به گزارش مشرق، منصور بهرامي در گفتوگو با شهر گفت: موسيقي بخشي از مهارتهاي اکتسابي انسان است که فرد بهوسيله آن مي تواند خلاقيتهايش را متجلي کند. انسان براي اينکه از خود احساس رضايت داشته باشد، بايد مهارت و خلاقيت خود را بروز دهد.
اين روانشناس و عضو ارشد انجمن بينالمللي تحليل رفتار ادامه داد: موسيقي، نقاشي، داستان نويسي و تمام هنرهايي که در اين مجموعه ميگنجند، عامل مهمي اند که بهوسيله آنها افراد ميتوانند هيجانات خود را بروز دهند. با توجه به آثاري که افراد ارائه ميدهند، ميتوانيم به روحياتشان پي ببريم. اين روانشناس افزود: موسيقي يک مهارت است که حتما بايد با خلاقيت همراه شود. در مجموع، هنرهايي چون موسيقي، نقاشي و نويسندگي، تاريخچه بسيار طولاني در بشريت دارند. ما نيز در حال حفظ اين پيوستگي هستيم.
مقابله با هيجان و خلاقيت، تاثير معکوس دارد
بهرامي تاکيد کرد: وقتي به هر دليلي جلوي اين هيجانات و خلاقيتها گرفته شود، فرد ناچار ميشود به شکلهاي مختلف ديگر، هيجانات خود را بروز دهد. اگر قرار باشد در نقاشي و ادبيات از بيان بيواسطه درونياتمان منع شويم، رنگها و کلماتمان به صورت استعاره بروز مييابند. به همين دليل شعر حافظ و شاعران پيش از دوره رئاليسم ايران، مملو از اينگونه استعارات است. بهعنوان مثال ميبينيم که طرح ماهي که در دورهاي براي نقش آن موانعي وجود داشت، در نقشهاي قالي ما به شکل ديگر تجلي ميکند.
نبايد هنر را در چهارچوب قرار دهيم
وي با اشاره به ذات رهاي هنر، گفت: اصولا هنر نبايد در هيچ قالبي قرار گيرد و بايد جاري باشد. وقتي در قالب قرار ميگيرد، بخش مهارتي آن به بخش خلاقيتش غالب ميشود. به اين دليل است که وقتي هنرهاي قالبي اجرا ميکنيم، هيچ بويي از خلاقيت و نوآوري از آن نميآيد.
عضو ارشد انجمن بينالمللي تحليل رفتار تاکيد کرد: در هر جامعهاي، به هر دليلي که جلوي قلمها براي نوشتن يا نقاشي يا دستها براي نواختن ساز گرفته شود، هنرمند مسيري جز اين ندارد که از راههاي ديگر خلاقيت خود را بروز دهد. به همين دليل است که با موسيقي زيرزميني مواجه ميشويم.
وي اظهار داشت: هنر موسيقي در ژانرهاي متنوع، به زيرزمينها رفته و اشکال موسيقي زيرزميني اين است که مخاطبان خاص خودش را دارد؛ در صورتي که هنر بايد در دسترس همگان قرار گيرد تا جامعه بتواند يک هنرمند خلاق را از هنرمندي که خلاقيت ندارد، تشخيص دهد.
موسيقي زيرزميني، هنر جامعه را بيهويت ميکند
بهرامي با طرح اينکه هنرمندي که محدود باشد و نخواهد کار زيرزميني کند، چگونه بايد هيجانات خود را تخليه کرده و خلاقيتش را بروز دهد، گفت: اولين آسيبي که چنين جامعهاي ميبيند، اين است که از نظر هنري تبديل به جامعهاي بيهويت ميشود. چيزي شبيه شرايط فعلي جامعه ما که نميتوانيم تعريف درستي از هويت موسيقيمان داشته باشيم.
وي ادامه داد: بخشي از موسيقي ما سنتي است و بخشي از آن نيز موسيقي پاپ و متعلق به دهههاي گذشته است؛ پس ما در ايران به مفهوم واقعي کلمه موسيقي کلاسيک، جاز و پاپ نداريم. موسيقي سنتيمان نيز بهگونهاي در حاشيه است و مخاطب عام و مردمي ندارد. بهرامي درباره ناسزاگويي در آثار زيرزميني گفت: تا زماني که تاريخچهاي براي موسيقي خود نيابيم و روند تکامل موسيقيمان را توسط اساتيد روي کاغذ نياوريم، هميشه محکوم خواهيم بود به اينکه يک موسيقي بيهويت بشنويم. ريشه موسيقيهايي که در آن حرفهاي ناشايست ميزنند نيز در همينجاست.
اين روانشناس ادامه داد: ما در هر موسيقياي ميتوانيم حرف ناشايست بزنيم؛ ولي بستگي به اين دارد که شايستگي را چه کسي تعيين کند و شايسته و ناشايست چه تعريفي داشته باشد. لازم است در سير تکامل موسيقي، اينگونه هم وجود داشته باشد تا عاملي باشد براي سنجش موسيقي با اصالت؛ يعني به کمک آن بشود سره را از ناسره تشخيص داد.
موسيقي بيهويت به کار زيرزميني مجال ظهور ميدهد
بهرامي با اشاره به تعدد گروههاي موسيقي زيرزميني گفت: اين نوع موسيقي در جامعهاي مجال ظهور مييابد که از نظر موسيقي بيهويت باشد. مشکل جامعه ما اين است که متاسفانه موسيقيدان، مخاطب و متوليان، ميخواهند موسيقي را سياسي کنند. هنر ممکن است در جهت تکامل يک جامعه، سياسي باشد؛ ولي نبايد از آن در مسير منافع شخصي استفاده کرد.
وي خاطر نشان کرد: موسيقي يک هنر جهاني است و به چهارچوب يک حکومت يا آب و خاک خاصي وابسته نيست. موسيقي تنها چيزي است که وقتي آن را ميشنويد، نميتوانيد بگوييد مال من نيست. اين همان بحث از دل برآمدن و بر دل نشستن است؛ ولي هرگونه عامل محدودکننده باعث ميشود اين هيجانات از جاي ديگري سربرآورد.
اين روانشناس با اشاره به واکنشهاي متفاوت در برابر موسيقي زيرزميني گفت: هر جامعهاي اصولا نسبت به نوآوري و هر چيز نو واکنش نشان ميدهد و ايستادگي و مقاومت دارد. اين مقاومت را در شعر نو دنيا و شعر نو ايران بهخوبي ميبينيم؛ همچنانکه ميتوان آن را در جهان نقاشي نيز مشاهده کرد. براي مثال در دوره کوبيسم و آبستره، مقاومت بسياري بود و همه ميخواستند به رئاليسم گذشته بچسبند.
هدايت، بهتر از سرکوب و کنترل است
عضو ارشد انجمن بينالمللي تحليل رفتار تاکيد کرد: اگر مقابل اينگونه موسيقي بايستيم، به شکل ديگري بروز ميکند. بهترين کار اين است که اين گروهها هدايت شوند. چنين پديدهاي نبايد سرکوب يا کنترل شود؛ بايد هدايت شود.
وي ادامه داد: دليل اين که جواني سراغ موسيقي زيرزميني ميرود، اين است که روي زمين جايگاهي در جامعهاش ندارد. با کار کردن در زيرزمينها نيز احساس اختناق ميکند. در نتيجه انرژي و هيجانش را با رکيکترين حرفها تخليه ميکند.
بهرامي گفت: بايد فرهنگ را با فرهنگ، و هنر را با هدايت تحت تاثير قرار داد. نميتوانيم زور بازو را عامل هدايتکننده يا بازدارنده موسيقي قرار دهيم.
کد خبر 151218
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۰
- ۰ نظر
- چاپ
منصور بهرامي گفت: ما در هر موسيقياي ميتوانيم حرف ناشايست بزنيم؛ ولي بستگي به اين دارد که شايستگي را چه کسي تعيين کند و شايسته و ناشايست چه تعريفي داشته باشد. لازم است در سير تکامل موسيقي، اينگونه هم وجود داشته باشد تا عاملي باشد براي سنجش موسيقي با اصالت؛ يعني به کمک آن بشود سره را از ناسره تشخيص داد.