کد خبر 13704
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۶

گفت: اين آقا خود علي(ع) است، من سير او را نگاه کردم. آمدم بيرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسيده دست نفر نهم يا دهم...

نويسنده وبلاگ گنجينه دانستنيها در يکي از مطالبش نوشته:
نفر سوم گفت: آقا شيخ حيدر اين روايت از امام علي(ع) معروف است که فرموده‌اند: «يا حارث حمداني من يمت يرني» (اي حارث حمداني هر کي بميرد مرا ملاقات مي‌کند)‌
پس ما ان‌شاءالله در موقعش جمال علي(ع) را ملاقات مي‌کنيم! باز هم همه زدند زيرخنده، خوب اهل ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلي بود. يکي از آقايان گفت: آقا شيخ حيدر گفتي زيارت آقا مستحبي است؟ گفتي آن هم شرعي صد درصد؟ آقا شيخ حيدر گفت: بلي.
گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار)‌
نفر پنجم من بودم. اين کاغذ را دادند دست من. ديدم که نمي‌توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدي، گفتم: من يک لحظه ديدار علي(ع) را به هزاران سال زناشويي با اين زن نمي‌دهم. يک وقت ديدم يک حالت خيلي عجيبي دست داد. تا آن وقت همچو حالتي نديده بودم. شبيه به خواب و بيهوشي بلند شدم. اول شب قلب‌الاسد وارد حجره‌ام شدم، حالت غيرعادي، حجره رو به مشرق ديگر نفهميدم، يک‌بار به حالتي دست يافتم. يکدفعه ديدم يک اتاق بزرگي است يک آقايي نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قيافه‌اي که شيعه و سني درباره امام علي(ع) نوشته در اين مرد موجود است. يک جواني پيش من در سمت راستم نشسته بود. پرسيدم: اين آقا کيست؟
گفت: اين آقا خود علي(ع) است، من سير او را نگاه کردم. آمدم بيرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسيده دست نفر نهم يا دهم، رنگم پريده بود. نمي‌دانم شايد مرحوم شمس‌آبادي بود خطاب به من گفت: آقا شيخ محمدتقي شما کجا رفتيد و آمديد؟ نمي‌خواستم ماجرا را بگويم، اگر بگم عيششون بهم مي‌خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضيه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خيلي منقلب شدند.
خدا رحمت کند آقا سيداسماعيل (مدير) را خطاب به آقا شيخ حيدر، گفت: آقا ديگر از اين شوخي‌ها نکن، ما را بد آزمايش کردي. اين از خاطرات بزرگ زندگي من است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس