
به گزارش مشرق، شبکه ايران آورد: مسعود دهنمکي فارغ از آن که يک فيلمساز باشد، سال ها به کار روزنامهنگاري استغال داشته و همچنان جسارت ژورناليستي اوست که باعث ميشود گاه و بيگاه در گفتگوهايش، به طرح مباحثي بپردازد که شايد خيليها با احتياط از کنار آن عبور ميکنند. در تازهترين مورد از اين دست دهنمکي در دانشگاه تربيت مدرس و در برنامهاي که مخاطبانش دانشجويان اين دانشگاه بودند، با حمله به روشنفکرنمايان اين روزها ضمن بيان اين مساله که اين روشنفکرنمايان همانها هستند که در زمان اکران فيلمهايي مثل «حاجي واشنگتن» با شديدترين ادبيات زندهياد علي حاتمي را مورد نکوهش قرار دادند، از شهيد آويني ياد کرد که زودتر از بسياري از منتقدان، ماهيت واقعي مخملباف را کشف کرد. بخشي از گفتههاي دهنمکي را به نقل از خبرگزاري سينما ميخوانيد:
هويت واقعي روشنفکران امروزي
پس از اکران «حاجي واشنگتن» در يکي از سينماها، پنج نفر به مرحوم حاتمي حمله کردند و جالب آنکه آن پنج نفر امروز از سران جريان روشنفکرنمايي در سينماي کشور محسوب ميشوند! اين افراد اکنون ماندهاند و مدل جديدي از سينماي ديني را ارائه کرده و بيانگر اين مطلب هستندکه ما اين نوع سينما را ميخواهيم. اگر آدمهاي ما در اين مملکت به اين جايگاه ميرسند يک دليل آن فقر ايدئولوژيک است. ما حتي در بخش تکنيک به تدريس مطالب بيست سال قبل غرب ميپردازيم، حال در اين شرايط وضعيت بخش ايدئولوژيک ديگر مشخص است.
پاياني که آويني براي مخملباف پيشبيني کرده بود!
چرايي اينکه فردي مانند مخملباف که در آن دوران ديدگاههاي راديکال داشت ـدر دفتر حوزه هنري که براي تربيت هنرمندان انقلاب به وجود آمده بود تربيت شده بود- پس از مدتي به خاستگاه ايدئولوژيک امروزي ميرسد جاي نقد و بررسي دارد. در همان زمان هم تنها کسي که بر روي انديشههاي مخلباف نقد نوشت و چنين پاياني را براي او پيشبيني کرد شهيد آويني بود.
در انتخاب هنرمند بايد مسائل روحي را هم دخالت داد
با توجه به اينکه هنرمندان به عنوان گروههاي مرجع جامعه شناخته ميشوند، در همه جاي دنيا اين افراد با آزمونهاي متعدد انتخاب ميشوند و روش انتخاب آنها تنها به واسطه آزمونهاي علمي تکميل نميشود و مسائل روحي و رواني هم مورد توجه قرار ميگيرد.
پرهيز از نگاه مستقيم
کتابي هست که سي فيلم دنيا را به عنوان آثاردربردارنده مضامين ديني و اخلاقي بررسي و معرفي کرده است و حتي در ميان اين سي فيلم ما نمونههايي از فيلمهاي وسترن را هم ميبينيم. در اين کتاب گفته شده است که اين آثار باعث بهره معنوي مخاطب ميشود. در سينماي غرب و در دل آن ابتذال چنين فيلمهايي ساخته ميشود، اما ما در کشورمان هر گاه صحبت از فيلمهاي ديني ميشود افراد به نشان دادن مستقيم المانهاي مذهبي ميپردازند،حال آنکه اين نگاه در حقيقت واتيکانيزه کردن سينماست.
سياهنمايي براي دريافت جايزه!
وقتي بخشي از سينماي ما تنها براي اينکه پُز اپوزيسيون بودن بدهد و مورد توجه کشورهاي غربي قرار بگيرد از دامنه مخاطب داخلي فاصله ميگيرد و ميگويد که جهاني فيلم ميسازم، ديگر آثار بيشتر جنبه سياسي پيدا ميکنند.برخي از افراد نسل اول سينماي ما، ديگران را قابل رشد نميدانستند و به نوعي انحصارطلبي دچار بودند و براي همين به ورود نسل جديد به سينما روي خوش نشان نميدادند. برخي از اين افراد فيلمهاي سفارشي ميسازند و هدفشان ضربه زدن به نظام است و اين رفتار آنها راه را براي نقد ديگران هم ميبندند، چرا که در چنين شرايطي مسوولان احساس ميکنند که ممکن است فيلمهاي انتقادي ديگر هم به همين شيوه سفارشي و به منظور سياهنمايي در خارج از کشور ساخته شده باشند. در غير اين صورت کار هنرمند نشان دادن نقاط تيره و روشن است. اکنون جالب است که در بسياري از فيلمهاي منتقد از نظر تکنيکي هيچ اتفاق خاصي رخ نميدهد و جشنوارههاي مختلف دنيا تنها به خاطر مسائل سياسي و سياهنمايي موجود در اين فيلمها آنها را مورد توجه قرار ميدهند. اکنون بسياري از استعدادهاي جوان ما با پول خارجيها فيلم ميسازند و مانند موسيقي زيرزميني، سينماي زيرزميني هم در حال شکلگيري است و با توجه به تکنولوژي روز جلوي آن را هم نميتوان گرفت.