حکیمی گفت: تاريخ نشان مي‌دهد كه از دوران قاجار مردم ايران به كتاب خواندن علاقه‌اي نشان نمي‌دهند و من، اين را به كتاب تاریخ مورخان ارجاع مي‌دهم. در این زمینه کتاب‌های 40 سياح و جهانگرد خارجي به ایران را مطالعه كردم و بر اساس آن كتابی چهار جلدي نوشتم و در آن نیز آورده‌ام كه اكثر مورخان خارجي بر اين عقيده هستند كه ايرانيان كتاب نمي‌خوانند؛ اين عيب بزرگ ماست. این در زمینه دینی نیز صدق می‌کند. متاسفانه تمام مبلغان نيز، چه ديني و چه غير ديني اهل تحقیق نیستند

به گزارش مشرق به نقل از تهران امروز، محمود حكيمي را خالق و مبتكر ادبيات ديني و انقلابی حوزه كودكان و نوجوانان قبل از پيروزي انقلاب مي‌دانند. يكي از مهم‌ترين عوامل شهرت محمود حكيمي داستان‌هایی است که وي با مضامين ديني نوشته است، با اين تفاوت كه در اين كتاب‌ها شعار معنايي ندارد.

‌آثار اين نويسنده كه در حال حاضر بالغ بر 150 عنوان كتاب است، ‌گاهي به چاپ چهلم مي‌رسد و گاهي نيز با توجه به وضعيت شمارگان در ايران، تجدید چاپ آثار وي از بيش از 315 هزار نسخه تجاوز مي‌كند. حکیمي معلم است و معلم نيز مانده است. به گفته يكي از دولتمردان، با نفوذي كه اين نويسنده دارد اگر مي‌خواست، مي‌توانست بعد از انقلاب نماينده مجلس، سفير يا رايزن فرهنگي شود اما او معلمي را بر همه چيز ترجيح داد و معلم ماند. حكيمي از خاطرات خود گفت، از روزنامه‌هايي كه در آن كار كرده و كتاب‌هايي كه نوشته. او بزرگ‌ترين معلم خود را عباس يميني‌شريف مي‌داند و كيهان بچه‌ها را اولين كارگاه داستان‌نويسي خود. وي در كافه امروز درباره رويكرد به ادبيات ديني گفت و از عدم كتاب و كتابخواني و نبود تحقيق و پژوهش در ميان دانش‌آموزان امروز گلایه کرد.

آقاي حكيمي شما قبل از انقلاب نيز آثارتان مضمون ديني داشت و به نظر اكثر نويسندگان شما جريان و مكتب خاصي را در ادبيات ديني كودك و نوجوان ايجاد كرده‌ايد، اين ريشه و تفكر ديني در آثار شما از كجا نشأت گرفت؟

بنده در يك خانواده مذهبي متولد شدم و از سال 1339 كه هنوز ديپلم خود را نگرفته بودم با كيهان بچه‌ها كار مي‌كردم و در آن دوران اشتراک مجله مكتب اسلام را كه با تيراژ بالا منتشر مي‌شد، داشتم. يادم مي‌آيد كه درباره داستان‌هاي اين مجله نامه‌اي به «علي حجتي كرماني» نوشتم و از او خواستم تا شيوه نگارش داستان‌ها را تغيير دهد و او نيز در جواب نامه با اين كه جوان بود، نوشت، بهتر است خودتان نيز براي مجله بنويسيد. از آن به بعد با وي نيز همكاري مي‌كردم. در دهه‌های 40 و 50 داستان‌هاي مذهبي با استقبال خوبي مواجه مي‌شدند و افرادي هم كه داراي انديشه چپگرا بودند از این داستان‌ها استقبال مي‌كردند. در آن دوران داستان‌نويس مذهبي بسيار كم بود و نويسنده اسلامي نيز كم داشتيم و تنها آقايان آذريزدي و مصطفي زماني در این زمینه فعالیت می‌کردند.

به همين دليل نوجوانان استقبال خوبی از داستان‌ها داشتند. به دليل ترجمه داستان‌هاي پليسي در آن زمان، متوجه بودم كه هيجان و كشش در داستان مي‌تواند مخاطب را جذب كند؛ به همين دليل بسياري از داستان‌ها و آموزه‌هاي ديني را نیز با ایجاد کنجکاوی برای مخاطب می‌نوشتم. همیشه میان ادبیات دینی ایرانی و غربی تحقیق می‌کردم و متوجه شدم اروپایی‌ها در انتشار آثار دینی در رده سنی نوجوان از ما جلوتر هستند و دیدم کتاب‌های آنها بسیار روان نوشته شد و به همین دلیل راغب شدم تا به سراغ کتاب‌های دینی بروم.

می‌توان گفت در آن دوران كه داستان‌هاي ديني بسيار كم بودند، شما انديشه‌هاي ديني را با زبان داستان به مخاطبان ارائه مي‌داديد؟

درست است اما قبل از جواب شما بايد به تفاوت انديشه تشيع با ديگر مذاهب نيز در خلق داستان‌هاي ديني اشاره كنم. معتقد بوده و هستم كه در ميان مذاهب اسلام، تشيع است كه آموزه‌هاي بزرگ دارد و بزرگ‌ترين آموزه‌اين است كه در مقابل ظلم بايد ايستادگي كرد و هنگامي كه خطبه امام حسين(ع) و احاديث مختلف را مي‌خوانيم، متوجه مي‌شویم كه هر مسلمان با حاكم ظالم روبه‌رو شد بايد مبارزه كند و در نظام ظالمان فقط عده‌اي از منابع برخوردار هستند و اين امر باعث نظام طبقاتي مي‌شود و انسان‌ها مي‌توانند با زبان و قلم با ظالم مبارزه كنند و نگارش داستان‌ها نيز نشانه اين بود.

در اسلام بي‌تفاوتي وجود ندارد و نوجواناني كه چنين مضاميني را به همراه داستان‌های روان بخوانند بالطبع شيفته داستان‌هاي ديني مي‌شوند. در اين ميان تنها داستان امامان نيست بلكه داستان‌هاي مردان بزرگی چون اميركبير نيز وجود دارد كه داستان آنها مي‌تواند براي نوجوانان نوعی جذابيت ايجاد كند.

عنصر کشش به همراه انتقال پیام؛ بزرگ‌ترین دغدغه شما این بوده است؟

اگر آموزه‌هاي تشيع به صورت شعاری و بدون دلايل منطقي و درست در كتاب‌هاي داستاني ديني آورده شود، اگر نويسندگان از زبان قهرمانان داستان‌هايي را به همراه شعار بنویسند، مطمئن باشیدکه این داستان‌ها نه‌تنها جذابیتی برای نوجوان ندارد بلکه باعث دوری نوجوانان از کتاب‌های دینی می‌شود. بايد بدانيم كه مخاطب ما فهميده است و همه چيز را مي‌داند. تشيع انديشه سازندگي دارد و در اين ميان شيوه رفتار مهم است، تشيع با هرگونه خشونت مخالف بوده و نبايد تبليغ ديني در داستان‌ها با خشونت همراه باشد و نويسنده رده سني كودك و نوجوان بايد در نگارش داستان به موارد دقت كند. وقتي در يك جامعه رياكاري و تظاهر به مذهب زياد باشد و اين تظاهر به كتاب‌هاي داستان نيز كشيده می‌شود اين كتاب‌ها ديگر مخاطبي ندارند. نوجوان با نصيحت و شعار جذب نمي‌شود.

اشاره‌ای داشتید به این که پیش از انقلاب اروپایی‌ها در نگارش داستان‌های دینی از ما جلوتر بود‌اند، در حال حاضر آیا داستان‌هاي ديني در جهان مخاطب دارد؟

معتقدم كه در جامعه جهاني امروز گرايش شگفت‌انگيزي به دین وجود دارد که البته این گرایش به تشيع نیز ايجاد شده است و عامل اصلي آن تاكيد فراوان تشیع بر عدالت اجتماعي بوده و جهان را متوجه خود مي‌سازد. اگر بخواهيم در ايران نيز بار ديگر توجه جوانان را به كتاب‌هاي ديني جلب كنيم بايد مطالبي بنويسيم كه بر اساس منطق و استدلال دقیق باشد. جوانان و نوجوانان ما با جوانان چهل سال قبل متفاوت هستند در دنياي امروز اينترنت و ارتباطات جهانی وجود دارد كه هر دانش‌آموزي با رجوع به اينترنت مي‌تواند خواسته‌ها و پرسش‌هاي خود را بيابد. بنابراین کار براي نویسنده بخصوص نویسنده مذهبی بسیار سخت است.

موافق هستيد كه در حال حاضر وضعيت كتاب و كتابخواني ما حتي در حوزه ديني كاهش يافته است؟

درست است كه تيراژ كتاب در ایران پايين است و وضعيت كتابخواني در ایران خوب نیست، اما اعتقاد ندارم كه همه دلایل از گراني و تيراژ پايين است. تاريخ نشان مي‌دهد كه از دوران قاجار مردم ايران به كتاب خواندن علاقه‌اي نشان نمي‌دهند و من، اين را به كتاب تاریخ مورخان ارجاع مي‌دهم. در این زمینه کتاب‌های 40 سياح و جهانگرد خارجي به ایران را مطالعه كردم و بر اساس آن كتابی چهار جلدي نوشتم و در آن نیز آورده‌ام كه اكثر مورخان خارجي بر اين عقيده هستند كه ايرانيان كتاب نمي‌خوانند؛ اين عيب بزرگ ماست. این در زمینه دینی نیز صدق می‌کند. متاسفانه تمام مبلغان نيز چه ديني و چه غير ديني اهل تحقیق نیستند.

بنابراین معتقدم دليل اصلی تنها تیراژ پایین کتاب و قیمت بالا نیست بلکه پدر و مادرها و معلمان هستند. چرا که کتابخوانی، مطالعه و تحقیق و پژوهش باید از خانه و مدرسه در ذهن کودکان رخنه کند و معلمان در سنین پایین‌تر با ایجاد سوال می‌توانند کودکان و نوجوانان را به کتاب و مطالعه آن ترغیب کنند. در مطالعه کتاب‌های دینی نیز باید این اتفاق رخ بدهد و علاقه‌مندی کودکان و نوجوانان به کتاب‌های دینی از طریق کنجکاوی و طرح سوال اتفاق خواهد افتاد.

می‌توان این گونه استنباط کرد كه گرانی و تورم را تنها مسبب کاهش مطالعه نمی‌دانید؟

چرا اینها نیز عوامل کاهش مطالعه در کشور است اما باید بدانیم که همه عوامل نیستند، در حال حاضر در سطح شهر کتابخانه‌های فراوانی وجود دارد اما وقتی وارد این کتابخانه‌ها می‌شویم کسی را نمی‌بینیم که برای مطالعه به کتابخانه آمده باشد. در کتابخانه که فروش و خرید کتاب مفهوم ندارد؟! اما باز هم درصد مطالعه پایین است. متاسفانه زمینه مطالعه کم است، به هر حال از میان کتابخانه‌های موجود، کتاب‌هایی در مخازن موجودند که مخاطب داشته باشند. معتقدم در جامعه‌ای که کتابخوان وجود نداشته باشد، گرایش به جهل و خرافات بسیار می‌شود و به دلیل کاهش کتابخوانی است که مردم ما به رمال‌ها مراجعه می‌کنند و گرایش به خرافات در هر جامعه‌اي آینده خوبی به دنبال نخواهد داشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس