کد خبر 115082
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۲۰:۲۲

سریال«پشت کوه‌های بلند» زبان طنز و مطایبه دارد. روند سریال به این صورت است که پس از معرفی شخصیت‌ها در چند قسمت ابتدایی، الباقی داستان به صورت اپیزودیک روایت می‌شود.

به گزارش مشرق، سریال «پشت کوه‌های بلند» ساختۀ امرالله احمدجو از شنبه نهم اردیبهشت هر شب ساعت 21 از شبکه سوم سیما پخش می‌شود (بجز پنج‌شنبه‌ها) و روز بعد ساعت 14:30 تکرار خواهد شد. خلاصه قسمت‌های هر هفته نیز روزهای جمعه ساعت 16 پخش می‌گردد. این سریال در 50 قسمت چهل دقیقه‌ای ساخته شده و پخش آن قبل از ماه مبارک رمضان به پایان خواهد رسید.

پیشینه
این سومین سریال امرالله احمدجو است که گوئیا مقرر است هر ده سال یک سریال بسازد. دو سریال قبلی او روزی روزگاری (1368) و تفنگ سرپر (1381) هستند. این فیلمساز خوش قریحه که در سال 1332 در میمه اصفهان متولد شده فارغ التحصیل رشتۀ فیلمبرداری از مدرسۀ عالی تلویزیون و سینما (دانشکدۀ صدا و سیمای کنونی) است. احمدجو که فیلمنامه‌هایش را خود می‌نویسد، در خلق فضاهای روستایی و تصویرگری فرهنگ بومی ایران خبره است. با توجه به تعداد اندک کارگردان‌هایی که در روستا زیسته و بتوانند آن فضاها را نوشته و تصویر کنند به راستی ساخت هر سریال توسط امرالله احمدجو یک اتفاق خوب در تلویزیون و فرهنگ ما محسوب می‌شود. احمدجو تاکنون فقط یک فیلم سینمایی به نام شاخه‌های بید (1367) ساخته است.



بازیگران و عوامل
فیلمبرداری این فیلم از اول اردیبهشت 1389 در حوالی شهر اصفهان آغاز شد و پس از یک سال به پایان رسید. تهیه کنندۀ این سریال رضا جودی است و بازیگران آن به لهجۀ شیرین اصفهانی صحبت می‌کنند، بازیگرانی از قبیل: محمود پاك‌نيت (سام شاه) و همسر او مهوش صبركن (ملک خاتون)، حسن اكليلي (حاکم اصفهان)، انوشيروان ارجمند (شمس وزیر)، آتش تقي‌پور (قشون سالار)، عليرضا شجاع‌نوري (شیرخان)، مهتاج نجومي (خاله لیلا)، محمد فِيلي (تلخک دربار)، بهروز مسروري (کدخدای کولی‌باد)، فريدون سوراني (پیشکار)، پرويز بزرگي (میرغضب)، فردوس كاوياني، رحيم هودي و تعدادی از بازیگران خوب اصفهانی از قبیل: راحيل گلكار، اکبر دباغیان، بهزاد داوری، فاضل فاضلي، پری كربلايي، آسیه كلاني، سپیده مظاهري، شمس، جَبيري.
فردوس کاویانی در این سریال در چهار نقش ظاهر شده است. اغلب این بازیگران در دو سریال قبلی احمدجو ایفای نقش کرده‌اند. اما اینطور که شنیده می‌شود این سریال بیش از همه به سریال روزی روزگاری شبیه است و برخی نقش‌های آن سریال در این مجموعه تداعی می‌شود. مانند نقش‌های محمود پاک‌نیت (حسام بیک) و محمد فیلی (بسیم بیک). به دلیل کهولت سن ژاله علو، نقش خاله در آن سریال به مهتاج نجومی سپرده شد. احمدجو از درگذشت خسرو شکیبایی اظهار تأسف می‌کند و می‌گوید: «هنوز برای خسرو شکیبایی جایگزینی در ذهنم قائل نیستم و اگر زنده بود حتما در این سریال نیز از او استفاده می‌کردم.» به هر حال نقش شیرخان که شباهت‌هایی به نقش مراد بیک (خسرو شکیبایی) در روزی روزگاری دارد، نصیب علیرضا شجاع‌نوری شد.
این سریال قبلاً «اوسنۀ پادشاهی» نام داشت و به نظر می‌رسد که قصۀ آن برداشتی آزاد باشد از زندگی ناصر الدین شاه و پسرش ظل السلطان که حاکم اصفهان بود. این بزرگترین پسر ناصر الدین شاه به دلیل آنکه از زن صیغه‌ای و غیر قجری او به دنیا آمده بود به ولیعهدی نرسید ولی مدت مدیدی حاکم اصفهان، فارس، یزد و نواحی جنوبی ایران بود. ظل السلطان تحت تعالیم ارتش اتریش یک لشکر و قشون جداگانه برای خود تدارک دیده بود. او در سال 1297 شمسی 27 سال پس از مرگ پدرش در انزوا درگذشت.
بخشي از موسيقي سریال توسط گروهي كه در قصه به عنوان گروه موزيك درباري شناخته مي‌شوند، در صحنه نواخته مي‌شود كه رهبري و ساخت اين بخش را اميرمجاهد ملك مسعودي بر عهده دارد.
سایر عوامل ـ مدير تصويربرداري: آبتين سهامي، مدير توليد: شهاب علي‌بخشي، تدوين: مهدي جودي، طراح صحنه و لباس: محسن نوروزي، طراحان چهره‌پردازي: احسان روناسي و شيوا پاك‌نيت، موسيقي متن: ماني جعفرزاده در قالب موسیقی نواحی، موسيقي صحنه: سينا فرزادي‌پور و بابك رجبي، صدابردار: حسين حجازي، دستيار اول كارگردان: علي جودي، برنامه‌ريز: مجيد فاضلي، عكس: حكيم عمادي و توكا احمدجو.

داستان
این سریال زبان طنز و مطایبه دارد. روند سریال به این صورت است که پس از معرفی شخصیت‌ها در چند قسمت ابتدایی، الباقی داستان به صورت اپیزودیک روایت می‌شود.
سام‌شاه که قبلاً راهزن بوده اکنون حاکم بخش‌هایی از ایران شده است. او براي شكار و خوشگذراني به سمت اصفهان حرکت مي‌کند و این افراد، وی را همراهی می‌کنند: ملك خاتون (مهوش صبركن)، شمسِ وزير (انوشيروان ارجمند)، قشون‌سالار (آتش تقي‌پور)، تلخك دربار (محمد فيلي)، دو ولیعهد او، شاه دخترو، و همچنین ديگر خدم و حشم معمول پادشاهان از قبیل جارچی‌ها، آشپزها، دسته موزیک و میرغضب.
سام‌شاه پیک خود را به خانۀ حاكم اصفهان می‌فرستد و خود در نزديكي شهر متوقف می‌شود و بنا به خلقيات خاصش و عادت دوران راهزني، هنوز بيابان‌نشيني و چادرنشيني را به كاخ‌نشيني ترجيح مي‌دهد و به اين جهت كنار رودخانه زاينده‌رود اردوگاهي برايش علم مي‌شود.
حاكم دست‌نشانده سام‌شاه در اصفهان (حسن اكليلي) دور از چشمان او مي‌خواهد پادشاهي را از آن خود كند. وقتی او متوجه می‌شود که یکی از مقاصد پادشاه از مسافرت به اصفهان یافتن طبیبی است که بیماری فراموشی او را مداوا کند، با طراحي پيشكار خود (فريدون سوراني)، دو صاحب نفوذ ولایت یعنی خواجه نعمان تاجر بزرگ اصفهان و كدخداي كولي‌باد (بهروز مسروري) را به دارالحكومه دعوت می‌کند تا با جلب حمايت آنها، طرح خود را عملي نماید. بعدها معلوم مي‌شود كه خواجه نعمان با غرق شدن كشتي‌هايش در مسير هند عملاً ورشكسته شده و كدخداي كوليباد هم آن سلحشور و جنگجويي كه تصور مي‌كردند، نيست.



ویژگی خاص سریال‌های احمدجو
امرالله احمدجو فضاهای روستایی و تاریخی ایران را به خوبی می‌شناسد و می‌تواند قصه‌هایی را در آنها خلق نموده، آنها را با زبانی شیوا و شیرین بنویسد و به خوبی کارگردانی کند. جای دریغ دارد که با وجود فیلمسازانی چون او که به این خوبی در این مسائل تبحر دارند چرا فیلم‌های روستایی و تاریخی ما اینقدر بی‌مایه و شهری هستند. مثلاً به یاد آورید که چطور در سریال یوسف پیامبر(ع) برادران یوسف پس از سفر دو هفته‌ای از کنعان تا مصر باز هم آفتاب‌ندیده و سفیدرو هستند. متأسفانه مدیران سیما، اغلب فیلم ‌و سریال‌های تاریخ معاصر تلویزیون و حتی فیلم ابراهیم خلیل الله(ع) را به یک فیلمساز متولد 1352 سپرده‌اند به نام محمدرضا ورزی که نه محقق خوبی است و نه دوران قبل از انقلاب را دیده و نه تصور صحیحی از فضا و آن زمان‌ها دارد. او به سبب رانتِ دایی خود که تا شهریور 1384 معاون سیما بود در ده سال اخیر توانست هر سال دو فیلم تلویزیونی یا سریال بسازد: سال‌های مشروطه، عمارت کلاه فرنگی، پدر خوانده، تبریز در مه، ستارۀ خضرا، ابراهیم خلیل الله(ع)، زندگی دهخدا و مدرس و دکتر معین و غیره.
البته لزوماً تصویرگری خوب فضاهای قدیم به سن زیاد و مشاهدات آن ایام نیست. مسعود جعفری جوزانی متولد 1327 ملایر است اما در سریال الف ویژۀ در چشم باد، در خلق فضا روستایی و تاریخ معاصر کشورمان موفق نبوده است. اما کیانوش عیاری که متولد 1330 اهواز است در سریال روزگار قریب به خوبی از عهدۀ تصویرگری و القای حسّ آن دوران برآمده است. به نام برخی دیگر از کسانی که توانسته‌اند در خلق فضاهای تاریخی موفق باشند اشاره می‌کنم: کمال تبریزی در سریال شهریار (1385)، مجتبی راعی در سریال صنوبر (1381) و فیلم غزال (1374)، حمید نعمت‌الله در سریال وضعیت سفید (1390).
ای کاش به سریال پشت کوه‌های بلند نیز بودجۀ الف ویژه تعلق می‌گرفت و یا به امرالله احمدجو در تلویزیون ما توجه بیشتری می‌شد و او می‌توانست جای کمدی‌سازان سخیف در تلویزیون را پر کند. او کارگردانی است که علاوه بر تصویرگری موفق فضاهای بومی، فیلمنامه‌های خوبی نیز می‌نویسد، که القاء کنندۀ قصه‌های ادبی و کتاب اخلاقی عرفای ایرانی است.

روزی روزگاری یا تفنگ سرپر
هرچند سریال تفنگ سرپر (1381) از سوی مخاطبان سیما به اندازۀ سریال روزی روزگاری (1368) شهرت نیافت و قدر دانسته نشد ولی این سریال به مراتب از روزی روزگاری بهتر است، به این دلایل:
1. پایۀ واقعی داستان (حملۀ روس‌ها به ایران)
2. خلق شخصیت‌های بدیع و استفاده خوب از عنصر سکوت و دیالوگ
3. تیتراژهای زیبای ابتدا و انتهای این سریال که در هر 45 قسمت، متفاوت و بلکه غافلگیر کننده بود
4. انتهای هر قسمت از این سریال به جایی ختم می‌شد که در قسمت بعد روایتی تازه از آن ماجرا داده می‌شد
5. موسیقی زیبای بومی سریال که خصوصاً در تیتراژ اول حسّ وطن دوستی را به خوبی القاء می‌کرد
6. بازی خوب خسرو شکیبایی در نقش آخوند روستا. این سریال بازیگرانی همچون حمید رضا پگاه و فربد احمدجو را به سینما و تلویزیون ایران معرفی کرد. فربد احمدجو بازیگر نوجوان نقش روزبه در فیلم فرش باد/ کمال تبریزی (1381) است که بنده امید داشتم کیومرث پوراحمد ادامۀ قصه‌های مجید را با این بازیگر توانا بسازد.
این سریال با حمایت ویژۀ محمدرضا جعفری جلوه مدیر وقت شبکه اول سیما ساخته شد و شتابزدگی مسئولان برای پخش آن باعث شد که این سریال به صورت هفتگی مونتاژ و برای آن موسیقی ساخته شود. به امرالله احمدجو وعده شد که بعد از پخش، بتواند در سریال خود تغییرات مطلوبی بدهد و این تاکنون رخ نداده و او هنوز به این وعده امیدوار است.
اگر بخواهم از میان تمام سریال‌های سیمای جمهوری اسلامی یکی را انتخاب کنم برای بنده بدون شک آن سریال برگزیده، تفنگ سرپر خواهد بود، سریالی که بنده لحظات خوبی از آن را با اشک شوق و حسّ وطن دوستی همراهی کردم، سریالی که متأسفانه پس از اتمام پخش آن در 13 تیر 1382، دیگر از سیمای جمهوری اسلامی پخش نشده و نسخه‌های آن نیز در دسترس فروش قرار نگرفته است.

* امیر اهوارکی
















نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 7
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۲۲:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۹
    2 0
    قسمت اول سریال را به خاطر این مقاله دیدم. تصور میکنم مبالغه فرموده اید و این مقاله را به حساب «تبلیغ» گذاشتم. «روزی روزگاری» حال و هوایی دیگر داشت و کاری بود که هنوز نیز زیبا و دلنشین است. آن کجا و این کجا. در مورد ورزی نیز تصور می کنم بیش از واقع ایشان را تخریب کرده اید. با قضاوت شما درباره سریال الف ویژه آقای جوزانی موافقم که بکلی ناموفق بود و این قبل از ساخت، بر اساس فیلمنامه، به مسئولین وقت سیما گفته شد.
  • مهران ۲۳:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۹
    5 1
    روزی روزگاری تنها سریال ایرانی است که من توانسته ام بدون آنکه خسته یا دلزده شوم چندین بار آن را تماشا کنم این سریال یک شاهکار بی نظیر در تاریخ سینمای کشور است
  • حسين ۱۲:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۲/۱۱
    5 0
    اين سريال خاك پاي روزي روزگاري هم نيست..
  • جاسم ۲۲:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
    0 0
    بدنبوداز كناوه
  • علی ۱۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۰
    0 0
    (بسیار عالی بود ولی زود تمام شد.)
  • علیرضا ۰۲:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۳
    3 0
    سلام سریال روز روزگاری یکی از عالی ترین سریالها بود
  • جواد IR ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۷
    1 0
    چند بار سریال روزی روزگاری رو دیدم ولی هر بار برام تازگی داره. واقعا سریال قشنگی بود.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس