
بعد از بازي در فيلم هاي «اجاره نشين ها»، «بانو» و «ميکس» داريوش مهرجويي کارگردان صاحب سبک و تواناي کشور، با «نارنجي پوش» تجربه دوباره اي با او داشتيد.
هميشه کار با «مهرجويي» لذت بخش است. نقش به من پيشنهاد شد ولي فيلمنامه آماده نبود! من براي اين که نام «مهرجويي» پاي کار بود بازي در فيلم را پذيرفتم، اما با وجود شروع شدن فيلم برداري، دستياران او باز هم فيلمنامه را به ما ندادند! اوايل کار خيلي گيج بودم تا اين که فيلمنامه را دادند ولي نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود!
يعني شيوه کاري «مهرجويي» اين گونه است که فيلمنامه را به بازيگر نمي دهد؟!
خير، هميشه فيلمنامه را در اختيارمان قرار مي دادند تا بازيگر خودش را در کل کار پيدا کند ولي وقتي فيلمنامه اي در اختيار بازيگر نباشد گيج است و نمي داند چي به چيست؟!
و دير در اختيار گذاشتن فيلمنامه تأثيري هم روي نقش شما گذاشت؟
تأثيرش اين است که بازيگر گنگ بود!
و وقتي فيلمنامه را بالاخره مطالعه کرديد نقش خودرا در کار چگونه ديديد؟
شخصيت بسيار ساده اي بود که در شهرداري کار مي کرد. براي آقاي «مهرجويي» احترام خاصي قائلم و من از نتيجه کارش مطمئن بودم. اما چون فيلمنامه آماده نبود اشتباه کردم بازي در فيلم را پذيرفتم چون بايد فيلم نامه را کامل مي خواندم و سپس جلوي دوربين مي رفتم!
يعني از بازي در فيلم راضي نيستيد؟
خير، مشکلي نبود! مدت فيلم هم زياد شده بود و چند سکانس از بازي ام حذف شد!
درباره شيوه کاري «مهرجويي» اظهارنظرها متفاوت است. بفرماييد در اين فيلم رابطه ها چگونه درآمد و چه قدر تمرين داشتيد؟
شيوه کاري «مهرجويي» در هر کاري فرق دارد. معتقدم در فيلم «نارنجي پوش» مي خواست که في البداهه کار کند ولي با اين وجود ما بايد در جريان کل کار قرار مي گرفتيم. بعدها شنيدم که بعضي بازيگران فيلمنامه داشتند! کاش ما هم داشتيم تا مي توانستيم شفاف با کار رو به رو شويم! در هر صورت او در هر اثرش، روش کاري اش فرق مي کند، به طور مثال در فيلم «اجاره نشين ها» چند مرتبه دورخواني کرديم و سپس فيلم برداري داشتيم.
اگر خبرهاي اخير را پيگيري کرده باشيد يک رفتگر بجنوردي «احمد رباني» مبلغ يک ميليارد تومان را به صاحبش بازگرداند، شما که در فيلم «نارنجي پوش» نقش يک رفتگر را بازي کرديد اگر جاي او بوديد چه مي کرديد؟
من هم خيلي کار بسيار بسيار بزرگي را که ايشان کردند انجام مي دادم و اميدوارم صاحب پول و ثروت شود. معتقدم دستمزد رفتگرها، آن طور که حق شان است پرداخت نمي شود. خدا کند صاحب پول يک منزل مسکوني به دليل اين عمل انسان دوستانه برايش بخرد.
از بازي تان در مجموعه «پشت کوه هاي بلند» و مهم ترين ويژگي شخصيتي «صفرعلي» صحبت کنيم...
وقتي «امرا... احمدجو» مرا به کار دعوت کرد «صفرعلي» يک نام ديگري داشت و کارگردان پيشنهاد کرد که اگر مايل هستي نام اين شخصيت «صفرعلي» تفنگ سرپر باشد. او مي خواست گزيده اي از مجموعه «روزي روزگاري» و «تفنگ سرپر» در اين مجموعه باشد. «صفرعلي» دلش براي همه بدبخت و بيچاره ها مي تپد و اصرار به اين دارد که از اين طرف و آن طرف و پول داران پولي بگيرد و به کم بضاعت ها بدهد و دغدغه اش در زندگي همين است. در واقع مي توان گفت در حکومت سامشا، او بدون بودجه و چيزي به مردم خدمت مي کند. «صفرعلي» سياست نمي داند ولي انسان هاي کم بضاعت در اطراف شهر، ده و مکاني که او در آن جا زندگي مي کند زياد است و او تنها مي خواهد از هر طريقي به آن ها کمک کند.
برخي از بازيگران از زمان فشرده فيلم برداري مجموعه و نپرداختن دستمزدها گله داشتند، شما چهطور؟
به طور کلي وقتي مجموعه اي توليد مي شود، مدير توليد و برنامه ريزي دارد و بايد به گونه اي برنامه ريزي کنند که اگر بازيگران نقش زيادي ندارند، در کنار خانواده خود باشند، ولي کارگردان مي خواست همه چيز و حتي بازيگران دم دستش باشند تا کارش را انجام دهد و اگر در صحنه اي اشکالي به وجود آمد، صحنه بعدي را کار کند.
همه بينندگان هم چنان بازي خوبتان را در مجموعه «همسران» در نقش «کمال» (صاحب گاوداري) به خاطر دارند نقشي که بسيار موفق بود دليل آن موفقيت را در چه مي دانيد؟
با خلوص نيت کار مي کرديم و آن چه که مي دانستيم درست است انجام مي داديم، ولي متأسفانه با گذشت ۱۷، ۱۸ سال هنوز تهيه کنندگان مجموعه «همسران» حقم را ندادند و دستمزدم را به درستي پرداخت نکردند. وقتي خانه سينماي سابق بود هم پيگيري کرديم و «داوود رشيدي» حکم بود ولي به نتيجه نرسيديم. آن ها وقت قرارداد گفتند مي خواهند من را صاحب خودرو کنند و من هم تصور کردم مي خواهند خودرويي به من هديه دهند بنابراين يک سوم دستمزدم را در قرارداد نوشتم و بعد از چند ماه پرسيدم که خودرويم را چه زماني تحويل مي دهيد؟ پاسخ دادند منظورمان اين بود که با دستمزد خودتان مي توانيد يک خودرو بخريد!