به گزارش مشرق به نقل از فارس، یکی از مباحثی که از صدر اسلام تاکنون
بحثهای گوناگونی را در میان مسلمین داشته است بحث جبر و اختیار میباشد.
البته این مسأله در زمانها و موقعیتهای مختلف صورتهای متفاوتی را نیز در
میان مسلمین داشته است که میتوان اعتقاد به تأثیر شانس در موفقیتها و
شکستها را یکی از فروع آن دانست.
یکی از مباحثی که از صدر اسلام تاکنون بحثهای گوناگونی را در میان مسلمین
داشته است بحث جبر و اختیار میباشد. البته این مسأله در زمانها و
موقعیتهای مختلف صورتهای متفاوتی را نیز در میان مسلمین داشته است که
میتوان اعتقاد به تأثیر شانس در موفقیتها و شکستها را یکی از فروع آن
دانست. متأسفانه تأثیر این اعتقاد در گذشته نیز در میان مسلمین بسیار
فراگیر بوده است به نحوی که حتی بعضی شیعیان در گفتارشان برای این عامل نقش
بسزائی قائل میشدند.
آن گونه که به خصوص در دوران امامت امام هادی، علیهالسلام، شیعیان تأثیرات
بیشتری از این اعتقادات گرفته و بخشِ مهمی از سخنانِ محدودی که از امام
هادی علیهالسلام به دست ما رسیده است، در بطلان جبر و مسائل مربوط به آن،
همچون شانس، میباشد. برای نمونه یکی از شیعیان آن حضرت به نام حسن بن
مسعود میگوید: خدمت امام هادى علیهالسلام رسیدم- در حالى که انگشتم خراش
خورده؛ و شانهام در اثر برخورد با راکبى صدمه دیده بود، و نیز در اثر ورود
به ازدحام مردم برخى از لباسهایم پاره شده بود، ناگهان بر زبان آوردم که:
اى روز، خدا مرا از شرّ تو نجات دهد، چقدر تو شوم بودى!
پس آن حضرت علیهالسلام به من فرمود: اى حسن! تو هم با اینکه با ما رفت و آمد دارى گناهت را به گردن بیگناهان مى اندازى!؟
حسن گفت: [با شنیدن این سخن] حواسم جمع شد و عقلم به من باز آمد و به خطایم پى بردم، عرض کردم: مولاى من! از خدا آمرزش مىطلبم.
امام فرمود: اى حسن، مگر روزها چه گناهى دارند که چون جزاى کردار خود را مىبینید آنها را شوم پنداشته و بد مىگوئید!؟
حسن گفت: تا آخر عمر استغفار خواهم کرد، آیا آن توبهام به حساب مىآید اى زاده رسول خدا؟
امام فرمود: به خدا سوگند آن [بدگوییها] شما را سودى نبخشد، بلکه خداوند
شما را به مذمّت کردن بىگناهان مجازات مىکند، اى حسن، مگر نمیدانی آن کس
که در برابر اعمال و کردار در این سرا و آن سرا ثواب دهد و کیفر نماید و
تلافى کند تنها خدا است؟
گفتم: این گونه است مولاى من.
امام فرمود: دیگر تکرار مکن، و براى روزها هیچ تأثیرى در فرمان و حکم خدا قائل مشو!
حسن گفت: بروى چشم، آقاى من.[1]
اگر بخواهیم تحلیلی صحیح پیرامون فرمایش امام هادی، علیهالسلام، در پاسخ
به اعتقاد ناصحیح حسن بن مسعود داشته باشیم، این نتایج حاصل خواهد آمد:
1. بسیاری از شکستها و مشکلاتی که برای ما به وجود میآید معلول و ناشی از
سستی و کوتاهی ما در انجام کارها و وظایفمان است. متأسفانه در این مواقع
ما برای آن که شانه از زیر بار مسئولیت اشتباه و شکست خویش خالی کنیم آن را
معلولِ علّتی نامعلوم به نام شانس قرار میدهیم.[2]
پس اگر کسی در انتخاب همسر دقت کافی ننمود و در زندگی زناشوئی شکست خورد و
یا در رانندگی احتیاط نکرده و تصادف نمود، نباید اشتباهاتش را معلول
گزارههایی همچون شانس بداند.
2. بسیاری از شکستها و موفقیتها که در زندگی ما رقم میخورد ناشی از
تأثیرات معنوی اعمالِ نیک و ناپسندِ ما در گذشته است، خصوصاً موفقیتهای
معنوی که در آن، اعمال پیشین افراد زمینه را برای هدایت تکمیلی الهی و به
تبع آن دستیابی به موفقیتهای معنوی بالاتر را فراهم خواهد ساخت.
همچنان که این عوامل معنوی در زندگی مادی نیز تأثیرگذار بوده و زمینه را
برای نعمتها و نقمتهای آینده فراهم خواهد نمود. آنچنانکه قرآن کریم در
این باره میفرماید:
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى
قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ
عَلِیمٌ.[3] آن (کیفر) بدین سبب است که خداوند، نعمتى را که به قومى عطا
کرده، تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند، و
همانا خداوند، بسیار شنوا و داناست.»
در احادیث متعدّدى عواملى مانند: ظلم و گناه، سبب تغییر نعمتهاى الهى به
حساب آمدهاند، چنانکه بازگشت از گناه و انحراف و حرکت در مسیر حقّ، موجب
سرازیر شدن انواع نعمتهاى الهى است.[[4
آری گناهان و ستمها، انسان را از لیاقت بهرهورى از لطف الهى دور مىکند.
چنانکه حضرت على علیه السلام در خطبه قاصعه بدان اشاره کرده و همچنین در
دعاى کمیل مىخوانیم: الّلهم اغفر لى الذنوب الّتى تهتک العصم ... الّلهم
اغفر لى الذّنوب الّتى تغیّر النّعم ...
در نامه حضرت على علیهالسلام به مالک اشتر مىخوانیم: «هیچ چیز مانند ظلم و
ستم، نعمتهاى الهى را تغییر نمىدهد، چون خداوند نالهى مظلوم را
مىشنود، در کمین ظالمان است».[5]
امام صادق علیهالسلام در روایتی نیز میفرمایند: «همواره از سختىها و
گرفتارىهاى روز و شب که عقوبت معاصی و گناهان شماست، به خدا پناه
ببرید».[6]
امام سجاد علیه السلام با اشاره به این آیه فرمودند: گناهانى که نعمتها را
تغییر مىدهند عبارتند از: ظلم به مردم، ناسپاسى خداوند و رها کردن کارهاى
خیرى که انسان به آن عادت کرده است.[7]
توضیح بیشتر این که هیچ اتفاقی در این دنیا، هرچند به ظاهر مصیبت و بلا
باشد، برای فرد مؤمن شکست به حساب نمیآید؛ زیرا رستگاری از آن مؤمن بوده و
در واقع این مصیبتها و آلام بر ارتفاع جایگاه معنوی وی خواهد افزود و
برعکس هر اتفاقی در این دنیا، برای کافر یک نوع شکست به حساب میآید زیرا
خسران ابدی در انتظار اوست.
امام هادی علیهالسلام در این باره میفرمایند: هر کس خود را از مکر و
مؤاخذه سخت خدا ایمن بداند، مغرور گشته، تا آنجا که قضا و حکم حتمى خدا بر
او جارى شود (یعنى مرگ گریبانش را بگیرد)، و هر کس که پروردگارش را بشناسد و
بدو آگاه باشد، مصیبت دنیا برایش سبک شود، هر چند با قیچى بریده شود و با
ارّه قطعه قطعه گردد!
همچنانکه امام باقر علیهالسلام به نقل از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و
آله میفرمایند: از مؤمن تعجب مىکنم، خداوند هر حکمى بر او مقدر نموده
برایش خیر است، چه خوشحالش کند و چه ناراحت، و اگر گرفتار بلایش سازد
کفّاره گناهش باشد، و اگر چیزى به او عطا کند و او را احترام کند، هدیه
است.[8]
3. نسبت دادن موفقیتها و شکستها به عواملی همچون شانس، روزها و... در
واقع نوعی شریک قائل شدن برای خداوند متعال است؛ زیرا چنین شخصی اعتقاد به
وجود نیرویی در کنار قدرت الهی دارد که موفقیتها و شکستهای وی تأثیر
پذیرفته از آن میباشد.
اگر بخواهیم تحلیلی روشنتر از این اعتقاد داشته باشیم باید آن را برگرفته
از تفکرات مشرکان و منجمین در اعصار گذشته دانست زیرا این عده برای مخلوقات
خداوند متعال، نیز در کنار او نقشی در سرنوشت انسان قرار میدادند که گرچه
اساس این تفکرات توسط اسلام نابود گردید اما اوهامی از آن همچنان در میان
مسلمین باقی است.این در حالی است هیچ قدرتی جز نیروی خداوند توانایی تغییر
حوادث را ندارد و تمام نیروها مستند به خداوند متعال بوده و به تعبیر امام
هادی علیهالسلام: مگر نمیدانی آن کس که در برابر اعمال و کردار در این
سرا و آن سرا ثواب دهد و کیفر نماید و تلافى کند تنها خدا است؟(*)
پی نوشت ها:
[1]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ترجمه جعفرى، ص456.
[2] . البته بعضی در اینجا ممکن است بعضی اشتباه خویش را معلول سرنوشت و
قضای الهی دانسته و در واقع به نوعی خداوند را عامل شکست خویش معرفی کنند
همچنان که حسن بن مسعود روزها را عامل مشکلات خویش میدانست.
[3]. سوره الأنفال، آیه 53.
[4]. عروسى حویزى، تفسیر نور الثقلین، ج2، ص 163.
[5]. نهجالبلاغه، نامه 53.
[6]. کلینی، کافى، ج 2، ص 269.
[7]. عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه شریفه.
8]].فضل بن حسن طبرسى، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 302
*مهدی مسائلی، محقق و پژوهشگر
نسبت دادن موفقیتها و شکستها به عواملی همچون شانس، روزها و... در واقع نوعی شریک قائل شدن برای خداوند متعال است؛ زیرا چنین شخصی اعتقاد به وجود نیرویی در کنار قدرت الهی دارد که موفقیتها و شکستهای وی تأثیر پذیرفته از آن میباشد.