کد خبر 129091
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۷

يكي از همرزمان شهيد چمران مي‌گويد: شهيد چمران برخلاف اين شعار كه مي‌گويند «بكش تا زنده بماني» معتقد بود كه بايد زنده ماند و از دين و آيين در مقابل متجاوز دفاع كرد».

به گزارش مشرق ، «شعبان راشد» تنها بازمانده از جمع 18 نفري رزمندگان جهرمي كه عضو ستاد جنگ‌هاي نامنظم شهيد چمران بوده است در گفت‌وگو با ایسنا ، درباره چگونگي آشنايي‌اش با شهيد دكتر مصطفي چمران مي‌گويد: هنگامي كه آقاي خلخالي در جهرم دوران تبعيدش را مي‌گذارند با وي آشنا شدم و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به همراهش به قم آمدم. او در قم من را به شهيد چمران معرفي كرد و گفت: «اين همان راشد است كه قبلا درباره او با يكديگر صحبت كرده‌ايم». همين موجب شد تا در غائله كردستان و پاوه با ستاد جنگ‌هاي نامنظم شهيد چمران همراه شوم. او نام من را به دليل يك سري از فعاليت‌ها و توانمندي‌ها پس از انجام عملياتي عليه «كومله و دموكرات‌ها» «ابوعلي» گذاشت و از آن پس تمام اعضاي ستاد من را ابوعلي ناميدند.

با آغاز جنگ تحميلي به جنوب آمديم و ستاد جنگ‌هاي نامنظم شهيد چمران را در آنجا تشكيل داديم و تمام دستورات او را به عنوان تكليف قلمداد مي‌كرديم كه بايد به هر صورت كه شده حتي با شهادتمان آن را انجام دهيم. شهيد دكتر مصطفي چمران برخلاف شعار برخي از پرسنل ارتش كه معتقد بودند «بكش تا زنده بماني» مي‌گفت: «زنده بمان تا از كيان، دين و آيينت دفاع كني». همين روحيه موجب شده وجود تا خستگي ناپذير باشد.

يادم مي‌آيد روزي حاج احمد آقا( فرزند امام راحل) با شهيد چمران تماس گرفتند و گفتند كه امام دلشان براي شما تنگ است. از ميان اعضاي ستاد جنگ‌هاي نامنظم تنها كسي كه همراه شهيد چمران به تهران آمد من بودم. با خود فكر مي‌كردم كه با امام مي‌خواهند درباره اوضاع جنگ صحبت كنند و يا اينكه همديگر را به آغوش كشند. اما اينگونه نبود و هنگامي كه نزد امام حاضر شديم حضرت امام چمران تنها به يكديگر نگاه كردند. شرايط خاصي آنجا حاكم بود. احساس مي‌‌كردم كه با چشم دارند با هم صحبت مي‌كنند.

بعد از آن تعدادي از دانشجويان دانشگاه تهران او را براي سخنراني به دانشگاه دعوت كردند. هنگامي كه وارد راهرو دانشگاه شد به دليل تبليغات اشتباهي كه درباره ايشان كرده بودند دانشجويان عليه دكتر چمران شعار و فحش مي‌دادند و اين قضيه حتي تا نيم ساعت در هنگام سخنراني شهيد چمران به طول انجاميد. من مسلح بودم و هنگامي كه خواستم واكنشي از خودم براي پايان يافتن اين فضا بدهم شهيد چمران مانع من شد. او در مقابل شعارهاي دانشجويان سكوت كرده بود. هنگامي كه در پشت تريبون دانشجويان را به سكوت دعوت كرد. سكوت خاصي در سالن حاكم شد. شهيد چمران حدود سه دقيقه صحبت كرد و پس از آن همان دانشجوياني كه با او اين گونه برخورد مي‌كردند براي او درود مي‌فرستادند و تشويقش مي‌كردند.

نكته قابل تامل اين اتفاق آنجايي است كه هيچ تغييري در رفتار شهيد چمران پيش و پس از سخنراني نكرد و هنگامي كه در بازگشت از او پرسيدم كه چرا تغييري در رفتار شما حاصل نشد، پاسخ داد: «تمام اين اتفاق‌ها امتحان الهي است و در اين گونه مواقع بايد مراقب باشيم».

شهيد دكتر مصطفي چمران در طول فعاليتش در ستاد جنگ‌هاي نامنظم توانسته بود با بهره‌گيري از دانش و ايمانش بر تمام ناملايماتي كه از سوي بني‌صدر به رزمندگان اعمال مي‌شد بايستد و تلاش مي‌كرد تا تمام ادوات و امكانات جنگي را يا از دشمن به غنيمت بگيرد و يا خودش آن را در واحد مهندسي توليد كند. مي‌توان گفت كه مجموعه كارهايي كه شهيد چمران انجام داده است مصداق توليد ملي است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس