
*وقتي مديريت گروه کودک شبکه دو سيما را بر عهده گرفتيد، اين گروه در چه وضعيتي قرار داشت و الان در چه وضعيتي قرار دارد؟
- سازمان براي شبکههاي خود تعريف جديدي را از حدود بيش از 2 سال گذشته تعريف کرد و مأموريت شبکه دو را هم متناسب با کودک و نوجوان و تعليم و تربيت تشريح کرد. بر اين اساس بنا شد که اين نوع فعاليتها در شبکه دو متمرکز شود و پيش از اين هم در ساير شبکهها کار کودک انجام ميشد ولي پس از آن فعاليتهاي شبکه يک به شبکه دو منتقل شد. شبکه دو امروز بين 6 ساعت و نيم و در برخي اوقات و مناسبتها تا 10 ساعت از برنامههاي خود را به کودک و نوجوان اختصاص ميدهد.
اين برنامهها متشکل از برنامههاي توليدي، تأميني (داخلي و خارجي) است. در واقع فعاليت رسانه هم بايد تنوع ساختار داشته باشد و هم گروههاي مختلف را از حيث علاقهمندي به خود جذب کند و هم پيامهايي را که هم مقام معظم رهبري از صداوسيما مطالبه کردند و هم آنچه در افق رسانه آمده است، محقق شود. با توجه به همين رويه، تلاش کرديم که از تمام اين ساختارها سود ببريم.
در حال حاضر براي کودکان، نوجوانان و خردسالان برنامه توليد ميکنيم و يا اگر لازم باشد، از آرشيو و تامين برنامه خارجي استفاده کنيم که آن هم بايد مترادف با اهداف ما باشد و مغايرتي نداشته باشد.
شايد اگر بخواهيم تصوير درستي ارائه بدهيم، ما ساختارهاي ترکيبي که يکي از شايعترين و پرمخاطبترين ساختارها براي کودکان و نوجوانان است، که ما آن را هم براي کودک و خردسال و هم براي نوجوانان داريم که از نمونه آن ميتوان به برنامه «تابستان شاد» اشاره کرد که در حال حاضر با آمدن فصل پاييز به «پاييز شاد» تغيير نام داده است، صبحها پخش ميشود. همچنين برنامههاي فتيله و عمو پورنگ، مشاغل، نوجوان، امروز و فردا که ترکيبي است و پيامهاي متنوعي را از جمله معرفي نخبگان و شايستگان نوجوان است، انيميشنهاي امروز ما هم بخش قابل توجه آن انيميشنهاي خوب و ايراني است و گاهي از انيميشنهاي قديمي و جديد خارجي هم لابهلاي برنامهها استفاده ميکنيم.
*گروه کودک از لحاظ محتوايي پيش از مديريت شما کجا قرار داشت و در حال حاضر در کجا ايستاده است؟
- ما که در مديريت هاي مختلف قرار ميگيريم، در حال دو امدادي هستيم. کار توسط يکسري از دوستان انجام مي شود و ما در مسير، آن را به اهداف نزديکتر ميکنيم. ما که در گروه کودک فعاليت ميکنيم کارمان مکمل يکديگر است. همه کساني که در گروه کودک فعاليت ميکنند تلاش ميکنند به حضور متن در برنامهها و حضور کارشناس و صاحبنظران در پشت پرده برنامهها توجه زيادي کنند و شرط ما هم با تهيهکنندگان اين است که بتوانند اين دو مطلب را محقق کنند. در واقع ما شرايط توليد را به گونهاي فراهم کردهايم که استفاده از متن و صاحب نظران و عوامل برنامهساز به خوبي ديده شوند. مطمئن هستم که اگر اين مسائل را مدام پيگيري کنيم، بهتدريج شاهد افزايش کيفي برنامههايمان خواهيم بود.
ما مثلا در برنامه صبحگاهي که در حال حاضر داريم، تمام اجزايش توسط اساتيد دانشگاه پشتيباني شده است. ما در کنار نيازي که آنتن به برنامههاي زنده دارد، تلاش کردهايم تا از برنامههاي توليدي استفاده کنيم تا بتوان دقتهاي لازم محتوايي را بر آن اعمال کرد و با دقت نظر بيشتر و تائيد متنها کار پيش برود. گروه کودک و نوجوان از بهمن سال گذشته حتي وارد مسائلي شد که معمولا گروه کودک و نوجوان وارد آنها نميشود، مثل مباحث انقلاب اسلامي و دهه فجر. ما برنامه 15 قسمتي اختصاصي براي تبيين مسائل مختلف انقلاب اسلامي براي نوجوانان داشتيم. يا در سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) ما يک مستند 10 قسمتي با نام ريسمان مهر داشتيم که اين برنامه براي اين بود که هم تاريخ انقلاب و حرکت امام خميني(ره) را براي نوجوانان ترسيم کنيم و هم سخنان مقام معظم رهبري پيرامون اين موضوع را يک دوره ديگر خطاب به نوجوانان تبيين کنيم. ما بايد به موضوعات انقلابي، ملي، دفاع مقدس و ... در اين حوزه بپردازيم. شايد عدهاي بدون توجه به اين مسئله صرفا بانشاط بودن برنامههاي کودک و نوجوان را به عنوان يک شاخص براي برنامهها در نظر بگيرند که اين شرط لازم برنامهسازي کودک و نوجوان هست، ولي شرط کافي نيست. ما اول بايد ببينيم که چه پيام هايي مي خواهيم منتقل کنيم و بعد از لوازم آن رنگ و لعاب و تنوع و شادابي است. اما اگر او باشد ولي ما ندانيم که چه مفهومي ميخواهيم منتقل کنيم، فايدهاي ندارد.
* در گفتههايتان به برنامه هاي جديد در حوزه کودک و نوجوان اشاره کرديد، شما زماني که مديريت اين گروه را بر عهده گرفتيد، يکباره پخش يکسري از برنامهها را متوقف کرديد، مبنايتان براي انجام اين کار چه بود؟
- ببينيد، کار رسانه اين طور است که همه برنامهها و نه در بخش کودک و نوجوان و در همه شبکههاي سيما، در تعداد قسمت مشخصي مجوز گرفته و ساخته ميشوند. اين برنامهها روزي و در زمان مقررشان هم به پايان ميرسند. اگر غير از اين بود که شما هيچوقت شاهد برنامههاي جديد از تلويزيون نبوديد و هميشه و مثلا پس از 10 سال مدام برنامه تکراري ميديديم. برنامهها به تناوب توليد و پخش ميشوند و همين تنوع براي مخاطب ميتواند موضوعيت داشته باشد و کار تهيه برنامه تلويزيوني بين برنامهسازان و تهيهکنندگان و عوامل توليد بچرخد. نميشود ما سه برنامه داشته باشيم، بقيه تهيهکنندگان بيکار باشند و بقيه مدام کار داشته باشند و روي آنتن باشند. بنابراين خيلي از برنامهها زمانشان به پايان رسيده و آن دورهاي که برايشان طراحي شده، به پايان رسيده و خيلي از برنامهها هم اين گونه نبوده و ادامه داشته و قطع نشده است. اما تلاش شده که اگر برنامهاي مثلا مثل برنامه «صبح به خير بچهها» که تا آخر خرداد ادامه پيدا کرد و پس از 5 ماه حضور من ادامه داشت، به تهيه کننده برنامه ديگري داديم و به جاي آن برنامه تابستان شاد را روي آنتن برديم. کار مديريت رسانه اين است که تنوع لازم را در برنامهسازي ايجاد کني و همه تهيهکنندگان هم بتوانند برنامه توليد کنند. به همين خاطر است که ما در نوروز 89 روزانه بيش از 10 ساعت برنامه داشتيم که براي اولين بار اتفاق ميفتاد. يا در تابستان امسال ما بيش از 10 ساعت پخش برنامه داشتيم و به خاطر اين که اين تنوع لحاظ شود، ما با برنامههاي گوناگوني مواجه بوديم.
* حدود دو سال است که شبکه دو کودک به عنوان تخصصي و ويژه کودک و نوجوان مشغول به فعاليت است، اما آنچه ما در اين شبکه نميبينيم، تقسيمبندي و مرزبندي واضح و شفاف اين شبکه در برنامههاي کودک و نوجوان است، آيا شما برنامهاي براي تفکيک اين دو گروه از هم داريد؟
- يکي از مباحثي که براي هويت بخشي به شبکه در راستاي کودک و نوجوان ميتواند انجام شود، بحث ساختار گروههاي شبکه است. منتها اين مسئله از زواياي مختلف قابل بررسي است. مثل اين که آيا ما در چنين شبکهاي نياز به تقسيمبندي اينچنيني داريم يا نه؟ يا در واقع گروههاي مختلف هرکدام در بخشي خاص کار را پيش ميبرند که يک مدل است و يا اين که نه، ما سه گروه خردسال، کودک و نوجوان داشته باشيم. اينها مسائلي است که ميتواند مورد توجه قرار گيرد ولي آنتن شبکه جاي معطلي نيست. مهم اين است که همه گروهها در شبکه به اين سمت و سو بروند. من امروز به شما اين گزارش را ميدهم که الان گروه سياسي، معارف و اجتماعي شبکه نسبت به گذشته بيشتر خود را همسو با مسئله کودک و نوجوان کردهاند و ما اين را در برنامههايي نظير تصوير زندگي، برنامههاي سياسي و ويژهبرنامههاي معارف و ... شاهد هستيم. معمولا آنچه که هم به لحاض پخش و جذابيت براي مخاطب مورد قضاوت قرار ميگيرد، برنامههاي نمايشي است و گروه فيلم و سريال هم در اين زمينه کارهاي بسيار خوبي انجام ميدهد، اما ما ميبينم که تا کار نمايشي به ثمر بنشيند، به زمان بيشتري نياز دارد. پس ما هم بايد به ساختار و تشکل مديريتي شبکه توجه کنيم و هم معطل نمانيم. ما تلاش کرديم تا معطل نمانيم و لذا من 6 الي 7 ساعت برنامهاي را که اشاره کردم، مختص گروه نوجوان توليد ميشود. البته اگر ما با دقت نظر بيشتري روي اين مسئله فکر کنيم، زماني که در اين حوزه برنامه توليد ميشود، بيش از اين زمانها است.
* آيا تقسيمبندي ويژهاي براي برنامههاي روي آنتن داشتهايد که در چه ساعتي برنامه ويژه چه گروهي روي آنتن برود؟
- تقسيمبندي اختصاصي وجود دارد. معمولا با بازگشايي مدارس، برنامههاي صبح به سمت خردسالان هدايت ميشود اما در تابستان ترکيبي از هر دو است.
* مخاطب شما اعم از خردسال، کودک و نوجوان بايد تشخيص بدهد که اين برنامه متعلق به اوست يا خير آيا تقسيمبندي زماني براي مخاطبان روي آنتن صورت گرفته است؟
- تقسيمبندي اختصاصي شده است و با باز شدن مدارس برنامههاي صبحگاهي بيشتر به سمت خردسالان ميرود و تابستانها هم خردسال و هم کودک را شامل ميشود و صبحها از برنامه خردسال شروع ميشود و به سمت برنامه کودک ميرود. تقريبا يک نظم منطقي وجود دارد فقط با توجه به اين که برنامه «عمو پورنگ» برنامهاي است که مخاطب بيشتري دارد، اين را هم رعايت ميکنيم که محصلان بعد از ظهري نيز بتوانند اين برنامه را ببينند و در روزهايي که برنامه «عموپورنگ» روي آنتن ميرود، اين نظم منطقي کمي به هم ميريزد و اين برنامه کمي ديرتر پخش ميشود تا همه بچهها بتوانند آن را ببينند.
* اتفاقي که شما به آن اشاره کرديد، بحث فيلم و سريال بود. چرا الان ما يکسري فيلمها و برنامههايي در شبکه دو ميبينيم که ربطي به کودک و نوجوان ندارد و متعلق به بزرگسالان است؟
- اين همان نکتهاي است که به آن اشاره کردم. توليدات نمايشي معمولاً يک سال تا دو سال طول ميکشد تا به روي آنتن برود و کارهاي توليدش انجام بشود. با اين شرايط نميشود باکس شبکه در ساعات پخش فيلم و سريال خالي بماند و ما بهزودي شاهد توليدات جديد فيلم و سريال در گروه کودک و نوجوان شبکه دو خواهيم بود و مطلع هستم که در گروه فيلم و سريال شبکه دو اين اقدامات در حال انجام است.
به اين نکته هم عنايت داشته باشيد که با توجه به اين که اين شبکه يا درباره کودک و نوجوان و مسائل تعليم و تربيتي برنامه ميسازد و يا براي کودک و نوجوان يعني شما ممکن است شما سريالي را ببينيد که خيلي هم سريال بزرگسالانهاي است. اما درباره مسائل تربيتي و خانواده است.
* تا فاصلهاي که فيلم و سريالهاي شما آماده شود ما برنامههايي ميبينيم که خشونتآميز است شما براي آگاهيدهي به مخاطب اين مسئله را زيرنويس هم نميکنيد تا او آماده باشد که فرزند خود را از ديدن آن صحنه منصرف کند؟
- شما فکر ميکنيد در منطق کار رسانه چنين کاري ثمرهاي هم دارد؟ اين مسئله در دنيا بعضاً هنوز هم انجام ميشود ولي ثمره عملي ندارد. در عين حال اين را هم بگويم که ما کارهاي ويژه کودکان و نوجوان هم داشتهايم و سريال در بخش کودک و نوجوان پخش کردهايم.
* در ساخت و توليد برنامه کودک و نوجوان چقدر از الگوهاي خارجي استفاده ميکنيد؟
- کار رسانه هم صنعت است، هم هنر است و هم بخشهاي عمومي فرهنگ داخلي و پيامهاي ديني است. آن بخشي که صنعت است ما ميتوانيم اقتباسگر باشيم. ميتوانيم از ساختارها، دکورها و غيره... الگوهايي را برداريم. آن بخش که مربوط به هنر است در واقع مقداري بومي هم شده است و کارگردانان و هنرمندان ما هم اين کار را ميکنند در بخش اکتسابي و درس خواندن و آنچه که در داخل ايران تجربه ميشود بخش پيام مربوط و مختص به خودمان است. ما هر قدر در بخش صنعت وارد بشويم، ميتواند اين اقتباسگري اتفاق بيافتد. اما جاهايي که به بخش پيام و ايدئولوژي نزديک ميشويم بايد توليدگر باشيم به صورت طبيعي تهيهکنندگان ما برنامههاي کودک و نوجوان را در دنيا رصد ميکنند و تلاش ميکنند آنچه را که در قالب اقتباس است، دريافت کنند.
* برنامههايي نظير «عموپورنگ» و «فيتيله» سالها است که با افراد خاصي و در قالبهاي يک جور پخش ميشوند اما همچنان مخاطب خود را دارند. برنامهاي براي تغيير شکل و محتواي آن برنامه نداريد؟
- اولاً اين برنامهها هم در دورههاي مختلف تغييراتي داشتهاند، نه اين که تغييراتشان فقط متعلق به اين دوره خاص باشد. «عمو پورنگ» هم در عنوان برنامه و در شکل خود تغيير بسيار جدي داشته است و هم موضوعات و مهمانان آن هم تغيير کردهاند. درست است که شخصيت اصلي اين برنامه عموپورنگ است اما بالاخره اين تغييرات در برنامه رخ داده است. در برنامه «فيتيله» هم در اجراي موسيقي و غيره... تغيير داشته است و در مناسبتهاي گوناگون نيز تغييرات خاص خودش را اعمال کرده است. اين در همه جاي دنيا اين مسئله معتبر است که برنامهاي که مخاطبان خود را دارد، آن را با همان مخاطب بالا حفظ ميکنند و اگر در دوره زماني افت کرد مشخص ميشود که کار را بايد تغيير داد يا حذفش کرد. ما الان همچنان با بيش از 94 درصد مخاطب براي اين دو برنامه روبرو هستيم و اين نشان ميدهد که مخاطبان از برنامه رضايت دارند. ما بايد تلاش کنيم که اگر در برنامهاي دستکاري انجام ميدهيم، جهت بهبود برنامه باشد و طوري نباشد که مخاطب را برنجاند و او را از پاي تلويزيون بلند کند. در واقع شما به نقطه اوج رسيدهايد و در اين نقطه دستکاري کردن برنامه نميتواند بدون دليل اتفاق بيفتد. ما در حدي که مخاطب را از دست ندهيم و رضايت بيشتري برايش ايجاد کنيم، ميتوانيم در برنامه دست ببريم.
* بعضي از منتقدان نسبت به موسيقي به کار رفته در برنامههاي «عمو پورنگ» و «فيتيله» انتقاد دارند، شما چقدر اين انتقاد را وارد ميدانيد؟
- بيترديد در کار رسانهاي هم بايد نقدپذير باشيم و هم نميتوانيم کار بدون نقد انجام دهيم. نه در بخش موسيقي بلکه در همه بخشها اين کار سختي است و هيچ کس دنبال اين نيست که کار بد و خراب انجام دهد. اما اين نکته را هم توجه کنيد وقتي روزانه حداقل 7 ساعت آنتن را پوشش ميدهيد، اين مستلزم اين است که خيلي تلاش کنيد و ممکن است در برنامه «فيتيله» که مثلاً سه ساعت پخش ميشود قطعه موسيقي که بايد درباره آن تذکر داد، پخش شود. ما مرتب با دوستان تعامل ميکنيم و آنها نيز ميپذيرند به نظر من منتقدان بايد کمي هم نيمه پر ليوان را ببينند و اين که برنامه چقدر توانسته بچهها را به موضوعات ديني و اخلاقي نزديک کند و در آنها حس خوبي از دين ايجاد کند و جذاب باشد. ما هم بايد تلاش کنيم تا کمترين خطا را داشته باشيم. در سرجمع هم بعضيها معتقدند که برنامههاي کودک و نوجوان همگي بايد برنامههايي نظير «عمو پورنگ» و «فيتيله» باشد در حالي که ما بايد روي ساختارها و موضوعات مختلف متمرکز باشيم و برخي از برنامههايمان بايد بسيار جدي باشند. مثلاً در برنامهاي، ما مشاغل و حرفهها را به نوجوانان آموزش ميدهيم تا در آنها انگيزه کار و تلاش را ايجاد کنيم. وقتي که ميخواهيم ديدنيهاي ايران را و هويت مليمان را با سفر کردن به نوجوانان آموزش دهيم اين برنامه ديگر از موسيقي و طنز بهره نميبرد. اين هم يک ساختار براي خود دارد و ممکن است هر کدام از اينها فراز و نشيبي براي خودش داشته باشد. ما در خرداد سال گذشته برنامهاي با نام «از خرمشهر تا ابديت» داشتيم که به موضوع دفاع مقدس ميپرداخت، ممکن است دوستاني باشند که بگويند آقا کودک و نوجوان چه احتياجي به اين برنامه دارند؟ اين هم يکي از موضوعات ما است. ما همين الان پخش زنده برنامههاي دفاع مقدس را در برنامه کودک و نوجوان داريم. ما فکر ميکنيم که همه اين موضوعات بايد در ساختار گروه کودک شبکه دو وجود داشته باشد اما شدت و ضعف داريم. بعضي از برنامهها قويتر کار ميشود و برخي از آنها ضعيفتر هستند و در آنها اشکالاتي وجود دارد که بايد آنها را اصلاح کنيم. مسئله اينجا است که در فرآيندي که ما تعريف ميکنيم، دغدغهمان اين است و همه تلاشمان را به اين سمت و سو ميبرد که يک اتفاق درست بيافتد. اين مسئله بايد مورد رصد قرار بگيرد در غير اين صورت خيلي تفاوتي بين اين نيست که ما فکر بکنيم با آدمها اين مسائل اتفاق ميافتد. اين تفکر پشت کار است که بايد ثابت باشد و آدمهاي مختلف ميتوانند در واقع عطرهاي مختلفي را پخش کند. من کار تمام دوستاني را که پيش از من اينجا بودند، تأييد ميکنم و قطعا هم اين کار بايد بعد از من نيز توسط دوستان ديگر ادامه پيدا کند.
* جايگاه مراکز استانها در توليد برنامه براي گروه کودک و نوجوان شبکه دو کجاست؟
- ما به چند روش با استانها در ارتباط بودهايم. يکي از آنها اين بود که ما تشخيص داديم اگر استانها برنامههايي توليد کنند، ما ميتوانيم در دل برنامههايمان از آنها استفاده کنيم. مثل برنامه 1+30 در دهه فجر که حرکت خيلي خوبي بود. يا مثل برنامهاي که ما از شبکه اين اجازه را گرفتهايم تا اذان اين شبکه توسط نوجوانان انجام شود و گفتهايم نماز جماعت مراکز استانها با نماينده محترم ولي فقيه در استانها همراه با نوجوانان ضبط شود تا ما آنها را پخش کنيم. اين بخش از کار را برعهده مراکز استانها قرار دادهايم، يک بخش ديگر پخش انيميشنهاي توليد مراکز و برنامههاي آنهاست و از اين جهت تعامل خوب و سازندهاي با مراکز استانها داشتهايم.
* آيا از مراکز استانها براي توليد برنامههاي نمايشي نيز استفاده کردهايد؟
- تعامل زنده با مراکز استانها فقط در مناسبتها ميتوانيم داشته باشيم. مثلاً ما در برنامه راهيان نور در نوروز امسال برنامه پخش کرديم و الان هم ويژه برنامه دفاع مقدسمان همينطور است.
وقتي تناسب ايجاد ميشود، اين اتفاق ميافتد. ما همين الان برنامهاي نيز با اجراي آقاي ميلاني داريم که همراه با نوجوانان به استانهاي مختلف سفر ميکند و ديدنيهاي هر استان را هم توضيح ميدهند.
* مجريهاي که شما براي برنامههايتان انتخاب ميکنيد، بايد چه ويژگيهاي داشته باشند و آيا به دنبال جذب مجري جديد هستيد؟
- ما تلاش ميکنيم تا برنامههايمان خيلي مجري محور نباشد و برنامههاي توليدمان خيلي به اجرا ربط نداشته باشد. مجري اگر به معناي وسيع کلمه بگوييم عمو پورنگ هم مجري است، اما به مفهوم خاص که پلاتوگويي باشد سعي ميکنيم کمتر استفاده کنيم.
* شما مجري را با مفهوم وسيع آن در نظر بگيريد؟
- ما ميتوانيم بگوييم که برنامه ما بايد خصوصياتي را داشته باشد و هم خود مجري علاقهمند به کودک و نوجوان باشد و هم اين جذابيت بصري را داشته باشد و هم بتواند از زبان فارسي به گونهاي استفاده کند که براي همه بچهها قابل فهم باشد و بايد براي خود بچهها دوست داشتني باشد، شما نميتوانيد به سادگي بگوييد که يک عمو پورنگ دارم پس ميتوانم 20 تاي ديگر هم داشته باشم. من گروه هنرمندان فيتيله را دارم و ميتوانم 20 تاي ديگر نيز داشته باشم هيچ وقت اين اتفاق نميافتد. من شما را يادآوري ميکنم به اينکه در زماني بعضي از بازيگران امروز کشور بازيگران کودک و نوجوان بودهاند. مانند اکبر عبدي، آتيلا پسياني، حميد جبلي، رضا رويگري، شهاب حسيني و ... هنرمندان اين گروه بودهاند و اين طور نيست که ما هم همواره افراد فراواني را داشته باشيم که براي گروه کودک و نوجوان برنامههاي پرمخاطب بسازند و اين بايد به وجود بياييد ما هم بايد تلاش کنيم تا اين افراد را شناسايي کنيم و در عرصه برنامههاي نمايشي کارگردانها و تهيهکنندگان و ... ما تلاش ميکنيم با تستزدنهايمان به بهترينها برسيم.
مثلاً آقاي روشنپژوه در تعريفي که براي برنامهاش وجود دارد، محبوب است و همان موفقيت را حفظ ميکند. پس ما به صور مختلف مجرياني داريم که مجري، هنرمند و بازيگرند و برخي هم مجري محض هستند که کارشان فقط پلاتوگويي است. ما تلاش کردهايم که استفاده از چنين مجريهايي را به حداقل برسانيم چون براي ما مهم اين است که تصوير ما خيلي ثابت نباشد و بتواند تغييري در فضاها آدمها و غيره... بدهد.
حتما اگر کساني باشند ما از آنها استفاده ميکنيم و تقريباً 15 الي 20 نفر مجري هنرمند روي آنتن داريم.
* در حال حاضر جايگاه برنامهسازي در ايران نسبت به ساير کشورهايي که به مقوله برنامه کودک توجه دارند چگونه است؟
- اين ساير کشورها کدام هستند؟ وقتي که ما به شبکههاي ماهوارهاي رجوع ميکنيم، ميبينيم که بخش اعظمي از پخش آنها انيميشنهاي توليد هاليوود است. يا بخشي از ايجاد جذابيتهايشان مربوط به روابط آزاد و به دختر و پسرها مربوط ميشود و به نوعي بياخلاقي در پشت آن نهفته است.
در خوشبينانهترين حالت اين است که تعداد زيادي انيميشن پخش ميشود در حالي که اگر کمي دقت کنيم، ميبينيم در ايران تلاش ميکنيم تا اينکه برنامهسازي متناسب با اهداف انقلاب باشد و کار سختي است. اگر اين مقايسه انجام شود، ميبينيم که گاهي برنامههايي به ما ارجاع ميشود تا درباره پخش آنها تصميم بگيريم و ميبينيم که اين دقيقاً نکاتي درش وجود دارد که رسوبات تفکر غرب را به کودکان و نوجوانان ما آموزش ميدهد. حتي مسائل اعتقادي نظير مثلا تناسخ در بسياري از انيميشنها وجود دارد. شما روابط آزاد دختر و پسر، نوع نگاه به عرصههاي زندگي و غيره را در اين عرصه ميبينيد، پس ما پاک و متناسب با اهداف و مباني تعيين شده برنامه تهيه ميکنيم. شما هر ميزاني که اين خطوط اصلي را کنار بگذاريد، برنامهسازي راحتتر ميشود. اين که شما جذابيتي به واسطه تفاوت دختر و پسر ايجاد کنيد که هنرمندي نيست. هنرمندي اين است که شما بايد با اين شرايط بتوانيد برنامه توليد و مخاطب خود را هم داشته باشيد. هر ميزاني که موسيقي بخواهد در برنامههاي ما اصل بشود، خط قرمز ما است و موسيقي تنها ميتواند يک زمينه جذابي را ايجاد کند آن هم تا حدي که اجازه شرعي در آن وجود دارد و ما در پناه آن موسيقي بتوانيم حرفهاي اصلي خودمان را بزنيم. من اکثر اين شبکهها را شبکههايي ميدانم که شبکه پخش هستند و تعداد کمي شبکه در دنيا وجود دارد که شبکههاي قديمي و حساب شده توليد برنامه براي کودک و نوجوان هستند و بسياري از زمينهسازي ترويج مبنا و اصول غربي است. بنابر اين انتخاب ما براي يک انتخاب انيميشن کار بسيار دشواري است ما انيميشنهايي داشتهايم که گاهي حتي در گذشته از همين رسانه پخش شده که وقتي دقت اعتقادي به آنها ميکنيم اينها رسوبات بسيار سنگيني را در خود دارند. شما ممکن است يک برنامه مستند در زمينه حيات وحش و يا طبيعت ببينيد و به عنوان يک فرد بزرگسال اعتقاداتمان تغييري نکند. اما يک کودک زماني که در يک برنامه مستند ميبيند که فلان موضوع اين توانايي را در خود ايجاد کرده تا اين هماهنگي نسبي برايش به وجود بيايد، در واقع احساس ميکند که پس خدا کجاست؟
وقتي موجودي که ميتواند در خلقت خود دست ببرد، پس جاي خدا کجاست؟ اگر اين مسئله به کرات تکرار شود، اين کودک نگاه توحيدي خود را از دست ميدهد. وقتي که در مستندي گفته شود که موجودي با هم نوعان خود حرف ميزند، شما ديگر به کودک نميتوانيد بگوييد که حيوانات سخن نميگويند، در حالي که آنجا بايد بگوييد اينها با اصوات ارتباط برقرار ميکنند. اينها از جمله مواردي است که ما در گزينش انيميشنها مدنظر قرار ميدهيم.
امروز ميتوانم اين را بگوييم که برنامهسازي در ايران پاکترين، سالمترين و پرپيامترين نوع برنامهسازي در دنيا است.
- خط قرمزهاي شما در برنامهسازي کجاست؟
- مهمترين خط قرمز ما همان مسائل تربيتي، اخلاقي، اصول اعتقادي و ... است و ما تلاش ميکنيم تا پيامهاي درست را منتقل کنيم و اين که کودکان را از خشونت به دور نگه داريم و مسائل اخلاقي نظير راستگويي و ... در آنها رعايت شود. در حقيقت خط قرمز ما همه مباني اخلاقي، ديني و تربيتي ماست.
- ايران در ساخت انيميشن طي سالهاي اخير گامهاي بزرگي برداشته است، تعامل شما با مرکز صبا به عنوان توليدکننده بخش عظيمي از اين انيميشنها چگونه است؟ آيا فقط از انيميشنهاي آنها استفاده ميکنيد و يا اينکه به آنها سفارش کار را ميدهيد؟
- مرکز صبا تا قبل از اين دوره جديد مستقل از شبکه بوده و به تازگي همراه با شبکه دو شده است. اين تعامل به وجود آمده و برخي اوقات مباحثي که به آنها اشاره شد، مورد بررسي قرار ميگيرد و خوشبختانه افراد زبدهاي نيز در آنجا حضور دارند و ما توليدات خوبي چه در عرصه کيفيت و چه در عرصه پيام از مرکز صبا شاهديم و اتفاقي که بيش از پيش افتاده اين است که ما بدون مرز و محدوديت کنداکتور انيميشنهاي توليد مرکز صبا را پخش ميکنيم و گاهي اوقات هم به آنها سفارش کار ميدهيم.
* در حوزه توليد فيلم و سريال برنامهايي براي توليد سريال ويژه کودک و نوجوان در مناسبتهاي خاص داريد؟
- ما در نوروز امسال اين مورد را داشتيم و اميدواريم امسال نيز ادامه پيدا کند. برنامهريزي ما براي سال جاري اين بود که در هر فصلي يک سريال داشته باشيم که هنوز اين مسئله محقق نشده است.
* برنامه «خاله شادونه» براي مخاطبان خردسال جذاب بود، دليل حذف اين برنامه چه بود؟
- اين برنامه تا آخر خرداد کارش به پايان رسيد و هم اينکه مقداري ديالوگ با کودکان تکراري شده بود که ما فقط يک مجري داشته باشيم تا با آنها صحبت کند و اسمشان را بگويد. من فکر ميکنم که بين اين جنس برنامهسازي و برنامه تابستان شاد به دقت نگاه بکنند و مقايسه کنند. وقتي من با پرسش چرا مواجه ميشوم بايد بگويم که اين برنامه نتوانست اهداف ما را ارتقاء بدهد. بايد اذعان کنم که برنامه تابستان شاد يک گام به جلوتر ميرود.
* برخي اعتقاد دارند که «خاله شادونه» بين خردسالان محبوبيت داشت، آيا اين امکان وجود دارد که «خاله شادونه» با برنامهاي که قالب جديدي دارد به تلويزيوني برگردد؟
- بله اگر اين قالب جديد وجود داشته باشد، امکانش هست. ما نسبت به هيچ يک از عوامل برنامه ساز نبايد وضعيت نهي داشته باشيم. ما آنچه که بايد ارائه بدهيم تلاش براي جذابيت آنتن به نفع مخاطب است و اين که پيامها را به طور جذاب به مخاطب برسانيم. در اين بين بايد همه عوامل استخدام درآيند.بايستي در دورههاي مختلف از آدمهاي مختلف و تواناييهاي مختلف استفاده کنيم.
* در طول روز چقدر از وقت خود را صرف ديدن برنامههاي روي آنتن ميکنيد؟
- ما چند مدل برنامهها را ميبينيم. يکي در زمان توليد است و تلاش ميکنيم به فضاي توليد وارد شويم و کار را ببينيم و ديگري بعد از توليد است که ما حتما برنامهها را نگاه ميکنيم و شايد ديگر به دلايل مختلف نتوانيم روي آنتن هم برنامهها را ببينيم البته اگر شخصي ميخواهيد اين سؤال را بپرسيد جوابش همين است. ولي در کل تمام برنامهها ديده ميشود نميتوان هم برنامهها را ديد و هم روي آنها مديريت کرد آنها بايد ديده بشوند و اگر نقصي دارند برطرف شود بنابراين ما برنامه را از همان ابتدا تا زمان توليد و پخش مشايعت ميکنيم.
* در تمديد حکم آقاي ضرغامي، مقام معظم رهبري به چند شاخصه اشاره کرده بودند. اين شاخصهها را شما به چه شکلي به زبان کودکان ترجمه ميکنيد و بهکار ميگيريد؟
- اصليترين عناوين اين حکم که بسيار دقيق انتخاب شده بودند، پايبندي به دين، اخلاق، اميد و آگاهي بود. ما از همان ابتدا بايد توجه ميکرديم تا برنامههاي ما به صورت تابعي از آنها توليد شود. ما برنامههايمان حتما بايد اين جهتگيري را داشته باشد... گاهي اوقات يک عملکرد به تيرانداختن ميماند. اين که ما تير را بيندازيم و بگوييم اين همان جايي است که من ميخواستم تير بيافتد. ولي من فکر ميکنم اين ارتباط غلطي با پيام دارد. برخورد صحيح اين است که وقتي عنوان پيام آمد، اول خود ما به خوبي آن را بفهميم. اگر گفته ميشود مثلاً آگاهي، ما از ابتدا بايد کلام رهبر انقلاب را کالبدشکافي کرده و آن را بفهميم. مثلا ايشان در بخشهايي از سخنانشان ذيل آگاهي به بصيرت اشاره ميکند وقتي هم بصيرت را باز ميکنيم، به جنبههايي از تحليل درست دشمن شناسي و غيره ميرسيم. پس ابتدا بايد بفهميم دوم بايد اين مسئله را به تمام عوامل خود بفهمانيم تا اينجا کسي اين فرايند را نميبيند و بعد از اين است که اينجا بحث اصلي شروع ميشود و آن اين است که اين مسئله به چه زباني گفته شود که مخاطب هم آن را بفهمد و پيام به درستي منتقل شود.
اگر ما ميخواهيم به بحث اخلاقي اشاره کنيم، شما را به برنامه «عموپورنگ» از اواسط تيرماه به بعد ارجاع ميدهم. که تماما موضوعات اخلاقي است و با کار هنر و هنرمند ميتوان اين کار را انجام داد. مثل سخنوري که مجموعه اي از مطالب را ميداند اما بايد طبقهبندي و شيوه بيان آنها را بداند تا موفق باشد. ما هنوز فاصله داريم تا وقتي که به پيامي مثل بصيرت مي رسيم، چه عناويني ميتواند به ما کمک کند. مثل تفکر و اين که انسان بايد در عرصههاي مختلف تفکر و تحقيق و ژرفنگري داشته باشيم. اگر ما به يک کودک ياد بدهيم که فکر کن، قدم اول در ايجاد بصيرت در کودک است.
مديريت پيام در رسانه کار دشواري است و در يک ضلع آن مخاطبي قرار دارد که ما بايد کامل آن را بشناسيم و ضمن اين که بايد ساختارها و پيام را به خوبي بشناسيم. پس از آن بايد فرايند و عواملي را داشته باشيم که بتوانند اين کار را براي ما انجام دهند. اگر موفق شويم اين کار را انجام دهيم مديريت رسانه صورت گرفته است. ممکن است برخي هم معتقد باشند که اگر يک کارگردان خوب داشته باشيم، کافي است تا يک برنامه موفق توليد شود، در حالي که پيش از آن ما به فيلمنامهاي احتياج داريم که بايد خطوط اصلي ما به شکلي ماهرانه در آن گنجانده شده باشد. آن چيزي که به چشم بيننده مي آيد نقطه اوج نيست و ما فرايندي را طي کردهايم که مديريت رسانه نام دارد و در ايران مديريت پيام و رسانه بسيار به هم نزديک هستند و بايد به اين موارد کامل توجه کنيم.