مجيد بذرافکن در جديدترين مطلب وبلاگ "تاملات" نوشت: در جريان سفر دکتر احمدي نژاد رئيس جمهور به لبنان عبارت «خوش آمديد» در سرود فارسي حزب الله و «چشم ما روشن» در بيانات سيدحسن نصرالله را روزنامه و رسانه هاي صهيونيستي عربي لبنان و منطقه به عنوان نقطه برجسته اين سفر و نشانه ايراني بودن اين جنبش برجسته مي کنند.
از سوي ديگر رسانه هاي فارسي زبان صهيونيستي، بيانات مخدوش عربي بودن رهبر ايران و نداشتن تمدن ايراني را سر دست مي گيرند.
برخي مومنين تلاش دارند تا پاسخ مناسبي به برخي ياوه هايي که توسط اين فارسي زبان هاي انگليسي مسلک تهيه کنند ولي به زعم بنده آب در هاون مي کوبند. هر چند اقرار مي کنم وظيفه پاسخ دادن به شبهات و سوالات حتي اگر در نهايت بي معنا و بي وجهي باشند بر دوش مجاهدان سايبري و غيرهم خواهد بود.
ولي به هر حال نگاهي به سرنوشت حضرت موسي عليه السلام درس آموز است که نتوانست اصحاب خود را به کشتن گاوي راضي کند، تا سرنوشت يک قتل معلوم شود.(رجوع کنيد به آيات مربوطه در سوره بقره) حال ما مي خواهيم دروازه دهان يهوديان امت و رسانه هاي يهودي جهاني را خواهيم ببنديم.
پيشنهاد بنده اين است که، جملات کالين پاول و کونداليزا رايس و امثالهم را به اين جماعت غيرتي تمدن ايراني پرست نشان دهيم که گفتند ايراني همه وحشي و تروريست هستند و بايد همه شان را از بين ببريم، و از آنها بخواهيم عکس العمل مناسب را نشان دهند. ماجراي فيلم سخيف سيصد نمونه جالبي بود که ايراني هاي غيور که طاقت تحمل يک لحظه واژه خليج عربي را نداشتند چگونه در برابر آن فيلم هاليوودي يک دهم ماجراي تسميه خليج ع رب ي در گوگل، واکنش نشان ندادند. .(جمله قبلي مبني بر مهر سکوت بر دهان زدن)
يکي از درسهايي که تاريخ انبياء الهي براي ما مسلمين به همه اديان الهي دارد اين است که تهمت زنندگان و دروغگويان و مخالفاني که در سايه دلسوزي و ادب در ميانه لشکر دشمن و لشکر دوست به اظهار نظر مي پردازند وقتي در مقابل لشکر کفر و حراميان هستند جز ذلت و خواري و زبوني از آنها ديده نمي شود. مثال قوم موسي در برابر فرعون.
اما زماني که در برابر مردان خدا قرار مي گيرند، متراژ زبان و ضخامت وقاحت و پررويي آنها به نهايت خود مي رسد. مثال همان قوم موسي وقتي از نيل گذشتند و سراغ سيب و پياز و گوساله و غيرهم را گرفتند. (رجوع شود به آيات سوره بقره)
به قول يکي از مومنين، براي پاسخ به بهانه جويان و طعنه زنندگاني اين چنين بهتر است از جدال احسن استفاده کنيم، چون اين جماعت به هيچ استدلالي زبان به کام نمي گيرند مگر به برهان قاطع و جازم.
برهان قاطع و جدال احسن به زعم نگارنده اين است که دوگانگي رفتاري در مواضع و مواقع يکسان و مشابه دوگانه بالا را در برابر چشم آنان آورد.