به گزارش مشرق به نقل از مهر، مریم میگوید: سکوتش را شکست و به من گفت "برو کنار". اولش فکر کردم پول میخواهد. کیف پولم که روی صندلی بود را نشان دادم. سوار ماشین شد و بدون اینکه نگاهی به کیف پول کند، ناگهان پیاده شد. دستش را به سمت من دراز کرد و گفت: "سوئیچ". با ترسی که در بدنم بود گفتم نمیدهم. اسلحه را به سمت من نشانه گرفت. ترسم بیشتر شد، گفتم اگر تیر هم بزنی سوئیچ را نمیدهم. یک دفعه به زور سوئیچ را از دستم گرفت و در یک چشم به هم زدن سوار ماشین شد.
وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود ولی نمیدانستم چه کار باید بکنم. از یک طرف میترسیدم اگر مقاومت کنم به سمت من شلیک کند، از طرفی دیگر قسطهای باقیمانده ماشین از ذهنم خارج نمیشد. هر چه این طرف و آن طرف نگاه کردم، کوچه را همچنان در سکوت دیدم.
همین طور در بهت و وحشت بودم که ماشین را روشن کرد و زودتر از آنچه فکر می کردم از من دور شد. باورم نمیشد همه اینها در چند دقیقه اتفاق افتاده باشد. تازه فهمیدم که باید فریاد بزنم و مردم را خبر کنم. هر چه در وجودم داشتم صدایم را بلند کردم ولی انگار همه سرگرم افطار بودند که کسی صدای مرا نشنید.
استمداد از پلیس
مریم هراسان به خانه برگشت. او به قدری ترسیده بود که حتی شماره پلاک ماشین را فراموش کرده بود. بلافاصله به سمت تلفن رفت و با پلیس 110 تماس گرفت.
همین طور که جریان دزدیدن ماشینش را برای اعضای خانواده تعریف میکرد، پلیس از راه رسید و پس از تکمیل تحقیقات، شماره پلاک خودرو را از طریق سند ماشین به همه عوامل انتظامی اعلام سرقت کرد.
میگوید: به قدری هراسان بودم که با خودم گفتم دیگر این ماشین به دست من نمیرسد و فقط اقساط آن برای من باقی مانده، همه اعضای خانواده سعی میکردند مرا آرام کنند ولی فایدهای نداشت. فکرم به هزار راه میرفت. از آن طرف ترس رویارویی با آن فرد سارق هنوز در وجودم بود.
برای اینکه کمی آرام شوم چند تا قرص خوردم ولی بیفایده بود. یک لحظه هم فکرم راحت نمیشد. همین طور که با خودم فکر میکردم یک لحظه ساعت را نگاه کردم و دیدم 3 صبح است و خبری از ماشینم نشد. ناگهان صدای زنگ تلفن، تمامی رشته افکارم را پاره کرد ولی من حوصلهای برای پاسخ دادن به آن نداشتم.
چند لحظه بعد صدای شادی و "خدایا شکر، خدایا شکر" فضای خانه را پر کرده بود، بلافاصله به جمع اعضای خانواده رسیدم و خبری که برای من غیرقابل باور بود شنیدم: پلیس گفت ماشین شما پیدا شده است.
مریم خودش را سراسیمه به آگاهی رساند. برای او دیدن دوباره چهره مرد سارق خیلی مهم بود.
نمیدانم چرا ماشین را دزدیم
سارق در گفتگو با خبرنگار ما گفت: با دوستانم در حال قدم زدن بودیم که متوجه خلوتی خیابان و حضور یک خانم با ماشین 206 شدیم. یک لحظه به فکرم رسید که سراغ این خانم بروم و ماشینش را از او بگیریم. هنگامی که نزدیک خودرو شدم از این کار پشیمان شدم اما نمیخواستم جلوی دوستانم کم بیاورم و دست به چنین کاری زدم و البته پشیمانم.
این سارق جوان میگوید: پس از اینکه ماشین را از این خانم گرفتیم دیگر دوستانم را خبر کردم و با هم به یک بستی فروشی رفتیم و بستی خوردیم. سپس از در خیابانهای شهر گشت زدیم و قصد خارج شدن از شهر را داشتیم.
خوش گذرانی سارق با دوستانش تا ساعت 2:30 دقیقه ادامه داشت که یگان امداد پلیس در حوالی خیابان نواب صفوی به این خودرو مشکوک میشود و پس از بررسی شماره پلاک متوجه سرقتی بودن آن میشود.
نیروهای پلیس به راننده 206 تذکر ایست دادند ولی سارقان با بیتوجهی به ایست پلیس، پا به فرار گذاشتند.
نیروهای پلیس پس از یک عملیات تعقیب و گریز در نزدیک میدان مطهری خودرو سرقتی را متوقف کردند ولی باز هم سارقان به فکر فرار افتاده و با وجود اینکه با خودرو دیگری تصادف کردند ولی باز هم به سمت خیابان امیرکبیر فرار کردند. در این هنگام پلیس یگان امداد با پلیس گشت ارشاد هماهنگی کرده و راه را برای سارقان بسته و آنها را دستگیر کردند.
عملیات پلیس و انتقال سارقان به آگاهی تا ساعت سه نیمه شب به پایان رسیده و در نهایت پلیس موفق میشود کمتر از 6 ساعت سارقان را دستگیر و خودرو را تحویل صاحبش دهد.
اسلحه قلابی بود
ماموران پلیس پس از بررسی چگونگی این سرقت متوجه میشوند که اسلحهای که سارق به روی مریم کشیده بود قلابی بوده و فقط از ظاهر اسلحه توانسته برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند.
مریم پس از متوجه شدن ترفند سارق میگوید: زمانی که سارق، اسلحه را به سمت من گرفت احساس کردم که آن اسلحه قلابی باشد و به همین خاطر به او گفتم که شلیک کند اما او به جای شلیک کردن سوئیچ را از دست من گرفت و فرار کرد.
مریم که نیمه شب به آگاهی رفته بود فکر نمیکرد به این زودی ماشینش را ببیند. میگوید: تازه الان میفهمم که اگر آن لحظه کمی بر اعصابم مسلط بودم و سوئیچ را به طرفی دیگر پرتاب میکردم یا نمیترسیدم، قطعا ماشینم را نمیتوانستند ببرند.
او با اشاره به عملیات تعقیب و گریز پلیس از تلاش نیروی انتظامی تشکر میکند: واقعا از پرسنل زحمت کش نیروی انتظامی که شب و روز در خیابانها حضور دارند و از اموال و ناموس مردم مراقبت میکنند سپاسگذارم و نمیدانم که باید چه چیز دیگری بگویم جز تشکر از آنها.
در حاشیه این عملیات موفقیتآمیز فرصتی برای خبرنگار مهر ایجاد شد که محمد رحیمی دستجردی، معاون مرکز مشاوره معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان و همچنین سردار کاظم مجتبایی فرمانده انتظامی استان قم گفتگوی کوتاهی داشته باشد.
ارتکاب جرم برای نمایش قدرت و مقام
رحیمی با بررسی روانشناختی ارتکاب سرقت اظهار کرد: در کنار علل و عوامل متعددی که میتوان برای ارتکاب به جرم توسط این شخص در نظر گرفت، توجه به مولفههای روانی و رفتاری و تفاوتهای فردی و از سوی دیگر مولفههای شخصیتی حائز اهمیت است.
به گفته این کارشناس مرکز مشاوره برخی از جوانان برای نشان دادن صفت "کله شقی" در قالب ماجراجویی و قهرمان نمایی دست به برخی کارهای غیرمعمول و نامتعارف از قبیل سرقت، ضرب و جرح با دیگران و مصرف مواد مخدر و ... میزنند تا در چشم دیگران (کسی) به حساب آیند. این گونه افراد غالبا متهور، هیجانی و ریسک پذیر بوده و بدون در نظرگرفتن عواقب عمل خود اقدام به این گونه اعمال میکنند.
رحیمی دستجردی بر این باور است که این فرد هنگامی که با موقعیتی مساعد برای ارتکاب جرم روبهرو میشود به سرقت دست زده و اموال مسروقه را با افتخار برای شادی دوستان خود استفاده میکند تا به این وسیله علاوه بر نمایش قدرت و مقام خود، نیاز به تعلق خاطر گروهی خود را برآورده سازد. از سویی دیگر سهل انگاری و غفلت والدین زمینه ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشکن را فراهم کرده است، از این رو است که رهبران و دستورهای اسلامی ما را از ارتباط با این افراد برحذر میدارد.
معاون مرکز مشاوره اظهار کرد: وقوع جرم در جامعه هزینههای اجتماعی و خصوصی دولت و مردم را در مبارزه با جرم افزایش میدهد که از این طریق رفاه اجتماعی و احساس امنیتی کاهش مییابد. قطعا شناسایی علل موثر بر جرم به دولت در اتخاذ راهکارهای مناسب برای کاهش و پیشگیری از آن و بالتبع رفاه مردم و احساس امنیت اجتماعی کارساز است.
قم ناامنترین شهر برای مجرمان
فرمانده انتظامی استان نیز در این گفتگو اظهار کرد: مجرمان باید بدانند که نیروی انتظامی با طراحیها و همچنین استفاده از نیروهای خبره و با تجربه خود اجازه ظاهر شدن به آنها را نمیدهد.
سردار کاظم مجتبایی افزود: نیروی انتظامی استان در همه صحنهها حاضر است و با اقدامات اطلاعاتی و عملیاتی، شهر را برای مجرمان ناامن کرده است.
فرمانده انتظامی استان قم تاکید کرد: همه تلاشها و اقداماتی که پلیس در شهر مقدس قم انجام میدهد به برکت وجود حضرت فاطمه معصومه(س) است که خود آن حضرت یاریمان میکند.
ساعت 9 شب بود، به فکر سکوت زودهنگام خیابان بودم که خودم را جلوی خانه یافتم. زمانی که میخواستم از ماشین پیاده شوم احساس کردم درِ ماشین خود به خود باز شد، کمی ترسیدم. تا پیاده شدم و روی پاهایم ایستادم، جوانی را در برابر خودم دیدم که اسلحهای به دست داشت. زبانم بند آمده بود، نمیدانستم چه کار کنم.