شورای شهر تهران و از افراد مؤثر در شورای ائتلاف اصولگرایان پرسیده شده است، البته در کنار این پرسش مهم که برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات چه راهکارها و باید و نبایدهایی باید ملاک عمل قرار گیرد.
سروری در این مصاحبه شرح مفصلی از ماجرای وحدت دقیقه ۹۰ شورای ائتلاف با پایداری را در انتخابات مجلس یازدهم میدهد و این خبر را هم به صراحت اعلام میکند که پایداری نه تنها به دنبال کنار رفتن قالیباف از سرلیستی بود بلکه پیگیر حذف نام او از لیست شورای ائتلاف بود و این امر را شرط وحدت قرار داده بود؛ شرطی که در نهایت از آن کوتاه آمد.
او همچنین در مورد مسئله رقابت و مشارکت هم با جدیت رقابت درونگروهی را رد میکند و معتقد است همچنان اصولگرایان به اندازهای رقیب دارند که نیاز نباشد برای گرمکردن تنور انتخابات به رقابت درونگروهی بپردازند. این عضو شورای ائتلاف همچنان رسیدن به وحدت حداکثری را اولویت شورای ائتلاف میداند؛ هدفی که تحقق آن شاید از سال۹۸ هم به مراتب سختتر باشد.
انتخابات مجلس دوازدهم اسفندماه برگزار میشود. مسئله رقابت و مشارکت در این انتخابات بسیار مهم است. افت میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم هم بر حساسیت و اهمیت این مسئله افزود. رهبری هم بر چهار عنصر مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت در مورد انتخابات مجلس دوازدهم تأکید کردند. شما به عنوان یک فعال سیاسی و کسی که از سالهای گذشته همواره دور یا نزدیک فعالیت انتخاباتی داشتهاید، چه نقشی برای جریانات سیاسی و احزاب در شکلگیری رقابت و مشارکت قابل قبول قائل هستید؟
مسئله مشارکت و رقابت بدون تردید بخشی مرتبط با احزاب و جریانات سیاسی است که اقدامات آنها به بستن فهرست و ارائه آن به مردم منجر میشود. قطعاً بخشی از این مسئله هم مرتبط با نهادهای دولتی و حاکمیتی است که در فرایند انتخابات دخیل هستند، به عنوان مثال نمیتوان نقش شورای نگهبان را انکار کرد. نقش مهم گروهها و جریانهای سیاسی گرم کردن تنور انتخابات است.
در واقع جریانات سیاسی باید به نحوی عمل کنند که اعتمادسازی لازم در مردم برای رسیدن به این دیدگاه که نظر و رأی آنها در اداره کشور مهم است، ایجاد شود. غیر از این نقش کارکرد دیگری از احزاب و مخصوصاً اینکه دنبال رقابت درونگروهی برای افزایش رقابت باشیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم.
متأسفانه من یکسری اظهارات غیرمسئولانهای در رابطه با احزاب و گروههای سیاسی میشنوم که هیچ منطق محکمی ندارد. یکی از این اظهارات و دیدگاههای غیرمسئولانه و غلط این است که برای ایجاد رقابت و افزایش مشارکت باید رقابت درونگروهی ایجاد کنیم. بالاخره آن عنصری که تولید مشارکت میکند، رقابت است. این حرف درستی است، اما این حرف درست به این معنا نیست که جریانات و جبههها در درون خود تکثر ایجاد کنند.
این روش معنایی ندارد. من فکر میکنم ما باید دنبال ایجاد یک رقابت برونگفتمانی باشیم. بالاخره از یک گفتمانی که اعضای آن از یک جنس واحد هستند، نباید توقع داشت به خاطر مشارکت، اینها باهم رقابت کنند. اجازه دهید من مثالی در این زمینه بزنم. شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی اساساً به این دلیل شکل گرفته است که بین نیروهای انقلابی همگرایی و همافزایی ایجاد کند. ما اگر از این شورا به خاطر رقابت و مشارکت انتظار داشتیم تبدیل به شورای اختلاف شود، درست نیست.
یعنی این تلقی در برخی نیروهای جریان انقلاب است که باید رقابت درونگفتمانی در انتخابات مجلس دوازدهم ایجاد شود؟
بله، این تلقی وجود دارد. من نمیخواهم اسم ببرم، ولی برخی هستند که در حال تئوریزهکردن این نوع رقابت هستند. مدعای این افراد این است که، چون ما رقیب جدی نداریم، پس باید وارد وزنکشیهای درونگفتمانی شویم و تنور انتخابات را به این شیوه گرم کنیم، اما من معتقدم این تلقی غلطی است که ما رقیب نداریم. حداقل بیش از هزار نفر از جریان رقیب در انتخابات ثبتنام کردهاند.
این ثبتنام به این معناست که میخواهند در انتخابات حضور جدی داشته باشند، پس با این فرضهای غلط نباید پوست موز زیر پای جریان انقلاب انداخت. ما معتقد هستیم فلسفه وجودی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی همافزایی و کاهش اختلافات و تمرکز بر نکات مشترک است تا بتوانیم با نگاهی که به نوعی چشمان آن به درون کشور نیست و معتقد به نگاه وارداتی است، رقابت کنیم.
شما بحث همگرایی و همافزایی نیروهای انقلاب را مطرح کردید. جریان اصولگرا بیش از ۲۰ سال است درگیر معمای پیچیده وحدت است. هر مقطع هم یک سازوکار جدید شکل میگیرد، اما عمر این سازوکار معمولاً بسیار کوتاه است. گیر وحدت در جریان اصولگرا کجاست که تحقق آن بعد از عبور از هفتخان رستم هم به آسانی ممکن نیست؟
به این نکته توجه داشته باشید که وحدت یک امر ذاتی نیست. ما گروههای متکثری هستیم که این گروههای متکثر مبانی مشترکی دارند، ولی رویکردهای این گروهها متفاوت است. خب در این شرایط رسیدن به وحدت به طور طبیعی مشکلاتی دارد. اتفاقاً شما اگر به دو انتخابات گذشته نگاه کنید، میبینید که تفکر وحدت پیروزیآفرین بوده و ما موفق شدیم مدل جدیدی از وحدت در شورای ائتلاف ارائه کنیم.
در سازوکارهای قبلی، وحدت را صرفاً در احزاب میدیدند، به این معنا که احزاب حضور پیدا و هر کدام افرادی معرفی میکردند و در نهایت یک فهرستی نهایی میشد. ما در شورای ائتلاف شخصیتهای حقوقی و حقیقی را وارد کردیم، همچنین افرادی که ظرفیت اجتماعی و کاریزما داشتند هم در شورای ائتلاف حضور دارند و همه اینها زیر یک چتر قرار گرفتند. احزاب هم حضور دارند، اما فهرستی ارائه نمیکنند. این سازوکار در انتخابات مجلس یازدهم جواب داد و ما موفق شدیم بیش از ۲۰۰ نماینده وارد مجلس کنیم.
در انتخابات شوراها و ریاست جمهوری هم رویکرد شورای ائتلاف موفقیتآمیز بود. بله خب وحدت هم کار سختی است. بالاخره گروههای مختلف دنبال این مسئله هستند که حضور بیشتری در فهرستها داشته باشند. این نوع کنشها به نظر من رقابت سالمی است، اما مهم این است که شما با چه سازوکاری میخواهید وحدت ایجاد کنید. برخی گروهها معتقدند وحدت یعنی پیروی همه از ما، یعنی ما هستیم، بقیه ذیل ما قرار گیرند، این نوع وحدت در نگاه ما شدنی نیست.
این رویه با نگاه شورای ائتلاف همخوان نیست. ما در شورای ائتلاف، وحدت را بر اساس مدل تنازل طراحی کردیم، یعنی ما مبانی مشترکی داریم، اما در رویکردها متفاوت هستیم. مبانی قابل انعطاف نیستند، اما در رویکردها ممکن است تنازل کنیم، یعنی یک جاهایی شما کوتاه بیایید، یک جاهایی هم من کوتاه بیایم و در نهایت به یک نقطه تعادل برسیم.
ما همین مدل را در انتخابات گذشته اجرا کردیم. این موارد نکات مثبتی در انتخابات گذشته بود، برخلاف اینکه برخی سعی دارند آن را منفی جلوه دهند. به نظر من در جریان انقلاب سازوکار وحدت پیشرفت کرده و از سوی دیگر تمرین کار سیاسی باعث شده است قدرت انعطاف و تحمل گروهها و افراد هم بیشتر شود، برای همین در انتخابات گذشته با همه سختیها و مشکلاتی که وجود داشت و تا وقت اضافه وحدت حاصل نشده بود، اما در نهایت به وحدت رسیدیم، یعنی برخی دوستان در وقت اضافه به جمع ما پیوستند. برای رسیدن به این وحدت مجبور شدیم در برخی جاها از فرایند خودمان در شورای ائتلاف عدول کنیم.
شورای ائتلاف حتی در دقیقه ۹۶ هم حاضر شد برای وحدت مذاکره کند و دوستان همجنس خود را در فهرست جا دهد. ما از این مسئله خیلی آسیب دیدیم چراکه فرایندی را طی کرده بودیم و به فرایند خود باور داشتیم، اما به خاطر هدف مهم وحدت از برخی مسائل خود عدول کردیم. ما هزینه وحدت را پرداخت کردیم و هزینههای سختی هم بود.
در این دوره هم اولویت شورای ائتلاف و جریان اصولگرا وحدت حداکثری است یا اینکه ممکن است به دلایل گوناگونی همچون نبود رقیب جدی آنطور که برخی معتقد هستند، وحدت حداکثری دیگر در جریان اصولگرا اولویت نداشته باشد؟
اساساً فلسفه وجودی شورای ائتلاف همافزایی نیروهای انقلاب است، اگر این نباشد، دیگر شورای ائتلافی نیست. شورای ائتلاف تشکیل شده است تا وحدت ایجاد کند. اساساً امکانپذیر نیست که شورای ائتلاف حرف اختلافی بزند.
من هنوز این فرضی را که برخی از دوستان ما مطرح میکنند که ما رقیب نداریم، قبول ندارم. معتقد هستم ما رقیب جدی داریم. یک رقیب برونگفتمانی و در داخل گفتمان هم برخی نشان دادند به دنبال فهرست جدا هستند. برای داغ کردن فضای انتخابات نباید به ایجاد اختلافات دامن بزنیم.
یعنی شما معتقد هستید که اصلاحطلبان و اعتدالیون در انتخابات اسفند به صورت جدی حضور پیدا میکنند؟
بله، حتماً فهرست خواهند داد. به ثبتنامها هم نگاه کنید نشان میدهد که افراد این جریان هستند. همچنین معتقدم جریانی که امروز دوروبر آقای لاریجانی هستند هم حضور جدی در انتخابات خواهند داشت و مدلی انتخاباتی بر اساس ظرفیت نمایندگان ادوار طراحی کردهاند. باز هم من تأکید میکنم رقابت اصلی ما برونگفتمانی است.
به نظر شما و با توجه به شرایط فعلی، شورای ائتلاف موفق به ایجاد وحدت همانند سال۹۸ خواهد شد یا نه؟
به هیچ عنوان نمیشود انتخابات را به راحتی تحلیل کرد. انتخابات از عوامل مختلفی تأثیرپذیر است. بعضی از این مؤلفهها هم پیشبینیپذیر نیستند، به عنوان مثال در انتخابات سال۹۸ شهادت سردار سلیمانی فضای کشور را تغییر داد و در رأیدهی و نگاه مردم تأثیر داشت. معتقد هستم در حال حاضر عملیات طوفانالاقصی بیتأثیر بر فرایند انتخابات نخواهد بود. آینده همین مسئله میتواند در انتخابات ما مؤثر واقع شود، یعنی اگر جریان حماس پیروز شود، فضای کشور و منطقه تغییر میکند و در انتخابات هم تأثیر میگذارد و اگر خدای نکرده شکست بخورد هم تأثیر منفی میگذارد.
همچنین اگر مجلس و دولت یا دستگاههای خدمترسان بتوانند ظرفیتهای بالایی از کارآمدی را نشان دهند، خب در رأیدهی مردم تأثیر میگذارد. رویکرد و خط تلاش ما وحدت حداکثری است، اما اینکه چقدر به این هدف دست پیدا کنیم، معلوم نیست. من هنوز معتقدم شورای ائتلاف بیشترین ظرفیت را دارد. در همین انتخابات چندهزار نفر در سایت شورا ثبتنام کردهاند. در تهران حدود ۸۰۰ نفر ثبتنام کردهاند. این امر نشاندهنده اعتبار انتخاباتی شورای ائتلاف است. شما در هیچ کدام از جریانات این ظرفیت را نمیبینید.
در یکیدو هفته اخیر چند همایش انتخاباتی برگزار شد که شروع این همایشها را «مبنا» (مجمع بیداری نیروهای انقلاب) در حرم حضرت امام خمینی (ره) زد. بعد از آن «شریان»، بعد جبهه پایداری و در نهایت هم تحولخواهان همایش انتخاباتی برگزار کردند. برخی برگزاری این همایشها را وزنکشی سیاسی و نشاندهنده نوعی اختلافات داخلی تحلیل میکنند. مخصوصاً همایش مبنا که برخی حتی ابتدا تصور کردند سازوکار جدیدی به جای شورای ائتلاف است. نگاه شما به این تحلیلها چیست؟
اتفاقاً برگزاری این همایشها را نقطه مثبت شورای ائتلاف میدانم. شورای ائتلاف یک حزب نیست بلکه چتر فراگیری برای همه جریانات انقلابی است. شورای ائتلاف معتقد است هر چقدر جریانات داخل این شورا تحرک بیشتری داشته باشند، میتواند این تحرکات به افزایش مشارکت کمک کند و ظرفیت رأی شورا را افزایش دهد.
تحولخواهان یک ظرفیت هستند، مجموعههای نزدیک به آقای قالیباف ظرفیتی دیگر و همینطور هر مجموعه دیگر، مثلاً گروههای اجتماعی مرجع، بنابراین تحرک این مجموعهها به شکلگیری تکثر در عین وحدت منجر میشود. شورای ائتلاف که خود تشکیلات و ساختاری به آن معنا ندارد بلکه بیشتر نخ تسبیح جریانات مختلف است.
پس با توضیحات شما «مبنا» سازوکار جدیدی در مقابل شورای ائتلاف نیست؟
در همین نشست افرادی که حضور داشتند و سخنرانی کردند، همین ترکیب شورای ائتلاف هستند، پس چگونه برخی تحلیل میکنند که سازوکار جدید است. اصولاً روند برگزاری اجتماعات شورای ائتلاف هم به همین شکل است. افراد از گروههای مختلف دعوت شده بودند و حضور پیدا کردند. آقای زاکانی هم دعوت شده بود که به دلیل حضور در سفر چین موفق به حضور نشد، وگرنه حتماً شرکت میکرد، بنابراین مبنا اتفاق خاصی نبود، اما چون در فضای سرد انتخاباتی برگزار شد، باعث شد برخی تحلیلها شکل بگیرد.
مبنا جریان مقابل شورای ائتلاف نیست بلکه ذیل آن است. متأسفانه برخی دوستان به اختلافات بیشتر از اشتراکات علاقه دارند.
سازوکار شورای ائتلاف همانطور که اشاره کردید مبتنی بر شخصیتهای حقیقی و حقوقی است. حضور برخی شخصیتهای حقیقی باعث شده است همواره این نقد را متوجه شورا کند که شورای ائتلاف تحت تأثیر پدرخواندههای سیاسی است. برخی جریانات جوان همواره از این تعابیر استفاده میکنند. پاسخ شما به این انتقاد چیست. آیا شورای ائتلاف متأثر از پدرخوانده یا پدرخواندگانی است؟
برای پاسخ به این سؤال، من شما را به احزاب و گروههای سیاسی دیگر کشورها ارجاع میدهم. هیچ جریان سیاسی ظرفیتهای خود را کنار نمیگذارد، با این تعابیر که اینها پدرخوانده هستند. مسائلی مثل جوانگرایی در خروجی احزاب باید دیده شوند. رهبری هم در تبیینی که از جوانگرایی و تحولخواهی داشتند، فرمودند که نیروهای باسابقه و باتجربه اجازه دهند جوانان هم نقشآفرینی کنند.
برخی تحلیل درستی از جوانگرایی ندارند. اگر شورای ائتلاف دچار پدرخواندگی است، چطور در فهرست تهران برای اولین بار ۱۷ نفر جوان حضور پیدا کردند، یعنی شورای ائتلاف خروجی جوانی داشته است، یعنی همانی باید باشد که هست، یعنی گردش نخبگان و نیروی انسانی دارد. این تحلیل غلطی است که یک فرد بااعتبار را که شخصیت او در بین مردم مورد احترام است، به این دلیل که سن او بالا رفته، کنار بگذاریم. ما معتقدیم در شورای ائتلاف تجربه و نیروی جوانی باید در کنار هم قرار بگیرد.
ما در شورای ائتلاف گفتیم که افراد رسوب گرفته به درد ما نمیخورند. دنبال نیروی تحولی هستیم، اما این به معنی کنار گذاشتن تجربه نیست. نیروهایی را که همیشه معتقد هستند ما با مدلهای سابق باید کار کنیم، قبول نداریم. جریان سیاسی دائماً باید بهروزرسانی شود، اما این بهروزرسانی به این معنا نیست که نیروهای باسابقه کنار بروند. چرا باید نیروی باسابقه خودمان را کنار بگذاریم. این جوان ۱۰ سال بعد میخواهد کجا کار کند. ما زمان دادیم در دولت و مجلس حضور پیدا کرده و تجربه به دست آورده است، بعد که تازه میخواهد توانمندی خود را بروز دهد، کنارش بگذاریم. متأسفانه برخی چنان شدتی در تخریب سرمایههای جریان اصولگرا دارند که من نمیدانم آیا به بعد از تخریب هم فکر کردهاند یا فقط فعلاً علاقهمند به خراب کردن هستند و ساختن دغدغه آنها نیست. این نکتهای که میخواهم بگویم نظر شخصی من است، نه جمعبندی شورای ائتلاف.
من در آسیبشناسیای که از مجلس یازدهم انجام میدهم، به این نتیجه رسیدهام که در جوانگرایی مقداری دچار افراط شدهایم. وقتی به مجلس نگاه میکنم، این احساس را دارم. مجلس توانمند، کارآمد و انقلابی است، اما تجربه لازم در برخی نمایندگان وجود ندارد، بنابراین ما در انتخابات امسال در فهرست باید بین جوانگرایی و تجربه به یک نقطه تعادل برسیم. خود بنده به این جمعبندی رسیدهام که جوان و سن جوانی در هر مجموعهای متفاوت است. در مجلس نمیتوانید به بهانه جوانگرایی یک جوان ۲۵ ساله یا ۳۰ ساله را وارد کنید و بگویید من جوانگرایی کرده ام. این فرد در نهادی مثل مجلس نوجوان محسوب میشود. زمانی میانگین سنی مجلس مثلاً ۶۰ ساله است، ما هدفگذاری میکنیم که این را به ۴۵ سال برسانیم، این سن در مجلس جوان محسوب میشود که هم تجربه لازم را دارد و هم دارای نشاط جوانی است، اما همین فرد ۴۵ ساله در یک اداره دولتی در آستانه بازنشستگی قرار دارد و جوان محسوب نمیشود یا مثلاً فرد در فوتبال تا به ۳۰ سال میرسد، دیگر جوان محسوب نمیشود و باید کنار برود، بنابراین جوانگرایی در مجلس باید منطق داشته باشد چراکه فرد اگر از تجربه لازم برخوردار نباشد، نمیتواند برای کلان کشور تصمیم بگیرد.
در حال حاضر احساس من این است که برخی نیروهای جوان ما در مجلس با نداشتن تجربه و آرامانگرایی مفرط، وقت زیادی از مجلس را گرفته و هدر دادهاند. نمره من به این مجلس خوب است، اما قطعاً خیلی بهتر میتوانست کار کند.
حالا که بحث نقد و بررسی مجلس و نمایندگان شد، بحث آقای نادران را هم از شما بپرسم که یکی از افراد فهرست شورای ائئلاف بود. چرا آقای نادران در مجلس یازدهم به این نقطه رسید؟
حالا بحث شخصی نمیخواهم انجام دهم. باید خصوصی به خود نادران مواردی را منتقل کنم.
عضو فهرست شورای ائتلاف بود، شما مسئولیت فهرست را نمیپذیرید؟
این از مواردی است که نظرات شخصی خودم را باید به آقای نادران منتقل کنم، ولی آن چیزی که برای ما مشخص است اینکه آقای نادران از افراد توانمند، خوشفکر و خوشطرح بودند، اما به دلیل فرازوفرودهایی که در این مجلس طی شد، باعث شد آقای نادران آن ظرفیت و کارآمدی که ما فکر میکردیم در مجلس یازدهم به کار بگیرد و بسیار کارآمدآفرین و تأثیرگذار باشد.
وی به دلیل حواشیای که ایجاد شد، نتوانست این نقش را ایفا کند. حواشیای که دوروبر او برخی ایجاد کردند یا خودش ناخواسته به برخی حواشی دامن زد، باعث شد از متن باز بماند.
شما از تعبیر چتر فراگیر برای شورای ائتلاف استفاده کردید، اما این چتر فراگیر نتوانست سنتیها و پایداریها را ذیل خود جمع کند. در این مسیر مانع چیست؟
ما یک فرایندی تعریف کرده بودیم و این فرایند هم باعث شد برخی نتوانند همراهی کنند. در سپهر سیاسی کشور این رویه را کم داریم که احزابی در یک سازوکار حضور پیدا کنند، اما کاندیدای حزبی معرفی نکنند، یعنی احزاب در شورای ائتلاف مقوم شورا هستند و به صف حزبی خود، نقش ایفا نمیکنند. این به نظر من برای اولین بار در سازوکارهای انتخاباتی در کشور انجام شد.
خب شورای وحدتیها تا مرحله مجلس یازدهم با ما بودند، یعنی در شورای ائتلاف جامعه روحانیت و مؤتلفه نماینده داشتند و در جدول فهرست ما افرادی از این جریان حضور داشتند، اما در مرحله دوم، یعنی انتخابات شوراها و ریاست جمهوری زمینههای شکلگیری شورای وحدت با تحلیل متفاوتی که جامعه روحانیت مبارز داشت، ایجاد شد و نمایندگان خود را به شورای ائتلاف نفرستادند.
تحلیل متفاوت چه بود؟
میگفتند که باید شورای ائتلاف سه نفر نماینده به شورای وحدت بفرستد، ما هم میگفتیم که شورای ائتلاف بالاخره یک فرایندی را طی کرده و موفقیتهایی هم داشته است، هیچ موقع یک جریان موفق را در جریان دیگری که ادغام نمیکنند. همچنین شورای ائتلاف متشکل از ظرفیتهای حقیقی و حقوقی است، اینها نمیپذیرند که ما در یک سازوکار دیگر حضور پیدا کنیم. اگر ما به شورای وحدت نماینده میفرستادیم، قطعاً شورای ائتلاف دچار فروپاشی میشد. شورای ائتلاف نپذیرفت و اعلام کرد شما مبتنی بر فرایند پیروزیای که ما داشتیم، همچنان همان فرایند را طی کنید.
شما هم افراد خود را معرفی کنید که شورای وحدت نپذیرفت و معتقد بود هر دو فرایند خود را جلو بریم و در نهایت دو تا فهرست را به صورت مساوی و ۵۰ از ما و ۵۰ از شما ادغام کنیم. ما این مسئله را نپذیرفتیم. در مورد پایداری هم همین شد. ما از ابتدای کار در ارتباط بودیم، اما دوستان پایداری در جلسات ما شرکت نمیکردند. با پایداری در آخرین دقایق شب و با پادرمیانی بزرگان به وحدت رسیدیم.
بررسی تاریخ کنش انتخاباتی جریان اصولگرا نشان میدهد همواره پسران علیه پدران خود شوریدهاند. یک زمانی جامعه روحانیت مبارز مرجعیت داشت که نسل شما از این مرجعیت عبور کرد. در ابتدای دهه ۹۰ هم نسل جبهه پایداری از مرجعیت سیاسی نسل شما عبور کرد. پسران همیشه علیه پدران هستند؟
یک چیزی میخواهید از من بگیریدها (باخنده) شما خبرنگارها خطری هستید، باید حواس ماها جمع باشد.
یعنی این شورش و شکاف را قبول ندارید؟
تحرکات سیاسی متفاوت است با فعالیتهای غیرسیاسی، اقدامات سیاسی خیلی پیچیدگی دارد. ما با خود پایداری در گذشته همین موضوعات را داشتیم، یعنی در همه سازوکارهای انتخاباتی همین مسائل را با دوستان داشتیم. ما در انتخابات مجلس گذشته به این نتیجه رسیده بودیم که وحدت با پایداری ممکن نیست و بر همین اساس برنامهریزی کرده بودیم چراکه از جلسات چند ساعته نتیجه نگرفتیم.
مشکل عدمجمعبندی کجا بود، آیا همان مسئله «اصلح» یا «صالح مقبول» بود یا مسائل دیگری مانع جمعبندی میشد؟
در این انتخابات مجلس یازدهم پایداری میگفت که یکی از گزینههای مهم شورای ائتلاف از فهرست حذف شود تا ما وحدت کنیم.
یعنی سر سربودن در فهرست بحث بود؟
ما قبول نداشتیم، گفتیم در انتخابات و این فهرست، این فرد جزو خط قرمزهای ماست.
آن فرد مهم آقای قالیباف بود؟
حالا اسم نیاورم بهتر است.
از آن انتخابات فاصله گرفتیم. آقای قالیباف بود؟
بله. در نشست نهایی این موضوع به جمعبندی رسید و پایداری پذیرفت. یکی هم بحث افراد بود. پایداری میگفت ما فهرستی داریم و شما هم فهرستی دارید. حالا بیایید بنشینیم، دو فهرست را یکی کنیم، یعنی
نصف-نصف. این پیش نمیرفت، ما یک فرایندی را طی کردیم و نمیتوانستیم کل فرایند را کنار بگذاریم. بالاخره کار کشید به دقایق آخر و فشار مردم برای وحدت هم وجود داشت، در نهایت ۵/۱۲ شب به نتیجه رسیدیم. با اینکه ما پوسترهای فهرست خودمان را هم چاپ کرده بودیم، اما نگه داشتیم و مجبور شدیم هفت نفر را حذف و هفت نفر از پایداری اضافه کنیم.
آقای قالیباف در همایش مبنا از سهمخواهیها گلایه کرد. این سهمخواهیها چقدر در به وحدت نرسیدنها مؤثر است؟
این مسئله جدی است. سهمخواهی کاملاً مقابل شایستهسالاری است. واقعاً باید مدل به گونهای باشد که مانع سهمخواهی شود. فرایند شورای ائتلاف شایستهسالاری بوده است، اما به خاطر وحدت مجبور شدیم از سازوکار خود قدری عدول کنیم. هزینه سنگینی برای وحدت پرداخت کردیم، چون هفت نفری حذف شدند که فرایند شورای ائتلاف را به صورت کامل طی کرده بودند و ما شرمنده این افراد هستیم و هنوز از ما گلایهمند هستند. کار در این حد جلو رفته بود که عکس این افراد در پوسترها هم چاپ شده بود.
به عنوان سؤال آخر به رویکرد انتخاباتی اصلاحطلبان هم بپردازیم. اصلاحطلبان در حال حاضر دچار شکاف عجیب و غریبی هستند. طیفی به سمت تحریم انتخابات و به نوعی گسستن از همه پیوندهای خود با نظام رفتهاند، اما طیفی دیگر همچنان معتقد به انتخابات هستند. به نظر شما در نهایت جریان اصلاحات با چه راهبردی وارد انتخابات مجلس خواهد شد؟
من برداشتم از نوع کنشهای سیاسی اصلاحطلبان این است که عدهای محدود از اصلاحطلبان هستند که امروز میخواهند با حربه تحریم وارد شوند، چون میدانند این مسیر به معنی خارجشدن از چارچوبهای نظام و قرار گرفتن در یک تقابل کامل با جمهوری اسلامی است. من به این طیف توصیه میکنم این مسیر را نروند، چراکه به معنی حذف کامل آنها خواهد بود.
حجاریان برای نظام شرط گذاشته است.
باز این گروه از تحریمیهای مطلق متفاوت هستند. تحریمیهای مطلق یک گروه افراطی و کاملاً ناامید هستند، ولی طیف دوم به صورت بیانی تحریم نمیکنند، اما عملاً تحریم میکنند، چراکه میدانند تحریم به معنای حذف کامل از عرصه سیاسی نظام است و برگشت آنان را سخت میکند، اما گروههایی هستند که معتقد به حضور در انتخابات هستند. در این انتخابات محور اصلاحطلبان کارگزاران خواهد بود. این طیف به شدت به حضور در انتخابات باور دارد. اعتدالیون هم حضور پیدا میکنند.
خاتمی کجای این طیفبندیها قرار دارد؟
او در این اواخر مواضع مختلفی گرفت، اما من با شناختی که از آقای خاتمی دارم، فکر میکنم قطعاً پشت تحریم مطلق قرار نخواهد گرفت، بنابراین او یا جزو تحریمهای اعمالی خواهد بود یا به صورت محدود در انتخابات کنشگری و مشارکت خواهد کرد. خاتمی تحریمی نخواهد شد، ولی اینکه مثل گذشته هم بیاید تکرار کند هم بعید میدانم تکراری در کار باشد.