به گزارش مشرق، نخستین حضور تیم جدید ایران پای میز مذاکرات وین، جمعه گذشته به پایان رسید. یک دور نفس گیر هم برای نمایندگان تهران که باید عزم و اراده خود را به رخ میکشیدند؛ هم برای نمایندگان تروئیکا که فکر میکردند میتوانند «پیش نویس» شش دور قبلی گفتگوها را به عنوان «سند قطعی» به دولت «سید ابراهیم رئیسی» قالب کنند.
به این ترتیب، نیمه نخست این دور که از ۸ آذر آغاز شد و به روایتی هفتمین حضور ایران و ۱+۴ پای میز مذاکرات وین بود، صرف خنثی کردن پروپاگاندای رسانههای غربی شد که با استناد به ادعاهای «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه، طرف ایرانی را به «گرفتن ژست مذاکره و عدم جدیت» متهم میکردند. این بود که وقتی تیم مذاکره کننده دولت جدید ایران با دو پیش نویس شامل پیشنهادهایی در حوزه برچیدن تحریمها و تعهدات هستهای، قدم به اتاق مذاکره گذاشت؛ تروئیکا حسابی غافلگیر شد.
در مرحله بعد، پاسخ ایران به این اتهام که اساساً دستاوردهای شش دور قبلی را کنار گذاشته این بود که «خیر آنها پیش نویس و بنابراین همچنان محل مذاکره هستند. شما هم اگر پیشنهادی دارید؛ ما می شنویم». درست همین جا بود که نقشه «زیر سوال بردن جدیت ایران» خنثی شد چرا که طرف مقابل اصلاً قصد مذاکره نداشت که به قول معروف پِلَنی داشته باشد و اکنون اتهام «عدم جدیت» متوجه خودش بود.
بعد از این رسوایی، نیمه دوم یا آن طور که «انریکه مورا» نماینده اتحادیه اروپا میگوید دور «۷.۵» مذاکره، صرف این شد که آیا هیئتهای دیگر مایلند ایدههای ایران را در متن اصلی که مبنای ادامه گفتگوها است؛ بگنجانند یا خیر.
نتیجه آنکه بعد از پایان دور هفتم، «علی باقری» مذاکره کننده ارشد ایران، اعلام کرد: به دو سند جدید مذاکراتی دست یافتیم که اینها دیگر سند پیش نویس مذاکرات ۲۰ ژوئن (شش دور قبل) نخواهند بود، بلکه دو سند جدید است که بر اساس مواضع ایران مبنای مذاکراتی خواهد بود که در آینده نزدیک در وین آغاز میشود.
این طور نیست که دستاورد یک نفر لزوماً ناکامی طرف مقابل باشد؛ البته به این شرط که فکر کنیم همه طرفین گفتگوهای وین با حسن نیت و با هدف اطمینان از اجرای درست برجام، پشت میز مذاکره نشسته اند اما ظاهراً، آن طرفیها نظر دیگری دارند و از اینکه پافشاری ایران به اعمال مواضع، دیدگاهها و اصلاحات مد نظرشان در اسناد مبنا به نتیجه رسیده است؛ دلخور هستند چرا که بعد از اعلام پایان دور هفتم و ایجاد وقفه برای ورود به دور هشتم، تکنیک «ضیق وقت» را وارد بازی کردند.
وقت کُشی یا مذاکره؛ تروئیکا تصمیم بگیرد
تکنیک «ضیق وقت» با چند عبارت که رسانههای آن طرف حسابی رویشان مانور میدهند، شناخته میشود؛ عبارتهایی مثل: «مذاکرات هستهای به خاطر درخواست تیم ایرانی متوقف شد»، «وقفه ناامید کنندهای است»، «فقط چند هفته تا حصول توافق فرصت داریم»، «ایران هرچه سریعتر به میز مذاکره بازگردد»، «گفتگوها در حال نزدیک شدن به بنبست و پایان راه خود است»، «اتفاقی که در ۲۴ ساعت گذشته حاصل شد را نمیتوان پیشرفت خواند»، «کمی پیشرفت فنی داشته ایم»، «مذاکرات خوب پیش نمی رود».
اما اگر مثل یک پازل، تکههای کوچکی را که مقامات آن طرف میگویند کنار هم قرار دهیم، حقیقت از غرض ورزی جدا میشود تا آنجا که حتی نیازی به روشنگری ما باقی نمیماند.
نخست آنکه ادعا میشود که پیشنهاد وقفه در میانه دور هفتم و هشتم از جانب ایران بوده است. این در حالی است که «علی باقری» مذاکره کننده ارشد ایران میگوید «پیش از این قرار بوده مذاکرات در این مرحله برای استراحت متوقف شود». از سوی دیگر، این وقفه با تعطیلات سال نو میلادی همراه است و اگر هم کسی در این میان ذینفع باشد، هیئتهای طرف اروپایی هستند. علاوه بر این، وقفه در فاصله دو دور گفتگو مسئلهای طبیعی است. آنچه غیر طبیعی بود و طرف ایرانی با صبوری به روی آن چشم بست، وقفه در میانه دور هفتم بود که به درخواست تروئیکا ایجاد شد. حال سوال این است که اروپاییها وقتی به قول «مورا» در حال رقم زدن دور «۷.۵» بودند؛ مشکل ضیق وقت نداشتند؟
دوم آنکه آن طرفیها میگویند پیشرفتی حاصل نشده و اگر هم شده باشد؛ در حد مسائل فنی است. سوال این است که چطور وقتی ایران نسبت به آژانس انرژی اتمی حسن نیت نشان میدهد یا وقتی تاکید میکند که قصدش زیر سوال بردن کلیت پیش نویس های شش دور قبلی نیست، رسانههای وابسته به تروئیکا این مسئله را دستاوردی برای خود و به منزله عقب نشینی طرف مقابل تلقی میکنند اما اینکه خواستههای ایران در سند مبنای مذاکرات وین گنجانده شده است؛ دستاورد چشمگیری نیست؟
برای آنها که قصد کوچک نمایی دستاورد تیم جدید ایران را دارند؛ همین جمله «انریکه مورا» کافی است که در توئیتی نوشت: اکنون یک مبنای مشترک داریم که در فصل رفع تحریمها منطق داخلی کمی متفاوت دارد.
در اهمیت این توئیت همین بس که «باراک راوید» خبرنگار صهیونیست ذیل آن اذعان کرد که «بنابراین شما اساساً پذیرفتید که درخواستهای ایران ساختار گفتگوها را تغییر دهد».
از طرف دیگر، تروئیکا که این روزها می کوشد با تحریف اظهارات «میخائیل اولیانوف» نماینده روسیه در مذاکرات وین، راهبرد تفرقه میان ایران و متحدانش را پیاده کند؛ نباید این بیانیه مسکو را نادیده بگیرد که «در دور هفتم، پیشرفتهای مهمی مشاهده شد که اجازه میدهد تلاشها و همکاریهای بیشتر وارد مرحله جدیدی شود».
این را هم باید در نظر داشت که آن طرفیها میگویند «با این جمع بندی که در دور هفتم داشتیم، تازه به نقطهای که در تیرماه بودیم، بازگشتهایم» و به این استناد میکنند که علی باقری گفته است «اختلافات قبلی همچنان وجود دارند و چندتایی هم به آنها اضافه شده است». اما مسئله این است که باقری بلافاصله بر این مسئله هم تاکید میکند که «صرفا گفتگو برای این بود که مبنای مذاکرات مورد وفاق دو طرف قرار گیرد و نتیجه آن شد که تیمها یک وقفهای را در مذاکرات بدهند و بعداً برگردند بر روی متونی که مورد نظر همه طرفها برای مذاکرات است؛ گفتگوهای جدی خود را پیگیری کنند».
این یعنی از ابتدا هم قرار بود گفتگوهای وین از فصل رفع همه ابهامات و ضعفهایی آغاز شود که در پیش نویس شش دور قبل وجود داشت و اکنون به لطف قدرت چانه زنی تیم دولت جدید ایران، دیگر وجود ندارد.
پاسخ باقری به تکنیک ضیق وقت یا همان تعیین ضرب الاجل از سوی طرف مقابل هم حاوی نکات قابل تأملی است. «مورا» میگوید «فقط چند هفته برای رسیدن به توافق زمان باقی مانده، نه چند ماه» و در مقابل، از «باقری» میشنود که «دور آتی میتواند آخرین دور مذاکرات باشد. طبیعی است طرف مقابل اگر دیدگاههای ما را بپذیرد؛ در کوتاهترین زمان ممکن میتوانیم به توافق برسیم».
زمانی بود که مقامهای کاخ سفید دائم این جمله را تکرار میکردند که «توپ در زمین ایران است تا جدیت خود را ثابت کند». اکنون با تغییر معادله بازی، باقری همان جمله را به شرکای واشنگتن یعنی تروئیکای اروپایی باز میگرداند و یادآوری میکند که اکنون توپ در زمین شما است؛ اگر واقعاً تصمیم به حصول توافق دارید و دنبال وقت کشی نیستید؛ به پیشنهادهای ما فکر کنید.